مقدمه

بنی مر را از قحطانیان[۱] و از شاخه‌های بنی حاشد بن همدان گفته‌اند و از انتساب ایشان به مُرّ بن حارث بن سعد بن عبدالله (عبدودّ) بن وادعة بن عمرو بن عامر بن دافع بن مالک بن جشم بن حاشد خبر داده‌اند[۲]. از مر بن حارث فرزندانی به اسامی عمرو بن مر ملقب به «الدهر» - بواسطه طول عمرش - هرثمه، منذر و عبدالله تولد یافتند[۳]. از عبدالله بن مر هم، یربوع و ابو ثبیته و از أبو ثبیته، أزمع - پدر حارث و شدّاد از اشراف[۴] و محدثان این قوم[۵] - متولد شدند. از عمرو بن مر معروف به «الدهر» نیز، غطریف بن دهر و روق تولد یافتند که از معاریف بنی روق می‌توان از معان بن روق - از شعرای بنام اسلامی -[۶] نام برد. منقش بن دهر - دیگر فرزند عمرو بن مر - هم از شجاعان و تک‌سواران این قوم به شمار می‌رفت[۷]. از منذر بن مر نیز، پسری به نام حجر به دنیا آمد که از دودمان او می‌توان از شخصیت معروف بنی مرّ، منذر بن ابی حمضة بن دهر بن حجر یاد کرد. منذر، گماشته ابوعبیده جرّاح در بخش‌هایی از مرز روم بود. در حمله‌ای که او و سپاهیانش علیه رومیان انجام دادند، سواره‌نظام سپاهش بر پیادگان پیشی گرفتند و پیاده‌ها از حضور به موقع در میدان نبرد بازماندند. منذر پس از پیروزی بر سپاه دشمن، برای سواره دو سهم و برای پیاده یک سهم در نظر گرفت و سپس طی نامه‌ای، ابوعبیده را از فعل خود آگاه کرد. ابوعبیده نیز به عمر بن خطاب نامه نوشت و جریان را باز گفت. عمر این تقسیم را پسندید و دستور داد تا از آن پس، این نحو تقسیم در دستور کار قرار گیرد[۸]. ابن حجر، در ذیل عنوانی که در کتابش برای منذر بن ابی حمیضه اختصاص داده بود، بر اساس این قاعده که در فتوح، فرماندهی سپاه تنها بر عهده اصحاب بوده است، صحابی بودن منذر را دور از ذهن ندانسته است[۹].

از شاخه‌ها و طوایف متعدد بنی مر می‌توان از هرثمة بن مر[۱۰] و بنی روق[۱۱] نام برد. خاستگاه این قوم یمن بود اما پس از اسلام و در پی فتوحات اسلامی جمعی از آنان در کوفه ساکن شدند[۱۲]. از تاریخ جاهلی و اسلامی این قوم جز آنچه که از حضور منذر بن ابی حمضة بن دهر در فتوحات شام گفته شد و نیز درج نام حارث و شدّاد پسران اَزمَع همدانی در میان امضا کنندگان شهادت‌نامه دروغین زیاد بن ابیه علیه حجر بن عدی در دست نیست[۱۳].[۱۴]

منابع

پانویس

  1. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۳. نیز ر.ک: ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
  2. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۷؛ ابن حبیب بغدادی، مختلف القبائل و مؤتلفها، ص۹۸؛ سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۱۳.
  3. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۸.
  4. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۸؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۸.
  5. ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۶۹ و ج۴، ص۳۲۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۶۴ و ج۴، ص۲۲۵؛ ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۱۲۶ و۳۵۸.
  6. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۸.
  7. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۸.
  8. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۹. نیز ر.ک: هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۸؛ ابن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۶، ص۲۴۷ به نقل از ابن کلبی و شافعی.
  9. ابن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۶، ص۲۴۷.
  10. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۸؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۱۶.
  11. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۸.
  12. ر.ک: بلاذری، انساب الأشراف، ج۴، ص۲۵۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵ ص۲۷۰-۲۷۱.
  13. بلاذری، انساب الأشراف، ج۴، ص۲۵۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵ ص۲۷۰-۲۷۱.
  14. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.