بنی‌تغلب: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۲: خط ۳۲:
در سال ۱۱ هجری زنی به نام سجاح دختر حارث به سوید بن عقفان تمیمی، دعوی پیامبری کرد. پس برخی قبایل -از جمله سران بنی تغلب که از اقوام مادری‌اش بودند- به هواخواهی از او پرداختند و در صدد جنگ با حکومت مدینه برآمدند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۶۹؛ ابن اعثم، الفتوح، ج۱، ص۲۲.</ref> برخی ظهور سجاح را در تغلب گفته‌اند و آورده‌اند که وی سپس از بلاد جزیره همراه با اعوان و انصار خود از ربیعه، و خویشان مادری خود از تغلب، بنی نمر و بنی شیبان از بلاد جزیره به فرماندهی هذیل بن عمران تغلبی وفود کرده، خود را نزد مسیلمه کذاب دیگر پیامبر دروغین که بخش اعظم قبایل یمامه را در سیطره داشت، رساند.<ref>. رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۷۳؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۲۷۳-۲۷۴.</ref> در پی این دیدار، سجاح به نکاح مسیلمه در آمد و پس از ازدواج با او، به جزیره بازگشت و در میان بنی تغلب ساکن شد تا این که در ایام حکومت معاویه، همراه با مردم تغلب در "عام الجماعه" به کوفه رفت و در آنجا ساکن گردید.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۶۹-۲۷۵؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۵۴-۳۵۷.</ref>
در سال ۱۱ هجری زنی به نام سجاح دختر حارث به سوید بن عقفان تمیمی، دعوی پیامبری کرد. پس برخی قبایل -از جمله سران بنی تغلب که از اقوام مادری‌اش بودند- به هواخواهی از او پرداختند و در صدد جنگ با حکومت مدینه برآمدند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۶۹؛ ابن اعثم، الفتوح، ج۱، ص۲۲.</ref> برخی ظهور سجاح را در تغلب گفته‌اند و آورده‌اند که وی سپس از بلاد جزیره همراه با اعوان و انصار خود از ربیعه، و خویشان مادری خود از تغلب، بنی نمر و بنی شیبان از بلاد جزیره به فرماندهی هذیل بن عمران تغلبی وفود کرده، خود را نزد مسیلمه کذاب دیگر پیامبر دروغین که بخش اعظم قبایل یمامه را در سیطره داشت، رساند.<ref>. رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۷۳؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۲۷۳-۲۷۴.</ref> در پی این دیدار، سجاح به نکاح مسیلمه در آمد و پس از ازدواج با او، به جزیره بازگشت و در میان بنی تغلب ساکن شد تا این که در ایام حکومت معاویه، همراه با مردم تغلب در "عام الجماعه" به کوفه رفت و در آنجا ساکن گردید.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۶۹-۲۷۵؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۵۴-۳۵۷.</ref>


=== فتوحات اسلامی ===
=== [[فتوحات اسلامی]] ===
در ایام فتوحات اسلامی، بنی تغلب به حمایت از ایرانیان و رومیان برخاستند و به کارزار با سپاه مسلمین پرداختند. از این رو، ابوبکر، خالد بن ولید را با سپاهی به سوی آنان فرستاد. خالد در سال ۱۲ هجری با تغلبی‌هایی که همراه با ایاد و نمر و دیگران به ریاست عقه بن ابی عقه با سپاه ایرانیان به فرماندهی مهران پسر بهرام چوبین متحد شدند، در "عین التمر" مصاف داد و آنان را به سختی شکست داد. خالد، عقه و تنی چند از مردم تغلب را به اسارت گرفت. به دستور او، اسرا را کشتند و زنان و کودکانشان را به اسیری و غنیمت گرفتند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۹۴-۳۹۵.</ref> در "مصیخ"<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۱؛ حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۵۵۶.</ref> و "حصید" نیز، خالد بن ولید موفق به متفرق کردن بنی تغلب و همپیمانان آنان به فرماندهی هذیل بن عمران تغلبی گردید.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۲-۳۸۳.