اسماعیل بن عامر در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آشنایی اجمالی

اسماعیل بن عامر[۱] در یکی از اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة ذکر شده است:

«حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى عَنِ الْمُغِيرَةِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَامِرٍ عَنْ شَرِيكٍ عَنِ الْأَعْمَشِ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَقِيلَ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ[۲] قَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)»[۳].[۴]

شرح حال راوی

عنوان اسماعیل بن عامر در کتاب‌های رجالی قدما ذکر نشده است؛ ولی به جهت قرار گرفتنش در سند دو روایت رجال الکشی[۵]، رجالیان متأخر [۶] از وی در کتاب رجالی خود یاد، و ذیل آن به روایت کشی اشاره کرده‌اند.

محدث نوری پس از نقل روایت اول کشی و در عنوان اسماعیل بن عامر نوشته است: >"وفي السند والمتن إشارة إلى إماميته ووثاقته"[۷].

وحید بهبهانی، اسماعیل بن عامر مذکور در سند روایت کشی را پدر علی بن اسماعیل بن عامر[۸] دانسته و احتمال داده که «عامر» مصحّف «عمار» باشد و با اشاره به روایت کشی نوشته است: "وفيه إشعار بوثاقته، ويظهر من تلك الرواية حسن عقيدته"[۹].

ابو علی حائری احتمال تصحیف را تقویت کرده و نتیجه گرفته که وی برادر اسحاق بن عمار است[۱۰].

علامه مامقانی احتمال اتحاد را رد کرده و نوشته است که قرینه محکمی بر این ادعا وجود ندارد، در نتیجه به مجهول بودن راوی حکم داده است[۱۱].[۱۲]

تحقیق

در کتاب‌های رجالی شیعه و سنی، عنوان مستقلی برای اسماعیل بن عامر قرار داده نشده، بلکه تنها در اسناد شماری از روایات ذکر شده و شاهد و قرینه‌ای بر تعدد یا اتحاد آنها یافت نشده است، از این رو در هر مورد با ملاحظه استاد و شاگرد و محتوای روایت می‌‌توان حال راوی را استظهار کرد، چنان که در مورد راوی مورد بحث[۱۳]، این گونه است؛ زیرا به قرینه روایت احمد بن حسین بن عبدالملک اودی از وی[۱۴] و محتوای روایاتش تشیع و حُسن حال وی فهمیده می‌شود.

شیخ طوسی و نجاشی هر دو در ترجمه "أحمد بن الحسين بن عبدالملك، أبوجعفر الأودي، كوفي" نوشته‌اند: "ثقة، مرجوع إليه"[۱۵].

محتوای روایاتش نیز از قوت و استحکام معرفتی برخوردار است؛ نمونه‌ها:

