←آیه عهد
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
با توجه به آنچه گفته شد روشن میشود [[اراده تکوینی]] [[الهی]] به دور نمودن [[رجس]] و [[ناپاکی]] و هرگونه [[خطا]]، از [[اهل بیت]]{{ع}} تعلق گرفته است. نکتۀ دیگر این است که [[طهارت]] و [[پاکی]] ایشان اختصاص به حالت و [[زمان]] خاصی ندارد؛ بلکه در تمامی حالات از [[عصمت]] برخوردارند. | با توجه به آنچه گفته شد روشن میشود [[اراده تکوینی]] [[الهی]] به دور نمودن [[رجس]] و [[ناپاکی]] و هرگونه [[خطا]]، از [[اهل بیت]]{{ع}} تعلق گرفته است. نکتۀ دیگر این است که [[طهارت]] و [[پاکی]] ایشان اختصاص به حالت و [[زمان]] خاصی ندارد؛ بلکه در تمامی حالات از [[عصمت]] برخوردارند. | ||
==آیه عهد== | === [[آیه عهد]] === | ||
یکی از آیاتی که بر [[عصمت امامان]] الاهی دلالت دارد، [[آیه]] [[مبارک]] «[[عهد]]» است. در این آیه، [[خداوند]] [[انتصاب]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را به [[امامت]] تبیین و نیز رسیدن این [[مقام]] والا را به [[ظالمان]] [[نفی]] میکند. [[خداوند متعال]] میفرماید: | یکی از آیاتی که بر [[عصمت امامان]] الاهی دلالت دارد، [[آیه]] [[مبارک]] «[[عهد]]» است. در این آیه، [[خداوند]] [[انتصاب]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را به [[امامت]] تبیین و نیز رسیدن این [[مقام]] والا را به [[ظالمان]] [[نفی]] میکند. [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
آیه ذکر شده یکی از مهمترین [[دلایل]] شرط [[عصمت]] برای [[امام]] است. از همین رو است که [[امامان]] [[اهلبیت]]{{عم}} برای [[اثبات]] [[لزوم عصمت امام]]، به این آیه استناد و [[استدلال]] کردهاند. | آیه ذکر شده یکی از مهمترین [[دلایل]] شرط [[عصمت]] برای [[امام]] است. از همین رو است که [[امامان]] [[اهلبیت]]{{عم}} برای [[اثبات]] [[لزوم عصمت امام]]، به این آیه استناد و [[استدلال]] کردهاند. | ||
[[عالمان شیعه]] نیز به [[تبعیت]] از [[پیشوایان معصوم]] خود، در بحث از [[عصمت امام]] به آن استناد کرده و به بررسی آن پرداختهاند. مرحوم [[طبرسی]] در این باره مینویسد: | [[عالمان شیعه]] نیز به [[تبعیت]] از [[پیشوایان معصوم]] خود، در بحث از [[عصمت امام]] به آن استناد کرده و به بررسی آن پرداختهاند. مرحوم [[طبرسی]] در این باره مینویسد: {{عربی|إستدل أصحابنا بهذه الآية على أن الإمام لا يكون إلا معصوما عن القبائح؛ لأن الله سبحانه نفى أن ينال عهده الذي هو الإمامة ظالم، و من ليس بمعصوم فقد يكون ظالماً، إما لنفسه، و إما لغيره}}<ref>تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۷.</ref>؛ [[اصحاب]] ما بر اساس این آیه استدلال میکنند که شخصی امام نمیشود مگر آنکه از [[زشتیها]] [[معصوم]] باشد؛ زیرا [[خدای سبحان]] رسیدن عهد خودش - که امامت است- به [[ظالم]] را نفی کرده است و هر کس معصوم نباشد، پس به [[یقین]] ظالم است، یا به نفس خود [[[ظلم]] کرده]، یا به غیر از خودش. | ||
{{عربی|إستدل أصحابنا بهذه الآية على أن الإمام لا يكون إلا معصوما عن القبائح؛ لأن الله سبحانه نفى أن ينال عهده الذي هو الإمامة ظالم، و من ليس بمعصوم فقد يكون ظالماً، إما لنفسه، و إما لغيره}}<ref>تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۷.</ref>؛ | |||
