ابوکالیجار مرزبان

مقدمه

عمادالدین ابوکالیجار مدتی پیش از مرگ پدر، امارت اهواز داشت و چون خبر مرگ پدر را شنید، روانه شیراز شد. در همین حال، گروهی از لشکریان به طرفداری از ابوالفوارس قوام الدوله، عم وی، برخاستند و او را به شیراز فراخواندند. ابوالفوارس در پاسخ آنان، با سپاهی گران از کرمان به فارس تاخت و پس از کشمکش‌های طولانی و بی‌حاصل از سپاه ابوکالیجار شکست خورد و به کرمان بازگشت (۴۱۷ ق.) و چندی بعد به سال ۴۱۹ ق. درگذشت و ابوکالیجار کرمان را به قلمرو خود ضمیمه کرد. با وجود این، وی از جانب خوزستان و عراق در امان نبود؛ زیرا پسر و جانشین مشرف الدوله، یعنی ابوطاهر جلال الدوله، که والی خوزستان و عراق بود بر سر تصرف اهواز و بصره با ابوکالیجار درافتاد و تا سال ۴۲۸ ق. که دو رقیب تن به صلح دادند درگیری و جنگ میان آنان برقرار بود. جلال الدوله به سال ۴۳۵ ق. درگذشت و راه برای دستیابی ابوکالیجار بر عراق هموار گردید و با آنکه جمعی از بغدادیان با پسر جلال الدوله بیعت کرده بودند، ابوکالیجار در همان سال وارد بغداد شد و بار دیگر، عراق به قلمرو بویهیان فارس ملحق گردید و تا حدودی وضعی شبیه به زمان عضدالدوله پیش آمد؛ اما از بخت بد بویهیان، در این زمان رقیب قدرتمند و تازه نفس آنان، یعنی سلجوقیان قدرت بسیار یافتند و با سرعتی حیرت‌انگیز بخش اعظم قلمرو آنان را از چنگشان بیرون کشیدند. با آنکه ابوکالیجار در یک برخورد منفعلانه در صدد برقراری صلح با طغرل بر آمد و دختر خود را به همسری وی داد، فایده‌ای حاصل نگردید؛ زیرا در حالی که ابوکالیجار برای بازستاندن کرمان عازم آنجا بود، ناگهان درگذشت (۴۴۰ ق.). با مرگ او، راه برای لشکرکشی طغرل و تصرف متصرفات بویهیان به‌خوبی هموار گردید.[۱].

منابع

پانویس