  1. «أَخْبَرَنَا أَبُو عُمَرَ عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَهْدِيٍّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عُقْدَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ الْأَوْدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَامِرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي كَامِلُ بْنُ الْعَلَاءِ، عَنْ عَامِرِ بْنِ السِّمْطِ، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ، عَنْ أَبِي صَادِقٍ، عَنْ عَلِيمٍ، عَنْ سَلْمَانَ، قَالَ: إِنَّ أَوَّلَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وُرُوداً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَوَّلُهَا إِسْلَاماً عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)»[۱۶].
  2. «أَخْبَرَنَا أَبُو عُمَرَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَامِرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَكَمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الثَّقَفِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ أَبِيهِ: أَنَّهُ حَضَرَ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ حِينَ أُتِيَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع)، فَجَعَلَ يَنْكُتُ بِقَضِيبِ ثَنَايَاهُ وَ يَقُولُ: إِنَّهُ كَانَ لَحَسَنَ الثَّغْرِ. فَقَالَ لَهُ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ: ارْفَعْ قَضِيبَكَ، فَطَالَمَا رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَلْثِمُ مَوْضِعَهُ. قَالَ: إِنَّكَ شَيْخٌ قَدْ خَرِفْتَ. فَقَامَ زَيْدٌ يَجُرُّ ثِيَابَهُ، ثُمَّ عُرِضُوا عَلَيْهِ، ثُمَّ أَمَرَ بِضَرْبِ عُنُقِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ(ع): إِنْ كَانَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ هَؤُلَاءِ النِّسَاءِ رَحِمٌ فَأَرْسِلْ مَعَهُنَّ مَنْ يُؤَدِّيهِنَّ، فَقَالَ تُؤَدِّيهِنَّ أَنْتَ، وَ كَأَنَّهُ اسْتَحْيَا، وَ صَرَفَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) الْقَتْلَ. قَالَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ: مَا رَأَيْتُ مَنْظَراً قَطُّ أَفْزَعَ مِنْ إِلْقَاءِ رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُوَ يَنْكُتُهُ»[۱۷].[۱۸]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال، ج۲، ص۳۳۲، ش۲۴۳؛ منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۲، ص۶۷، ش۳۵۹؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج۷، ص۱۶۰، ش۱۹۰؛ تعلیقة الوحید، ص۶۰؛ تنقیح المقال، ج۱۰، ص۱۵۷، ش۲۳۱۹؛ مستطرفات المعالی، ص۳۲، ش۷۰؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۶۸، ش۸۳۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۵۹، ش۱۳۶۷؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۴۴، ش۳۴۱؛ زبدة المقال، ج۱، ص۱۹۵.
  2. و چون آن را نزدیک ببینند چهره کافران در هم می‌رود و (به آنان) گفته می‌شود: این همان (روزی) است که آن را درخواست می‌کردید؟ سوره ملک، آیه ۲۷.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۳۶۴ به گزارش از تأویل الآیات الظاهره، ص۶۸۰. یادآوری: این روایت در شواهد التنزیل با اندکی اختلاف در سندش از سهل بن عامر از شریک از اعمش نقل شده و احتمال تصحیف یکی از دو عنوان منتفی است؛ زیرا اولاً در اسناد متعدد، هر دو عنوان سهل بن عامر و إسماعیل بن عامر واقع شده و حدیث نقل کرده‌اند و ثانیاً از عبارت "قالوا جميعاً: عن الأعمش که در روایت شواهد التنزیل وجود دارد، برداشت می‌شود که اسماعیل بن عامر و سهل بن عامر این حدیث را به واسطه شریک از اعمش نقل کردند، بنابراین تعدد دو راوی و عدم وقوع تصحیف در یکی از عنوان، تقویت می‌شود. «وَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الشِّيرَازِيُّ أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ الْجَرْجَرَائِيُّ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْبَصْرِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي الْمُغِيرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: حَدَّثَنِي سَهْلُ بْنُ عَامِرٍ حَدَّثَنَا شَرِيكٌ، قَالُوا جَمِيعاً: عَنِ الْأَعْمَشِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا قَالَ: لَمَّا رَأَوْا مَا لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الزُّلْفَى ﴿سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا»؛ (شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۵۳ - ۳۵۴، ح۹۹۷).
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 154.
  5. «حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَامِرٍ، قَالَ:، دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَوَصَفْتُ لَهُ الْأَئِمَّةَ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَيْهِ، قُلْتُ وَ إِسْمَاعِيلُ مِنْ بَعْدِكَ، فَقَالَ: أَمَّا ذَا فَلَا، قَالَ حَمَّادٌ، فَقُلْتُ لِإِسْمَاعِيلَ وَ مَا دَعَاكَ إِلَى أَنْ تَقُولَ وَ إِسْمَاعِيلُ مِنْ بَعْدِكَ قَالَ أَمَرَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ»؛ (رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۳۲۵ - ۳۲۶، ح۵۹۰)؛ «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَلِيٍّ، قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ، قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَامِرٍ، عَنْ أَبَانٍ، عَنْ حَبِيبٍ الْخَثْعَمِيِّ، عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ، قَالَ:، كُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ(ع) إِذْ دَخَلَ مُوسَى(ع) فَجَلَسَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ هَذَا خَيْرُ وُلْدِي وَ أَحَبُّهُمْ إِلَيَّ، غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُضِلُّ قَوْماً مِنْ شِيعَتِنَا...»؛ (رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۴۶۲، ح۸۸۱)
  6. ر.ک: منتهی المقال، ج۲، ص۶۷، ش۳۵۹؛ تنقیح المقال، ج۱۰، ص۱۵۷، ش۲۳۱۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۴۴، ش۳۴۱؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۶۸، ش۸۳۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۵۹، ش۱۳۶۷.
  7. به قرینه روایت حماد بن عثمان که از اصحاب اجماع است، وثاقت اسماعیل بن عامر ثابت می‌شود و به قرینه محتوای روایت که امامت اسماعیل فرزند امام صادق(ع) را نفی می‌کند، امامی بودن اسماعیل بن عامر ثابت می‌گردد. (ر.ک: خاتمة مستدرک الوسائل، ج۷، ص۱۶۰، ش۱۹۰).
  8. شیخ طوسی، علی بن اسماعیل بن عامر را از اصحاب امام کاظم(ع) برشمرده است. (ر.ک: رجال الطوسی، ص۳۵۵، ش۱۹).
  9. تعلیقة الوحید، ص۶۰.
  10. فیکون هذا أخا إسحاق بن عمار الثقة الجلیل؛ (منتهی المقال فی احوال الرجال، ج۲، ص۶۷، ش۳۵۹).
  11. الاحتمال الذی ذکره لم یقم علیه شاهد وثیق، فلا یمکن الالتزام به؛ (تنقیح المقال، ج۱۰، ص۱۵۷، ش۲۳۱۹).
  12. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 155-156.
  13. اسماعیل بن عامر که در سند روایت تفسیر کنز الدقائق واقع گردیده است.
  14. مانند ... أحمد بن محمد بن سعید بن عقدة نا أحمد بن الحسین بن عبدالملک الأودی نا إسماعیل بن عامر...؛ (ر.ک: تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۲۳۸؛ ج۴۱، ص۳۶۵؛ ج۴۲، ص۴۱؛ الأمالی (طوسی)، ص۲۴۶، (ح ۴۳۲)، ص۲۵۲، ح۴۴۹).
  15. رجال النجاشی، ص۸۱، ش۱۹۳، الفهرست (طوسی)، ص۵۸، ش۷۱.
  16. الأمالی (طوسی)، ص۲۴۶، م۴، ح۴۳۲.
  17. الأمالی (طوسی)، ص۲۵۲، م۹، ح۴۴۹.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 156-158.