نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Admin(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۲۲ توسط Admin(بحث | مشارکتها)
وحی قرآنی از ویژگیهای ممتازی برخوردار است که دیگر کتابهای مقدسِ موجود از آن بیبهرهاند. پژوهشها نشان داده است که بسیاری از نوشتههای کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان را نمیتوان نوشته کسانی دانست که به نامِ آنها معروف است. این در حالی است که حتی غیر مسلمانان هم در وجود تاریخی پیامبر اسلام و انتساب قرآن به ایشان تردید نکردهاند. تحقیقات دانشمندان مسیحی در باره قرآن و شخصیت حضرت محمد(ص) با همه فراز و نشیبهایش به اینجا رسیده است که در راستی ادعای آن حضرت مبنی بر دریافت وحی از آسمان نمیتوان تردید کرد[۱][۲].
در سالهای اخیر برخی از دانشمندان مسیحی پذیرفتهاند که پیامبر اسلاموحی را از مبدأ روحانی و خارج از نفْسِ خود دریافت میکرده است. ویلیام وات مونتگمری در اینباره مینویسد: در تمام نوشتههایم در باره حضرت محمد(ص)، تقریباً از چهل سال پیش تا کنون، همواره این نظر را ابراز کردهام که حضرت محمد(ص) در این گفته که قرآن تصنیف او نبوده، بلکه از بالا به او وحی شده است، صداقت داشته است. از سال ۱۹۵۳ میلادی تا کنون مدافع این نظر هستم که قرآن فعلِ الهی است که از طریق شخصیت حضرت محمد(ص) عرضه شده است[۳][۴].
حال که همگان به صداقت پیامبر اسلام اذعان دارند باید بنگریم که آیا این وحی صرفاً گزارشی از تجربه قدسی و دینی او است و لفظ و محتوا از خود آن حضرت است؟ یا نمیتوان چنین فرضیهای را در مورد قرآن پذیرفت؟
کسی که قرآن را مطالعه کند، به آسانی در مییابد که وحی قرآنی جز با نظریه وحی گفتاری با هیچ نظریه دیگری سازگاری ندارد و سِرّ اعجاز بیانی قرآن نیز همین است. در باره سبک و اسلوب بیانی قرآن و دلالت آن بر وحیانی بودن الفاظ قرآن، نکات زیر قابل توجه است[۵]:
کلمه "قُل"، به معنی بگو، بیش از سیصد بار در قرآن تکرار شده است که این امر نشان میدهد خود پیامبر(ص) هیچ دخالتی در امر وحی نداشته است و الفاظ قرآن ساخته او نیست؛ بنا بر این او در قرآن مخاطب است نه متکلم. چنین نیست که او معنای دریافت کرده یا تجربه وحیانی خویش را بازگو کند. علاوه بر واژه "قُلْ" واژههایی نظیر "إِقْرَء" یا "اُتْلُ" نیز چنین دلالتی را دارند[۶].
خطابهای قرآن به پیامبر نیز آشکارا گویای این حقیقت است که پیامبر اکرم(ص) تنها گزارشگر کلام خدا است، نه تصنیفکننده آن. در بسیاری از آیات قرآن به پیامبر خطاب شده است و گاهی این خطاب با نوعی عِتاب نیز همراه است، مانند:﴿﴿عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ ﴾﴾[۷][۸].
برخی از آیات قرآن آشکارا بیان میدارد که آنچه پیامبر بر مردم تلاوت میکند از جانب خود ایشان نیست، بلکه کلام خدا است و فعل تلاوت صرفاً با اذن الهی از پیامبر صادر میشود. در قرآن کریم آمده است:﴿﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾﴾[۹][۱۰].
این آیه به خوبی نشان میدهد که حتی این گزاره که پیامبر میگوید که حق تبدیل در کلام خداوند را ندارد، از خود ایشان نیست، بلکه سخن خدا است؛ چرا که میگوید:﴿﴿قُلْ مَا يَكُونُ لِي﴾﴾ همچنین در آیهای دیگر آمده است که اگر پیامبر از جانب خود کلامی را به خداوند نسبت دهد به شدت مجازات خواهد شد[۱۱].
فاعلِ اصلیِ افعالی نظیر قرائت و تلاوت آیات قرآن، خداوند یا وسائط وحی، یعنی فرشتگان، است، نه پیامبر. به آیات زیر توجه کنید:﴿﴿ تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ﴾﴾[۱۲]، ﴿﴿ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ ﴾﴾[۱۳]، ﴿﴿نَتْلُوا عَلَيْكَ مِن نَّبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾﴾[۱۴]، ﴿﴿فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ﴾﴾[۱۵][۱۶].
در آیاتی از قرآن به پیامبر اسلام تذکر داده شده است که در گرفتن وحی عجله نکند، بلکه تا اتمام قرائت وحی آرام بگیرد؛ این مسأله به روشنی بر گفتاری بودن وحی دلالت دارد:﴿﴿لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴾﴾[۱۷][۱۸].
آیاتی از قرآن کریم حکایت از آن دارد که گاهی با وجود آنکه پیامبر منتظر نزول وحی بود وحی نازل نمیشد. قرآن کریم میفرماید: ﴿﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴾﴾[۱۹] گفته شده است که بعد از حادثه افک، پیامبر اکرم(ص) یک ماه انتظار کشید تا وحی نازل شد؛ بنا بر این نزول وحی به دست پیامبر نبود، بلکه در دست خداوند بود و هرگاه او صلاح میدانست کلام خود را بر پیامبر نازل میکرد[۲۰][۲۱].
در برخی آیات خداوند قرآن را کلام خود دانسته است. به عبارت دیگر قرآن به عنوان کلام خدا معرفی شده است نه کلام پیامبر؛﴿﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ﴾﴾[۲۲][۲۳].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک: درآمدی بر تاریخ قرآن، ریچارد بل، بازنگری توسط ویلیام وات مونتگمری، ترجمۀ بهاء الدین خرّمشاهی، قم، سازمان اوقاف و امور خیریه، مرکز ترجمۀ قرآن به زبانهای خارجی، ۱۳۸۲ ش، ص ۴۷ ـ ۴۵.
↑ و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ میهراسم.بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه: ۱۵ - ۱۶.
↑ و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند؛ سوره توبه، آیه:۶.