راسخ در علم در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

راسخ به معنای: ثابت[۱] و راسخ در علم، کسی است که علم وی با ثبات و یقین همراه است [۲] و هیچ‌گونه شبهه‌ای [۳] برایش رخ نمی‌دهد، زیرا حقایق و معارف الهی را با نور ایمان و شهود درک می‌کند[۴][۵].

چیستی راسخ در علم

  • راسخ در علم، کسی است که علم وی با ثبات و یقین همراه است[۶] و هیچ‌گونه شبهه‌ای[۷] برای او رخ نمی‌دهد، زیرا حقایق و معارف الهی را با نور ایمان و شهود درک می‌کند[۸].[۹] راسخ در علم کسی است که به علم و دانش آراسته شده، و شبهه‌ای بر او عارض نمی‌شود. پس راسخان در علم کسانی هستند که در آیه دیگر چنین معرفی شده‌اند که به خدا و رسولش ایمان آورده و سپس شک و ریب دچار نشده‌اند[۱۰].[۱۱]
  • این واژه حاوی دو وجه ایجابی و سلبی است. وجه ایجابی آن، حاکی از نفوذ و تعمیق راسخون در حریم دانش و موصوف شدن به علم و شناخت عمیق است، اما وجه سلبی آن، حاکی از استقرار و ثبات و پایبندی به حریم علم و عدم تعدی از حد و مرز علمی‌ است. بر اساس وجه اخیر، ویژگی راسخون در علم، آن است که از پا نهادن در شبهات و امور مشتبه و عرصه های غیر قابل پیمودن پرهیز کرده و در واقع، حد و ادب علم و تحقیق را نگاه داشته و بدان پایبند هستند.[۱۲]

راسخان در علم در قرآن

  • راسخان در علم در دو آیه یاد شده است: «هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ»[۱۳] و «لَّكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا»[۱۴]
  • از آغاز دوران تفسیر، مفسران و قرآن‌پژوهان اختلاف داشته‌اند که «واو» در «وَالرَّاسِخُونَ» برای عطف است یا استیناف، و بر اثر این اختلاف، اختلاف معنا پدید می‌آید،[۱۵] اگر «وَالرَّاسِخُونَ» عطف به «اللَّهُ» باشد چنان که بیشتر مفسران شیعه معتقدند[۱۶] معنای آیه چنین است: تأویل آیات متشابه را کسی نمی‌داند مگر خدا و راسخان در علم. و اگر «واو» برای استیناف باشد، معنای آیه چنین است: تأویل آیات متشابه را تنها خداوند می‌داند[۱۷].[۱۸]

امامان، مصادیق راسخ در علم

  • راسخان در علم افرادی هستند، برخوردار از دانش استوار و حقیقی، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد،[۱۹] و علم آنها مطابق با واقع است،[۲۰] دانشی که خدا بر صفحۀ قلب خاصان از بندگانش یعنی پیامبران و امامان تابانیده است، چنانکه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده:[۲۱] «نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه»[۲۲]
  • بنابراین پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) از راسخان در علم و مصداق کامل آن هستند[۲۳] همان کسانی که خداوند علم‌شان به تاویل قرآن را در کنار علم خویش قرار داد و عالم بودن ایشان به تاویل قرآن مجید و کتاب آسمانی را در عرض علم خود قرار داده است[۲۴] و چون علم به تاویل قرآن از علوم پنهانی و غیبی است، پس ایشان بر علوم پنهانی و غیبی آگاهی دارند.[۲۵] لذا تنها دانشی که دگرگونی نمی‌یابد و با دانش همۀ دانشمندان تفاوت دارد، دانش پیامبران و امامان(علیهم السلام) است که تا قیامت ثابت است؛ زیرا دانش آنان الهی و لدنی و بر اساس مشاهدۀ صادقانۀ قلب آنان نسبت به حقایق است و بی‌تردید چنین قلب هایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیت‌ها و اسرار ظاهر و باطن هستی خطا نمی‌کنند[۲۶].[۲۷] لازمه دستیابی به این علم، طهارت و پاکی دل است که تنها دربارۀ امامان(علیهم السلام) صدق می‌کند و خداوند در آیۀ تطهیر: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»[۲۸] هرگونه رجس را از ایشان برطرف نموده است.[۲۹]
  • از علومی که لازم است امام از آن بهره‌مند باشد، آگاهی از قرآن و تفسیر و تأویل آن است. این آگاهی، همانند علم به احکام شرعی، برای هدایت جامعه لازم است، زیرا قرآن سرچشمۀ همۀ معارف دینی و از منابع مهم احکام اسلامی است و آگاه نبودن از آن به معنای نقصان در علم دینی خواهد بود و شیعه چنین نقصی را در امام نمی‌پذیرد. از مواردی که نشان می‌دهد شیعیان نخستین به وجود چنین علمی در امام اعتقاد داشته‌اند، سخن ابن عباس دربارۀ حضرت علی(علیه السلام) است. روزی معاویه از او خواست دربارۀ حضرت امیر(علیه السلام) سخن گوید، ابن عباس به ذکر فضایل آن حضرت و تمجید از مقام والای ایشان پرداخت و در ضمن سخنان خود گفت: "علی عارف به قرآن و تأویل آن بود.[۳۰]

روایات راسخ در علم بودن امامان

  • برخی از احادیث بیانگر آنند که راسخین در علم، که از تأویل قرآن آگاهند و علمشان به تأویل در کنار علم خدا قرار گرفته، همان امامان(علیهم السلام) هستند و همان هایند که خداوند در کتاب محکم خویش دربارۀ آنها می‌گوید:[۳۱] «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في‏ صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ».[۳۲] در اصول کافی[۳۳] بابی وجود دارد با عنوان: «بَابُ أَنَّ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ هُمُ الْأَئِمَّةُ»[۳۴] برخی از این روایات عبارتند از:
  1. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:[۳۵] «کجایند کسانی که گمان کرده‌اند راسخان در علم آنهایند نه ما؟ آنان دروغ می‌گویند و به حق ما تجاوز می‌کنند. خداوند، ما را بالا برده و آنها را پست کرده است و به ما بخشیده و آنها را محروم ساخته است.»[۳۶]
  2. امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «ما راسخان در علم هستیم.»[۳۷]
  3. امام صادق(علیه السلام) فرمودند:[۳۸] «راسخون در علم امیرالمؤمنین(علیه السلام) و امامان بعد از اویند.»[۳۹]

راسخ در علم بودن علما

  • با توجه به روایات مذکور، اهل بیت(علیهم السلام) مصداق بارز و کامل راسخان در علم به شمار می‏‌روند و برترین مرجع در حل مشکلات قرآن و فهم متشابهات آن می‏‌باشند، اما آنچه جای تأمل و بحث دارد، قرار گرفتن سایر عالمان ربانی در دایرۀ راسخان در علم است. عالمان ربانی که اصول و مبانی تأویل و تفسیر صحیح را در مکتب اهل البیت آموخته و خود را به زیور علم و تقوا آراسته‏‌اند نیز در حد خود از راسخان در علم به شمار می‏‌روند. با این وجود، دانش و معرفت آنان به قرآن، به هیچ وجه قابل مقایسه با دانش امامان مهصوم(علیهم السلام) نیست، ولی از آنجا که اصول و مبانی صحیح شریعت را از سرچشمه زلال آن دریافت کرده‏اند و از فطرتی سلیم برخوردارند، می‏‌توانند شماری از متشابهات را به محکمات ارجاع دهند و از این طریق، به تأویل صحیح آن دست یابند.[۴۰]
  • راسخان در علم، کسانی هستند که افزون بر آگاهی از زبان قرآن و دانشهای مرسوم مفسّران، از تقوا و فطرت سلیم برخوردارند. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دربارۀ راسخان در علم سؤال شد، حضرت فرمودند: «کسی که دستش نیکوکار و زبانش راستگو و قلبش استوار و دارای عفّت شکم و دامن باشد، از راسخان در علم است[۴۱]

