"حَنَف" در اصل به معنای میل است و "حنیف" کسی است که بر آیینحضرت ابراهیم (ع) است و آیین او را از آن رو حنیف گفتهاند که به باطل میل نداشته است[۱]. کلمه "حنیف"، به معنای توحید فطری و روش و منش انبیای الهی- به ویژه حضرت ابراهیم (ع)- دوازده بار در قرآن آمده است و نقطه مقابل شرک است[۲]. میان حنیف و فطرت، پیوندی هست[۳]. خداوند درباره او میفرماید: "ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه مسلمانی حنیف بود و از مشرکان نبود"[۴]. پارهای روایات، دین اسلام را آیین حنیف سمحه و سهله خواندهاند [۵]. در روزگار جاهلیت کسی را که از دو سنتختنه و حجپیروی میکرد، "حنیف" میگفتند و کسانی را که از بتپرستی دست کشیده بودند، "حنفاء" میخواندند[۶][۷].
قرآن کریم، "فطرتالله" را همان دین حنیف دانسته است[۸] و ابن مسعودآیه﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ﴾ را به معنای إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الحنفية انگاشته است[۹]. بنابراین، دین، امری است فطری و اسلام، همان دین فطری و آیین سهلگیر حنیف است که با آفرینش و نظام تکوین به گونه کامل سازگار است[۱۰][۱۱].