←اسلام تغلب
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
پراکندگی تیرههای گوناگون قبیله تغلب در مکانهای مختلف، از زندگی در جنوب عربستان گرفته تا موجهای مهاجرتی که در اثر جنگها و جستوجوی زمینهای مناسبتر برای زندگی به سوی شمال به وقوع پیوست، موجب شد تا تغلبیان همواره در معرض آشنایی با عقاید و فرهنگ مردمان مختلف و تحت تأثیر آن قرار گیرند. آنان نیز بمانند دیگر قبایل داخلی عربستان، نخست، بتپرست بودند. وجود نام "عبد یغوث" در میان قبیله نشان از آن دارد که یغوث یکی از بتهای آنان بوده است.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۲۶۲؛ دلّو، جزیرةالعرب قبل الاسلام، ج۲، ص۱۸۶.</ref> "اوال" هم بتی بود که مورد پرستش قبایل ربیعه از جمله عبدالقیس و تغلب و بکر بود.<ref>. ابن کلبی، الاصنام، ص۶۷. نک : زکی پاشا، تکمله بر الاصنام کلبی، ص۱۰۷</ref> همچنان که بتانی چون "عوض"<ref>. ابن کلبی، الاصنام، ص۷۰.</ref> و "محرق" –واقع در موضعی به نام سلمان-<ref>. ابن کلبی، الاصنام، ص۷۱. ابن حبیب این بت را معبود همه طوایف ربیعه معرفی کرده است. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۱۷.</ref> نیز معبود مردمان این قوم قرار گرفته بود. بنی تغلب نیز همانند بیشتر اعراب جاهلی کعبههایی داشتند که به احتمال قوی، خانۀ بتهای آنان بوده، و به دور آن طواف میکردهاند.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۴۱۶.</ref> علاوه بر آن، مهاجرت به عرصههای شمالی و اقامت در دیار ربیعه و تماس مداوم با مناطق مسیحینشین<ref>. شام مسکن مسیحیان رومی یا تحت سیطرۀ رومیان بود و از غرب به مصر و حبشه راه داشت که مسیحیت در آنجا نیز رسوخ کرده بود و در شرق نیز آل منذر که در مرز ایران و عربستان حکومت میکردند، مسیحی بودند.</ref> و رومیان مسیحیِ شام، بیشتر آنان را که به این مناطق مهاجرت کرده بودند به سوی آیین مسیحیت سوق داد.<ref>. ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج ۲، ص۱۹۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۱، ص۶۳۱ـ۶۳۲. نک : ابن خلدون،تاریخ، ج۲(۳)، ص۶۲۳).</ref> با اینهمه، به دقت نمیتوان تاریخی برای نفوذ مسیحیت در قبیله تعیین نمود<ref>. برو، تاریخ العرب القدیم، ص۳۰۷-۳۰۸.</ref>-<ref>. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> گفته شده است که احودمه یا احودمی یکی از شاگردان یعقوب البرداعی -متولد سال ۵۰۰ میلادی- که از معتقدان به طبیعت واحد برای حضرت مسیح{{ع}} بود، به نصیبین و میان تغلبیان رفت و به تبیلغ آیین مسیحیت پرداخت.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۸۱-۸۲.</ref> ورود برخی از کاهنین و رهبانان به منطقه و اسکان آنان میان بنی تغلب، باعث ترویج و گسترش هر چه بیشتر این دین شد تا این که رفته رفته دیری که در زبان سریانی به "عین قنا" یا "عین الوکر" معروف بود و دیری دیگر در تکریت به نام "دیر جلتانی" -که در آنها اسقفهایی از بنی تغلب مشغول به کار بودند-، بنا نهاده شد. این مسیحیان، به مرکزیت دیر عاقول در [اطراف] کوفه فعالیت میکردند.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۸۱-۸۲</ref>-<ref>. رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۱۷.</ref> نکته بسیار حائز اهمیت دیگر این که، دولت روم شرقی یا بیزانس سخت اهتمام داشت که قبایل ساکن در قلمرو دولت خود را مسیحی سازد؛ زیرا در این صورت زمینۀ روحی و روانی کاملاً مناسبی برای تثبیت سلطۀ خود بر آنان فراهم میآورد؛<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۹۰.</ref> از اینرو نه تنها قبیلۀ تغلب، بلکه همۀ قبایلی که به شام مهاجرت کردند، مسیحی شدند.<ref>. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۶۰.</ref> گفته شده که هنگام ظهور اسلام، مسیحیت در غساسنه، مناذره، بکر و تغلب منتشر شده بود.