نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Admin(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۴ توسط Admin(بحث | مشارکتها)
خداوند به سه نوع ارتباط کلامی با بشر اشاره کرده است؛ بنا بر این وحی بر پیامبر اکرم(ص) نیز از این سه نوع بیرون نیست. مشهورترین نوع وحی بر انبیا، وحیی است که فرشته یا فرشتگان وحی آوردهاند. برای این نوع وحی نیز حالات مختلفی فرض میشود. حالات فرد در هنگام وحی را میتوان به سه صورت تصور کرد[۱]:
وحی در حال رؤیا
در روایات آمده است که رؤیا جزئی از نبوت است[۲] و نیز برخی از پیامبران تنها در حال رؤیا وحی را دریافت میکردهاند[۳] همچنین به گفته قرآن، پیامبران بزرگی چون حضرت ابراهیم، حضرت یوسف(ع) و حضرت محمد(ص) رؤیاهای صادقهای داشتند که یا کاشف حقیقت بود و یا در آنها دستور العملهایی را از خداوند دریافت میکردند. بنا بر این شایسته است که به این موضوع بیشتر توجه کنیم تا معلوم شود که رؤیا با وحی چه نسبتی دارد.
اصلِ رؤیا امری است که همگان به گونهای آن را تجربه کردهاند. همچنین همه ما یا خود خوابهایی دیدهایم که بر امور مخفی، حل مشکلات علمی یا وقوع حوادثی در آینده دلالت داشته و یا شنیدهایم که دیگران چنین خوابهایی دیدهاند.
این خوابها را، به ویژه اگر صریح و بی نیاز از تعبیر باشد، نمیتوان اتفاقی و بی ارتباط با جریانهای بیرونی قابل انظباق دانست[۴]؛ اگرچه بسیاری از رؤیاها نیز بی پایه و اساس است و ریشه در عواملی از قبیل امراض، انحرافات مزاجی، خستگی یا پُر بودن شکم دارد. همچنین نیروی تخیّل، صفات نفسانی و اخلاقیات نیز در پدید آمدن رؤیاها نقش قابل توجهی دارند. با این توضیح نمیتوان همیشه با رؤیا به مثابه یک امر واقعی برخورد کرد، اما وجود رؤیاهای صادقه نیز قابل انکار نیست. سؤال آن است که در رؤیاهای صادقه چگونه حقایق انتقال مییابد؟ برخی این پدیده را چنین تحلیل کردهاند که جهان هستی مشتمل بر سه عالم است: عالم طبیعت، عالم مثال و عالم عقل. نفس انسان به سبب تجرّدش در حال خواب با عالم غیر طبیعی ارتباط برقرار میکند و حقایقی را مشاهده مینماید که با حقایق مادی و طبیعی رابطه علیت دارند. در قرآن نیز آمده است:﴿﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾﴾[۵]
نفس گاهی حقایقی را که در حال رؤیا با آنها ارتباط برقرار میکند با حالت اصلی مشاهده میکند و در آنها هیچ تصرّفی نمیکند که اینگونه خوابها صادقه هستند. گاهی نیز نفس در آن حقایق تصرف میکند و آنها را به صورتهایی که با آنها مأنوس است مشاهده میکند. به طور مثال علم را به صورت نور و جهل را به صورت ظلمت مشاهده میکند[۶] قرآن کریم به هر دو نوع رؤیا اشاره دارد؛ خواب حضرت ابراهیم(ع) در مورد حضرت اسماعیل(ع) و خواب رسول اکرم(ص) در مورد فتح مکه از نوع اول است و خواب حضرت یوسف(ع) و نیز خواب رفقای زندانیاش از نوع دوم است.
بنا بر این رؤیا را میتوان یکی از راههای وحی حقایق بر افراد بر شمرد و مانعی ندارد که خداوند از طریق آن بر پیامبرانش وحی فرستاده باشد. اما آیا وحی تمام یا حداقل بخشی از قرآن از طریق رؤیا بوده است یا خیر؟ اثبات یا نفی این مسأله به دلیل نیاز دارد[۷]
هیچ منعی نیست که برخی از آیات و سُوَر قرآن در حال رؤیا بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده باشد، اما ظاهراً نزول قرآن در حال رؤیا نبوده است. شاهد این ادّعا آن است که خداوند رؤیای پیامبر اکرم(ص) در مورد فتح مکه را نیز در قرآن نقل کرده است که این امر نشان میدهد که نزول آیات از طریق رؤیا نبوده است، چرا که حکایت رؤیا در رؤیا معنا ندارد[۸].
وحی در حال بیداری (با حواس باطن)
بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که نزول جبرئیل و وحی در ظرف نفس پیامبر اکرم(ص) صورت میگیرد، نه در عالم ظاهر و حس. قرآن کریم نیز میفرماید:﴿﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ﴾﴾[۹].
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میگوید: پیامبر در ظرف وجودی نفس شریف خود جبرئیل را ملاقات میکرد و او را میدید و سخن او را میشنید، نه با چشم و گوش مادی؛ اگر فرض کنیم که پیامبر با چشم و گوش مادی جبرئیل را میدید و سخن او را میشنید، باید دیگران نیز در حالت روحی جبرئیل را میدیدند و سخنان او را میشنیدند. این در حالی است که نقل قطعی این امر را تکذیب میکند[۱۰]. بسیاری از اوقات اتفاق میافتاد که پیامبر در بین مردم بود و حالت وحی به پیامبر دست میداد، در حالی که مردم شخصی را که با پیامبر سخن میگفت نمیدیدند[۱۱].
