آیه اهل ذکر

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آیه اهل ذکر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

قرآن كریم می‌فرماید: اگر نمی‌دانید، از آگاهان و اهل ذكر بپرسید: ﴿فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[۱] رجوع به آگاهان و دانایان در هرمسأله‌ای، امری عقلانی و طبیعی است و رجوع جاهل به عالم مبنای ارتباطات بشری است.[۲]

مقدمه

  • مرجعیت علمی و دینی بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مسائلی است که در بين فرق اسلامی همواره مورد اختلاف بوده است. پيروان مکتب اهل بيت معتقدند ائمه(ع) با توجه به دارا بودن مقام عصمت و علم لدنی که در جای خود با براهين عقلی و نقلی اثبات شده است، تنها مرجع علمی بعد از پيامبر اعظم(ص) هستند که برای فهم درست کتاب و سنت باید به ایشان مراجعه کرد و برای اثبات ادعای خود علاوه بر دلایل عقلی به آیات و روایاتی استدلال می کنند که یکی از این آیات، آیۀ 43 سورۀ نحل است که در سورۀ انبیاء آیۀ 7 هم آمده است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‏ إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».[۳]

مفهوم شناسی

مفهوم شناسی اهل

  • أهل به معنای خانواده و خاندان آمده است. اهل الرجل در اصل کسانى اند که با او در یك خانه زندگى می کنند، بعد به طور مجاز به کسانی که آن ها را یك نسب جمع می کند اهل بيت آن مرد گفته اند.اهل در صورتى استعمال می شود که ميان افراد، پيوند جامعى بوده باشد. به همين جهت در قرآن مجيد آمده: «أَهْل الْکِتاب، ... أَهْل الْإِنْجِيل، ... أَهْل الْقُرى، ... أَهْل الْمَدِینَةِ، ... أَهْل الْبَيت، ... أَهْل الذِّکْرِ، ... أَهْل هذِهِ الْقَرْیةِ، ... أَهْل النَّارِ، ... أَهْل - التَّقْوى وَ أَهْل المغفره»[۴]. [۵] قرآن کریم آنان را که با پيغمبرى هم عقيده باشند و به او ایمان آورند، اهل و ذریۀ او می داند و کسانى را که فرزند نسبى وى باشند در صورت ایمان نياوردن، از اهل او بيرون می داند، مانند پسر حضرت نوح(ع).[۶]. بنابراین، اهل ذکر به کسانی که در مسألۀ ذکر با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می شود.[۷]

مفهوم شناسی ذکر

  • ذکر در لغت عبارت است از حفظ و یادآوری چيزی. گاهى مراد از ذکر هيئت نفسانى است که شخص به واسطه آن می تواند آنچه را از دانایى به دست آورده حفظ کند ... و گاهى به حضور شيىء در قلب و هکذا به قول اطلاق می شود ... . [۸]. [۹]

ذکر در اصطلاح قرآن

  • واژۀ ذکر در قرآن معانی مختلفی دارد مانند:
  1. یاد کردن و یادآوری: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»[۱۰] و یا «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى‏ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِين»[۱۱].
  2. معارف الهی: «أَوَعجَِبْتُمْ أَن جَاءَكمُ‏ْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكمُ‏ْ عَلىَ‏ رَجُلٍ مِّنكمُ‏ْ لِيُنذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُواْ وَ لَعَلَّكمُ‏ْ تُرْحَمُون»[۱۲]
  3. قرآن: «إِنَّا نحَْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحََافِظُون»[۱۳]
  4. وحی: «أَءُلْقِىَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِر»[۱۴]
  5. رسول خدا: قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكمُ‏ْ ذِكْرًا رَّسُولًا يَتْلُواْ عَلَيْكمُ‏ْ ءَايَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ ...»[۱۵] [۱۶]

اهل الذکر در قرآن

  • این واژۀ در دو آیۀ 43 سورۀ نحل و آیۀ 7 سورۀ انبیاء آمده است و در اینکه مصداق اهل الذکر چه کسانی هستند مورد اختلاف واقع شده است.

