مقدمه

ردء، از واژه‌های قرآنی و به معنای یار و معاون است[۱]، لکن بعدها، ردء به کسانی گفته می‌شد که در جرم محاربه سمت معاون داشته باشند. در فقه اسلامی، معاون محارب در حکم محارب است[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1.  وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ  «و برادرم هارون زبان‌آورتر از من است پس، او را با من بفرست تا به راستی من، گواهی دهد که می‌ترسم مرا دروغگو شمارند» سوره قصص، آیه ۳۴؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۱۸۱.
  2. ر. ک: محاربه. شرایع الاسلام، ج۴، باب ششم، ص۱۸۰؛ المغنی، ج۱۰، کتاب الحدود، ص۳۱۳؛ الحاوی الکبیر، ج۱۳، ص۳۶۴-۳۶۳؛ مسالک الافهام، ج۱۵، ص۷؛ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۷۱.
  3. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۱۴.