[[اصحاب]] ما بر اساس این آیه استدلال میکنند که شخصی امام نمیشود مگر آنکه از [[زشتیها]] [[معصوم]] باشد؛ زیرا [[خدای سبحان]] رسیدن عهد خودش - که امامت است- به [[ظالم]] را نفی کرده است و هر کس معصوم نباشد، پس به [[یقین]] ظالم است، یا به نفس خود [[[ظلم]] کرده]، یا به غیر از خودش. | از جمله نکات فراوانی که از [[آیه عهد]] به دست میآید، این نکته مهم است که امامت به [[جعل]] و [[گزینش]] خداوند و عهد الاهی است. اما آن چه به بحث «عصمت» مربوط میشود، نفی [[امامت ظالم]] است؛ از اینرو لازم است اندکی معنای ظالم را بررسی کنیم. راغب اصفهانی درباره معنای «[[ظلم]]» مینویسد: {{عربی|الظلمة عدم [[النور]] و جمعها [[ظلمات]]... و يعبر بها عن الجهل والشرك و الفسق كما يعبر بالنور عن أضدادها... و «الظلم» عند [[أهل]] اللغة و كثير من العلماء: «وضع الشيء في غير موضعه المختص به»... و الظلم يقال في مجاوزة [[الحق]] الذي يجري مجرى نقطة الدائرة و يقال فيما يكثر و فيما يقل من التجاوز، و لهذا يستعمل في الذنب الكبير و في الذنب الصغير، و لذلك قيل لآدم في تعدية و في ابليس [[ظالم]] و إن كان بين الظالمين بون بعيد. قال بعض الحكماء: «الظلم ثلاثة: [[الأول]]: ظلم بين الانسان و بين [[الله]] تعالى و أعظمه الكفر و الشرك و النفاق... و الثاني: ظلم بينه و بين [[الناس]]... و الثالث: ظلم بينه و بين نفسه}}<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۳۱۵ - ۳۱۶.</ref>؛ | ||
از جمله نکات فراوانی که از [[آیه عهد]] به دست میآید، این نکته مهم است که امامت به [[جعل]] و [[گزینش]] خداوند و عهد الاهی است. اما آن چه به بحث «عصمت» مربوط میشود، نفی [[امامت ظالم]] است؛ از اینرو لازم است اندکی معنای ظالم را بررسی کنیم. راغب اصفهانی درباره معنای «[[ظلم]]» مینویسد: | |||
{{عربی|الظلمة عدم [[النور]] و جمعها [[ظلمات]]... و يعبر بها عن الجهل والشرك و الفسق كما يعبر بالنور عن أضدادها... و «الظلم» عند [[أهل]] اللغة و كثير من العلماء: «وضع الشيء في غير موضعه المختص به»... و الظلم يقال في مجاوزة [[الحق]] الذي يجري مجرى نقطة الدائرة و يقال فيما يكثر و فيما يقل من التجاوز، و لهذا يستعمل في الذنب الكبير و في الذنب الصغير، و لذلك قيل لآدم في تعدية و في ابليس [[ظالم]] و إن كان بين الظالمين بون بعيد. | |||
قال بعض الحكماء: «الظلم ثلاثة: [[الأول]]: ظلم بين الانسان و بين [[الله]] تعالى و أعظمه الكفر و الشرك و النفاق... و الثاني: ظلم بينه و بين [[الناس]]... و الثالث: ظلم بينه و بين نفسه}}<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۳۱۵ - ۳۱۶.</ref>؛ | |||
[[ظلمت]] عدم [[نور]] و جمع آن ظلمات است... از [[جهل]] و [[شرک]] و [[فسق]] نیز به ظلمت تعبیر میشود، چنانکه از ضدّ این امور به نور تعبیر میشود... ظلم از نظر اهل لغت و بسیاری از [[عالمان]]، به معنای قرار دادن شیء در غیر موضعی است که به آن اختصاص دارد... و به [[تجاوز]] از [[حق]] - که حول نقطه مرکز دایره میگردد - ظلم گفته میشود. چه این تجاوز زیاد باشد یا کم<ref>درباره امیرمؤمنان{{ع}} گفته شده است که: {{عربی|قتل في محراب عبادته لشدة عدالته}}؛ به خاطر شدت عدالتش در محراب عبادت کشته شد. این تعابیر بیانگر آن است که امیر مؤمنان کمترین انحرافی از مدار حق نداشته است. خاموش کردن شمع بیتالمال در لحظاتی که امام{{ع}} مشغول کار دیگری میشدند از همین امر حکایت دارد. این حدّ از عدالت برای احدی جز پیامبر{{صل}} و اهلبیت{{عم}} ممکن نیست. از همین رو است که امیر مؤمنان{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ}}؛ شما بر این کار قادر نیستید، و لیکن مرا به واسطه ورع، کوشش، عفت و پرهیز از گناه یاری کنید؛ نهجالبلاغه، نامه ۳، ص۷۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۶، ص۲۰۵.</ref>، در هر صورت [[ظلم]] نامیده میشود و بر این اساس در [[گناه]] کوچک و بزرگ استعمال میگردد؛ از همین رو [[تعدی]] [[حضرت آدم]] نیز ظلم دانسته شده<ref>ظلم دامنه بسیار وسیعی دارد و شامل کمترین [[تجاوز]] از [[حق]] - که مصداق آن ترک أولا است - و بیشترین [[انحراف]] از آن - که مصداقش [[کفر]] و [[شرک]] است- میشود. ظلمی که در اینجا به حضرت آدم{{ع}} نسبت داده شده است، نباید منافاتی با [[عصمت]] ایشان داشته باشد؛ چراکه [[عصمت انبیاء]] با [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] فراوان [[اثبات]] شد و هیچ تردیدی در آن نیست. پس باید گفت مراد از ظلم در مورد حضرت آدم، چیزی جز ترک اولا نخواهد بود،؛ چراکه ترک اولا از آن جهت که برای [[پیامبران]] و [[اولیاء]] [[خدا]] تجاوز از حق به حساب میآید، ظلم است؛ اما ظلمی نیست که با عصمت منافات داشته باشد. | [[ظلمت]] عدم [[نور]] و جمع آن ظلمات است... از [[جهل]] و [[شرک]] و [[فسق]] نیز به ظلمت تعبیر میشود، چنانکه از ضدّ این امور به نور تعبیر میشود... ظلم از نظر اهل لغت و بسیاری از [[عالمان]]، به معنای قرار دادن شیء در غیر موضعی است که به آن اختصاص دارد... و به [[تجاوز]] از [[حق]] - که حول نقطه مرکز دایره میگردد - ظلم گفته میشود. چه این تجاوز زیاد باشد یا کم<ref>درباره امیرمؤمنان{{ع}} گفته شده است که: {{عربی|قتل في محراب عبادته لشدة عدالته}}؛ به خاطر شدت عدالتش در محراب عبادت کشته شد. این تعابیر بیانگر آن است که امیر مؤمنان کمترین انحرافی از مدار حق نداشته است. خاموش کردن شمع بیتالمال در لحظاتی که امام{{ع}} مشغول کار دیگری میشدند از همین امر حکایت دارد. این حدّ از عدالت برای احدی جز پیامبر{{صل}} و اهلبیت{{عم}} ممکن نیست. از همین رو است که امیر مؤمنان{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ}}؛ شما بر این کار قادر نیستید، و لیکن مرا به واسطه ورع، کوشش، عفت و پرهیز از گناه یاری کنید؛ نهجالبلاغه، نامه ۳، ص۷۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۶، ص۲۰۵.</ref>، در هر صورت [[ظلم]] نامیده میشود و بر این اساس در [[گناه]] کوچک و بزرگ استعمال میگردد؛ از همین رو [[تعدی]] [[حضرت آدم]] نیز ظلم دانسته شده<ref>ظلم دامنه بسیار وسیعی دارد و شامل کمترین [[تجاوز]] از [[حق]] - که مصداق آن ترک أولا است - و بیشترین [[انحراف]] از آن - که مصداقش [[کفر]] و [[شرک]] است- میشود. ظلمی که در اینجا به حضرت آدم{{ع}} نسبت داده شده است، نباید منافاتی با [[عصمت]] ایشان داشته باشد؛ چراکه [[عصمت انبیاء]] با [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] فراوان [[اثبات]] شد و هیچ تردیدی در آن نیست. پس باید گفت مراد از ظلم در مورد حضرت آدم، چیزی جز ترک اولا نخواهد بود،؛ چراکه ترک اولا از آن جهت که برای [[پیامبران]] و [[اولیاء]] [[خدا]] تجاوز از حق به حساب میآید، ظلم است؛ اما ظلمی نیست که با عصمت منافات داشته باشد. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۲: | ||
توجه به این اصل مهم ضروری است که اگر در موردی [[ظواهر آیات]] و [[روایات]] با [[دلایل]] [[قطعی]] در [[تعارض]] بود، باید از [[ظهور]] [[آیات]] و روایات دست برداشت. به عنوان مثال دلیلهایی قطعی بر [[نفی تجسیم]] [[خداوند]] وجود دارد، از سوی دیگر از [[ظهور]] برخی [[آیات]] جسمانیت [[خدای تعالی]] به دست میآید. در اینجا بر اساس اصل یاد شد، باید از ظهور رفع ید و یا آن را [[تأویل]] کرد. در مورد [[عصمت انبیاء]] نیز [[ادله]] [[قطعی]] فراوانی وجود دارد؛ از اینرو هر جا ظاهر [[آیه]] یا روایتی بر عدم [[عصمت پیامبران]] دلالت داشت حتماً باید از آن دست برداشت و با توجه به قرائن، معنای صحیحی برای آن بیابیم.</ref> و [[ابلیس]] [[ظالم]] نامیده شده است، هر چند که بین آن دو [[ظلم]] فاصلهای بسیاری وجود دارد. | توجه به این اصل مهم ضروری است که اگر در موردی [[ظواهر آیات]] و [[روایات]] با [[دلایل]] [[قطعی]] در [[تعارض]] بود، باید از [[ظهور]] [[آیات]] و روایات دست برداشت. به عنوان مثال دلیلهایی قطعی بر [[نفی تجسیم]] [[خداوند]] وجود دارد، از سوی دیگر از [[ظهور]] برخی [[آیات]] جسمانیت [[خدای تعالی]] به دست میآید. در اینجا بر اساس اصل یاد شد، باید از ظهور رفع ید و یا آن را [[تأویل]] کرد. در مورد [[عصمت انبیاء]] نیز [[ادله]] [[قطعی]] فراوانی وجود دارد؛ از اینرو هر جا ظاهر [[آیه]] یا روایتی بر عدم [[عصمت پیامبران]] دلالت داشت حتماً باید از آن دست برداشت و با توجه به قرائن، معنای صحیحی برای آن بیابیم.</ref> و [[ابلیس]] [[ظالم]] نامیده شده است، هر چند که بین آن دو [[ظلم]] فاصلهای بسیاری وجود دارد. | ||
برخی از [[حکما]] گفتهاند که ظلم سه دسته است: [نخست] ظلمی که بین [[انسان]] و خدای تعالی رخ میدهد و بزرگترین ظلم [از این قبیل] [[کفر]] و [[شرک]] و [[نفاق]] است،... [دوم] ظلمی که انسان نسبت به سایر [[مردم]] روا میدارد... و [سوم] ظلمی که انسان به نفس خود میکند. | برخی از [[حکما]] گفتهاند که ظلم سه دسته است: [نخست] ظلمی که بین [[انسان]] و خدای تعالی رخ میدهد و بزرگترین ظلم [از این قبیل] [[کفر]] و [[شرک]] و [[نفاق]] است،... [دوم] ظلمی که انسان نسبت به سایر [[مردم]] روا میدارد... و [سوم] ظلمی که انسان به نفس خود میکند. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۲: | ||
#[[تجاوز]] و [[تعدی]] از حدود الاهی. {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | #[[تجاوز]] و [[تعدی]] از حدود الاهی. {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | ||
#[[ظلم به نفس]] ([[گناه]] و [[معصیت]]). {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ}}<ref>«و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.</ref>. [[ظالم]] به نفس در مقابل [[محسن]] آمده است و میدانیم محسن در مقابل «مسییء» قرار دارد. | #[[ظلم به نفس]] ([[گناه]] و [[معصیت]]). {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ}}<ref>«و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.</ref>. [[ظالم]] به نفس در مقابل [[محسن]] آمده است و میدانیم محسن در مقابل «مسییء» قرار دارد. | ||
#ترک اولا. {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۱۶.</ref> | #ترک اولا. {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۱۶.</ref> | ||
== جمع بندی == | == جمع بندی == |