تبع
مقدمه
قرآن کریم در دو مورد به قوم تُبّع اشاره کرده است:
- ﴿أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ﴾[۱]؛
- ﴿وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ﴾[۲]
در قرآن کریم توضیحی درباره تبّع و قوم او ذکر نشده است. بنا بر روایتی در تفسیر صافی، تبّع منصب رسالت و نبوت داشته است. عدهای نیز گفتهاند تبّع لقب پادشاهان یمن است و علت انتخاب این نام این بوده است که آنها در سیاست و زمامداری، تابع یکدیگر بوده، از یک نقشه پیروی میکردند.
برخی معتقدند تبّع یکی از پادشاهان جهانگشای یمن بود که تمام ممالک تا هند را تصرف کرد و ضمن لشکرکشی وارد مکه شد و قصد تخریب آن مکان مقدس را داشت؛ اما به بیماری زکام شدید مبتلا شد. حکیمی از ملازمان وی چنین تشخیص داده بود که علت بیماری، سوءقصد به مکه است و راه درمان را در پشیمان شدن از این دستور معرفی کرد. او نیز پذیرفت و نذر کرد در تکریم آن خانه بکوشد[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ «آیا آنان بهترند یا قوم «تبّع» و کسانی که پیش از آنها بودند؟ نابودشان کردیم که آنان گناهکار بودند» سوره دخان، آیه ۳۷.
- ↑ «و اصحاب ایکه و قوم تبّع همگی پیامبران را دروغزن خواندند آنگاه بیم دادن من (بر آنان) به حقیقت پیوست» سوره ق، آیه ۱۴.
- ↑ خزائلی، محمد، اعلام القرآن، صفحه ۲۵۷؛ قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، جلد۱، صفحه ۲۶۶؛ خرمشاهی، بهاءالدین ، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، جلد۱، صفحه ۴۷۲؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۱۸، صفحه ۱۵۲و۱۴۶.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۳۸۷۳.