مقدمه

چنان که از نامش پیداست، وی از شاخه جهینه از قبیله قضاعه[۱]، از قبایل بزرگ قحطان است[۲]. ابن حجر[۳] او را در قسم سوم کتاب خود (مخضرمین) آورده که تنها زمان رسول خدا (ص) را درک کرده، ولی آن حضرت را ندیده است. و دیگر صحابه‌نگاران نیز به صحابی بودن وی اشاره نکرده‌اند. درباره او نقل شده است که بارهای حاجیان را می‌خرید و زودتر از آنان راه می‌افتاد، و آنها را در مکان‌های مناسب به فروش می‌رساند. در یکی از این معاملات خود، ورشکست شد. شکایت او را پیش عمر بن خطاب آوردند تا قضاوت کند[۴]؛ عمر در جمع مردم گفت: آگاه باشید که اسیفع جهنی از دین و امانتداری خود راضی است، اکنون مفلس و ورشکست شده است. هر کس از او طلب دارد، بیاید تا اموال او را میان آنان تقسیم کنم. سپس در مقام نصیحت به مردم توصیه کرد که زیر بار دین نروند[۵][۶]

منابع

پانویس

  1. سمعانی، ج۲، ص۱۳۴.
  2. کحاله، ج۱، ص۲۱۴.
  3. ابن حجر، ج۱، ص۳۴۳.
  4. ابن حجر، ج۱، ص۳۴۳؛ رافعی، ج۱۰، ص۲۷۳.
  5. مالک، ج۲، ص۷۷؛ ابن شبه، ج۲، ص۷۶۶؛ نوری، ج۱۳، ص۲۶۹.
  6. محمدی، رمضان، مقاله «اسیفع جهنی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۸۵-۸۶.