</ref> سپس ربیعة بن بجیر تغلبی و جماعتی از تغلبیان به انتقام عقه برخاستند و بدین منظور با روزبه و زرمهر -فرماندهان سپاه ایران- همپیمان شده، در سال ۱۲ هجری در ثنی و بشر تجمع کردند. اما خالد بن ولید و سپاهش شبانه از سه سوی، غافلگیرانه، بر آنان تاختند و همگی را به قتل آوردند. آنان اسرای جنگ را تقسیم کردند و خمس آن را که دختر ربیعه -ام حبیب الصهباء بنت ربیعة بن بجیر تغلبی مادر عمر بن علی بن ابیطالب و رقیه بنت علی{{ع}}- در شمار آنان بود، نزد ابوبکر فرستادند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۲-۳۸۳ و ج۵، ص۱۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص۱۴. بلاذری پدر او را حبیب ذکر کرده و از او با عنوان «ام حبیب الصهباء بنت حبیب بن بجیر تغلبی» یاد کرده است. بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۲.</ref>-<ref>. رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۶۵.</ref> بار دیگر و در همان سال، بنی تغلب همراه با جمعی از مردم ایاد و نمر در مخالفت با خالد -که به سمت شام می‌رفت-، در غراض به طرفداری از قوای متحد ایران و روم با آنان متحد شدند، اما باز هم شکست یافتند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۳ ابن جوزی، المنتظم، ج۴، ص۱۱۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۵۲.</ref> طبری، کشته‌های این جنگ بزرگ را صد هزار تن عنوان کرده است.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۴</ref> سعد بن ابی وقاص هم، عبدالله بن معتم را به نبرد گروهی از ایرانیان که همراه با متحدین تغلبی و ایادی و نمری خود در قلعه تکریت پناه برده بودند، فرستاد. عبدالله در آنجا اعراب (تغلب و ایاد و نمر) را به اسلام دعوت کرد و آنان اجابت نمودند و جاسوسانشان خبر را به عبدالله رساندند و خواهان امان برای اعراب شدند. عبدالله بن معتم از آنان خواست تا صدق گفتارشان را با پذیرش اسلام اثبات نمایند و بدین ترتیب تغلب و ایاد و نمر حاضر در قلعه اسلام پذیرفتند.<ref>. محمد ابوالفضل ابراهیم، ایام العرب فی الاسلام، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref> در سال ۱۳ هجری و در اوایل حکومت عمر بن خطاب، در جنگی که میان ایرانیان و مسلمانان روی داد، گروهی از تغلبیان مسیحی به یاری مثنی بن حارثه شتافتند. <ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۶۴.</ref> با این حال، گروهی دیگر از بنی تغلب ساکن نواحی کباث، صفین و انبار، از فرمان عاملان مثنی سرپیچیدند، از این رو مثنی بن حارثه و سپاهش بر آنان تاختند و سخت هزیمتشان دادند. جمعی از آنان کشته و بسیاری از ایشان نیز حین فرار از مهلکه در دجله غرق گردیدند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۷۵-۴۷۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref> بر اساس برخی اقوال، تغلبی‌ها مسلمانان را در جنگ "بویب" نیز، یاری داده بودند<ref>. دینوری، اخبار الطوال، ص۱۲۰؛ محمد ابوالفضل ابراهیم، ایام العرب فی الاسلام، ص۲۳۶.</ref> کما این که آنان را در فتح تکریت و موصل (حصن شرقی نینوی و حصن غربی موصل) نیز از امداد خود بی‌بهره نساختند.<ref>. ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۴۳.</ref> گفته شده که خالد بن ولید در نامه ای خطاب به اعراب عرا،ق از آنان جهت امر فتوحات کمک‌طلبیده بود. پس بنی بکر و بنی عجل و بنی تغلب و جمیع قبایل ساکن در اراضی حیره و موصل دعوت او را اجابت کردند و به وی پیوستند. <ref>. سلیمان صائع، نصاری العرب فی التاریخ، ص۳۷۹</ref> همچنین نقل است که در سال ۱۶ هجری، مردی به نام "انطاق" به مخالفت با مسلمانان برخاست و گروهی از جمله رومیها و مسیحیان بنی تغلب را با خود همراه ساخت. مسلمانان جهت مقابله با او و جهت دفع این فتنه، به تکریت رفتند. در مصاف با مسلمین، بنی تغلب همراه رومیان، چون به برتری مسلمانان پی بردند، امان خواستند تا به آنان بپیوندند. پذیرش این خواسته به پذیرش اسلام از سوی آنان منوط شد و چون اجابت شد، به آنان امان دادند. در این جنگ، تنها همین عده از بنی تغلب جان بدر بردند.<ref>. ابن خلدون، تاریخ، ج۲(۴)، ص۹۵۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۷۱-۷۲.</ref> -<ref>. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref>  
