ادله نقلی عصمت انبیا و امامان چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۹
، ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲←منبعشناسی جامع عصمت
جز (جایگزینی متن - 'پرسش)|بانک جمع' به 'پرسش)|بانک جامع') |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
# امام صادق{{ع}} در روایتی مشهور و در تبیین نسبت [[شخصیت امام علی]]{{ع}} با پیامبر{{صل}} میفرماید: «هر فضیلتی که برای [[محمد]]{{صل}} [[ثابت]] است برای [[علی]] نیز هست و محمد{{صل}} بر همه خلایق [[برتری]] دارد. [[انکار]] و [[مخالفت]] علی در هر امر ریز و درشت، هموزن [[شرک]] به خداست»<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۶.</ref>. بیگمان یکی از [[فضایل]] پیامبر، عصمت است که علی نیز [[شریک]] اوست. برتری غیرمعصوم بر دیگران نیز مردود است و مخالفت غیرمعصوم در [[معصیت]] و [[خطا]]، عین صواب است، نه موجب شرک. | # امام صادق{{ع}} در روایتی مشهور و در تبیین نسبت [[شخصیت امام علی]]{{ع}} با پیامبر{{صل}} میفرماید: «هر فضیلتی که برای [[محمد]]{{صل}} [[ثابت]] است برای [[علی]] نیز هست و محمد{{صل}} بر همه خلایق [[برتری]] دارد. [[انکار]] و [[مخالفت]] علی در هر امر ریز و درشت، هموزن [[شرک]] به خداست»<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۶.</ref>. بیگمان یکی از [[فضایل]] پیامبر، عصمت است که علی نیز [[شریک]] اوست. برتری غیرمعصوم بر دیگران نیز مردود است و مخالفت غیرمعصوم در [[معصیت]] و [[خطا]]، عین صواب است، نه موجب شرک. | ||
# برخی از [[منابع اهل سنت]] هم به [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} [[باور]] دارند: [[امام علی]]{{ع}} در [[نهجالبلاغه]] میفرماید: {{متن حدیث|فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ}}<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۸۷، ص۱۲۰.</ref>؛ [[عترت]] [[رسول خدا]] را در [[بهترین]] منزلهای [[قرآن]] قرار دهید. [[ابنابیالحدید]] معتزلی در شرح [[نهجالبلاغه]] مینویسد: «زیر این گفتار سرّی است [[عظیم]]؛ چون [[حضرت]] به مکلّفین امر کرده که عترت در [[بزرگداشت]] و [[اطاعت]] و [[تبعیّت]]، جاری مجرای قرآن و به منزله و محل آن قرار دهند. اگر اشکال کنی که این سخن دلالت دارد بر [[عصمت اهل بیت]]، [[رأی]] [[اصحاب]] شما در این مسأله چیست؟ در جواب میگویم: [[ابو محمد بن متویه]] در کتاب الکفایه تصریح نموده که [[علی]]{{ع}} [[معصوم]] است. [[ادله]] و [[نصوص]] بر [[عصمت]] علی و بر [[علم غیب]] و اطلاع وی بر [[باطن]] نیز دلالت دارد. این ویژگی به علی اختصاص دارد و [[صحابه]] دیگر را از آن بهرهای نیست. تفاوت میان "[[زید]] معصوم است" و "زید [[واجب]] العصمة است" ظاهر است، بر اساس آنکه علی [[امام]] است و از شرائط امام آن است که معصوم باشد. اعتبار اول [[مذهب]] ماست ([[اهل سنت]]) و اعتبار دوم [[مذهب امامیه]] است»<ref>شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۷۶.</ref>»<ref>[[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۱-۴۶.</ref> | # برخی از [[منابع اهل سنت]] هم به [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} [[باور]] دارند: [[امام علی]]{{ع}} در [[نهجالبلاغه]] میفرماید: {{متن حدیث|فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ}}<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۸۷، ص۱۲۰.</ref>؛ [[عترت]] [[رسول خدا]] را در [[بهترین]] منزلهای [[قرآن]] قرار دهید. [[ابنابیالحدید]] معتزلی در شرح [[نهجالبلاغه]] مینویسد: «زیر این گفتار سرّی است [[عظیم]]؛ چون [[حضرت]] به مکلّفین امر کرده که عترت در [[بزرگداشت]] و [[اطاعت]] و [[تبعیّت]]، جاری مجرای قرآن و به منزله و محل آن قرار دهند. اگر اشکال کنی که این سخن دلالت دارد بر [[عصمت اهل بیت]]، [[رأی]] [[اصحاب]] شما در این مسأله چیست؟ در جواب میگویم: [[ابو محمد بن متویه]] در کتاب الکفایه تصریح نموده که [[علی]]{{ع}} [[معصوم]] است. [[ادله]] و [[نصوص]] بر [[عصمت]] علی و بر [[علم غیب]] و اطلاع وی بر [[باطن]] نیز دلالت دارد. این ویژگی به علی اختصاص دارد و [[صحابه]] دیگر را از آن بهرهای نیست. تفاوت میان "[[زید]] معصوم است" و "زید [[واجب]] العصمة است" ظاهر است، بر اساس آنکه علی [[امام]] است و از شرائط امام آن است که معصوم باشد. اعتبار اول [[مذهب]] ماست ([[اهل سنت]]) و اعتبار دوم [[مذهب امامیه]] است»<ref>شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۷۶.</ref>»<ref>[[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۴۱-۴۶.</ref> | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۱.آقای حسینی میلانی؛ | |||
| تصویر = 373589.jpg | |||
