محمد بن عبیدالله بن ابیسلیمان
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
پدر بزرگ وی (میسره) بیشتر به کنیهاش «ابوسلیمان» مشهور است و از آن چه که رجالیون درباره عمویش «عبدالملک»[۱] - که راویی بلند آوازه و برجسته و نیز حافظی بزرگ بود - گفتهاند، برمی آید این است که او و وابستگاناش در (جَبّانة عَرْزَمِ) کوفه، ساکن بوده و از این روی، به (عَرْزَمی) شهرت یافتهاند[۲].
دو پسرش «عبدالرحمن» و «اسحاق» نیز از راویان حدیث بوده و رجالیون، عبدالرحمن را در شمار راویان آوردهاند. وی را از بندگان شایسته خدا دانستهاند که حدیثهای بسیار شنید و نوشت، امّا کتابهای خود را در خاک پنهان و از حفظ، نقل حدیث کرد و عراقیان از او حدیث اخذ کردند.
رجالیون شیعی درباره او که از راویان طبقه ششم است، سکوت کردهاند و برخی رجالیون اهل سنّت، از جمله: عجلی و ابن حبّان وی را توثیق یا تصدیق کردهاند و کسانی چون: نسائی، ابن مبارک، یحیی بن سعید قطان، عبدالرحمن بن مهدی و ابن معین، که از او انتقاد یا نقل حدیث او را رها کردهاند به ناتوانیاش در نقل حدیث از حفظ، خرده گرفتهاند. وی که به گفته شیخ طوسی، از صحابه امام صادق(ع) بود، از راویانی چون: حکم بن عتیبه، صفوان بن سلیم، عطاء بن ابی رباح، عطیه عوفی، مکحول شامی، نافع غلام ابن عمر و ابو اسحاق سبیعی روایت کرده است و راویانی چون: فرزندش عبدالرحمن، سفیان ثوری، سیف بن عمر تمیمی، شعبة بن حجاج، عامر بن مدرک، عبدالرزاق بن همام و عبدالعزیز بن مسلم از او روایت کردهاند. وی که ترمذی، ابن ماجه و دیگران حدیثهایش را در کتابهای خود نقل کردهاند،[۳] از رسول خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: هفت چیز است که پاداش آن پس از مرگ، به بندهای که در گور خود آرمیده است میرسد: آموختن دانش، احداث جوی آب، کندن چاه، کاشتن درخت، ساختن مسجد، به ارث گذاردن قرآن و به جای گذاردن فرزندی که پس از مرگ برای او از خدا آمرزش بخواهد[۴]. وی در سالهای پایانی سلطنت منصور، در حالی که ۷۸ سال داشت، در سال ۱۵۵ ﻫ.ق درگذشت[۵].[۶]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ پیشتر به ترجمه عبدالملک پرداختیم. بسیاری از رجالیون در آغاز ترجمه محمد، وی را با ویژگیِ (برادر زاده عبدالملک) معرفی کردهاند.
- ↑ برخی گفتهاند که شهرت وی به (عَرْزَمی) و (فَزاری) به دلیل وابستگی نژادی او به تیره (عَرْزَم) از (بنی فَزاره) بوده و برخی دیگر این شهرت را به دلیل ولاء حلف او با آنان دانستهاند.
- ↑ نک: کفایة الاثر، ۲۳۹؛ تهذیب الکمال ۲۶/ ۴۲ و بحار الانوار ۳۶/ ۳۸۹.
- ↑ کتاب المجروحین ۲/ ۲۴۷.
- ↑ کتاب التاریخ الکبیر ۱/ ۱۷۱؛ کتاب المجروحین ۲/ ۲۴۶و تاریخ الاسلام ۹/ ۶۰۶.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 123.