|
|
خط ۱۳۹: |
خط ۱۳۹: |
| # نسبت [[گناه حضرت داوود]]{{ع}}؛ | | # نسبت [[گناه حضرت داوود]]{{ع}}؛ |
| # نسبت [[گناه حضرت ایوب]]{{ع}}. | | # نسبت [[گناه حضرت ایوب]]{{ع}}. |
|
| |
|
| |
| ===۲. شبهه [[عصمت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}===
| |
| '''الف. ''' شبهه [[حضرت ابراهیم]] خلیل در جایی که بهظاهر اظهار بتپرستی و خورشیدپرستی میکند: پاسخ این است که حضرت ابراهیم در مقام مناظره و جدل به بیان فرضهای مختلف و نقد آنها میپردازد. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: ابراهیم، جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هذا رَبِّي}}﴾}} را در مقام جستوجوی پروردگارش گفته، لذا موجب شرک او نمیشود<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب.|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۱۶ و ۲۱۷.</ref>.
| |
|
| |
| '''ب. ''' وقتی از حضرت ابراهیم درباره عامل شکستن بتها سؤال شد، وی بت بزرگ را معرفی نمود.
| |
|
| |
| '''پاسخهای مختلف''': '''الف. تعلیق به شرط غیر محقق''': [[حضرت ابراهیم]] ادعای خود را به یکی شرط متعلق کرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ}}﴾}}. به تعبیر دیگر، حضرت فرمود اگر بتها جواب شما را دادند، شکستن بتها کار بت بزرگ است <ref> [[شیخ صدوق]]، [[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]، ص ۲۰۹.</ref>. '''ب. نفی معنای ظاهری''': یعنی حضرت ابراهیم خواسته با نسبت دادن شکستن بتها به بت بزرگ بهعنوان استهزاء، عجز و ناتوانی بتها را نشان دهد که مردم شهر نیز متوجه این نکته بودند. '''ج. مقام مناظره و جدل''': حضرت با این شیوه بر مشی مخاطبان جواب میدهد و مخاطب بتپرست را در محذور جواب قرار میدهد که اگر بگویند: "بتها جواب نمیدهند" باید از مبانی بتپرستی دست بردارند و اگر بگوید بتها جواب میدهند، باید بروند و از بت بزرگ بپرسند. '''د. دروغ مصلحت آمیز''': دروغ در بعض موارد مانند نجات جان انسان بیگناه، واجب هم میشود؛ برفرض دروغ گفتن، [[حضرت ابراهیم]]، جان و فطرت آنان را بیدار کرد. <ref> [[محمد باقر مجلسی|مجلسی، محمد باقر]]، [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۱۲، ص ۵۵.</ref> <ref> [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۹۳-۲۹۶.</ref>.
| |
| ===۳. [[حضرت ابراهیم]] و نسبت بیماری به خود===
| |
| حضرت ابراهیم در پاسخ درخواست مردم برای خروج از شهر گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي سَقيمٌ}}﴾}} در حالی که بیمار نبود. پاسخ:
| |
| # حضرت به بیماری تبنوبهای مبتلا بود که گاهی دچار آن میشد.
| |
| # طبق تصریح اهل لغت، واژه سقیم، در ناراحتیهای روحی نیز استعمال شده است.
| |
| # ممکن است حضرت در مقام توجیه بوده تا بتواند بعداً جان و روان مردم را از بتپرستی نجات دهد.
| |
| از مطالب پیشین، پاسخ شبهه "رب خواندنِ" ماه و خورشید و ستارگان، توسط ابراهیم ظاهر میشود<ref> [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۹۶.</ref>.
| |
| ===۴. [[حضرت یونس]] و غضب و گمان بد بر خدا===
| |
| مخالفان، شبهه وارد کردهاند که یونس {{ع}} با درخواست نفرین از خداوند، منطقه مأموریت خویش را خودسرانه ترک و ضمن غضب بر خدا گمان برده بود که خدا بر یافتن وی قادر و توانا نیست و در شکم ماهی اعتراف کرد که مرتکب ظلم و ستم شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لّا إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}}﴾}} <ref>سوره انبیاء؛ آیه: ۸۷.</ref>.
| |
| تحلیل و بررسی:
| |
| #اصل درخواست عذاب و نفرین، امری معقول، پذیرفتنی و سازگار با [[عصمت]] است، زیرا بعد از اتمامحجت با قوم خود و عدم پذیرش آنان، صورت گرفت.
| |
| # وقتیکه اصل درخواست نفرین، جایز بوده پس منطقی است که ماندن در منطقه عذاب نیز جایز نباشد و هیچ دلیلی بر عدم جواز ترک محل وجود ندارد.
| |
| # خشم [[حضرت یونس]] از دست قوم خویش بوده و به خاطر دین خداوند هم بوده است.
| |
| # هر خداشناسی میداند که خداوند در هر زمان و مکان بر وی دسترسی دارد و چنین نسبتی بر یونس پیامبر، پذیرفتنی نیست، یونسی که خداوند در قرآن او را برگزیده الهی و صالح خوانده است. واژه "قدر" در لغت عرب به معنای "سختی و تنگی" به کار برده شده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ}}﴾}}.
