ابوصفره عتکی ازدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالب' به 'غالب'
جز (جایگزینی متن - 'غالب' به 'غالب')
خط ۳: خط ۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
نام و [[نسب]] وی در اثر [[تعصبات]] [[عربی]] - عجمی در هاله‌ای از ابهام است. او را [[ظالم بن سراق]]<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۱۵۵؛ ابن سعد، ج۷، ص۱۰۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۳۴۴.</ref> یا سارق<ref>ابن معین، ج۲، ص۱۴۱؛ ابن ابی حاتم، ج۴، ص۵۰۳؛ مزی، ج۵، ص۲۰۳.</ref> گفته‌اند. نام وی در نسخه‌ای از [[تاریخ مدینه دمشق]]<ref>ر.ک: ج۶۱، ص۲۸۰.</ref> [[ظالم بن طارق بن سراق]] آمده است که در صورت تصحیف سارق به طارق، وی را زمانی به [[پدر]] و گاه به جدش نسبت داده‌اند؛ گرچه احتمال تصحیف شاق و سارق به یکدیگر وجود دارد. برخی [[ابوصفره]] را سارق<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۴؛ طبرانی، ج۴، ص۳۳۰.</ref>، [[قاطع]]<ref>ر.ک: ابن عساکر، ج۲۵، ص۱۸۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۸۵.</ref> و [[غالب]]<ref>ر.ک: ابن ماکولا، ج۶، ص۱۲۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۸۶.</ref> نیز نامیده‌اند. [[عرب‌ها]] نسب ابوصفره را، به کندی از [[نوادگان]] [[عتیک بن ازد]] رسانده<ref>ابن سلام، ص۲۹۴؛ ابن حزم، ص۳۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۸۵.</ref>، وی را ابوصفره عَتکی یا آزدی گفته‌اند. بر پایه [[روایت]] ابن سکن<ref>ابوعلی سعید بن عثمان بغدادی، ص۲۹۴-۳۵۳ مؤلف کتاب‌های الصحابه والصحیح المنتقی.</ref>، ابوصفره خود را [[قاطع بن سارق بن ظالم بن عمر بن شهاب بن هلقام بن جلند بن سلم]] معرفی کرده است. بر اساس این روایت، ابوصفره خود را از [[قبیله ازد]] عمان معرفی کرد. [[ابوعبیده]] او را [[فارسی]] نژاد، ساکن جزیره خارک و نامش را بسخرة بن بهبوذان دانسته که از راه دریا به عمان رفت و نامش به ابوصفره معرب شد و آنجا [[شغل]] بافندگی داشت. روزگاری بعد به همراه عثمان بن ابی العاص ثقفی؛ <ref>ابن رسته، ص۲۴۶.</ref> به [[بصره]] آمد و [[کارگزار]] وی شد. زمانی که ازدیان به بصره آمدند، ابوصفره آنان را در [[نبردها]] [[همراهی]] کرد و آنان وی را به سبب [[شجاعت]] و [[رشادت]]، [[ازدی]] نامیدند. [[ابوعبیده معمر بن مثنی]]، [[شعر]] [[کعب بن معد اشقری ازدی]] را برای شیوع این‌گونه انتساب‌ها در [[عرب]]، و [[شعر]] [[فرزدق]] را برای [[انکار]] [[نسب]] [[عربی]] [[ابوصفره]] [[شاهد]] آورده است<ref>یاقوت حموی، ج۲، ص۳۳۷.</ref>.
نام و [[نسب]] وی در اثر [[تعصبات]] [[عربی]] - عجمی در هاله‌ای از ابهام است. او را [[ظالم بن سراق]]<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۱۵۵؛ ابن سعد، ج۷، ص۱۰۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۳۴۴.</ref> یا سارق<ref>ابن معین، ج۲، ص۱۴۱؛ ابن ابی حاتم، ج۴، ص۵۰۳؛ مزی، ج۵، ص۲۰۳.</ref> گفته‌اند. نام وی در نسخه‌ای از [[تاریخ مدینه دمشق]]<ref>ر.ک: ج۶۱، ص۲۸۰.</ref> [[ظالم بن طارق بن سراق]] آمده است که در صورت تصحیف سارق به طارق، وی را زمانی به [[پدر]] و گاه به جدش نسبت داده‌اند؛ گرچه احتمال تصحیف شاق و سارق به یکدیگر وجود دارد. برخی [[ابوصفره]] را سارق<ref>ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۴؛ طبرانی، ج۴، ص۳۳۰.</ref>، [[قاطع]]<ref>ر.ک: ابن عساکر، ج۲۵، ص۱۸۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۸۵.</ref> و غالب<ref>ر.ک: ابن ماکولا، ج۶، ص۱۲۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۸۶.</ref> نیز نامیده‌اند. [[عرب‌ها]] نسب ابوصفره را، به کندی از [[نوادگان]] [[عتیک بن ازد]] رسانده<ref>ابن سلام، ص۲۹۴؛ ابن حزم، ص۳۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۸۵.</ref>، وی را ابوصفره عَتکی یا آزدی گفته‌اند. بر پایه [[روایت]] ابن سکن<ref>ابوعلی سعید بن عثمان بغدادی، ص۲۹۴-۳۵۳ مؤلف کتاب‌های الصحابه والصحیح المنتقی.</ref>، ابوصفره خود را [[قاطع بن سارق بن ظالم بن عمر بن شهاب بن هلقام بن جلند بن سلم]] معرفی کرده است. بر اساس این روایت، ابوصفره خود را از [[قبیله ازد]] عمان معرفی کرد. [[ابوعبیده]] او را [[فارسی]] نژاد، ساکن جزیره خارک و نامش را بسخرة بن بهبوذان دانسته که از راه دریا به عمان رفت و نامش به ابوصفره معرب شد و آنجا [[شغل]] بافندگی داشت. روزگاری بعد به همراه عثمان بن ابی العاص ثقفی؛ <ref>ابن رسته، ص۲۴۶.</ref> به [[بصره]] آمد و [[کارگزار]] وی شد. زمانی که ازدیان به بصره آمدند، ابوصفره آنان را در [[نبردها]] [[همراهی]] کرد و آنان وی را به سبب [[شجاعت]] و [[رشادت]]، [[ازدی]] نامیدند. [[ابوعبیده معمر بن مثنی]]، [[شعر]] [[کعب بن معد اشقری ازدی]] را برای شیوع این‌گونه انتساب‌ها در [[عرب]]، و [[شعر]] [[فرزدق]] را برای [[انکار]] [[نسب]] [[عربی]] [[ابوصفره]] [[شاهد]] آورده است<ref>یاقوت حموی، ج۲، ص۳۳۷.</ref>.


ابن رُسته<ref>ابن رسته، ص۲۴۶.</ref> نیز خبر [[ابوعبیده]] را با اندک تفاوتی نقل کرده و آن را پذیرفته است. یوهان‌ فک<ref>العربیه، ترجمه عبدالحلیم النجار، قاهره، دار الکتاب العربی، ۱۹۵۱م، به نقل از عبود، ص۲۴.</ref> نیز نظر ابن رُسته را صحیح می‌داند. خبر اصمعی نیز، [[فارسی]] بودن وی را [[تأیید]] می‌کند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۹۶.</ref>. به گفته وی، ابوصفره از [[عثمان بن أبی العاص]] قطعه زمینی گرفت. [[عثمان]] از [[ختنه]] نشدن وی خبر یافت و چون سبب پرسید، اظهار کرد: ختنه برای من شناخته شده نیست، ولی سرانجام به [[فرمان]] عثمان ختنه شد. بر پایه [[روایت]] دیگری، وی و همسرش هر دو کهن سالانی بودند که در دوره [[عمر]] ختنه شدند. زیاد بن الاعجم <ref>زیاد بن سلیم سلیمان، مولای عبد قیسم ۱۰۰، یمنی فارسی نژاد، نام اصلی‌اش سیمین کوش = سفیدگوش، شرکت کننده در فتح اصطخر و از شاعران مثالپ گوی عرب و هجوگری دوره اموی، برای آگاهی بیشتر ر.ک: ابن حجر، تهذیب، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۱.</ref> درباره ختنه شدن [[أبوصفره]] شعری سرود<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۸۶ و ج۲، ص۹۱.</ref>.
ابن رُسته<ref>ابن رسته، ص۲۴۶.</ref> نیز خبر [[ابوعبیده]] را با اندک تفاوتی نقل کرده و آن را پذیرفته است. یوهان‌ فک<ref>العربیه، ترجمه عبدالحلیم النجار، قاهره، دار الکتاب العربی، ۱۹۵۱م، به نقل از عبود، ص۲۴.</ref> نیز نظر ابن رُسته را صحیح می‌داند. خبر اصمعی نیز، [[فارسی]] بودن وی را [[تأیید]] می‌کند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۹۶.</ref>. به گفته وی، ابوصفره از [[عثمان بن أبی العاص]] قطعه زمینی گرفت. [[عثمان]] از [[ختنه]] نشدن وی خبر یافت و چون سبب پرسید، اظهار کرد: ختنه برای من شناخته شده نیست، ولی سرانجام به [[فرمان]] عثمان ختنه شد. بر پایه [[روایت]] دیگری، وی و همسرش هر دو کهن سالانی بودند که در دوره [[عمر]] ختنه شدند. زیاد بن الاعجم <ref>زیاد بن سلیم سلیمان، مولای عبد قیسم ۱۰۰، یمنی فارسی نژاد، نام اصلی‌اش سیمین کوش = سفیدگوش، شرکت کننده در فتح اصطخر و از شاعران مثالپ گوی عرب و هجوگری دوره اموی، برای آگاهی بیشتر ر.ک: ابن حجر، تهذیب، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۱.</ref> درباره ختنه شدن [[أبوصفره]] شعری سرود<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۸۶ و ج۲، ص۹۱.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش