مقدمه

امور روانی یعنی اندیشه‌ها، ایمان‌ها، نظریه‌ها، ایدئولوژی‌ها اگر در مسیر جریان نیروهای مادّی تاریخ قرار بگیرند به حرکت تاریخ کمک می‌کنند، ولی هرگز خود آنها نمی‌توانند حرکتی به وجود آورند و هرگز نیرویی در برابر نیروهای مادّی به شمار نمی‌روند. امور روانی اساساً نیرو نیستند، نه اینکه نیرو هستند ولی واقعیت مادّی دارند. نیروهای واقعی وجود انسان همان‌هاست که به عنوان نیروی مادّی شناخته می‌شوند و با مقیاس‌های مادّی قابل اندازه‌گیری می‌باشند. از این رو امور روانی قادر نیستند که حرکت‌زا و جهت‌بخش بشوند و هرگز اهرمی برای حرکت جامعه به شمار نمی‌روند. ارزش‌های روانی مطلقاً، اگر متکی و توجیه کننده ارزش‌های مادّی نباشند، امکان ندارد که منشأ یا غایت یک حرکت اجتماعی واقع گردند[۱][۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مجموعه آثار، ج۲، ص۳۸۴.
  2. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۴۴.