«وَالْمُسْتَقِرّینَ فی اَمْرِ اللّهِ[۱]ائمه (ع) استواران در امر خدا هستند. واژه مستقر از استقرار و به معنای قرار گرفتن، آرام شدن و در یک جا ثابت ماندن است. انصافاً راغب اصفهانی در این مورد معنای زیبایی دارد. وی در واژه "قرّ" مینویسد: قرّ فی مکان إذا ثبت ثبوتاً جامداً[۲] یعنی به گونهای در آن مکان قرار دارد که از آن جا به جای دیگری منتقل نمیشود. واژه "جامد"، فقط خودش است و مانند مشتق نیست که تغییر بپذیرد و از هیئتی به هیئت دیگر درآید. استقرار انسان نیز چنین است که در جایی بماند و در آن جا قرار گیرد. از این رو، در قرآن مجید از آخرت به "دار القرار" تعبیر شده؛ چون اهل بهشت هرگز از بهشت خارج نمیشوند و هم چنین اهل دوزخ که از دوزخ به "بئس القرار" تعبیر شده است. خداوند متعال درباره جهان آخرت میفرماید: ﴿﴿يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ﴾﴾[۳] و درباره دوزخ میفرماید: ﴿﴿جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ﴾﴾[۴] پس چیز مستقر در مقابل چیز متحرّکی است که قرار ندارد. از این روست که ایمان دو نوع است:
ایمان ثابت که در قرآن مجید آمده است: ﴿﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ﴾﴾[۵]
ایمان غیر ثابت که در روایات از آن به "مستودع" (ودیعه گذاشته شده) تعبیر شده است. در روایتی فرمودند: "کسانی هستند که صبح میکنند در حالی که مؤمن هستند و در شب هنگام از ایمان خارج میشوند".[۶]
از طرفی قرار گرفتن نیز دوگونه است:
استقرار جسمی: این نوع قرار گرفتن در رابطه با حرکت بدن است، مانند این که انسان از جایی حرکت میکند و به وطن و جایگاه خود میرسد و در آن جا آرام و قرار میگیرد و دیگر حرکت تمام میشود.
استقرار روحی: در این نوع قرار گرفتن، فکر انسان، روح انسان در برابر فردی یا چیزی یا حادثهای آرام میگیرد، نه عَوَض میشود و نه تغییر مییابد.
معنای "امر اللّه" برای واژه امر در کتب لغت و غیر لغت معانی متعدّدی ذکر شده، مثلاً در کتاب کفایة الاصول در آغاز بحث اوامر به آنها اشاره شده است. آن چه در این جا میتوان گفت یکی از دو معناست: یک: امر، همان معنایی که مقابل نهی است؛ دو: اراده. ممکن است منظور از "امر" در عبارت وَالْمُسْتَقِرّینَ فی اَمْرِ اللّهِ همان معنای نخست باشد؛ یعنی ائمه(ع) کسانی هستند که در برابر حکم و فرمان خداوند متعال بدون چون و چرا تسلیم و مطیع هستند و اطاعت آنان مستقرّ است و هیچ گونه تزلزل ندارند. وقتی گفته میشود: زید در برابر اوامر پدرش تسلیم است؛ یعنی هیچ گونه تزلزل در اطاعت ندارد، حرکتی بر خلاف دستور او انجام نمیدهد و از اوامر او سرپیچی نمیکند و این معنا در مورد ائمه درباره اوامر خداوند متعال صادق است. چون آنان در همه افعال و تروک مظاهر اوامر و نواهی خداوند متعال هستند. امّا باید دقت کرد که کلمه استقرار در این جا با حرف "فی" تعدیه شده و ما میدانیم این حرف مفید ظرفیت است، پس باید أمر را بر معنای دوم حمل کنیم، یعنی اراده. ائمه در اراده خدا مستقرّ هستند، گویی اراده او ظرفی است که ائمه (ع) در آن قرار گرفتهاند و از آن جا جدا نمیشوند. به تعبیر زیبای امروزی: ائمه (ع) در اراده خداوند متعال محو و ذوب شدهاند. از این تعبیر زیبا دو معنا به دست میآید:
ائمه در مقابل اراده خداوند متعال هیچ ارادهای ندارند؛
ائمه در اراده خداوند متعال محو و ذوب شدهاند به طوری که هر چه اراده کنند اراده خدا است.
این تعبیر به جایی است و با حرف فی مناسبت دارد که هر جا اراده خداوند متعال است، ائمه (ع) همان جا هستند و جایگاه اراده آن بزرگواران، اراده خداوند متعال است. برای این مطلب در روایات، دعاها، زیارات و موارد دیگر شواهد بسیاری داریم. در زیارت جامعه میفرماید: "العاملون بإرادته".[۷] در زیارت آل یاسین، در وصف امام زمان (ع) میگوییم: ودلیل إرادته.[۸]
جایگاه امام (ع) کجاست؟ همان جایی که اراده خداوند متعال باشد که پیش تر در عبارت "والأدلاّء علی مرضات اللّه" در مورد واژه دلیل مطالبی بیان شد. کوتاه سخن این که حرکات، سکنات، گفتارها و کردارهای ائمه (ع) مظهر اراده خداوند متعال است که مجرای اراده خداوند متعال آن بزرگواران هستند. پس در همان جایی که اراده خداوند متعال است، ائمّه در همان جا استقرار دارند. این معنا از معنای نخست دقیق تر است. البته آن بزرگواران در برابر امر و نهی خداوند متعال تسلیم هستند. امّا معنای دوم امتیاز ائمه (ع) میرساند وگرنه ممکن است در بین بندگان خدا، افراد صالح و شایستهای باشند که در برابر اراده خدا (اوامر و نواهی او) تسلیم باشند در حالی که آن چه بیان شد، جزء امتیازها و مقامهای ائمه (ع) است» [۹].