مصداق اهل الذکر از نظر مفسران

اهل کتاب مصداق اهل الذکرند

  • برخی از مفسران قائلند اهل کتاب و مخصوصاً یهودیان مصداق اهل الذکر هستند زیرا آیه 43 سورۀ نحل بيانگر کيفيت ارسال رُسُل و انزال کتب آسمانی است. زیرا مشرکان می گفتند بشر نمی تواند پیامبر باشد.[۱۷]. [۱۸] لذا این گروه از مفسران می گویند: با دقت در سخنان مشرکان و سياق آیات سوره نحل معلوم می شود، رسالت در بشرعادی محقق می شود اگر قبول ندارید از اهل ذکر یعنی اهل کتاب بپرسید.چرا؟ چون مشرکان با علمای اهل کتاب رابطه صميمی داشتند و مورد احترام آنان بودند و به برتری آنان ایمان داشتند؛ مخصوصاً با در نظر داشتن اینکه یهودی ها دشمن رسول خدا بودند و نبوتش را رد می کردند.[۱۹]
  • این دیدگاه بیشتر در میان مفسران اهل سنت رواج دارد. [۲۰]. البته برخی از مفسران شیعه[۲۱] نيز این مطلب را آورده اند. اینان اضافه می کنند: اگر آیه را به تنهایی در نظر بگيریم، با توجه به اینکه مورد مخصِّص نيست، آیه شریفه قاعده کلی بيان می کند که هم سائل و هم مسئول و هم مسئول عنه عام است، یعنی هر جاهلی هرچه را نمی داند باید از عالم به آن بپرسد یعنی آیه بيانگر قاعده عمومی رجوع جاهل به عالم است.[۲۲]

اشکالات این ددیگاه

  1. استفاده از سیاق برای تفسیر آیه همیشه صحیح نیست چه اینکه برخی از آیات مختص اهل بیت(علیهم السلام) است اما سیاق چنین چیزی را نشان نمی دهد، مانند آیۀ تطهیر: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُ‏ْ تَطْهِيرًا»[۲۳] و یا آیل بلاغ: «يَأَيهَُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهَْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين»[۲۴] و ... .
  2. خداوند در هیج آیه ایی از اهل کتاب به اهل ذکر تعبير نفرموده است بلکه در غالب موارد از یهودیان و نصاری با عنوان اهل الکتاب یاد شده است.
  3. خداوند متعال اهل ذکر را به طور مطلق و بدون هيچ قيد و شرطی مرجع علمی قرار داده است، یعنی هرچه اهل ذکر بيان کردند آن را بپذیرید. این پذیرش نسبت به اهل کتاب صحيح نيست زیرا مرجع علمی باید دارای دو شاخصه صدق خبری و صدق مخبری باشد. به شهادت آیات متعدد در قرآن، اهل کتاب فاقد هر دو ویژگی بودند.[۲۵] پس از بعثت رسول گرامی اسلام’ اهل کتاب انسان های صالح نبودند، چون طبق شریعت حضرت عمل نمی کردند. بنابراین، مقصود از اهل ذکر نمی تواند اهل کتاب باشد.[۲۶]

مطلق اهل علم مصداق اهل الذکرند

اگر آیۀ اهل الذکر را جدای از آیات قبل و بعد در نظر بگيریم و بگویيم آیه از سه حيث سائل و مسئول و مسئول عنه عام است، محذوری که دارد این است که اگر پرسش از اهل ذکر واجب است اعتماد به جواب نيز باید واجب باشد. اما قبول این مطلب مشکل است. تنها در صورتی می توان آیه را به طور مطلق پذیرفت که مسئول معصوم و دارای علم لدنی باشد. برای این امر نيز مصداقی غير از اهل بيت وجود ندارد و با توجه به روایاتی که درباره جایگاه علمی و دینی اهل بيت داریم، مرجعيت علمی اهل بيت برای پاسخ گویی به پرسش های دینی قطعی خواهد بود.[۲۷]

اهل الذکر اهل بیت هستند

عده ایی از مفسران با توجه به روایاتی که در ذیل آیه آمده است مراد از اهل الذکر را اهل بیت(علیهم السلام) می دانند.[۲۸] مجموع این روایات که از پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) رسيده اگر به حد تواتر نرسند در حد استفاضه هستند و می توان به آن ها اعتماد کرد.[۲۹]

طبقه بندی روایات اهل الذکر

  • روایات مربوط به اهل الذکر در سه بخش قابل تقسیم بندی است:

1ـ روایاتی که پيامبر(صلی الله علیه و آله) را ذکر و اهل بيت(علیهم السلام) را اهل ذکر معرفی می کند.

  • امام باقر(علیه السلام) دربارۀ آیۀ: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»[۳۰] فرمودند: «رَسُولُ اللَّهِ ص الذِّكْرُ أَنَا وَ الْأَئِمَّةُ أَهْلُ الذِّكْر»[۳۱]
  • معرفه بیان شدن دال بر انحصار ذکر در پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل الذکر در اهل بیت(علیهم السلام) است.[۳۲]

2ـ روایاتی که قرآن را ذکر و اهل بيت(علیهم السلام) را اهل ذکر معرفی می نماید.

  • امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «الکتاب الذکر و اهلُه آل محمد اَمَرَ اللهُ عزّوجلّ بسؤالهم ولم یؤمَرُوا بسؤال الجُهّال و سمَّ اللهُ عزّوجلّ القرآنَ ذکراً، فقالَ تبارك و تعالی: انزلنا اليك الذکر لِتبينَ لِلنّاس ما نزّل اليهم و لعلهم یتفکرونَ[۳۳]»[۳۴]؛ و یا حضرت دربارۀ آیۀ «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ»[۳۵] می فرمایند: «الذِّکْرُ الْقُرْآنُ وَ نَحْنُ قَوْمُهُ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ»[۳۶]
  • اینکه بعضی روایات پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و بعضی از روایات قرآن را ذکر دانسته اند با هم منافات ندارد، چون رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم یادآور خدای متعال هستند و اهل بيت هم اهل رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و هم اهل قرآن هستند.[۳۷]

3ـ روایاتی که می گوید اهل کتاب، اهل ذکر نيستند.

  • محمد بن مسلم از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند از حضرت پرسیدم: «اِنَّ مَن عَندنا یزعمونَ اَنَّ قول الله «فاسئلُوا اهل الذکر اِن کنتم لا تعلمونَ» اِنَّهم اليهود و النصاری؟ فقال اذاً یدعونکم الی دینهم ثم قال بيده اِلی صدره، نَحنُ اهل الذکر و نَحنُ المسئولونَ»[۳۸]. در روایتی دیگر آمده است: در مجلسی که عده ای از علما در حضور مأمون عباسی بودند امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «فَنحن اهلُ الذکر قال اللهُ تعالی «فاسئلُوا اهل الذکر اِن کنتم لا تعلمونَ» فَنحن اهل الذکر فَسالُونا اِن کنتم لا تعلمونَ» فقالت العلماء: اِنّما عنی بذلك اليهودُ و النصاری. فقال ابوالحسن «سبحان الله و هل یجوز ذلك اذاً یدعونا اِلی دینهم و یقولونَ اِنَّه افضلُ مِن دین الاسلام؟ فقال مأمون: فَهَل عندك شرحٌ بخلاف ما قالوا یا ابا الحسن؟ فقال نعم الذکر رسول الله’ و نحن اهلُه، و ذلك بَين فی کتاب الله عزّوجلّ حيث یقولُ فی سورة الطلاق «فَاتَّقُواْ اللَّهَ یأُوْلىِ الْأَلْبَابِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَدْ أنزَلَ اللَّهُ إِلَيک م ذِکْرًا رَّسُولًا یتْلُواْ عَلَيک م ءَایاتِ اللَّهِ مُبَينَات» فالذکر رسول الله و نحْنُ اَهلُه»[۳۹]. این روایات نشان می دهد اهل بیت(علیهم السلام) با طرز تفکری که اهل کتاب را اهل الذکر می دانست مخالفت می کرد.[۴۰]

جمع بندی

با دقت در آیه 43 سوره نحل مشخص می شود آیه در صدد ارجاع مردم به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و جانشينان معصوم ایشان است و به نحوی مرجعيت علمی اهل بيت(علیهم السلام) را تأیيد می کند.[۴۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نحل، آیه ۴۳
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۲.
  3. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  4. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص 96.
  5. قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 135.
  6. سورل هود، آیۀ 45
  7. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  8. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص 328.
  9. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  10. سورۀ احزاب، آیۀ 41
  11. سورۀ ذاریات، آیۀ 55
  12. سورۀ اعراف، آیۀ 63
  13. سورۀ حجر، آیۀ 9
  14. سورۀ قمر، آیۀ 25
  15. سورۀ طلاق، آیۀ 10 و 11
  16. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  17. سورۀ تغابن، آیۀ 6
  18. سورۀ فرقان، آیۀ 7
  19. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  20. نک. بيضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج 3، ص 227؛ سمرقندی، بحر العلوم، ج 2، ص 275؛ سيوطی، تفسير جلالين، ج 1، ص 275؛ حقی بروسوی، تفسير روح البيان، ج 5، ص 38 و ...
  21. نک. )طباطبایی، تفسير الميزان، ج 12، ص 428؛ مکارم شيرازی، تفسير نمونه، ج 11، ص 144 و ...
  22. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  23. سورۀ احزاب، آیۀ 33
  24. سورۀ مائده، آیۀ 67
  25. سورۀ آل عمران، آیات 69، 71 و 72 و سورۀ بقره، آیات 89، 146 و 159
  26. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  27. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  28. البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 424؛ تفسير الصافى، ج 3، ص 136؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص 259 و تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 57
  29. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  30. سورۀ نحل، آیۀ 43
  31. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 210
  32. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  33. سورۀ نحل، آیۀ 44
  34. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 26
  35. سورۀ زخرف، آیۀ 44
  36. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 286
  37. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  38. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 211
  39. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص 532
  40. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  41. عبدالمحمدی، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.