در ایام فتوحات اسلامی، [[بنی تغلب]] به [[حمایت]] از [[ایرانیان]] و [[رومیان]] برخاستند و به [[کارزار]] با [[سپاه]] [[مسلمین]] پرداختند. از این رو، [[ابوبکر]]، [[خالد بن ولید]] را با سپاهی به سوی آنان فرستاد. خالد در سال ۱۲ هجری با تغلبی‌هایی که همراه با [[ایاد]] و نمر و دیگران به [[ریاست]] [[عقه بن ابی عقه]] با سپاه ایرانیان به [[فرماندهی]] مهران پسر [[بهرام]] چوبین [[متحد]] شدند، در «[[عین التمر]]» مصاف داد و آنان را به [[سختی]] [[شکست]] داد. خالد، عقه و تنی چند از [[مردم]] [[تغلب]] را به [[اسارت]] گرفت. به دستور او، [[اسرا]] را کشتند و [[زنان]] و کودکانشان را به اسیری و [[غنیمت]] گرفتند.<ref> طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۹۴-۳۹۵.</ref> در «مصیخ»<ref> طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۱؛ حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۵۵۶.</ref> و «[[حصید]]» نیز، خالد بن ولید موفق به متفرق کردن بنی تغلب و همپیمانان آنان به فرماندهی[[هذیل]] بن [[عمران]] تغلبی گردید.<ref> طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۲-۳۸۳.</ref> سپس [[ربیعة]] بن [[بجیر]] تغلبی و جماعتی از تغلبیان به [[انتقام]] عقه برخاستند و بدین منظور با روزبه و زرمهر -[[فرماندهان سپاه]] [[ایران]]- همپیمان شده، در سال ۱۲ هجری در [[ثنی]] و [[بشر]] تجمع کردند. اما خالد بن ولید و سپاهش شبانه از سه سوی، غافلگیرانه، بر آنان تاختند و همگی را به [[قتل]] آوردند. آنان اسرای [[جنگ]] را تقسیم کردند و [[خمس]] آن را که دختر [[ربیعه]] -[[ام حبیب]] الصهباء بنت ربیعة بن بجیر تغلبی [[مادر]] [[عمر بن علی بن ابیطالب]] و [[رقیه]] بنت علی{{ع}}- در شمار آنان بود، نزد ابوبکر فرستادند.<ref> طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۲-۳۸۳ و ج۵، ص۱۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص۱۴. بلاذری پدر او را حبیب ذکر کرده و از او با عنوان «ام حبیب الصهباء بنت حبیب بن بجیر تغلبی» یاد کرده است. بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۲.</ref>-<ref> رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۶۵.</ref> بار دیگر و در همان سال، [[بنی تغلب]] همراه با جمعی از [[مردم]] [[ایاد]] و نمر در [[مخالفت]] با خالد -که به سمت [[شام]] می‌رفت-، در غراض به طرفداری از قوای [[متحد]] [[ایران]] و [[روم]] با آنان متحد شدند، اما باز هم [[شکست]] یافتند.<ref> طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۳ ابن جوزی، المنتظم، ج۴، ص۱۱۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۵۲.</ref> [[طبری]]، کشته‌های این [[جنگ]] بزرگ را صد هزار تن عنوان کرده است.<ref> طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۴</ref> [[سعد بن ابی وقاص]] هم، عبدالله بن معتم را به [[نبرد]] گروهی از [[ایرانیان]] که همراه با متحدین تغلبی و ایادی و نمری خود در قلعه [[تکریت]] [[پناه]] برده بودند، فرستاد. عبدالله در آنجا [[اعراب]] ([[تغلب]] و ایاد و نمر) را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آنان [[اجابت]] نمودند و جاسوسانشان خبر را به عبدالله رساندند و خواهان [[امان]] برای اعراب شدند. عبدالله بن معتم از آنان خواست تا [[صدق]] گفتارشان را با [[پذیرش اسلام]] [[اثبات]] نمایند و بدین ترتیب تغلب و ایاد و نمر حاضر در قلعه اسلام پذیرفتند.