<ref>. صالح احمد العلی، محاضرات فی تاریخ العرب، ج ۱، ص۱۴۷؛ سالم عبدالعزیز، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص۴۸۳.</ref> این قبایل نزد نسبشناسان عرب به عربهای منتصره معروف شدند تا میان آنان با عربهای بتپرست تمایزی باشد.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۹۹.</ref> از مهمترین مناطق مسیحی نشین تحت حاکمیت این قبیله –علاوه بر موارد مذکور- میتوان به جزایر فَرَسان -واقع در دریای سرخ- اشاره کرد. تغلبیان مسیحی در جزایر فَرَسان دارای کلیسا بودند و آیینهای خویش را در آنجا اجرا میکردند.<ref>. ابن حائک، صفة جزیرة العرب، ص۹۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۳، ص۸۷۴. </ref> جزیرۀ ابن عمر در شمال بینالنهرین -که در سدۀ دوم هجری به دست حسن بن عمر تغلبی پدید آمد،- نیز از دیگر مناطقی بود که مسیحیت در آن رونقی داشت. روحانیان مشهور و بنامی از مسیحیان از این شهر برخاستند که از جمله آنان میتوان به نام اسقف عثمان تغلبی، اسقف داوود و اسقف یوحنا اشاره کرد.<ref>. غندور، تاریخ جزیرة ابن عمر، ص۲۳۰، ۲۵۹، ۳۳۷.</ref>- <ref>. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> مهمترین زیارتگاهی که آنان همراه با مسیحیان عرب شام از جمله غساسنه به زیارتش میشتافتند، مشهد القدیس (سرجیوس) در رصافه بود. آنان این قدیس را شفیع خود قرار میدادند و در جنگها برایش پرچمی قرار میدادند و آن را در نبردهای خویش حمل میکردند.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۲۱۶.</ref> تغلبیان پس از پذیرش آیین مسیحیت، بر حفظ آن اصرار ورزیدند چندان که با ظهور اسلام، گفتگوها جهت متقاعد کردن آنها جهت ورود به اسلام ثمره ای نداشت و جز بخش کوچکی از آنان، بقیه همچنان تا چند قرن بر دین خود تمسک جسته اسلام را در قلوب خود راه نداند.<ref>.ر. ک. بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۸۱-۱۸۲</ref>- <ref>. رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۷۶.</ref> اما به نظر میرسد این قول با توجه به برخی گزارشات دیگر تاریخی که درباره این قبیله وجود دارد، لااقل در حیطه جزیرة العرب و قسمتهای جنوبی و مرکزی عراق، کمی سختگیرانه باشد. منقری در بیان حوادث به وقوع پیوسته درباره واقعه صفین، به وفد بنی تغلب در مسیر صفین اشاره کرده، ضمن نقل خبری چنین گزارش داده که علی{{ع}} پس از رسیدن به منطقه رقه فرمود: به خدا قسم وقتی هیأت نمایندگی بنی تغلب نزد پیامبر{{صل}} آمدند من شاهد بودم که با ایشان بر این پایه توافق کردند که خود بر آیین نصرانیت باشند اما فرزندانشان را بر کیش نصرانیت پرورش ندهند و سپس فرمود: اینک خبر یافته ام که آنها این قرار را ترک کردهاند؛ به خدا قسم اگر بر آنها دست یابم، بیگمان رزمجویانشان را بکشم و فرزندانشان را به اسارت بگیرم. ولی چون به سرزمین آنها وارد شد، گروه بسیاری از مسلمانان، به استقبالش آمدند. این امر، موجب شادمانی ایشان شد و حضرت را از نظر پیشین خود منصرف ساخت.<ref>.نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۴۶.</ref> این خبر و نیز برخی دیگر از اخبار از جمله اخباری که از حضور تغلبیان در جمل و صفین حکایت دارند، میتواند دلیل بر این باشد که لااقل تا دوران حکومت علی{{ع}} بخش قابل توجهی از مردم بنی تغلب اسلام پذیرفته بودند. | پراکندگی تیرههای گوناگون قبیله تغلب در مکانهای مختلف، از زندگی در جنوب عربستان گرفته تا موجهای مهاجرتی که در اثر جنگها و جستوجوی زمینهای مناسبتر برای زندگی به سوی شمال به وقوع پیوست، موجب شد تا تغلبیان همواره در معرض آشنایی با عقاید و فرهنگ مردمان مختلف و تحت تأثیر آن قرار گیرند. آنان نیز بمانند دیگر قبایل داخلی عربستان، نخست، بتپرست بودند. وجود نام "عبد یغوث" در میان قبیله نشان از آن دارد که یغوث یکی از بتهای آنان بوده است.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۲۶۲؛ دلّو، جزیرةالعرب قبل الاسلام، ج۲، ص۱۸۶.