ختم نبوت در فلسفه اسلامی

شناسه ارزیابی نشده
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jokar (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


ختم نبوت در فلسفه اسلامی به بررسی مسئله خاتمیت (به فارسی: ختم نبوت) درفلسفه اسلامی می‌پردازد. خاتمیت، در اصطلاح به معنای این است که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شود.‌در روایات شیعه و سنی خاتمیت رسول اکرم از مسلمات قطعی شمرده شده است.

جایگاه شناسی

از نگاه فلاسفه اسلامی انسان، اشرف مخلوقات است، دراین بین پیامبران الهی، برترین انسان‌ها هستند و رسولان هم برترین پیامبران و برترین رسولان هم انبیاء الوالعزم‌اند که همه‌ی آنان صاحبان شریعت هستند؛ در این میان کسی که شریعتش جهانی و جامع باشد برترین انبیاء الوالعزم است که این ویژگی منحصر در نبی مکرم اسلام (ص) است و اوست که خاتم انبیاء است.[۱]

خاتمیت از منظر فیلسوفان مسلمان

صـدرالمتألهین صدرالدین محمد شیرازی

از میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرای شیرازی، ختم نبوت را به انقطاع وحی و نزول فرشته معنا کرده و معتقد شده است که ختم نبوت به معنای پایان یافتن حجت آسمانی نیست، بلکه امتداد نبـوت در امامان معصوم(ع) و مجتهدان علوم دینی واجد شرایط خواهد بود و حکم نبـوت محمـدي از ایـن طریـق، ادامه دارد، ایشان در دو کتاب الشـواهد الربوبیـه و مفاتیح الغیب خود اینطور بحث را مطرح کرده است: باید دید مراد از وحی چه چیزی است؛ اگر مراد فقط تعلیم مـردم توسـط خداوند باشد، باید گفت که این وحی و اینچنین رسالتی هیچ وقت از زمین منقطع نمی شود؛ ولی اگر منظور از وحی، نزول فرشته وحی بر نبی مکرم (ص) باشد به طوری که قابل رؤیت باشد وصدایش شنیده شود، باید گفت با آمدن حضرت محمد (ص) اینچنین وحیی پایان پذیرفته است و دیگر فرشته وحی برشخص دیگری نازل نخواهد شد. به عقیدة صدرالمتألهین، اولیا دو دسته هستند ؛ برخی از آنها نبوت را به طور مستقیم از جانب خود خدای متعال اخذ می کنند، اما برخی از اولیاء الهی مقام نبوت را از شخص نبی به ارث می گیرند. به نظر وي، یکی از مصادیق این نوع ولایت، ولایت اهل بیت نبی اکرم (ص) یعنی ائمه اطهار (ع) است، که از جانب پیامبراکرم (ص) مقام نبوت را به نحو غیبی و باطنی واجد هستند.[۲].[۳]بنابراین، بر طبق رأي صـدرالمتألهین ، در باب ختم نبوت اولاً، تفاوت بنیادینی بین نبوت و امامت وجود ندارد و ثانیاً، دایره نبـوت بسته نمی باشد و امامت در امتداد نبوت است.

شیخ اشراق شهاب الدین یحیی سهروردی

عده ای نظریه‌ی شیخ اشراق را درباب خاتمیت را سبب کشته شدنش می دانند و نقل می کنند در مناظره‌ای بین او و علمای درباری زمانه‌اش درباره خلقت و اراده الهی بـا آرای سـهروردی در ستیز برآمدند و از او پرسیدند: «آیا خداوند به‌ برانگیختن‌ پیامبر دیگری پس از حضرت محمد (ص) تواناست؟ سهروردی در پاسخ مـی‌گوید: قدرت خداوند مطلق‌ است و آنچه مطلق است حد نمی‌پذیرد. علمای دربار هم پاسخ او را مخالفت بـا خاتمیت رسول خدا (ص) دانـسته و این جواب وی را سـند کفر و الحادش دانستند که این مساله باعث شد تا او را به‌ زندان‌ بیاندازند و او در همان‌ جا از دنیا رفت، اما باید گفت مفسران امروزی آثار سهروردی معتقدند که شیخ اشراق؛ تصوری که از ختم نبوت دارد، همانی است که در نظر شیعه است، ایشان قائل است که گرچه نبوت ختم شده است، اما ولایت بدان معنا که در شیعه مطرح شده، در ادامه رسالت نبی مکرم (ص) است.[۴]

ملا هادی سبزواری

حکیم سبزواری در شرح کتاب‌ الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة ملاصدرای شیرازی، انقطاع نبوت را ناظر به نبوت تشریعی دانسته است و نظر خود را اینطور بیان می‌کند که خاتمیت پیامبر(ص) به دو صورت است: یکی اینکه با آمدن نبی مکرم اسلام (ص) همه‌ی کمالات متصوَّر برای یک پیامبر متحقق شده است و لذا مجالی برای ظهور پیامبری جدید باقی نمی‌مامند، صورت دیگری که ایشان برای خاتمیت بیان می‌کنند این است که پیامبر اکرم (ص) اشرف مخلوقات و غایت آفرینشِ عالم است که با آمدن ایشان، غایت آفرینش تحقق یافته و خاتمه پیدا کرده است.[۵]


امامت راز خاتمیت (در نگاه فلاسفه)

از نگاه سهروردی‌ ولایت‌ از اصول‌ اعتقادی‌ مسلم است و به‌ نظر او اگرچه‌ نبوت‌ ختم‌ شده،‌ اما ولایت‌ بدان‌ معنا که‌ در شیعه‌ مطرح‌ شده‌، ادامه‌ی راه نبوت است‌.[۶]

صدرالمتألهین هم براین باور است که نبوت با آمدن پیامبر اکرم(ص) ختم می شود ولی امتداد نبـوت در امامان معصوم (ع) و مجتهدان علوم دینی واجد شرایط خواهد بود و حکم نبـوت پیامبر (ص) از ایـن طریـق، ادامه دارد،ایشان تفاوت بنیادینی بین نبوت و امامت قائل نیستند. وي بر این عقیده است که اصل ولایت، که موجب تمایز ولی از غیر ولی است، علم شهودي برهانی به خداوند، صفات، آیات، ملائکه، کتب و رسل او و روز آخرت است، و این علم هرگز قابل نابودی و فراموشی نخواهد بود. وي همچنین معتقد است که اگرچه ظهور کرامات و کارهای خارق العاده به دست ولی جایز است، اما ظهور این امور از شرایط ولایت محسوب نمی شود تا با وجود آن در هر کسی، آن شخص ولی باشد و با عدمش، ولایت شخص انکار گردد؛ چرا که به عقیده‌ی او، گاهی اوقات کارهای خارق العاده از غیر اولیاء معصوم (ص) نیز صادر می شود.[۷]

پانویس

  1. سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۳، ص۴۵۶
  2. صدرالمتألهین، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، ج 1، ص 9
  3. مفاتیح الغیب، جلد 1، ص 11
  4. نگاهی به سرچشمه‌های‌ حکمت اشراق و مفهوم بنیادین آن،دکتر صمد موحد،تهران،انتشارات طهوری،چاپ دوم،۴۸۳۱، ص ۶
  5. صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، محمدبن ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی *ملاهادی سبزواری،ص۱۰۲، پانویس ۳، ص۵۴۷ـ۵۴۸
  6. سیدحسین‌ نصر، «مفسر عالم‌ غربت‌ و شهید طریق‌ معرفت‌»، معارف‌ اسلامی‌، اوقاف‌، س۸، ش۱۰، ص۱۱.
  7. مفاتیح‌الغیب، ج 1، ص 121