نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Amini(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۴۰ توسط Amini(بحث | مشارکتها)
علم اهل بیت(ع) علمی الهی و لدنی است که در اثر اتصال با عالَم غیب و هم نشینی با فرشتگان الهی به دست آورده اند،[۱] امام صادق(ع) فرمودند: [۲] «خداوند دو گونه علم دارد: یکی علمی که فرشتگانِ مقرب و پیامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، این علم را ما نیز میدانیم. دوم علمی که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او، آن را نمیداند، لکن چون خدا اراده کند چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما می آموزد و امامان پیشین را نیز از آن آگاه کرده بود.»[۳] لذا یکی از منابع علوم اهل بیت(ع) محدث بودن ایشان[۴] و ارتباط با جهان غیب است.[۵] امامان(ع) بخشی از علم خود را از راه "تحدیث" و سخن گفتن با فرشتگان الهی به دست می آورند،[۶] که نوعی الهام به حساب می آید،[۷] مانند نزول ملائکه در شب قدر بر امام هر عصری و گفتگویشان با امام.[۸] در مجموع علوم امامان(ع) بر دو نوع است، علوم عادی که از راه های معمولی فرامی گیرند و در فراگیری با دیگر انسان ها تفاوتی ندارد و علمشان ناشی از جنبه بشری و مقتضای بشیریت آنهاست؛ و علوم غیر عادی که در این قسم با دیگران متفاوت هستند و علمشان از طرق معمول حاصل نمیشود و با ارتباط با عالم غیب تحقق پیدا میکند.[۹] علم و آگاهی که توسط قلب انسان درک میگردد، الهام و تأثیر پذیری و معرفتی که توسط دستگاه شنیداری محقق می گردد، تحدیث دانسته شده است.[۱۰] به عبارتی دیگر مطلبی که در قلب امام آشکار و درک میگردد از آن به الهام نامبرده میشود یا آنچه امام توسط گوش خود درک میکند و میشنود که حدیث ملائکه نامیده شده نیز به واسطه فرشته انجام میگیرد.[۱۱] محدث کسی است که فرشته با او سخن بگوید؛[۱۲] بدون اینکه پیامبر باشد و یا فرشته را ببیند[۱۳] و یا کسی که در او دانشی به طریق الهام و مکاشفه ایجاد گردد و یا آن که در قلب او حقایقی پدید آید که از دیگران مخفی است.[۱۴] محدث به هر معنایی که باشد از علم غیب برخوردار است.[۱۵]
لغویون محدّث را به مُلهَم ترجمه کرده و می گویند:[۱۶] "مُلهَم کسی است که چیزی در قلبش القاء میشود، پس به خاطر قوۀ حدس قوی و فراستی که دارد، به او خبر داده میشود و این روشی است که خداوند آن را به بندگان برگزیدهاش داده است، مثل این است که به آنها چیزی الهام میشود، سپس آن را میگویند".[۱۷] در این زمینه محمد بن مسلم میگوید:[۱۸] نزد امام صادق(ع) صحبت از محدّث به میان آمد، فرمود: «محدّث کسی است که صدای فرشته را میشنود ولی شخص او را نمیبیند.» عرض کردم: "فدایت شوم از کجا تشخیص میدهد که کلام فرشته است؟" فرمود: «به واسطه آرامش خاطر و وقاری که در آن حال به وی عطا میشود میفهمد فرشته است.»[۱۹]
در برخی از روایات آمده است، اگر بر علم اهل بیت(ع) افزوده نشود علمشان تمام می گردد: «لولا ان الائمه(ع) یزدادون لفقد ما عندهم»،[۲۰] و یکی از این راه ها اطلاع رسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالَم خدمت امام(ع) شرفیاب می گردند.[۲۱] سخن گفتن فرشتگان با حضرت مریم: «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ»[۲۲] و ساره همسر حضرت ابراهیم(ع): «وَ امْرَأَتُهُ قٰائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنٰاهٰا بِإِسْحٰاقَ وَ مِنْ وَرٰاءِ إِسْحٰاقَ یَعْقُوبَ»[۲۳] و با حضرت زهرا((س)): «السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا المُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ»[۲۴] نمونه ایی از تحدیث ملائکه است.[۲۵] برخی از امامان(ع) که در دوران طفولیت به مقام امامت می رسیدند و از همه چیز آگاه بودند، از این طریق بوده است.[۲۶]
تفاوت مقام تحدیث با الهام و وحی
مقام تحدیث به این معناست که امام(ع) در اثر نزاهت روحی، صفای باطن و شایستگی علمی به مرتبهای میرسد که فرشتگان آسمانی با او به گفتگو میپردازند.[۲۷] مقام تحدیث را باید مرتبهای بالاتر از الهام و پایینتر از وحی دانست. بالاتر بودن مقام تحدیث از الهام از دو جهت است:
الهام موهبت و رهنمونی است الهی که همه بندگان به میزان صفای باطن یا مصالحی دیگر از آن بهره دارند و اختصاص به افرادی خاص ندارد، چنانکه خداوند در قرآن به صراحت از الهام به مادر موسی(ع) یاد کرده است. در حالی که تحدیث مقامی است خاص، که تنها شماری محدود از بندگان صالح خداوند همچون اوصیا و امامان(ع) از آن بهره دارند.