| |
| # اما اینکه [[حضرت یونس]] به خود نسبت ظلم داد به این دلیل بود که او را به شکم ماهی، متوجه شد که میتوانست با تحمل اذیتها و ادامه تبلیغ، بهتر از این عمل کند و مقامش را ارتقا بخشد اما با [[ترک اولی]]، بر خود ظلم نموده است<ref> [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۹۹-۳۰۲.</ref>.
| |
| ===۵. [[حضرت یوسف]] و قصد گناه در مورد زلیخا===
| |
| برخی با توسل به ظاهر آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا...}}﴾}}، به حضرت یوسف نسبت میدهند که او قصد گناه با زلیخا را داشت که روایات نوعاً مجعولی نیز وارد شده و این مطلب را تأیید نموده است.
| |
| این روایات هم مخالف [[عصمت]] [[پیامبران]] است و هم مخالف ظاهر آیه فوق چون [[حضرت یوسف]] برهان پروردگارش را مشاهده کرد و اصلاً قصد گناه هم نکرد. باری! از این مسئله روشن میشود که یک پایه عصمت پیامبران، علم و نفس قدسی شخص [[معصوم]] است و پایه دوم، لطف و عنایت الهی است<ref> [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۳۰۳ و ۳۰۴.</ref>.
| |
| ===۶. [[حضرت موسی]] و قتل شخص قبطی===
| |
| *حضرت موسی {{ع}}، دید که شخصی از بنیاسرائیل و یکی از قبطیان باهم درگیرند و حضرت با ضربه مشت، فرد قبطی را به قتل رساند. چگونه موسی بدون تحقیق از هم قوم خود جانبداری کرد و به قتل بیگناهی پرداخت؟ که خود او هم گفت: این عمل شیطان بود و من بر خود ستم نمودم. '''پاسخ''': ظلم قبطیان به مردم بنیاسرائیل در آن زمان برای همه ازجمله موسی {{ع}} آشکار بود. عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَاسْتَغاثَهُ}}﴾}} در آیه به معنای طلب یاری از سوی شخص ستم دیده است. پس اگر موسی در این نزاع، دخالت نمیکرد، باید بر وی اشکال وارد میبود. از طرفی ضربه مشت، نه بهقصد قتل بوده و نه آلت ضرب، آلت قتل بوده بلکه قتل خطایی تلقی میشود که منافی [[عصمت]] و مقام [[نبوت]] نیست. با توجه به مطالب بالا باید گفت زیان این قتل هم بر زندگی خصوصی و [[رسالت]] خودش وارد بود لذا [[ترک اولی]] بود<ref> [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۳۰۴-۳۰۶.</ref>.
| |
| *علاوه بر این، کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هذا}}﴾}} در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ}}﴾}} یا ناظر به نزاع میان قبطی و آن شخص است و یا به معنای پیامدهای کشتن است و ربطی به کشتن موسی ندارد<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۱۹. </ref>.
| |
| ===شبهه [[عصمت]] سلیمان===
| |
| شبهه دیگر درباره قضای نماز [[حضرت سلیمان]] است، آنگاه که مشغول سان دیدن اسبهایش شد.
| |
| '''اولاً'''، آیه شریفه، هیچ دلالتی بر قصد تحریفشده ندارد. '''ثانیاً'''، این قصه با صفت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَوَّابٌ}}﴾}} که در قرآن برای سلیمان بیان شده، منافات دارد. '''ثالثاً'''، حضرت سلیمان فرموده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي}}﴾}} یعنی درواقع محبت این اسبها به این دلیل است که وسیلهای برای جهاد با دشمنان دین هستند<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۲۱ و ۲۲۲.</ref>.
| |
| ===شبهه [[عصمت]] داوود===
| |
| شبهه دیگر درباره قضاوت غیرعادلانه [[حضرت داوود|حضرت داوود نبی]] است در مورد صاحبان گوسفند، بدون شنیدن سخن هر دو متخاصم.
| |
| پاسخ: '''اولاً'''، حکم داوود، تعلیقی بوده است نه قطعی، یعنی اگر چنین باشد که گفتی، برادرت ظلم کرده، '''ثانیاً'''، این تخاصم واقعیت خارجی نداشته و از سوی [[فرشتگان]] برای امتحان داوود {{ع}} بوده. '''ثالثاً'''، خداوند حضرت داوود را ستایش میکند در این ماجرا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ}}﴾}} <ref>سوره ص؛ آیه: ۱۷. </ref>.
| |
|
| |
| ===شبهه [[عصمت]] ایوب===
| |
| شبهه دیگر درباره مس شیطان نسبت به ایوب نبی است که در آیه ۴۱ سوره ص {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ}}﴾}} آمده، '''اولاً'''، مراد ایوب از مس شیطان، وسوسه مردم توسط شیطان است که باعث توهین و استهزاء به ایوب {{ع}} شد. '''ثانیاً'''، شیطان در بدن [[پیامبران]] امکان تصرف دارد و این با [[عصمت]] منافات ندارد. '''ثالثاً'''، تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ}}﴾}} به معنای {{عربی|اندازه=150%|"مسنی الضر"}} است و مقصود از عذاب، رنجی بوده که ایوب از جامعه میچشید.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |