اثبات عصمت پیامبران در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۶: خط ۳۶:


دیگر اینکه [[اطاعت از خداوند]] را قرین [[اطاعت پیامبر]] قرار داده است، و اطلاق آیه دالِّ بر این است که آن‌چه پیامبر می‌کند و می‌گوید همگی مطابق امر و نهی الهی است و [[نافرمانی]] در آن نیست»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص ۲۳-۲۹.</ref>.
دیگر اینکه [[اطاعت از خداوند]] را قرین [[اطاعت پیامبر]] قرار داده است، و اطلاق آیه دالِّ بر این است که آن‌چه پیامبر می‌کند و می‌گوید همگی مطابق امر و نهی الهی است و [[نافرمانی]] در آن نیست»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص ۲۳-۲۹.</ref>.
== دلایل قرآنی عصمت پیامبران ==
'''[[مخلَصین]]''': دسته‌ای از [[آیات قرآن کریم]]، گروهی از [[بندگان]] [[خداوند]] را به‌عنوان "مخلَصین" معرفی می‌کنند. این [[آیات]] جزو صریح‌ترین و متقّن‌ترین آیاتی هستند که [[عصمت انبیا]] را [[اثبات]] می‌نمایند. برای [[تبیین]] دلالت این آیات بر [[عصمت]]، نخست توضیحی درباره واژه [[مخلَص]] داده، سپس خصوصیات مخلَصین در [[قرآن]] را بیان می‌کنیم.
[[قرآن کریم]]، بعضی از [[انسان‌ها]] را مُخلِص - به صیغه اسم فاعل - خوانده است<ref>ر.ک: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}} «اوست که شما را در خشکی و دریا می‌گرداند تا چون در کشتی‌ها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتی‌ها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شده‌اند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره یونس، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ}} «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب می‌سازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز می‌گردید» سوره اعراف، آیه ۲۹؛ {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} «ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستاده‌ایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب می‌داری بپرست. ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} «بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}} «بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب می‌دارم، می‌پرستم» سوره زمر، آیه ۱۴.</ref> و برخی دیگر را با عنوان "[[مخلَص]]" - به صیغه اسم مفعول - مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار می‌دهد.
"مخلِصین" انسان‌های والایی هستند که کارهایشان را برای [[خداوند]] و در پر تو [[تبعیت]] از [[فرامین]] او انجام داده و هر شائبه غیر [[الهی]] را از دامن [[زندگی]] خویش زدوده‌اند؛ به طوری که [[عبودیت]] [[حق تعالی]] در همه حرکات و سکنات آنها تجسّم یافته است. اما "[[مخلَصین]]" به معنی "[[خالص]] شده‌ها" است؛ انسان‌هایی که خداوند آنها را خالص کرده و خودش [[پاکی]] و [[خلوص]] آنها را ضمانت نموده است<ref>الکشاف، ج۲، ص۴۵۸؛ ج۳، ص۲۲؛ روح‌المعانی، ج۲۳، ص۲۲۸. </ref>. این مرتبه و موقعیت والای [[معنوی]]، بسیار بالاتر از [[مقام]] مخلِصین می‌باشد و هر کسی [[شایستگی]] بهره‌مندی از آن را ندارد. می‌توان گفت که از دیدگاه [[اسلام]]، عالی‌ترین و والاترین مرتبه کمال [[آدمی]] همین مرتبه است. به نظر می‌رسد که اصطلاح "مخلَص" در [[قرآن کریم]] تقریباً معادل همان اصطلاح "[[معصوم]]" می‌باشد<ref>الکشاف، ج۲، ص۴۵۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۱۴۲؛ رسالة فی‌السیر و السلوک، ص۲۷؛ راهنما‌شناسی، ص۱۰۷؛ جزوه راه و راهنما‌شناسی، ص۶۴۵؛ امام‌شناسی، ج۱، ص۴۹. </ref>. برای آشنایی بیشتر با این [[مقام معنوی]] و اوصاف بهره‌مندان از این [[عنایت الهی]]، به طور خلاصه به بیان ویژگی‌های آنها در قرآن کریم می‌پردازیم. در [[آیات قرآن]] مجموعاً سه<ref>برخی با تمسک به آیه ۱۲۸ زمر ویژگی چهارمی نیز برای مخلَصین ذکر نموده‌اند و آن عبارت است از اینکه «از محاسبه محشر آفاقی و حضور در آن عرصه معاف و فارغ‌اند». ر.ک: رسالة فی السیر والسلوک، ص۲۷.</ref> ویژگی برای [[مخلَصین]]، ذکر شده است:
# '''[[مصونیت]] از اغرائات و تسویلات [[شیطانی]]''': {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>.
# '''برخورداری از [[رحمت]] غیر متناهی [[خداوند]]''': {{متن قرآن|وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و جز (برای) آنچه کرده‌اید کیفر نمی‌بینید * مگر بندگان ناب خداوند» سوره صافات، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.
