بحث:تفکر
مقدمه
تفکّر، تجزیه و تحلیل معلوماتی است که انسان در ذهن خود اندوخته است. تفکّر سیر در فراوردههایی است که برای ذهن ابتدا پیدا میشود؛ مانند عمل شناوری است که انسان در آب از این طرف به آن طرف میکند[۱]. پس تفکر یعنی از بسائط مرکّبات ساختن و از مفردات قضایا ساختن و از قضایا قیاسات تشکیل دادن و نتیجه گرفتن و از قیاسات نتایج فلسفه و علوم پدید آوردن[۲]. به عبارت دیگر “تفکّر” عبارت است از مربوط کردن چند معلوم به یکدیگر برای به دست آوردن معلوم جدید و تبدیل کردن یک مجهول به معلوم. در حقیقت تفکر عبارت است از سیر و حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوی یک سلسله مقدمات معلوم، و سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوی آن مطلوب برای تبدیل آن به معلوم[۳]. در حقیقت، فکر کردن نوعی ازدواج و توالد و تناسل در میان اندیشههاست. به عبارت دیگر، تفکر نوعی سرمایهگذاری اندیشه است، برای تحصیل سود و اضافه کردن بر سرمایه اصلی[۴]. تفکّر قوّهای است در انسان ناشی از عقل داشتن. انسان چون یک موجود عاقلی است، موجود متفکّری است. قدرت دارد در مسائل تفکّر کند به واسطه تفکری که در مسائل میکند حقایق را تا حدودی که برایش مقدور است کشف میکند، حال هر نوع تفکری باشد، تفکر به اصطلاح استدلالی و استنتاجی و عقلی باشد یا تفکر تجربی[۵]. تفکر آنجایی است که یک مسألهای را که انسان به کلّی نسبت به آن جاهل و نادان است و نمیداند، به انسان میآموزند[۶].[۷]
پانویس
- ↑ بیست گفتار، ص۳۱۵.
- ↑ مجموعه آثار، ج۶، ص۲۴۵.
- ↑ مجموعه آثار، ج۵، ص۴۵.
- ↑ مجموعه آثار، ج۵، ص۱۰۱.
- ↑ پیرامون جمهوری اسلامی، ص۹۲.
- ↑ آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۰.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۶۲.