الگو:صفحهٔ اصلی/مدخل برگزیده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده: ضریح امامین عسکریین.jpg|175px|بی‌قاب|چپ|پیوند=امام هادی علیه‌السلام]]
'''[[غدیر خم| غدیر خم]] ''' نام مکانی بین [[مکه]] و [[مدینه]] است و نام سرزمینی بود که به خاطر وجود یک برکه که در آن آب [[باران]] جمع می‌شده است، به این نام [[شهرت]] یافته بود. در [[سال دهم هجری]] زمانی که [[پیامبر خاتم]]{{صل}} از سفر [[حجة الوداع]] به [[مدینه]] باز می‌گشت، با نازل شدن [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}، [[دستور]] توقف در غدیر خم را صادر فرمود. طبق [[فرمان الهی]]، [[پیامبر]]{{صل}} باید [[علی]]{{ع}} را به [[جانشینی]] خود [[منصوب]] می‌کرد.
'''[[امام هادی|امام هادی]] {{ع}}''' در نیمه ماه [[ذی حجه]] سال ۲۱۲ هجری در یکی از روستاهای اطراف [[مدینه]] به نام صریا متولد شد. پدر ایشان [[امام جواد]]{{ع}} و نام مادر آن حضرت «[[سمانه مغربیه]]» است. مادر امام کنیزی بوده از [[مردمان]] [[آفریقا]] که به اشاره [[امام جواد]]{{ع}} خریداری شده بود. از القاب آن حضرت: الناصح، [[هادی]]، المتوکل، النقی، المرتضی، [[ابن الرضا]]، [[عسکری]] و معروف‌ترین کنیه آن حضرت "ابوالحسن ثالث" است.


امام هادی{{ع}} تنها یک [[همسر]] به نام سلیل داشت و چهار پسر به نام‌های [[حسن]]، [[حسین]]، [[محمد]] و جعفر و یک دختر به نام [[عایشه]] یا علّیّه داشته‌اند.  
با دستور [[پیامبر]]{{صل}} مکانی را برای اجتماع [[مسلمانان]] آماده کردند. از [[جهاز شتران]] نیز مکانی مرتفع برای [[سخنرانی]] حضرت، آماده شد. [[جبرئیل]] مدت‌ها قبل از [[غدیر]] دستور تبلیغ امر [[ولایت]] را برای پیامبر آورده بود، لکن [[زمان]] خاصی برای رساندن آن به مردم تعیین نشده بود. پیامبر در [[ابلاغ]] این دستور [[احساس]] خطر جدی می‌کرد. کسانی از منافقان درصدد بودند که نگذارند این کار به سرانجام برسد و اگر پیامبر{{صل}} در تبلیغ [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اصرار]] ورزید تا پای [[انکار]] [[پیامبری]] او بروند.


[[امامت امام هادی]]{{ع}} پس از [[شهادت]] پدر بزرگوار خود در محیطی خفقان بار و تاریک و در وضعی بسیار دشوار شروع شد. [[متوکل]]، یکی از خلفای عبّاسی بود که در دوره [[امامت]] حضرت [[خلافت]] می‌کرد. این شخص خبیث‌ترین، ستمگرترین و سرسخت‌ترین دشمن اهل بیت{{ع}} بود. بحران‌های سیاسی در هئیت حاکمه و انقلاب‌ها و شورش‌های [[علویان]] و سایر [[مردم]] باعث شد [[خلفا]] نسبت به [[پیشوایان]] [[شیعه]] حسّاسیت بیشتری نشان دهند.
پیامبر{{صل}} به همه [[حاجیان]] دستور توقف داد، منادیان در میان [[مردم]] ندا دادند: {{متن حدیث|الصَّلَاةَ جَامِعَةً}}: در [[نماز جماعت]] شرکت کنید! بعد از [[نماز]]، [[پیامبر]]{{صل}} بالای [[جهاز شتران]] قرار گرفت. نخست [[حمد]] و [[سپاس]] خداوند را به جا آورد و خود را به [[خدا]] سپرد سپس خطبه‌ای ایراد فرمودند: (...)، اکنون بنگرید با این دو چیز گرانمایه و گرانقدر که در میان شما به یادگار می‌گذارم چه خواهید کرد؟ یکی از میان [[جمعیت]] صدا زد کدام دو چیز گرانمایه یا [[رسول الله]]؟ پیامبر{{صل}} بلافاصله فرمود: اول [[ثقل اکبر]]، کتاب خداست که یک سوی آن به دست [[پروردگار]] و سوی دیگرش در دست شماست، دست از دامن آن برندارید تا [[گمراه]] نشوید و اما دومین یادگار گرانمایه، [[خاندان]] منند و [[خداوند]] [[خبیر]] به من خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نشوند تا در [[بهشت]] به من بپیوندند، از این دو پیشی نگیرید که هلاک می‌شوید و عقب نیفتید که باز هلاک خواهید شد.


امام هادی{{ع}} با وجود اختناق شدید [[خلافت عباسی]] در دوران امامتش توانست شاگردان بسیاری را [[تربیت]] کند. [[شیخ طوسی]] در رجال خود نام ۱۸۵ نفر از [[اصحاب]] ایشان را نقل می‌کند که اشخاصی چون [[فضل بن شاذان]]، [[علی بن مهزیار]]، [[حسین بن سعید اهوازی]] و عبد العظیم بن عبدالله حسنی از شمار ایشان است. با اینکه امام بیش از ۳۳ سال [[منصب امامت]] را در [[اختیار]] داشت، اما روایت‌های زیادی از ایشان در دست نیست. مجموع روایت‌های منقول از [[امام دهم]] حدود پانصد [[روایت]] است. علاوه بر [[روایت‌ها]]، مجموعه‌ای از [[ادعیه]] و [[زیارات]] نیز از ایشان باقی مانده است. دعاهای ایشان علاوه بر [[تسبیح]] و [[تحمید]] [[الهی]] مشتمل بر آموزه‌های اسلامی و شیعی‌ای است که در عصر خلفا [[سخن گفتن]] از آن در قالب [[حدیث]] امکان نداشته است. ایشان در قالب چندین [[زیارت]] برای [[امام علی]]{{ع}} مخصوصاً زیارت ایشان در [[روز]] عیدغدیر به [[حق]] [[غصب]] شده امام و فرزندانش اشاره می‌کند. در میان ادعیه و زیارات منقول از امام هادی{{ع}} بدون [[شک]] مهمترین آنها، [[زیارت جامعه کبیره]] است.
ناگهان مردم دیدند پیامبر{{صل}} به اطراف خود نگاه می‌کند گویا کسی را جستجو می‌کند. همین که چشمش به علی{{ع}} افتاد، خم شد و دست او را گرفت و بلند کرد، آن چنان که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد و همه مردم او را دیدند و شناختند، در اینجا صدای پیامبر{{صل}} رساتر و بلندتر شد و فرمود: {{متن حدیث|ایها الناس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم؟}}؛ چه کسی از همه مردم نسبت به [[مسلمانان]] از خود آنها سزاوارتر است؟! گفتند [[خدا]] و پیامبر{{صل}} داناترند. پیامبر{{صل}} فرمود: خدا، [[مولی]] و [[رهبر]] من است، و من مولی و رهبر مؤمنانم و نسبت به آنها از خود شان سزاوارترم (و [[اراده]] من بر اراده آنها مقدم است) سپس فرمود: {{متن حدیث|فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}}؛ «هر کس من مولی و رهبر او هستم، علی، مولی و رهبر او است» و این سخن را سه بار تکرار کرد و به دنبال آن سر به سوی [[آسمان]] برداشت و عرض کرد: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ‌، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ}} (...)


[[معتمد عباسی]] در اثر سخن‌چینی‌ها و گزارش‌های [[دروغ]] بدخواهان، تصمیم گرفت امام هادی {{ع}} را از میان بردارد. از این رو به وسیله زهر، [[امام]] را مسموم و [[شهید]] کرد. شهادت امام حدود ۴۲ سالگی در ۳ [[رجب]] سال ۲۵۴ هجری بود. [[قبر]] آن حضرت در [[سامرا]] (از شهرهای [[عراق]]) است.
زنده نگه داشتن این [[عید]]، از [[وظایف]] معتقدان به [[ولایت علوی]] است و برگزاری جشن در این روز، سنّتی [[دینی]] و [[مقدس]] به شمار می‌رود. [[زیارت]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در این روز نیز، نوعی تجدید عهد با اوست.
 
<div class="mainpage_box_more">[[غدیر خم|ادامه]]</div>
<div class="mainpage_box_more">[[امام هادی علیه‌السلام|ادامه]]</div>
۱۱۵٬۶۸۱

ویرایش