ابوعقرب بکری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

نام و نسب وی را به اختلاف، خویلد بن خالد بن بجیر بن حماس بن عریج بکری کنانی[۱] و براساس اقوال ضعیفی، خویلد بن بجیر[۲]، خالد بن بجیر[۳]، عویج بن خویلد[۴]، عریج بن خویلد هم نام جد اعلای خود، معاویة بن خویلد[۵]، مسلم بن عمرو[۶]، عمرو[۷] و ابوعقرب بن خویلد بن خالد[۸] نامیده و نسب وی را عُریجی، لیثی، بکری و کنانی گفته‌اند.

او را پدر عمرو[۹]، ابوعمرو[۱۰] و ابونوفل یا جد او معرفی کرده‌اند[۱۱]. ابونوفل، ابی عقرب است. ابوعقرب را به نوه‌اش ابونوفل بن ابی عقرب (با حذف واسطه‌ها، معاویة بن مسلم بن عمرو بن ابی عقرب) معرفی می‌کنند؛ چنانکه ابونوفل را به جدش می‌شناسانند[۱۲].

از آنجا که هر سه لقب عُریجی، بکری و کنانی در یک سلسله نسب قرار دارند، به این ترتیب انتساب أبوعقرب به نیاکان دور و نزدیکش خطا به شمار نمی‌رود؛ البته بیشتر منابع، وی را بکری و کنانی معرفی کرده‌اند[۱۳]. برخی، لقب لیثی را خطا شمرده‌اند [۱۴]. و از آنجا که لیث برادر عریج بن بکر است، شاید از باب انتساب برادرزاده به عمو، این انتساب صحیح باشد. عریجی، لقبی است که به گروهی از تیره‌های قبایل عرب گفته می‌شود؛ از جمله آنها، عریج بن بکر بن عبد مناف بن کنانه است[۱۵].

ابوعقرب را در شمار "مسلمة الفتح" یعنی کسانی که هنگام فتح مکه مسلمان شدند، آورده[۱۶] و در شمار اصحاب رسول خدا (ص) می‌دانند[۱۷] و او را دارای صفت جود و بخشش معرفی می‌کنند[۱۸]. گفتنی است ابن حجر[۱۹] به نقل از ابن شاهین و دیگران، وی را صحابی می‌داند، اما در کتاب تاریخ أسماء الثقات ابن شاهین، از وی نام و نشانی یافت نشد.

ابن حجر[۲۰] به نقل از واقدی، وی را از اهل مدینه می‌شمارد و ابن اثیر[۲۱] به نقل از واقدی، همو را مکی می‌نگارد، اما هیچ یک از این گزارش‌ها در کتاب مغازی واقدی یافت نشد. ابن سعد[۲۲] وی را از مکیان شمرده است، اما خلیفة بن خیاط[۲۳] وی را هم از اهالی مکه و هم اهل بصره[۲۴] می‌داند. ابن اثیر[۲۵] از قول خلیفة بن خیاط، فقط اهل بصره بودن ابوعقرب را گزارش کرده است. نظر ابن حجر[۲۶] این است که او مکی بود و بعدها ساکن بصره شد. به نظر می‌رسد این عقیده، با تمام گزارش‌های پیشین قابل جمع باشد و شواهد بسیاری برای آن وجود دارد که کسی اهل دو مکان باشد.

فرزندش ابونوفل، راوی اوست و خبری را که حاکی از پرسش و پاسخ او و رسول خدا (ص) درباره روزه مستحبی (سه روز در هر ماه) است، نقل کرده است[۲۷]. مزی[۲۸] روایت ابوعقرب را حسن و عالی می‌شمارد. همچنین او روایت می‌کند که لهب فرزند ابولهب، به رسول خدا (ص) دشنام می‌داد و در اثر نفرین حضرت که فرمود: « اَللَّهُمَّ سَلِّطْ عَلَيْهِ كَلْباً »؛ لهب در سفری به شام در منزلگاهی که اقامت کرده بودند، طعمه درندهای (شیری) شد[۲۹].

از شخص دیگری به نام ابوعقرب اسدی، روایتی در مورد لیلة القدر در هفت روز پایانی ماه رمضان نقل شده است. البته او از عبدالله بن مسعود نیز روایت کرده است و به نظر می‌رسد از تابعین باشد[۳۰][۳۱]

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، ج۵، ص۴۵۷؛ ابن عبد البر، ج۴، ص۲۷۹؛ ابن حبان، ج۳، ص۳۸۱؛ ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۶؛ ذهبی، ج۱، ص۱۶۴.
  2. خلیفة بن خیاط، ص۴۸۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۹؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۱۰؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۳۹۸.
  3. ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۶؛ ذهبی، ج۲، ص۱۸۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۲۹۴.
  4. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۹؛ ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۶۱۹.
  5. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۹؛ ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۶.
  6. مزی، ج۲۷، ص۵۲۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۸۸، به نقل از بغوی [در معجم الصحابه بغوی یافت نشد].
  7. ابن ابی حاتم، ج۸، ص۱۸۹، چون در سند روایتی «مسلم بن ابی عقرب عن ابیه» آمده است و از آنجا که پدر ملم، عمرو است، از این رو نام ابوعقرب را عمرو گفته‌اند.
  8. ابن ماکولا، ج۱، ص۱۹۴.
  9. ابن سعد، ج۵، ص۴۵۷.
  10. ابن حبان، ج۳، ص۱۱۰.
  11. مزی، ج۳۴، ص۹۶.
  12. ابن سعد، ج۵، ص۴۵۷؛ یحیی بن معین، ج۲، ص۱۲۳ و ۲۰۸؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۶۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۹؛ ابن اثیر، ج۲، ص۱۲۸ و ج۵، ص۲۵۶.
  13. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۹؛ ابن اثیر، ج۵، ص۲۷۵؛ ذهبی، ج۲، ص۴۴۴.
  14. ابن اثیر، ج۵، ص۲۷۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۴۹.
  15. سمعانی، ج۴، ص۱۶۰.
  16. ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۵۰؛ ابن حمزه، ص۵۳۶.
  17. ابن سعد، ج۵، ص۴۵۷.
  18. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۳۲.
  19. الاصابه، ج۲، ص۲۹۴.
  20. تهذیب، ج۱۲، ص۱۵۴.
  21. ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۶.
  22. ابن سعد، ج۶، ص۱۳.
  23. خلیفه بن خیاط، ص۴۸۸.
  24. حلیفه بن خیاط، ص۲۹۹.
  25. ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۶.
  26. الاصابه، ج۷، ص۲۳۲.
  27. أبونعیم، ج۵، ص۲۹۷۲؛ ذهبی، ج۲، ص۴۴۴؛مزی، ج۳۴، ص۹۷.
  28. مزی، ج۳۴، ص۹۷.
  29. أبونعیم، ج۵، ص۲۹۷۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۸۸ و ج۷، ص۲۳۲.
  30. ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۱۷ و ۴۱۸.
  31. حیدری آقایی، محمود، مقاله «ابوعقرب بکری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۴۶-۴۴۷.