نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۶ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
اگر معصومان(ع) علم تام داشتند چرا نوآوری یا اختراعی در علوم تجربی یا ساخت دارو و غیره نداشتهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
«این عالم و نظام آن بر این اساس است که حوادث و امور مادّی، جز در مواردی که اعجاز و مصالحی اقتضا کند، بر مجرای علوم عادّی و مادّی نوع بشر جریان مییابد. مثلًا با زحمت و کوشش، داروهای انواع بیماریها را کشف و بر قوای طبیعی مسلّط میشوند، یا با قدرت و نیروی بدنی و اسلحه و استقامت و شجاعت جهاد مینمایند، و دشمن را مغلوب میسازند. بنابراین خداوند و کسانی که مجریان مشیّت الهیّه هستند، و از حوادث آینده و امور نهانی و پنهانی به اذن و اعلام خدا اطّلاع دارند، این علوم را در اختیار عامّه نمیگذارند، و نوعاً و اکثراً از آن استفاده نمینمایند؛ زیرا نظام این عالم، اختلال پیدا میکند. هر چند افرادی از برگزیدگان، استعداد تلقّی علوم غیبیّه، و قدرت تصرّف در عالم تکوین را دارند، امّا این قدرت و علم را در زمینه تغییر و تبدیل جریان عالم ماده وارد نساخته و احیاناً و به ندرت از آن استفاده فرمودهاند. چنان که در مورد حضرت موسی مشاهده میشود و در جنگ بدر و نزول ملایکه و در ولادت حضرت عیسی و اسحاق و موارد دیگر، این معنی مشهود شده است؛ امّا این موارد به قدری نیست که نظام این عالم را برهم بزند؛ بلکه این موارد هم برای مصالح دیگر مثل این که دانسته شود دست غیب و قدرت الهی در کار است و آنچه میشود مجرّد تأثیر و تأثّر علل و معلولات طبیعی نیست لازم شده است. حاصل بحث این که: جریان امور عادّی و اختیاری مردم به طور نوع و غالب باید بر اساس علوم عادّی باشد. بنابراین انبیا و ائمه (ع) هم این علوم را وارد میدان نمیکنند؛ زیرا وضع دگرگون میشود. شاید یکی از علل آن که علم نجوم و بعضی تشبثّات برای آگاهی از آینده در شرع ممنوع شده، همین باشد که در مواردی که این وسایل اصابه کند، مخالف نظام عادّی حیات است و تعادل موجود را بر هم میزند»[۱].
«برای پاسخ به این پرسش، نخست باید دانسته شود که هدف اصلی معصوم(ع) یا پیغمبر(ص) چیست؟ به طور کلی، هدف اصلی انبیا(ع) هدایت بشر است. باید توجه داشت که موضوع هدایت بشر بسیار گسترده است؛ اما آن چیزی که به بندگی بنده ارتباط دارد، مشخص کردن راه صحیح و همچنین رسیدن به کمالات الهی است. خداوند متعال برخی از امور دنیوی را به انسانها واگذار کرده است تا با استفاده از دانش، تجربه، توان و... به آنها دست پیدا کنند؛ برای مثال، هدف معصوم(ع) آموزش نجاری یا امور اینچنینی به مردم نیست؛ زیرا بشر بدون پیغمبر(ص) نیز میتواند به آنها دست پیدا کند؛ چیزی که بشر به آن نیاز دارد و خودش به تنهایی نمیتواند کسب کند، مباحث کلان معنوی و هدایتی است. به تعبیر دیگر، معصوم(ع) مسیر به کمال رسیدن انسان را بیان و مشخص میکند. بنابراین، اختراع رایانه یا برق، بنیانگذاری دانش تجربی و امثال ذلک از وظیفههای معصوم(ع) نیست؛ البته تاریخ و روایات گواه بر این هستند که اگر مردم در این مسائل از اماممعصوم(ع) سؤالی داشتند، امام(ع) با استفاده از دانش خود پاسخگوی آنان بوده است. شواهد فراوانی در روایات اهل بیت(ع) وجود دارد که آنان در مسائل پزشکی، نجوم و ریاضی ورود کردهاند و برخی از این موارد نیز در کتابهایی چون موسوعة الإمام علی بن أبی طالب و موسوعههای دیگر ائمه(ع) بیان شده است؛ بدین ترتیب دانسته شد هدف معصوم(ع) ورود جدی در این مسائل نیست، بلکه رسالت اصلیشان راهنمایی و راهبری در جهت هدایت بشر بوده و اینگونه امور به عقل و تجربه بشر واگذار شده است. باید دانست رسالت اصلی معصوم(ع) علوم تجربی، پزشکی، یا ساخت دارو و غیره نبوده است؛ البته مردم در موارد زیادی به آنها مراجعه داشتند و نسخههای طبی دریافت میکردند؛ برای نمونه، در روایتی آمده است مردی که مریضی بواسیر داشت خدمت امام(ع) آمد؛ از مشکلش گفت و بیان کرد نزد طبیبان بسیاری رفته ولی نتیجهای نداشته است. حضرت اندکی از درد و مشکلش پرسید و نسخهای نیز برای او تجویز کرد و فرمود:«فَإِنِّي طَبِيبُ الْأَطِبَّاء»[۲] مردِ مریض از حضرت سؤال کرد که آیا میتواند همین نسخه را برای فردی دیگر تجویر کند یا خیر؟ حضرت مخالفت کرد و فرمود نوع مریضیهایتان با هم فرق دارد. بنابراین، ائمهمعصومین(ع) با اینکه دانشش را داشتند، اما هدف و رسالت اصلیشان پرداختن به این امور نبود؛ اما اگر فردی در این زمینهها سؤالی داشت، حضرات معصومین(ع) پاسخگو بودند»[۳].
«اولا:ائمه اطهار(ع)، به اعتبار بدن مادی و عنصری و علم حصولی لازم نبود همه چیز را بدانند و به پیروان خود یاد بدهند هر چند به اعتبار نورانیت ذاتی که داشتند و به اعتبار مقام ولایت همه حقایق را میدانستند و به آن علم حضوری و شهودی داشتند ولی از علوم غیبی تنها در مواردی بهره میگرفتند که اثبات امامت یا ارشاد و هدایت مردم متوقف بر آن بود زیرا وظیفه اصلی ائمه(ع) ارشاد و هدایت و نشان دادن مسیر سعادت دنیا و آخرت به مردم است، نه بهرهمند کردن آنها از امکانات رفاهی و تکنولوژی و... در نتیجه اگر این بزرگواران از علوم و صنایع جدید خبر نداده یا آنها را اکتشاف و اختراع نکردند، یکی از دلائل آن موضوعیت نداشتن انجام این امور در راستای اهداف اصلی امامت، یا در واقع عدم ضرورت آن بوده است تا امام برای اطلاع از آن از علوم غیبی خویش استمداد بجویند.
دوم: همیشه انجام اختراعات و اکتشافات معلول حاصل شدن مقدمات متعدد علمی و فنی است؛ یعنی در واقع امکان دارد انسان از تکنولوژی بهرهمند باشد. اما چون مقدمات فنی و ابزار لازم برای تحقق آن فراهم نیست، ساختن و تولید آن هم ممکن نباشد. به عنوان مثال تولید اتومبیل حلقه پایانی ابزار و امکانات و فناوریهای مادر است. علم پیچیده ماشینسازی تنها یک حلقه از این مقدمات است مانند تولید فلزات متفاوت با آلیاژهای گوناگون، تولید واستحصال بنزین از مواد آلی موجود در طبیعت، تولید دستگاهها و تکنولوژی ریختهگری و قالببندی فلزات، تهیه مواد اولیه، سیستمهای برقی، احتراق، حرکتی و ... بدیهی است که در آن دوران اولیترین مقدمات تحقق اختراعات نیز محقق نشده بود.
سوم: اهل بیت تا آنجا که برایشان امکان و زمینه فعالیت فراهم شد برای رسیدن به این مراحل از پبشرفت و شکوفایی علمی تلاش کردند؛ یعنی با آموزش شاگردان متعدد و ترسیم خطوط کلی علوم، زمینه رشد و تکامل تدریجی علوم پایه را که مقدمه اختراعات واکتشافات بود، فراهم نمودند تا جایی که بسیاری از علوم تجربی، گامهای اولیه شکوفایی را از مجالس درس و به واسطه شاگردان امام صادق(ع) وسایر ائمه برداشتند. در این رابطه به افرادی مانند جابر بن حیان کوفی میتوان اشاره کرد که متجاوز از پانصد رساله علمی در علم شیمی و علوم دیگر که از منبع علم الهی امام صادق(ع) استفاده کرده است، میتواند اشاره کرد. همچنین مباحث علمی فراوانی در کلاسهای امام باقر و امام صادق (ع) مطرح میشده است که تاریخ مقداری از آنها را گزارش نموده است. برای آگاهی بیشتر از این موارد میتوانید به کتاب امام صادق مغز متفکر جهان شیعه که مجموعه مقالات دانشمندان مرکز اسلامی استراسبورگ است مراجعه فرمائید. همچنین به کتابهایی که در زمینه طب و پزشکی از خود ائمه اطهار(ع) رسیده است مانند طب الصادق(ع) و طب الرضا (ع) نیز میتوانید مراجعه کنید. البته در پرداختن به این علوم و تکنولوژیها رعایت وضع ادراکی مخاطبان و شاگردان هم مهم است. زیرا اصولا معلم و مربی و استاد مطالبی را برای شاگردان بیان میکند که ظرفیت و توان درک تصوری آن را داشته باشند. این که ائمه اطهار(ع) از برخی از این علوم خبر ندادند، شاید علتش عدم توانایی ادراک و نبود ظرفیت مخاطبان بوده است. به این دلیل اصلاً از برخی مسائل سخنی به میان نیاوردند و یا با استعاره و تشبیه و کنایه، چنانکه وقتی خواستند به مردم تفهیم کنند موجودات مرموزی به نام میکروب وجود دارد میفرمودند: از کوزههای گلی شکسته آب ننوشید زیرا محل و جایگاه شیطان یا جنیان است.
چهارم: به انجام رساندن این اختراعات و اکتشافات نیازمند امکانات و آزادیهای اجتماعی است که تقریبا همه ائمه از آن بیبهره بودند. فشار و اختناق حاکمان ستمگر و غصب خلافت و امکانات ظاهری، امکان ورود در این عرصهها را به این بزرگواران نمیداد.[۴]»[۵].