# '''[[شایستگی]] توصیف خداوند''': {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«پاکا که خداوند است از آنچه وصف می‌کنند * مگر بندگان ناب خداوند» سوره صافات، آیه ۱۵۹-۱۶۰.</ref>
از آنجا که مخلَصین را خود خداوند [[خالص]] نموده و غیر خود را از [[فکر]] و [[دل]] آنان بیرون رانده است و فقط [[خدا]] را می‌شناسند و می‌بینند و دیگران را هم به واسطه او می‌شناسند، اگر در [[ضمیر]] و [[نهان]] دل خویش، خداوند را توصیف نمایند، او را آن‌گونه که مناسب با [[ساحت]] [[قدس]] [[الهی]] است، می‌ستایند. و اگر هم با [[زبان]] و الفاظ به توصیف او بپردازند - چون الفاظ از بیان حقایق، قاصرند - به [[قصور]] بیان خود معترفند. از این رو [[پیامبر گرامی اسلام]] - که پیشوای مخلَصین است - به [[خداوند متعال]] عرض می‌کند: {{عربی|لا أحصی ثناء علیک. انت کما اثنیت علی نفسک}}<ref>المیزان، ج۱۷، ص۱۷۴. </ref>؛ توان [[ستایش]] تو را [آنگونه که سزاوار توست] ندارم؛ تو همچنانی که خود خویشتن را ستوده‌ای.
با دقّت در این [[آیات]] که ویژگی‌های [[بندگان]] [[مخلَص]] خداوند را برمی‌شمرند، مخصوصاً با توجه به مصونیت و [[امنیت]] آنان از تسویلات [[شیطان]]، روشن می‌شود که "مخلَصین" انسان‌هایی هستند که از هر گونه [[گناه]] و [[لغزش]] و خطایی معصومند؛ زیرا اینان در عالم، جز تجلیات [[ذات اقدس خداوند]] را نمی‌بینند و در همه جا و همه وقت تنها [[محبوب]] خویش را می‌نگرند و او را حاضر و ناظر بر تمامی امور می‌یابند و جز خواسته او خواهشی ندارند. از این رو هر گاه [[شیاطین]] بخواهند به نحوی در اینان تأثیر گذاشته، آنان را از ذکر و [[یاد خدا]] [[غافل]] کنند، موفق نخواهند شد.
اما اینکه چه کسانی به این [[مقام]] [[دست]] یافته و از این [[موهبت الهی]] برخوردارند، باید گفت: [[شناخت]] آنها برای ما امکان ندارد و تنها [[خداوند]] است که می‌داند چه کسی را [[خالص]] گردانیده است. اما به طور [[قطع]] می‌توان گفت که انبیای عظام، جزو این گروه هستند. زیرا:
'''اولاً''': [[پیامبران]] [[برترین]] [[انسان‌ها]] هستند، و اگر آنها از این موقعیت و [[منزلت]] والای [[معنوی]] برخوردار نباشند، کس دیگری به [[یقین]] نمی‌تواند به آن مقام دست یابد.
'''ثانیاً''': [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]]، عده‌ای از [[انبیا]] را نام برده و آنها را به صفت والای "[[مخلَص]]" توصیف کرده است، مثلاً: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشن‌بین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۷.</ref>. {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>.
در این [[آیه شریفه]]، [[دلیل]] اعطای [[الطاف]] خاص [[الهی]] به [[حضرت یوسف]] مخلَص بودن ایشان دانسته شده است<ref>ر.ک: المیزان، ج۱۱، ص۱۲۹-۱۳۰. </ref>. یعنی، از آنجا که [[یوسف]] از [[بندگان]] [[مخلَص]] [[خداوند]] بود، توانست از آن شرایط استثنایی [[پاک]] و [[طاهر]] بیرون آید و حتی برای یک لحظه هم [[فکر گناه]] را در سر نپروراند. پس "[[مخلَصین]]" - که [[قدر]] [[متقین]] از آنها انبیای عظامند - افرادی هستند که خداوند آنها را برای خود پاک و [[پاکیزه]] گردانیده است؛ از این رو، [[شیطان]] هیچ‌گونه تسلّطی در [[گمراه]] ساختن آنان ندارد.
'''مطهَّرین''': دسته‌ای دیگر از [[آیات قرآنی]] که بر [[عصمت عملی]] [[انبیا]] دلالت دارند، آیاتی هستند که گروهی از [[انسان‌ها]] را به‌عنوان "[[مطهرین]]" معرفی کرده و ویژگی‌هایی برای آنان بیان نموده‌اند. از جمله اینکه مطهرین افرادی هستند که با [[حقیقت]] و [[روح]] [[قرآن]] در تماس و با [[لوح محفوظ]] در ارتباطند: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷-۷۹.</ref>. [[قرآن کریم]]، [[حضرت مریم]]{{س}} را به این صفت ستوده، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>
همچنین در [[سوره احزاب]]، درباره [[اهل‌بیت]]{{عم}} می‌خوانیم: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>
از این [[آیه]] می‌توان عصمت عملی انبیا را استفاده نمود. نحوه دلالت آن با دقّت در چند نکته روشن می‌شود:
# واژه "[[مطهر]]" اسم مفعول باب تفعیل می‌باشد که غالباً کاربرد این باب، برای متعدی ساختن فعل است. {{عربی|طهر الله فلاناً}}، یعنی خداوند فلان شخص را پاک گردانید. بنابراین "مطهَّر" یعنی پاک گردانیده شده.
# نه تنها [[تطهیر]] یاد شده در [[آیه]]، مقیّد و منحصر به مورد خاصی نشده، بلکه با "مفعول مطلق تأکیدی" (تطهیراً) تأکید شده است. بنابراین {{متن قرآن|يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} به معنای آن است که [[خداوند]] ایشان را از هرگونه [[آلودگی]] و [[پلیدی]] پیراسته است، پس می‌توان نتیجه گرفت که "مطهَرین" همان "[[معصومین]]" می‌باشند؛ زیرا منظور از [[عصمت]]، [[عنایت ویژه]] [[الهی]] به [[تطهیر]] و [[پاکی]] گروهی از انسان‌هاست. (البته به گونه‌ای که [[اختیار]] از آنها سلب نمی‌شود)<ref>راهنما‌شناسی، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.
# هر چند [[آیه تطهیر]] از بین [[پیامبران]]، فقط [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را به "دلالت مطابقی" شامل است<ref>زیرا، چنان‌که خواهد آمد، منظور از اهل بیت، پیامبر گرامی اسلام، علی، فاطمه، حسن و حسین{{عم}} می‌باشد. </ref>، اما با توجه به اینکه در این جهت، تفاوتی بین [[انبیا]] نیست - و کسی هم قائل به فرق نشده است - می‌توان دلالت این آیه را بر عصمت تمام انبیا پذیرفت<ref>از این دلیل در بحث مربوط به عصمت اهل‌بیت به تفصیل سخن خواهد رفت. </ref>.
'''[[عهد الهی]]''': در فصل پیشین برای [[اثبات عصمت]] [[اعتقادی]] انبیا، به آیه‌ای از [[سوره بقره]] [[استدلال]] نمودیم که می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
در آنجا گفتیم با توجه به اینکه [[قرآن]]، [[مشرک]] را "[[ظالم]]" می‌نامد، چنین شخصی [[شایستگی]] عهده‌دار شدن [[منصب]] [[نبوت]] را ندارد. از این آیه می‌توان [[عصمت عملی پیامبران]] را نیز استفاده نمود. این استدلال بر پایه چند مقدمه [[استوار]] است:
# همچنان که پیشتر یادآور شدیم، منظور از "عهد الهی" منصب‌ها و سمت‌هایی است که از [[ناحیه]] خداوند برای اغراض خاصی به پاره‌ای از [[بندگان]] [[شایسته]] عطا می‌شود. بنابراین، عهد الهی یک عنوان کلی و فراگیر است که دامنه‌ای فراتر از نبوت و [[امامت]] دارد؛ هر چند [[قدر]] متّیقن از آن، [[مقام]] [[پیامبری]] و [[جانشینی پیامبر]] است.
# استعمال قرآنیِ واژه "[[ظلم]]" و مشتقات آن به مراتب گسترده‌تر از کاربرد عرفی و لغوی آن می‌باشد. این لغت در کاربردهای عرفی، بیشتر در مواردی که شخصی به حقوقِ انسان‌های دیگر و یا حیوانات [[تجاوز]] نماید، استعمال می‌شود. امّا در استعمالات [[قرآنی]]، هم در مورد [[ظلم به خویشتن]] و و هم در مورد [[ظلم]] به [[حقوق]] دیگران و هم در مورد [[ظلم به خداوند]] - که [[شرک]] بارزترین مصداق آن می‌باشد- به کار رفته است<ref>برای نمونه ر.ک: {{متن قرآن|وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که با موسی چهل شب وعده نهادیم سپس در نبودن او گوساله را (به پرستش) گرفتید در حالی که ستمکار بودید» سوره بقره، آیه ۵۱؛ {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کرده‌ایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴؛ {{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا}} «خداوند همسنگ ذرّه‌ای ستم نمی‌ورزد و اگر (آن ذرّه) کاری نیک باشد آن را دو چندان می‌کند و از سوی خود پاداشی سترگ می‌دهد» سوره نساء، آیه ۴۰؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}} «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷؛ {{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳؛ {{متن قرآن|قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ}} «گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافته‌ایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.</ref>. به‌طور کلی می‌توان معنای این واژه را در [[قرآن]]، مساوی با "[[عصیان]]" و "[[ارتکاب گناه]]" دانست. از این رو "[[ظالم]]" در اصطلاح و کاربرد قرآن به معنای "[[گناهکار]]" است<ref>راهنما‌شناسی، ص۱۱۳-۱۱۴. </ref>.
# با توجه به مطالبی که در فصل پیشین درباره "مشتقات" گذشت، روشن می‌شود که "ظالم" منحصر در کسی که فعلاً گنه‌کار باشد، نیست؛ بلکه اگر کسی - هر چند در یک لحظه از [[عمر]] خویش - به گناهی [[آلوده]] شده باشد، عنوان ظالم او را نیز شامل می‌گردد.
بنابراین، [[پیامبران]] پیش و پس از [[تصدی]] [[مقام نبوت]]، نباید به گناهی ([[صغیره]] یا [[کبیره]]) آلوده باشند.
'''[[اطاعت]] و [[عصمت]]''': [[قرآن مجید]] [[هدف]] از [[برانگیختن]] پیامبران را [[فرمانبرداری]] [[مردم]] از آنان می‌داند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>
از این [[آیه]] - که اطاعت مطلق از پیامبران را بر مردم لازم می‌شمارد - بسیاری از [[مراتب عصمت]] [[انبیا]] استفاده می‌شود. پیشتر چگونگی دلالت آیه را بر عصمت در [[مقام]] تلقی و [[ابلاغ]] باز گفتیم. اینک نحوه دلالت آن را بر عصمت از [[معاصی]] با ذکر چند مقدمه، بیان می‌کنیم<ref>ر.ک: المیزان، ج۲، ص۱۳۷؛ ج۴، ص۴۰۴؛ امام‌شناسی، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵؛ راهنما‌شناسی، ص۱۱۱-۱۱۲. </ref>:
# [[کردار]] و گفتار، هر دو وسیله رسانیدن [[پیام]] و ارائه [[اندیشه]] و [[افکار]] [[انسان]] می‌باشند؛ بلکه تأثیر کردار در [[تبلیغ]] یک اندیشه به مراتب بیشتر از گفتار می‌باشد. بنابراین، همچنان که سخن و گفتار شخص، [[شایستگی]] آن را دارد که مورد [[اطاعت]] و [[پیروی]] قرار گیرد، عمل او نیز چنین است.
# هرگونه [[معصیت]] و [[نافرمانی]] از [[دستورات]] [[خداوند]]، خلاف [[حق]] و رضای خداوند است؛ ازاین‌رو، مورد [[اذن]] و [[اراده تشریعی]] [[الهی]] نیست؛ زیرا اذن<ref>برای آگاهی از معنا و حقیقت «اذن الهی» ر.ک: معارف قرآن، ص۱۹۵-۱۹۹. </ref> و [[اراده خداوند]] به [[باطل]] تعلق نمی‌گیرد.
# به دلالت صریح [[آیه]]، اذن و اراده تشریعی خداوند به اطاعت و پیروی بی‌چون و چرا و [[تبعیت]] مطلق از تمامی گفتار و کردار [[انبیا]] تعلق گرفته است؛ به عبارت دیگر، [[اطاعت از پیامبران]] مقیّد و مشروط به هیچ قید و شرطی نشده است.
نتیجه آن می‌شود که انبیا هیچ‌گونه معصیتی را اعم از [[کبیره]] و [[صغیره]]، مرتکب نمی‌شوند؛ که اگر جز این باشد اراده خداوند به باطل تعلق گرفته است! افزون بر آن، اگر از [[پیامبران]] گناهی سرزند، لازم می‌آید که هم در مورد [[بغض]] و [[نهی]] خداوند باشد و هم در مورد [[حبّ]] و امر او؛ زیرا به دلالت آیه، [[اذن خداوند]] به آن تعلق گرفته است، پس باید مورد حبّ و امر او باشد. و از طرف دیگر، [[ارتکاب گناه]] و معصیت موجب بغض و مورد [[نهی الهی]] است. یعنی [[اجتماع]] [[امر و نهی]]، و حبّ و بغض در شیء واحد و از جهت واحد، لازم می‌آید؛ که از محالات است.
[[آیات]] دیگری نیز وجود دارند که تبعیت مطلق از [[پیامبر گرامی اسلام]] را، به‌عنوان [[اسوه حسنه]]، [[واجب]] دانسته است. با توجه به این آیات، [[عصمت]] پیامبر گرامی اسلام را می‌توان به‌آسانی [[اثبات]] کرد. عصمت سایر انبیا را هم می‌توان از آنها استفاده نمود. چون روشن است که [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} خصوصیتی در این، زمینه نداشته، سایر [[انبیا]] در این ویژگی با او شریکند. به چند نمونه از این [[آیات]]<ref>هر چند هر یک از این آیات، خود دلیلی جداگانه بر عصمت پیامبر می‌باشند (همچنان که برخی، آنها را به‌عنوان دلایل مستقل ذکر کرده‌اند. ر.ک: بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج۲، ص۸۴-۸۵؛ تفسیر فخر رازی، ج۳، ص۴۶۳) امّا از آنجا که همه آنها دارای مضمونی قریب به یکدیگرند. ما همه آنها را تحت یک عنوان بررسی می‌نماییم.</ref>، اشاره می‌کنیم:
# {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. این [[آیه]]، مهر [[تأیید]] بر تمامی [[افکار]] و [[اعمال]] و [[گفتار پیامبر]] زده، او را به‌عنوان نمونه اعلا و الگوی کامل [[انسانیت]] معرفی می‌نماید. به عبارت دیگر، [[تأسی]] و [[تبعیت]] از [[کردار]] و گفتار او را، از لوازم [[رسالت]] آن [[حضرت]] می‌داند.
# {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.</ref>. در این آیه، شرط [[رضایت‌مندی]] و [[محبت]] [[خداوند]]، تبعیت و [[فرمانبرداری]] مطلق از [[پیامبر]] قلمداد شده است.
# در آیه‌ای دیگر، سرانجام سخت و دردناکِ کسانی را که از پیامبر [[پیروی]] نکرده‌اند، باز چنین می‌گوید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ<ref>لغت «مشاقه» از ریشه «شقّ» گرفته شده است که قسمت جدا شده از یک چیز را می‌گویند، بنابراین «مشاقّه» و «شقاق» با کسی، یعنی در مسیری غیر او واقع شدن. و این، کنایه از مخالفت و تبعیت نکردن از او می‌باشد. پس «مشاقة الرسول» یعنی مخالفت با پیامبر. ر.ک: المیزان، ج۵، ص۸۲. </ref> الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>
# {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}}<ref>«هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref>. در [[آیه شریفه]]، [[اطاعت خداوند]] در [[اطاعت از پیامبر]] دانسته شده است؛ چنان‌که خود [[حضرت]] -طبق روایتی در [[الدرالمنثور]] - به این [[آیه]] اشاره کرده و بر [[وجوب اطاعت]] از خود و [[امامان]]، چنین [[احتجاج]] نمودند: {{متن حدیث|فَقَالَ: يَا هَؤُلَاءِ ألستم تعلمُونَ أَنِّي رَسُول الله إِلَيْكُم قَالُوا: بلَى قَالَ: ألستم تعلمُونَ أَن الله أنزل فِي كِتَابه أَنه من أَطَاعَنِي فقد أطَاع الله قَالُوا: بلَى نشْهد أَنه من أطاعك فقد أطَاع الله وَإِن من طَاعَته طَاعَتك قَالَ: فَإِن من طَاعَة الله أَن تطيعوني وَإِن من طَاعَتي أَن تطيعوا أئمتكم وَإِن صلوا قعُودا فصلوا قعُودا أَجْمَعِينَ}}<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷-۱۸. </ref>؛
[[پیامبر اکرم]]{{صل}}] فرمود: ای [[مردم]]! آیا نمی‌دانید که من [[فرستاده خدا]] به سوی شمایم؟ گفتند: آری. فرمود: آیا خبر دارید که [[خداوند]] در کتاب خود مقرر فرموده که هرکس مرا [[اطاعت]] کند [[خدا]] را اطاعت نموده است؟ گفتند: آری. [[گواهی]] می‌دهیم که هر کس که [[فرمان]] تو را برد، خدای را اطاعت کرده است، و اینکه از [لوازم] [[اطاعت خدا]]، اطاعت از شماست. [[[پیامبر]]{{صل}}] فرمود: [آری] از [لوازم] [[اطاعت خدا]] این است که از من [[فرمانبرداری]] کنید. و از [لوازم][[اطاعت]] من این است که از پیشوایانتان [[فرمان]] ببرید. [به نحوی که] اگر نشسته [[نماز]] خواندند، همه نشسته بخوانید.
مرحوم [[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل روایت]] می‌فرمایند: این [[سخن پیامبر]] که "اگر نشسته نماز خواندند..." کنایه از این است که باید [[تبعیت]] کامل از آنها داشته باشید<ref>المیزان، ج۵، ص۱۸. </ref>.
'''[[هدایت]] و [[عصمت]]''': پاره‌ای از بزرگان با پیوست آیاتی چند از [[قرآن]]، برآنند که هدایت‌یافتگی [[انبیا]] را [[دلیل عصمت]] آنان شمارند<ref>ر.ک: المیزان، ج۲، ص۱۳۵-۱۳۶؛ الالهیات، ج۳، ص۱۷۸-۱۷۹؛ امام‌شناسی، ج۱، ۶۷-۶۸. </ref>. به این بیان که: [[خداوند متعال]] در [[سوره انعام]] بعد از آنکه نام هجده تن از انبیا را ذکر می‌کند، آنان را به‌عنوان بهره‌مندان از [[هدایت الهی]]، مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار داده، می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ...}}<ref>«این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود» سوره انعام، آیه ۸۸.</ref>.
سپس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را مورد خطاب قرار داده، می‌فرماید: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref>
تا اینجا معلوم شد که به تصریح [[قرآن کریم]]، تمامی [[پیامبران]] از [[هدایت ویژه]] [[خداوند]] برخوردارند. از طرفی، قرآن کریم در [[آیات]] دیگری - که خصوصیات و ویژگی‌های [[راه]] یافتگان به هدایت الهی را بیان کرده است- یکی از ویژگی‌های آنان را دوری از [[ضلالت]] و [[گمراهی]] می‌داند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ...}}<ref>«و هر کس را خداوند رهنمایی کند گمراه‌کننده‌ای نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۳۷.</ref>؛
پس مهتدیان به هدایت الهی از هرگونه ضلالتی در امانند. اما در آیه‌ای دیگر مراد قرآن از "ضلالت" چنین بیان شده است: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ * وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟ * و به راستی گروهی فراوان از شما را بیراه کرد پس آیا خرد نمی‌ورزیدید؟» سوره یس، آیه ۶۰-۶۲.</ref>.
پس، [[قرآن کریم]] [[ضلالت]] را در [[معصیت]] و [[نافرمانی]] از [[خداوند]] می‌داند و هر گناهی را گمراهی‌ای می‌شمارد که در اثر [[فریب]] [[شیطان]]، حاصل شده است.
از انضمام این [[آیات]] به یکدیگر چنین برمی‌آید که چون [[پیامبران]] راه‌یافتگان به [[هدایت]] الهی‌اند، هیچ موجودی [[قادر]] به [[گمراه کردن]] آنان نیست، قهراً هیچ‌گونه معصیتی، چه [[کبیره]] و چه [[صغیره]]، از ایشان سر نمی‌زند<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۱۹۲-۲۰۳.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۳٬۱۶۰

ویرایش