<ref> محمد ابوالفضل ابراهیم، ایام العرب فی الاسلام، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref> در [[سال ۱۳ هجری]] و در اوایل [[حکومت]] [[عمر بن خطاب]]، در [[جنگی]] که میان ایرانیان و [[مسلمانان]] روی داد، گروهی از تغلبیان [[مسیحی]] به [[یاری]] [[مثنی بن حارثه]] شتافتند. <ref> طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۶۴.</ref> با این حال، گروهی دیگر از بنی تغلب ساکن نواحی کباث، [[صفین]] و [[انبار]]، از [[فرمان]] عاملان [[مثنی]] سرپیچیدند، از این رو مثنی بن حارثه و سپاهش بر آنان تاختند و سخت هزیمتشان دادند. جمعی از آنان کشته و بسیاری از ایشان نیز حین فرار از [[مهلکه]] در دجله [[غرق]] گردیدند.<ref> طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۷۵-۴۷۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref> بر اساس برخی اقوال، تغلبی‌ها مسلمانان را در جنگ «بویب» نیز، یاری داده بودند<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۱۲۰؛ محمد ابوالفضل ابراهیم، ایام العرب فی الاسلام، ص۲۳۶.</ref> کما این که آنان را در فتح [[تکریت]] و [[موصل]] ([[حصن]] شرقی نینوی و حصن [[غربی]] موصل) نیز از [[امداد]] خود بی‌بهره نساختند.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۴۳.</ref> گفته شده که [[خالد بن ولید]] در [[نامه]] ای خطاب به [[اعراب]] عرا،ق از آنان جهت امر [[فتوحات]] کمک‌طلبیده بود. پس [[بنی بکر]] و [[بنی عجل]] و [[بنی تغلب]] و جمیع [[قبایل]] ساکن در [[اراضی]] [[حیره]] و موصل [[دعوت]] او را [[اجابت]] کردند و به وی پیوستند. <ref> سلیمان صائع، نصاری العرب فی التاریخ، ص۳۷۹</ref> همچنین نقل است که در [[سال ۱۶ هجری]]، مردی به نام «انطاق» به [[مخالفت]] با [[مسلمانان]] برخاست و گروهی از جمله رومیها و [[مسیحیان]] بنی تغلب را با خود همراه ساخت. مسلمانان جهت مقابله با او و جهت دفع این [[فتنه]]، به تکریت رفتند. در مصاف با [[مسلمین]]، بنی تغلب همراه [[رومیان]]، چون به [[برتری]] مسلمانان پی بردند، [[امان]] خواستند تا به آنان بپیوندند. پذیرش این خواسته به [[پذیرش اسلام]] از سوی آنان منوط شد و چون اجابت شد، به آنان [[امان]] دادند. در این [[جنگ]]، تنها همین عده از بنی تغلب [[جان]] [[بدر]] بردند.<ref> ابن خلدون، تاریخ، ج۲(۴)، ص۹۵۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۷۱-۷۲.</ref> -<ref> مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref>  
در سال ۱۷ هجری و پس از فروکش کردن فتوحات مسلمانان، سعد بن ابی وقاص هیأتی را نزد عمر بن خطاب فرستاد تا او را از اخبار فتوحاتی که به سرانجام رسیده بود باخبر سازند. در این هیأت، جماعتی از بنی تغلب حضور داشتند که برای عقد قرارداد برای قوم خود نزد عمر رفته بودند. عمر از آنان خواست تا اسلام بپذیرند در غیر این صورت باید که جزیه بدهد. آنها گفتند: در این صورت تغلبی‌ها گریزان می‌‌شوند و به عجم ملحق خواهند شد. [آنها حاضرند مسیحی بمانند] و مالیات بدهند. اما عمر قبول نکرد ولی مبلغ جزیه را آن قدر کاهش داد تا به اندازه مالیات رسید مشروط بر این که ایشان، فرزندان تازه تولد یافته خود را نصرانی نکنند. آنان سپس به مدائن نزد سعد بن وقاص بازگشتند و سپس همراه با او، به کوفه کوچ کردند تا از ایشان، -چه مسیحی و چه مسلمان- مالیات یکسانی اخذ شود. <ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۲۷.</ref> آنگاه عمر، ولید بن عقبه را بر امر صدقۀ ایشان مأمور ساخت.<ref>. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۳۱۹.</ref> ولید به فتح جزیره آغاز نمود و بر بنی تغلب فرود آمد.<ref>. ابن بکر، التمهید و البیان، ص۳۸.