| پاسخدهنده = سید علی حسینی میلانی | |||
| پاسخ = آقای '''[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی]]''' در [[کتاب]] ''«[[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | |||
=== [[آیه عهد]] === | |||
یکی از آیاتی که بر [[عصمت امامان]] الاهی دلالت دارد، [[آیه]] [[مبارک]] «[[عهد]]» است. در این آیه، [[خداوند]] [[انتصاب]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را به [[امامت]] تبیین و نیز رسیدن این [[مقام]] والا را به [[ظالمان]] [[نفی]] میکند. [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
آیه ذکر شده یکی از مهمترین [[دلایل]] شرط [[عصمت]] برای [[امام]] است. از همین رو است که [[امامان]] [[اهلبیت]]{{عم}} برای [[اثبات]] [[لزوم عصمت امام]]، به این آیه استناد و [[استدلال]] کردهاند. | |||
[[عالمان شیعه]] نیز به [[تبعیت]] از [[پیشوایان معصوم]] خود، در بحث از [[عصمت امام]] به آن استناد کرده و به بررسی آن پرداختهاند. مرحوم [[طبرسی]] در این باره مینویسد: {{عربی|إستدل أصحابنا بهذه الآية على أن الإمام لا يكون إلا معصوما عن القبائح؛ لأن الله سبحانه نفى أن ينال عهده الذي هو الإمامة ظالم، و من ليس بمعصوم فقد يكون ظالماً، إما لنفسه، و إما لغيره}}<ref>تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۷.</ref>؛ [[اصحاب]] ما بر اساس این آیه استدلال میکنند که شخصی امام نمیشود مگر آنکه از [[زشتیها]] [[معصوم]] باشد؛ زیرا [[خدای سبحان]] رسیدن عهد خودش - که امامت است- به [[ظالم]] را نفی کرده است و هر کس معصوم نباشد، پس به [[یقین]] ظالم است، یا به نفس خود [[[ظلم]] کرده]، یا به غیر از خودش. | |||
از جمله نکات فراوانی که از [[آیه عهد]] به دست میآید، این نکته مهم است که امامت به [[جعل]] و [[گزینش]] خداوند و عهد الاهی است. اما آن چه به بحث «عصمت» مربوط میشود، نفی [[امامت ظالم]] است؛ از اینرو لازم است اندکی معنای ظالم را بررسی کنیم. راغب اصفهانی درباره معنای «[[ظلم]]» مینویسد: {{عربی|الظلمة عدم [[النور]] و جمعها [[ظلمات]]... و يعبر بها عن الجهل والشرك و الفسق كما يعبر بالنور عن أضدادها... و «الظلم» عند [[أهل]] اللغة و كثير من العلماء: «وضع الشيء في غير موضعه المختص به»... و الظلم يقال في مجاوزة [[الحق]] الذي يجري مجرى نقطة الدائرة و يقال فيما يكثر و فيما يقل من التجاوز، و لهذا يستعمل في الذنب الكبير و في الذنب الصغير، و لذلك قيل لآدم في تعدية و في ابليس [[ظالم]] و إن كان بين الظالمين بون بعيد. قال بعض الحكماء: «الظلم ثلاثة: [[الأول]]: ظلم بين الانسان و بين [[الله]] تعالى و أعظمه الكفر و الشرك و النفاق... و الثاني: ظلم بينه و بين [[الناس]]... و الثالث: ظلم بينه و بين نفسه}}<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۳۱۵ - ۳۱۶.</ref>؛ | |||
[[ظلمت]] عدم [[نور]] و جمع آن ظلمات است... از [[جهل]] و [[شرک]] و [[فسق]] نیز به ظلمت تعبیر میشود، چنانکه از ضدّ این امور به نور تعبیر میشود... ظلم از نظر اهل لغت و بسیاری از [[عالمان]]، به معنای قرار دادن شیء در غیر موضعی است که به آن اختصاص دارد... و به [[تجاوز]] از [[حق]] - که حول نقطه مرکز دایره میگردد - ظلم گفته میشود. چه این تجاوز زیاد باشد یا کم<ref>درباره امیرمؤمنان{{ع}} گفته شده است که: {{عربی|قتل في محراب عبادته لشدة عدالته}}؛ به خاطر شدت عدالتش در محراب عبادت کشته شد. این تعابیر بیانگر آن است که امیر مؤمنان کمترین انحرافی از مدار حق نداشته است. خاموش کردن شمع بیتالمال در لحظاتی که امام{{ع}} مشغول کار دیگری میشدند از همین امر حکایت دارد. این حدّ از عدالت برای احدی جز پیامبر{{صل}} و اهلبیت{{عم}} ممکن نیست. از همین رو است که امیر مؤمنان{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ}}؛ شما بر این کار قادر نیستید، و لیکن مرا به واسطه ورع، کوشش، عفت و پرهیز از گناه یاری کنید؛ نهجالبلاغه، نامه ۳، ص۷۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۶، ص۲۰۵.</ref>، در هر صورت [[ظلم]] نامیده میشود و بر این اساس در [[گناه]] کوچک و بزرگ استعمال میگردد؛ از همین رو [[تعدی]] [[حضرت آدم]] نیز ظلم دانسته شده<ref>ظلم دامنه بسیار وسیعی دارد و شامل کمترین [[تجاوز]] از [[حق]] - که مصداق آن ترک أولا است - و بیشترین [[انحراف]] از آن - که مصداقش [[کفر]] و [[شرک]] است- میشود. ظلمی که در اینجا به حضرت آدم{{ع}} نسبت داده شده است، نباید منافاتی با [[عصمت]] ایشان داشته باشد؛ چراکه [[عصمت انبیاء]] با [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] فراوان [[اثبات]] شد و هیچ تردیدی در آن نیست. پس باید گفت مراد از ظلم در مورد حضرت آدم، چیزی جز ترک اولا نخواهد بود،؛ چراکه ترک اولا از آن جهت که برای [[پیامبران]] و [[اولیاء]] [[خدا]] تجاوز از حق به حساب میآید، ظلم است؛ اما ظلمی نیست که با عصمت منافات داشته باشد. | |||
علاوه بر ظلم، به حضرت آدم نسبت «[[عصیان]]» نیز داده شده است که {{متن قرآن|وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}} [«و [[آدم]] با پروردگارش [[نافرمانی]] کرد و بیراه شد» [[سوره طه]]، [[آیه]] ۱۲۱]. در این مورد هم باید گفت: «عصیان» معنایی بیشتر از ترک [[طاعت]] ندارد و ترک اولا نیز از مصادیق ترک طاعت است. در نتیجه منظور از ظلم و عصیانی که به حضرت آدم و پیامبران دیگر{{عم}} نسبت داده شده است ترک اولا است که مرتکب شدهاند و ترک اولا نیز با عصمت منافات ندارد (مرحوم [[سید مرتضی]] در کتاب [[تنزیه الانبیاء]]، صفحه ۱۰ به بعد به تفصیل این موضوع پرداخته است). | |||
توجه به این اصل مهم ضروری است که اگر در موردی [[ظواهر آیات]] و [[روایات]] با [[دلایل]] [[قطعی]] در [[تعارض]] بود، باید از [[ظهور]] [[آیات]] و روایات دست برداشت. به عنوان مثال دلیلهایی قطعی بر [[نفی تجسیم]] [[خداوند]] وجود دارد، از سوی دیگر از [[ظهور]] برخی [[آیات]] جسمانیت [[خدای تعالی]] به دست میآید. در اینجا بر اساس اصل یاد شد، باید از ظهور رفع ید و یا آن را [[تأویل]] کرد. در مورد [[عصمت انبیاء]] نیز [[ادله]] [[قطعی]] فراوانی وجود دارد؛ از اینرو هر جا ظاهر [[آیه]] یا روایتی بر عدم [[عصمت پیامبران]] دلالت داشت حتماً باید از آن دست برداشت و با توجه به قرائن، معنای صحیحی برای آن بیابیم.</ref> و [[ابلیس]] [[ظالم]] نامیده شده است، هر چند که بین آن دو [[ظلم]] فاصلهای بسیاری وجود دارد. | |||
برخی از [[حکما]] گفتهاند که ظلم سه دسته است: [نخست] ظلمی که بین [[انسان]] و خدای تعالی رخ میدهد و بزرگترین ظلم [از این قبیل] [[کفر]] و [[شرک]] و [[نفاق]] است،... [دوم] ظلمی که انسان نسبت به سایر [[مردم]] روا میدارد... و [سوم] ظلمی که انسان به نفس خود میکند. | |||
با توجه به [[آیات قرآن]] نیز میتوان مراتبی برای ظلم بیان کرد. مصادیق ظلم که در [[قرآن]] بیان شده عبارتند از: | |||
#شرک. خدای تعالی میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. | |||
#کفر. درباره [[کافران]] آمده است: {{متن قرآن|وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>. | |||
#[[افترا]] و [[دروغ بستن به خدا]]. خدای تعالی در این باره میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref>. | |||
#[[حکم]] نکردن به آن چه [[خداوند]] نازل فرموده است. {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>. | |||
#[[تجاوز]] و [[تعدی]] از حدود الاهی. {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | |||
#[[ظلم به نفس]] ([[گناه]] و [[معصیت]]). {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ}}<ref>«و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.</ref>. [[ظالم]] به نفس در مقابل [[محسن]] آمده است و میدانیم محسن در مقابل «مسییء» قرار دارد. | |||
#ترک اولا. {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۱۶.</ref> | |||
}} | |||
== [[:رده:آثار عصمت|منبعشناسی جامع عصمت]] == | == [[:رده:آثار عصمت|منبعشناسی جامع عصمت]] == |