در عموم موارد منشأ الهام مبهم است و فقط انسان در مییابد که بارقهای در دل او درخشیدن گرفته و راهی برای گریز از مهلکه یا برون رفت از یک بحران و مسأله برای او گشوده شده است. اما این که این بارقه توسط چه کسی و چگونه در قلب او افکنده شده، نامشخص است. در حالی که در تحدیث منشأ آن که فرشته است، برای ولی خداوند از هر جهت آشکار و مشخص است.[۲۸]
از سویی دیگر، پایینتر بودن مقام تحدیث از مرتبه وحی به دو جهت است:
وحی نوعی از ارتباط خداوند به صورت مستقیم، یا با واسطه فرشته است که تنها به پیامبران اختصاص دارد و از رهگذر آن دین یا شریعت یا سایر فرامین الهی به آنان ابلاغ میگردد، اما تحدیث نوع ضعیفتری از ارتباط فرشته با ولی خداوند است که از رهگذر آن دانش افزایی اتفاق میافتد.
در وحی با وساطت فرشته، پیامبر فرشته را در خواب یا بیداری میبیند، اما در تحدیث ولی خدا تنها صدای فرشته را میشنود، اما او را نمیبیند.[۲۹]
برخی از روایات دربارۀ تحدیث
دربارۀ تحدیث فرشتگان با امامان معصوم(ع) روایاتی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
امام باقر(ع) می فرماید:[۳۰] «امام علی(ع) به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل میکرد. هنگامی که با مسئله جدیدی روبهرو میشد که نه در کتاب خدا بود و نه در سنت پیامبر، خداوند به او الهام می کرد.»[۳۱]
امام باقر(ع) فرمودند:[۳۲] «به درستى که اوصیاى محمد(ص) محدثند.» و در جای دیگر فرمودند:[۳۳] «به درستى که اوصیاى علی(ع) محدثند.»[۳۴]
امام صادق(ع) فرمودند:[۳۵] «ما دوازده نفر محدث هستیم.»[۳۶]
امام کاظم(ع) فرمودند:[۳۷] «ائمه، دانشمندان، راستگویان، فهمیدگان و محدثاناند.»[۳۸]
زراره میگوید:[۳۹] از امام باقر(ع) شنیدم میفرمود: «ما بعد از حضرت رسول(ص) دوازده امام، همه از آل محمد و همگی نیز محدث هستیم و علی بن ابی طالب(ع) جزو این دوازده امام است.»[۴۰]
نظر علمای شیعه و اهل سنت دربارۀ مقام تحدیث
برخی از بزرگان شیعه با توجه به روایات، محدث بودن امامان(ع) را صحیح می دانند.[۴۱] شیخ مفید در این زمینه می گوید: "نظر من این است که شنیدن صدای ملائک، از نظر عقلی جایز است، از راستگویان شیعه که معصومند، ممتنع نیست. روایاتی در تأیید صحت آن وارد شده است. البته این عمل مخصوص امامان معصوم(ع) است؛ همچنین برای برخی از شیعیان که به صالحین و ابرار و برگزیدگان معروفند، امکان دارد. این نظر فقهای محدث شیعه است".[۴۲] ایشان در جای دیگر می نویسد: "ما معتقدیم خداوند متعال بعد از پیامبر(ص)، به اولیای خود کلماتی را القا میکند که به آنها وحی گفته نمیشود."[۴۳] از نگاه شیخ مفید، تحدیث و الهام، دو منبع اساسی علم امام، عقلاً و نقلاً پذیرفته شده است.[۴۴] بزرگان دیگری همچون شیخ طوسی[۴۵] هم قائل به چنین نظریه ایی هستند.[۴۶]
بر این اساس میتوان گفت در دستگاه معرفتی شیعه آموزه "الهام یا "نَكْتٌ فِي الْقَلْب" و تحدیث "یا "نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاع" دو مجرای تحقق آگاهی و دو شیوه برای رهیافت امام به حقیقت است که گاه از مجموعه این دو به تحدیث یاد شده است.[۴۷]
اصل وجود محدث در اسلام اجماعی بوده و پیامبر از آن خبر داده که در امت اسلام هم مانند اقوام گذشته محدث وجود دارد، اختلافی اگر هست در مصداق آن است که اهل سنت مصداق آن را برخی از خلفا دانسته و شیعیان مصداق محدث را ائمه اهل بیت(ع) میدانند.[۴۸]
نتیجه اینکه مطابق نظر علمای شیعه، یکی از مهمترین راه های علم آموزی امامان(ع) تحدیث با فرشتگان بوده است.
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک. فاضل لنکرانی، محمد، اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص 193؛ سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص 33 ـ 38
↑ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج 2، ص 396 ـ 397؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص 48؛ سبحانی، سیدمحمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 130 ـ 140؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش 37، صفحه؟؟؟؛ مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 71
↑ر.ک. نادم، محمدحسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص 330
↑ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، سخنرانی با موضوع: قدر شب قدر را بدانیم
↑ر.ک. نادم، محمدحسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص 330
↑مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ج ۲، ص ۱۸۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱ ص ۳۱۸ و ۳۹۸
↑ر.ک. برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، حقیقت تحدیث و رابطۀ آن با نبوت، فصلنامۀ آینۀ معرفت، ش 37، ص 152
↑ر.ک. نادم، محمدحسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص 330؛ نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص 59
↑ر.ک. فاضل لنکرانی، محمدجواد، سخنرانی با موضوع همگرایی قیام امام حسین(ع) با علم حضرت به شهادت خود و یارانش؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص 64؛ باقری، سیدمحمدفائز، بررسی علم اولیای الهی، ص 116؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطۀ علم غیب امام حسین و حادثۀ عاشورا، ص 57؛ خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص 81 ـ 83
↑کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۷۱، ح۴؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۴۲؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج 2، ص 396 ـ 397؛ نیرومند، رضا، مرتضوی، سیدمرتضی، محمدزاده نقاشان، الهام، رابطۀ الهام و تحدیث در علم امامان شیعه، ص 59؛ عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص 176؛ موسوی، سیدعلی، تبیین و گسترۀ علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، ص 88؛ شاکر، محمدتقی، منابع علم امام در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، ش 6، ص 181 ـ 182
↑ر.ک. خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص 81 ـ 83
↑ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج ۱، ص ۳۵۰؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۲، ص ۱۳۴
↑ر.ک. افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 74 ـ 76
↑اقبال الاعمال و ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۲۱۶، باب ۱۴۶، ح۱؛ ابن جریر طبری، محمد، دلائل الامامه، ص 28
↑ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج 2، ص 396 ـ 397؛ سبحانی، سیدمحمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 130 ـ 140؛ هاشمی، سیدعلی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص 48؛ میرترابی حسینی، زهرة السادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص 71 ـ 73؛ سیده رابیل، جستاری در مسألۀ علم غیب، منتشر شده در نشریۀ الکترونیکی قرآن پژوهی
↑ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص 59؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 74 ـ 76؛ کرجی، علی، جلوه های دانش علی(ع)، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ص 13
↑ر.ک. سبحانی، سیدمحمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 130 ـ 140؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 74 ـ 76؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطۀ علم غیب امام حسین و حادثۀ عاشورا، ص 57؛ نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص 59
↑کلینی، محمد بن یعقوب، کافى، ج ١، ص ٢٧١؛ طوسی، محمد بن حسن، امالى، ص ٢۴۵
↑ر.ک. سبحانی، سیدمحمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 130 ـ 140؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص 64؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائرالدرجات، ص 50 ـ 52؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟
↑ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص 176
↑ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص 59؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 74 ـ 76؛ مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، ش 45، ص 317؛ عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص 176؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطۀ علم غیب امام حسین و حادثۀ عاشورا، ص 57
↑مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص 69 ـ 70 و تصحیح الاعتقاد، ص 99
↑ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص 59
↑ر.ک. برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، حقیقت تحدیث و رابطۀ آن با نبوت، فصلنامۀ آینۀ معرفت، ش 37، ص 152
↑ر.ک. سبحانی، سیدمحمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 130 ـ 140؛ عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص 176؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطۀ علم غیب امام حسین و حادثۀ عاشورا، ص 57؛ نیرومند، رضا، مرتضوی، سیدمرتضی، محمدزاده نقاشان، الهام، رابطۀ الهام و تحدیث در علم امامان شیعه، ص 59