</ref> ولید از همان آغاز به سخت‌گیری بر تغلبیان پرداخت و از آنان جز قبول اسلام نمی‌پذیرفت. ایستادگی قبیله، موجب نامه‌نگاری به عمر شد و عمر رأی سابق خود را تکرار کرد. پس بعضی به اسلام و بعضی به جزیه راضی شدند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۵.</ref> عمر چون از یک‌سو دوگانگی نظر بنی تغلب در اجرای دستور خود را دید و از سوی دیگر سخت‌گیری ولید را به سود و مصلحت نمی‌دید، او را برکنار ساخت و کسانی دیگر را به این کار برگماشت.<ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۳۳.</ref>-<ref>. رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۷؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> در نقلی دیگر آمده که خلیفة دوم قصد داشت از تغلبیان مسیحی ساکن جزیرة العرب جزیه بگیرد، در نتیجه گروهی از آنان تصمیم گرفتند به رومیان پناه ببرند، اما با وساطت زُرعة بن نعمان تغلبی به دادن صدقه (زکات) مضاعف راضی شدند و با خلیفه صلح کردند.<ref>. ابن قتیبه، المعارف، ص۵۷۴؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۸۱ـ ۱۸۲.</ref>  
در [[سال ۱۷ هجری]] و پس از فروکش کردن فتوحات مسلمانان، [[سعد بن ابی وقاص]] هیأتی را نزد [[عمر بن خطاب]] فرستاد تا او را از [[اخبار]] فتوحاتی که به سرانجام رسیده بود باخبر سازند. در این هیأت، جماعتی از بنی تغلب حضور داشتند که برای [[عقد]] [[قرارداد]] برای [[قوم]] خود نزد [[عمر]] رفته بودند. عمر از آنان خواست تا [[اسلام]] بپذیرند در غیر این صورت باید که [[جزیه]] بدهد. آنها گفتند: در این صورت تغلبی‌ها گریزان می‌‌شوند و به [[عجم]] ملحق خواهند شد. [آنها حاضرند [[مسیحی]] بمانند] و [[مالیات]] بدهند. اما عمر قبول نکرد ولی مبلغ جزیه را آن قدر کاهش داد تا به اندازه [[مالیات]] رسید مشروط بر این که ایشان، [[فرزندان]] تازه [[تولد]] یافته خود را [[نصرانی]] نکنند. آنان سپس به [[مدائن]] نزد سعد بن وقاص بازگشتند و سپس همراه با او، به [[کوفه]] کوچ کردند تا از ایشان، -چه [[مسیحی]] و چه [[مسلمان]]- مالیات یکسانی اخذ شود. <ref> طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۲۷.</ref> آنگاه [[عمر]]، [[ولید بن عقبه]] را بر امر صدقۀ ایشان [[مأمور]] ساخت.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۳۱۹.</ref> ولید به فتح جزیره آغاز نمود و بر [[بنی تغلب]] فرود آمد.<ref> ابن بکر، التمهید و البیان، ص۳۸.</ref> ولید از همان آغاز به [[سخت‌گیری]] بر تغلبیان پرداخت و از آنان جز [[قبول اسلام]] نمی‌پذیرفت. [[ایستادگی]] [[قبیله]]، موجب [[نامه‌نگاری]] به عمر شد و عمر [[رأی]] سابق خود را تکرار کرد. پس بعضی به [[اسلام]] و بعضی به [[جزیه]] [[راضی]] شدند.<ref> طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۵.</ref> عمر چون از یک‌سو دوگانگی نظر بنی تغلب در اجرای دستور خود را دید و از سوی دیگر سخت‌گیری ولید را به [[سود]] و [[مصلحت]] نمی‌دید، او را برکنار ساخت و کسانی دیگر را به این کار برگماشت.<ref> طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۳۳؛ رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۷؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> در [[نقلی]] دیگر آمده که خلیفه دوم قصد داشت از تغلبیان مسیحی ساکن [[جزیرة العرب]] جزیه بگیرد، در نتیجه گروهی از آنان [[تصمیم]] گرفتند به [[رومیان]] [[پناه]] ببرند، اما با وساطت [[زُرعة بن نعمان تغلبی]] به دادن [[صدقه]] ([[زکات]]) مضاعف راضی شدند و با [[خلیفه]] [[صلح]] کردند.<ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۵۷۴؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۸۱ـ ۱۸۲.</ref>


== [[بنی تغلب]] و [[حکومت علی]]{{ع}} ==
== [[بنی تغلب]] و [[حکومت علی]]{{ع}} ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش