تجربه دینی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث وحی است. "تجربه دینی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تجربه دینی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • مسئله وحی و تفسیر آن با تجربه دینی، از مباحث مهم فلسفه دین است. برخی از دانشمندان غرب، مفهوم وحی را توسعه داده و آن را همان ارتباطات معنوی بشر یا "تجربه دینی" دانسته‌اند[۱].

مفهوم‌شناسی

  • واژه تجربه در غرب تا قرن هفدهم میلادی به معنای آزمایش به کار رفته است. از آن به بعد مشاهده واقعی اعمال را داشته همچنین به معنای احساسات درونی آمده است واژه دین در اصطلاح دانشمندان اسلامی، مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق و قوانین است و ازنظر دانشمندان غربی به معنای اعتقاد به خداست. تجربه ازیک‌طرف مبتنی بر ممارست است و از طرف دیگر مشاهده تجربه برای افراد دیگر ممکن نیست. لذا در چیستی آن میان دانشمندان غربی اختلاف است[۲].

زمینه‌ها

  • مهم‌ترین رویکرد به تجربه دینی، نقادی کتاب مقدس و تعارض عهدین با عقل و علم بوده است. شلایرماخر، معجزه حضرت مسیح (ع)را نه در خوارق عادات بلکه در لبریز شدن عیسی از خدا می‌دید. احساسات و معنویات را در وحی و تجربه دینی، اصل دانستند. معتقدند که می‌شود وحی را از منظر تجربه بشر معاصر نگریست[۳].

زمینه‌های تفسیر وحی به تجربه دینی

  1. تعارض عهدین با مباحث عقلی؛
  2. تعارض عهدین با مباحث علمی[۴]؛
  3. متناقض بودن با برخی از قوانین بشری؛
  4. اعتراف به غیر الهی بودن عهدین و وجود خطاهای فراوان[۵].

دیدگاه‌ها درباره چیستی تجربه دینی

  1. احساس‌گرایانه: طبق این دیدگاه تجربه دینی احساس اتکای مطلق و یکپارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از جهان است و از سنخ احساسات و احوال وصف‌ناشدنی است. در تحلیل این رویکرد، اشاره می‌شود که سرایت دادن احساسات و عواطف به وحی پیامبران اشکال اساسی دارد[۶].
  2. ادراک و تجربه حسی: "ویلیام آلستون" تجربه دینی را نوعی ادراک حسی می‌داند و تجربه‌ای که آدمی درباره حیات دینی خود دارد. در این دیدگاه افزون بر احساس، درک شناخت نیز جا دارد[۷]. اما در تجربه دینی ادراک و احساسات درونی دخالت دارد و در وحی از بیرون وجود پیامبران به آنان القا می‌شود. البته ممکن است پیامبر نوعی ادراک درونی به دست آورد، اما با آنچه تجربه دینی می‌نامند متفاوت است[۸].
  3. تجربه دینی امر فراحسی: مدافعان این دیدگاه هرگونه حس و امر طبیعی در تجربه دینی را مردود می‌دانند و مبنای تجربه دینی، همان آموزه‌های دینی است زیرا اگر بخواهیم تجارب دینی را حسی بدانیم، باید معتقد باشیم که متعلقات یا علل همه آن تجربه‌ها درواقع وجود دارند. یک اشکال اساسی این دیدگاه، قید "برداشت تجربه" است؛ یعنی اگر فاعل، تجربه خود را به علت فراطبیعی مستند بداند، آن تجربه دینی است. در نتیجه همه تجارب دینی، معلول ذهنیت افراد خواهد بود. ازاین‌رو تجربه واقع‌نمایی خود را از دست می‌دهد؛ در حالی که وحی امری واقعی و حقیقی است[۹].
  4. عرفان گرایی: "استیس" همه عرفان‌ها را دینی می‌داند. عرفان گراها تجربه‌های عارفان و پیامبران را از یک گوهر می‌دانند. برخی دانشمندان مسلمان مانند اقبال لاهوری معتقدند: "تجربه باطنی ازلحاظ کیفیت، تفاوتی با تجربه پیغمبرانه ندارد". برخی دیگر معتقدند: پیامبری... نوعی تجربه و کشف خواهد بود و دین خلاصه و عصاره تجربه‌های فردی و جمعی اوست[۱۰].

نقد و بررسی

  • چند اشکال اساسی در یکسان انگاری تجربه دینی و وحی:
  1. وحی از نظر مسلمانان و قرآن کریم به بیرون از نفس پیامبر(ص) مربوط می‌شود[۱۱].
  2. خداوند در کلام خود، برای وحی دو مبدأ، پیک، گیرنده و متن وحی بیان کرده است: "روح الأمین قرآن را بر قلب تو نازل کرده است." این در حالی است که با نظریه تجربی بودن وحی، مبدأ و پیک وحی حذف خواهد شد[۱۲][۱۳].
  3. از دیگر لوازم باطل تجربی بودن وحی، لغو بودن مفاهیمی همچون نزول و عربی بودن وحی خواهد بود. لازمه تجربه بیشتر، توانایی بیشتر در فصاحت و بلاغت است و در نتیجه یکسان نبودن آیات اما تحدی قرآن تفاوتی میان آیات و سوره‌های مکی و مدنی و کوچک و بزرگ نمی‌گذارد؛ زیرا همه ساختار این کتاب انسجام و نظم خاصی دارد. شباهت تجربه دینی با وحی در ماوراء طبیعت بودن و معرفت زایی آنهاست[۱۴].

قرآن و تجربه دینی

  • قرآن کریم همسان انگاری وحی با تجربه دینی را برنمی‌تابد[۱۵].
  1. نبوت، موهبت الهی: تعابیر ﴿أَوْحَيْنا }}، ﴿اصْطَفَيْنا }}، ﴿اجْتَبَيْنا }} در قرآن دلالت دارند که وحی از جانب خداوند متعال است. ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ }}[۱۶]، پیامبران در واگذاری مقام نبوت به آنان، دخالتی ندارند ﴿اللَّهُ يَصْطَفي‏ مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ }}[۱۷]، آیه دیگری ﴿ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ }}[۱۸]، است که نبوت را فضل خداوند وصف می‌کند که به هرکسی بخواهد عطا کند[۱۹].
  2. دخالت نداشتن پیامبر در متن قرآن: بر اساس اعتقاد بیشتر مسلمانان، همه آیات و سوره‌های قرآن از جانب خداوند متعال و کلام الهی است و پیامبر اسلام هیچ نقش و دخالتی در متن وحی نداشتند: ﴿ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسي‏ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ }}[۲۰]. خداوند متعال پیامبر را در صورت هرگونه تغییر قرآن، به خواری و مرگ تهدید می‌کند: ﴿وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ تَنْزيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ }}[۲۱]، تنها خداوند متعال است که می‌تواند در آیات قرآن تصرف کند﴿وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ }}[۲۲]. اما سنت الهی بر حفظ این متن آسمانی است: ﴿لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ }}[۲۳]، زیرا تنها راه رسیدن به معنای آن الفاظ و عبارات است[۲۴].

نکات دیگر

  1. ﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ }}[۲۵]، پیامبر در دریافت وحی، جنبه انفعالی دارد؛ نه فعلی[۲۶].
  2. ﴿وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ }}[۲۷] پیامبر تابع وحی بود نه وحی تابع ایشان[۲۸].
  • در نتیجه وحی و همه لوازم آن باید از جانب خداوند باشد؛ در حالی که تجربه دینی چنین نیست[۲۹].

تجربه عرفانی یا دینی

  • بی‌تردید یکی از راه‌های معارف بشری، کشف و شهود عرفانی است و رسیدن به این نوع معرفت، با دست‌یابی از راه استدلال‌های عقلی به‌طور کامل جداست. ملاصدرا می‌گوید: "با ریاضت‌های سخت و طولانی" به اسرار و رموزی دست یافتم که تا آن هنگام از آنها آگاه نبودم، بلکه هر چه تا به آن روز از راه برهان دانسته بودم، با اضافاتی از راه شهود آشکارا دیدم[۳۰]. سهروردی نیز کاهش شاغل‌های حسی را باعث آگاهی انسان به برخی امور پنهان دانسته. تعلیم ربانی که از بیرون به انسان داده می‌شود، همان وحی است. گاهی نیز تعلیم از درون انسان است؛ یعنی از راه تفکر. ابن عربی می‌گوید: انبیا علوم خود را تنها از راه وحی خاص الهی درمی‌یابند و قلوب آنان از نظریات عقلی خالی است؛ چراکه آنان علم دارند که عقل از رسیدن به واقع قصور دارد و راه وحی با مرگ رسول خدا قطع شد[۳۱]. به اعتقاد متصوفه ادراک حقیقی ویژه انبیا نیست؛ بلکه برای اولیا نیز حاصل می‌شود و فرقشان فقط در نام‌گذاری است. حاصل آنکه مقصود از تجربه یا شهود ارتباط صاحب آن با عالم غیب است که با وحی تفاوت اساسی دارد [۳۲].

جایگاه نظریه تجربه دینی در وحی مسیحی

  • در میان متکلمان مسیحی آن‌هایی که به الهیات لیبرال گرایش داشتند، وحی را نوعی تجربه می‌دانستند. آن‌ها معتقد بودند وحی را باید در درون انسان و تجربه دینی‌‌اش جست و جو کرد. کتاب مقدس و به ویژه عهد جدید در حقیقت گزارش تجارب دینداران است. بر اساس این دیدگاه، کتاب مقدس وحی نیست، بلکه گزارشی از احوالات درونی و تجارب دینی دینداران است[۳۳] که ممکن است تعارض و خطا نیز در آن‌ها راه یابد.
  • باید گفت که نقادی کتاب مقدس و کشف تعارضات فراوان متون دینی یهود و مسیحیت در گرایش لیبرال مسیحیان به این نظریه نقش قابل توجهی داشته است.
  • با این وجود نباید مفهوم revelation و تأثیرش در این نظریه را از نظر دور داشت. این واژه به معنای آشکارسازی است و مفهوم جمله "خدا وحی کرده است" این است که خدا در یک حادثه و مواجهه خود را برای شخصی آشکار کرده است. بر این اساس اسقف اعظم، تمیل، می‌گوید:خداوند نمی‌خواسته که یک کتاب معصوم املا کند یا تعالیم تخطی‌ناپذیری القا کند، بلکه [قصد او] به منصه ظهور درآوردن وقایعی در حیات افراد و جوامع بوده است. خود کتاب مقدس سراسر یک مکتوب بشری است که حکایت‌گر این حقایق وحیانی است[۳۴].
  • نویسنده دیگر مسیحی در مورد عهد جدید می‌گوید:کسانی که عهد جدید را نوشته‌اند در‌صدد بوده‌اند تجربه خویش را از بودن با عیسی، که در میان آنان زندگی کرد، رنج کشید و مرد و سرانجام خدا وی را از مردگان برانگیخت، به دیگران برسانند[۳۵].
  • همو در توجیه وحی در کتاب مقدس می‌گوید: خدا ذات خود را در تاریخ بشر وحی می‌کند "منکشف می‌سازد" و اسفار کتاب مقدس این وحی ذاتی را آشکار و تفسیر می‌کند. خدا وحی می‌کند که او کیست، چگونه خدایی است و چه اوصاف و ویژگی‌هایی دارد[۳۶][۳۷].

منابع

منبع‌شناسی جامع مقام معصوم


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۳.
  2. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۴.
  3. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۵.
  4. موریس بوکای، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص۷- ۱۶، مقدمه کتاب.
  5. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶.
  6. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶.
  7. علی رضا قائمی‌نیا، تجربه دینی و گوهر دینی، ص۶۹.
  8. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۷.
  9. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۸.
  10. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
  11. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
  12. عبدالکریم سروش، اسلام، وحی و نبوت، نشریه آفتاب، ش۱۵، ص۷۵.
  13. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
  14. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
  15. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
  16. آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ سوره انعام، آیه:۸۹.
  17. همانا در این (داستان) برای نشانه‌شناسان نشانه‌هاست؛ سوره حج، آیه:۷۵.
  18. این، بخشش خداوند است، به هر که خواهد می‌بخشد؛ سوره جمعه، آیه:۴.
  19. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۳.
  20. می‌گویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بی‌گمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ می‌هراسم؛ سوره یونس، آیه:۱۵.
  21. سوره حاقه، آیه:۴۲ - ۴۵.
  22. و اگر بخواهیم بی‌گمان آنچه را بر تو وحی کرده‌ایم از میان می‌بریم؛ سوره اسراء، آیه:۸۶.
  23. هیچ دگرگون کننده‌ای برای سخنان وی نیست؛ سوره انعام، آیه:۱۱۵.
  24. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۵.
  25. بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است؛ سوره نحل، آیه:۱۰۲.
  26. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۶.
  27. و از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی می‌شود پیروی کن؛ سوره احزاب، آیه:۲.
  28. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۶.
  29. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۷.
  30. ملاصدرا، الاسفار الاربعه، مقدمه، ص۴۵.
  31. ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۳، ص۲۳۸
  32. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۵۰.
  33. وحی و افعال گفتاری، علی رضا قائمی‌نیا، ص ۵۵.
  34. علم و دین، ایان باربور، ترجمۀ بهاء الدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۴ ش، ص ۲۶۸، به نقل از امینی، ابراهیم، وحی در آیات آسمانی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، ۱۳۷۷ ش، ص ۱۶۱ ـ ۲.
  35. کلام مسیحی، توماس میشل، ترجمۀ حسین توفیقی، ص ۲۸.
  36. کلام مسیحی، توماس میشل، ترجمۀ حسین توفیقی، ص ۲۸.
  37. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص۶۳ - ۶۴.