محمد بن سلامه قضاعی
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
آنچه در منابع ذکر شده آنکه ابوعبداللّه محمد بن سلامه بن جعفر قضاعی از استادان بسیاری استفاده کرده است، استادان مناطقی چون مصر، مکه و شام را ملاقات کرده و از آنان بهره برد. ابومسلم محمد بن احمد کاتب، احمد بربال (ثرثال) از آن جملهاند. او در علوم گوناگون از جمله حدیث، تفسیر و فقه مهارت یافت، ولی در فقه برجسته شد و از فقیهان شافعی گردید. [۱] او آموختههای خویش را در اختیار طالبان علم قرار میداد و محدثان مصر، عراق و مکه و دیگر شهرها نزد او آمده و از او بهره میبردند؛ چنان که سید فخرالدین شمبله بن محمد بن ابی هاشم، سهل اسفراینی[۲] و ابن ماکولا از شاگردان او بودند. خطیب بغدادی نیز او را در شهر مکه ملاقات و از او استفاده کرد. [۳] این فقیه گرانمایه از طرف خلفای فاطمی به قضاوت مصر رسید. [۴] او به عنوان سفیر مصر از طرف مستنصر باللّه عباسی به روم رفت. [۵]
اثر قلمی او کتاب شهاب الاخبار فی الحکم و الامثال میباشد[۶] که یک هزار و دویست حدیث در آداب، امثال، مواعظ و وصایا میباشد که سند آنها ذکر نشده یا دعاهایی از پیامبر اکرم (ص) به پایان رسیده است؛ بیشتر این احادیث در کتابهای شیعه موجود است و هر کدام هم که نیست با اصول و قواعد مذهب شیعه مخالف نیست؛ به همین دلیل برخی او را شیعه دانستهاند. [۷] قضاعی در شانزدهم یا هفدهم ذیقعده ۴۵۴ در مصر درگذشت و در قرافه مصر به خاک سپرده شد. [۸] دیگر آثار وی عبارتاند از:
مناقب الامام الشافعی، الانباء عن الانبیاء، تواریخ الخلفاء، الخطط (خطط مصر) المختار فی ذکر الخطط و الآثار)، [۹] الامالی فی الحدیث، درة الواعظین و ذخر العابدین، دقائق الاخبار و حدائق الاعتبار فی الحکم، عیون المعارف و فنون الخلائف فی التاریخ، [۱۰] مسند القضاعی، تفسیر القرآن، نزهة الالباب، دستور معالم الحکم، [۱۱] تاریخ مصر، معجم شیوخه[۱۲].[۱۳]
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۳
پانویس
- ↑ المقفی الکبیر، ج ۵، ص۷۱۰؛ الاکمال، ج ۷، ص۱۱۵.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۵۳، ص۱۶۷ ـ ۱۷۰؛ فهرست منتجب الدین، ص۹۴.
- ↑ الأنساب، ج ۴، ص۵۱۶.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج ۱۰، ص۲۳.
- ↑ المختصر فی اخبار البشر، ج ۲، ص۱۸۱.
- ↑ طبقات الشافعیة الکبری، ج ۴، ص۱۵۰.
- ↑ ریحانة الادب، ج ۴، ص۴۲۳ ـ ۴۲۴.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۵۳، ص۱۶۹ ـ ۱۷۰.
- ↑ اسماء الکتب، ص۳۱۲.
- ↑ هدیة العارفین، ج ۲، ص۷۱.
- ↑ الاعلام، ج ۶، ص۱۴۶.
- ↑ الوافی بالوفیات، ج ۳، ص۱۱۶.
- ↑ فرهنگنامه مؤلفان اسلامی، ج۳، ص ۳۵۷.