در تأیید این سخن میتوان به آیات سوره نجم اشاره کرد که خداوند رؤیت را به قلب نسبت داده است:﴿﴿مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴾﴾[۱۲]. این آیه نشان میدهد که انسان غیر از رؤیت حسی، رؤیت شهودی هم دارد. همچنین نشان میدهد که پیامبر جبرئیل و آیات الهی را در ظرف وجودی قلب دیده است [۱۳].
شهید مطهری نیز بر این اعتقاد است که حواس ظاهری پیامبر در هنگام وحی تعطیل بوده است، همان طور که در رؤیاهای صادقه چشم و گوش و حواس انسان بسته است. اما در هر حالت میان روح انسان و عالم غیب رابطهای برقرار میشود[۱۴].
بنا بر این اگر نزول وحی بر پیامبر را به ترتیبی که در بالا آمد بپذیریم، باید قبول کنیم که نزدیکترین قالب برای بیان ظرف وحی، حالت کشف و شهود است؛ چرا که از طرفی پیامبر در حال خواب و رؤیا نیست و از طرف دیگر حواس ظاهریاش کار نمیکند[۱۵].
وحی در حال بیداری (با حواس ظاهری)
برخی از روایات حاکی از آن است که فرشته وحی به صورت یک انسان معمولی[۱۶] متمثل میشده و به حضور پیامبر(ص) میرسیده و آیات قرآن را برای پیامبر(ص) تلاوت میکرده است. اگر این دسته از روایات صحیح باشد، لازم نیست بگوییم که پیامبر(ص) همیشه وحی را در حالت غیر عادی دریافت میکرده است.
صرف نظر از درستی یا نادرستی این دسته از روایات، این صورت از وحی غیر ممکن یا دور از ذهن نیست. اگر بپذیریم که فرشته میتواند در صورت انسان متمثل شود و با کسی سخن بگوید، چه لزومی دارد که این تمثل در حالت غیر عادی باشد؟ باید گفت ظاهر آیاتی که به تمثل فرشته برای حضرت مریم(س) و تمثل فرشتگان برای حضرت ابراهیم(ع) و حضرت لوط(ع) اشاره دارد نشان میدهد که حضرت ابراهیم(ع)، حضرت لوط(ع) و حضرت مریم(س) فرشتگان را در حالت عادی دیده و با آنها گفتگو کردهاند.
در داستان حضرت ابراهیم(ع) میبینیم که همسر حضرت ابراهیم(ع) نیز صدای فرشتگان را شنیده و در برابر آن عکس العمل نشان داده است. حتی اگر فرض کنیم که همسر حضرت ابراهیم(ع) هم به تحول روحی دچار شده و سخنان آنها را با حواس ظاهر نشنیده است، بریان کردن گوساله و گذاشتن آن در برابر فرشتگان چگونه قابل توجیه است؟ این امر جز با فرض عادی بودن حالت و فضا قابل توجیه نیست. همچنین همین فرشتگان نزد قوم حضرت لوط(ع) رفتند و نه فقط حضرت لوط(ع)، بلکه قوم خطاکار او نیز آنها را مشاهده کردند و بلکه به تعقیب آنها پرداختند!
نتیجه آن است که با نظر به مطالب قرآن در مورد نزول فرشتگان و تمثل آنها به شکل انسان، هیچ لزومی ندارد که بگوییم پیامبر اکرم(ص) همیشه وحی را در حال غیر عادی دریافت میکرده است، بلکه ممکن است قرآن را با گوش ظاهر از فرشته وحی شنیده باشد[۱۷].
↑ر.ک: المستدرک، محمد حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ ﻫ، ج ۲، ص ۵۴۵ و ج ۴، ص ۳۹۶؛ صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۱، ص ۴۴.
↑ر.ک: کافی، کلینی، تحقیق علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ﻫ، چاپ سوم، ج ۱، ص ۱۷۶
↑مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۵.
↑ خداوند، جانها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن میگیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه میدارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها میکند؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند؛ سوره زمر، آیه:۴۲.
↑مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۷.
↑سیوطی آورده است که برخی گفتهاند که جبرئیل در خواب بر پیامبر نازل میشد و برخی از سورههای قرآن را بر پیامبر قرائت میکرد و سورۀ کوثر را نیز از جملۀ آنها دانستهاند. ر.ک: الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ش، ج ۱, ص ۱۶۱ (نوع شانزدهم).
↑در روایات آمده است که جبرئیل(ع) به صورت دحیۀ کلبی ظاهر میشده است. ر.ک: بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۲۳۸؛ ج ۲۰، ص ۲۱۰؛ ج ۵۶، ص ۱۴۹؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، نور الدین هیثمی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق، ج ۸، ص ۲۳۷؛ کافی، ج ۲، ص ۵۸۷؛ سنن النسائی، احمد بن شعیب نسائی، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸، ج ۸، ص ۱۰۳؛ مسند، احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، ج ۲، ص ۱۰۷.