نتیجه گیری

  • نتیجه اینکه، تحت پرتو احادیثِ "راسخون فی العلم" به دست می‌آید، علاوه بر خداوند، راسخان در علم نیز به تأویل آیات قرآن آگاهی دارند و بنابر روایات تفسیری معتبر و صریح الدلاله، امامان(علیهم السلام) به عنوان پیشوایان دینی، راسخان حقیقی علم و عالمان حقیقی تأویلند.[۴۲]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مفردات، ص ۳۵۲، «رسخ».
  2. لسان العرب، ج۵، ص ۲۰۸، «رسخ».
  3. مفردات، ص ۳۵۲.
  4. التحقیق، ج۴، ص ۱۰۶ - ۱۰۷، «راسخ».
  5. دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۴۱۸.
  6. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص ۲۰۸
  7. راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص ۳۵۲
  8. مصطفوی، سید حسن، التحقیق، ج 4، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷
  9. ر.ک. اسعدی، محمد، مقالۀ معنا شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش 53
  10. راغب، حسین بن محمد، مفردات، ص۲۰۰
  11. ر.ک: اسعدی، محمد، مقالۀ معنا شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش 53
  12. ر.ک: اسعدی، محمد، مقالۀ معنا شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش 53
  13. سورۀ آل عمران، آیۀ 7
  14. سورۀ نساء، آیۀ 162
  15. جامع البیان، ج ۳، ص ۲۴۸ ـ ۲۵۰؛ التبیان، ج ۲، ص ۴۰۰، الکشاف، ج ۱ ، ص ۳۳۸
  16. مجمع البیان، ج ۲ ، ص ۷۰۱، روض الجنان، ج ۴، ص ۱۸۰؛ المیزان، ج ۳، ص ۴۹
  17. دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۱۳، ص ۴۱۸
  18. ر.ک: اسعدی، محمد، مقالۀ معنا شناسی راسخان در علم با تأکید بر کاربرد روایی، فصلنامه علوم حدیث، ش 53
  19. ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260
  20. ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی ها، ابعاد و مبادی آن، ص 199
  21. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۱۳
  22. ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260؛ منصورآبادی، محمد، راسخان در علم از دیدگاه فریقین، ص 184 ـ 193؛ حسینی، سیدحسین، هادیان در کلام امام هادی(علیه السلام)، ص 76؛ میرشمسی، صدیقه، تاویل در قرآن، فصلنامه پژوهشنامه متین، ش 15 و 16، ص 217
  23. ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260.
  24. ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260.
  25. ر.ک. شریعتمدار جزائری، سیدنورالدین، امام حسین و علم به شهادت، صفحه؟؟؟؛ بنی سعید لنگرودی، سیدمحمدجواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص 69
  26. ر.ک. انصاریان، حسین، اهل بیت عرشیان فرش‌نشین، ص ۵۳۵ ـ ۵۳۶
  27. ر.ک. موسوی، سیدامین، گسترۀ علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص 260
  28. سورۀ احزاب، آیۀ 33
  29. ر.ک. افسردیر، حسین، فضلی نژاد، مرضیه، بررسی مصادیق راسخان در علم در نگاه مفسران، ص 23 ـ 27
  30. ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص 71
  31. سورۀ عنکبوت، آیۀ 49
  32. ر.ک. مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص 69؛ افسردیر، حسین، فضلی نژاد، مرضیه، بررسی مصادیق راسخان در علم در نگاه مفسران، ص 23 ـ 27
  33. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 213
  34. ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی ها، ابعاد و مبادی آن، ص 199
  35. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴، مناقب ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۲۸۵ و غرر الحکم ش ۲۸۲۶
  36. ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی ها، ابعاد و مبادی آن، ص 199؛ منصورآبادی، محمد، راسخان در علم از دیدگاه فریقین، ص 184 ـ 193
  37. ر.ک. حسینی، سیدحسین، هادیان در کلام امام هادی(علیه السلام)، ص 76
  38. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 213
  39. ر.ک. باقری، سیدمحمدفائز، بررسی علم اولیای الهی، ص 60
  40. ر.ک. ناصحیان، علی اصغر، تاویل و راسخان در علم، ماهنام، علوم حدیث، ش 11، ص 143 ـ 146
  41. ر.ک. ناصحیان، علی اصغر، تاویل و راسخان در علم، ماهنام، علوم حدیث، ش 11، ص 143 ـ 146
  42. ر.ک. اکبرنژاد، مهدی، محمدی، روح الله، بررسی سندی و دلالی احادیث راسخون فی العلم، ص 60