</ref> "اوال" هم بتی بود که مورد پرستش قبایل ربیعه از جمله عبدالقیس و تغلب و بکر بود.<ref>. ابن کلبی، الاصنام، ص۶۷. نک : زکی پاشا، تکمله بر الاصنام کلبی، ص۱۰۷</ref> همچنان که بتانی چون "عوض"<ref>. ابن کلبی، الاصنام، ص۷۰.</ref> و "محرق" –واقع در موضعی به نام سلمان-<ref>. ابن کلبی، الاصنام، ص۷۱. ابن حبیب این بت را معبود همه طوایف ربیعه معرفی کرده است. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۱۷.</ref> نیز معبود مردمان این قوم قرار گرفته بود. بنی تغلب نیز همانند بیشتر اعراب جاهلی کعبههایی داشتند که به احتمال قوی، خانۀ بتهای آنان بوده، و به دور آن طواف میکردهاند.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۴۱۶.</ref> علاوه بر آن، مهاجرت به عرصههای شمالی و اقامت در دیار ربیعه و تماس مداوم با مناطق مسیحینشین<ref>. شام مسکن مسیحیان رومی یا تحت سیطرۀ رومیان بود و از غرب به مصر و حبشه راه داشت که مسیحیت در آنجا نیز رسوخ کرده بود و در شرق نیز آل منذر که در مرز ایران و عربستان حکومت میکردند، مسیحی بودند.</ref> و رومیان مسیحیِ شام، بیشتر آنان را که به این مناطق مهاجرت کرده بودند به سوی آیین مسیحیت سوق داد.<ref>. ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج ۲، ص۱۹۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۱، ص۶۳۱ـ۶۳۲. نک : ابن خلدون،تاریخ، ج۲(۳)، ص۶۲۳).</ref> با اینهمه، به دقت نمیتوان تاریخی برای نفوذ مسیحیت در قبیله تعیین نمود<ref>. برو، تاریخ العرب القدیم، ص۳۰۷-۳۰۸.</ref>-<ref>. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> گفته شده است که احودمه یا احودمی یکی از شاگردان یعقوب البرداعی -متولد سال ۵۰۰ میلادی- که از معتقدان به طبیعت واحد برای حضرت مسیح{{ع}} بود، به نصیبین و میان تغلبیان رفت و به تبیلغ آیین مسیحیت پرداخت.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۸۱-۸۲.</ref> ورود برخی از کاهنین و رهبانان به منطقه و اسکان آنان میان بنی تغلب، باعث ترویج و گسترش هر چه بیشتر این دین شد تا این که رفته رفته دیری که در زبان سریانی به "عین قنا" یا "عین الوکر" معروف بود و دیری دیگر در تکریت به نام "دیر جلتانی" -که در آنها اسقفهایی از بنی تغلب مشغول به کار بودند-، بنا نهاده شد. این مسیحیان، به مرکزیت دیر عاقول در [اطراف] کوفه فعالیت میکردند.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۸۱-۸۲</ref>-<ref>. رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۱۷.</ref> نکته بسیار حائز اهمیت دیگر این که، دولت روم شرقی یا بیزانس سخت اهتمام داشت که قبایل ساکن در قلمرو دولت خود را مسیحی سازد؛ زیرا در این صورت زمینۀ روحی و روانی کاملاً مناسبی برای تثبیت سلطۀ خود بر آنان فراهم میآورد؛<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۹۰.</ref> از اینرو نه تنها قبیلۀ تغلب، بلکه همۀ قبایلی که به شام مهاجرت کردند، مسیحی شدند.<ref>. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۶۰.</ref> گفته شده که هنگام ظهور اسلام، مسیحیت در غساسنه، مناذره، بکر و تغلب منتشر شده بود.<ref>. صالح احمد العلی، محاضرات فی تاریخ العرب، ج ۱، ص۱۴۷؛ سالم عبدالعزیز، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص۴۸۳.</ref> این قبایل نزد نسبشناسان عرب به عربهای منتصره معروف شدند تا میان آنان با عربهای بتپرست تمایزی باشد.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۵۹۹.</ref> از مهمترین مناطق مسیحی نشین تحت حاکمیت این قبیله –علاوه بر موارد مذکور- میتوان به جزایر فَرَسان -واقع در دریای سرخ- اشاره کرد. تغلبیان مسیحی در جزایر فَرَسان دارای کلیسا بودند و آیینهای خویش را در آنجا اجرا میکردند.<ref>. ابن حائک، صفة جزیرة العرب، ص۹۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۳، ص۸۷۴. </ref> جزیرۀ ابن عمر در شمال بینالنهرین -که در سدۀ دوم هجری به دست حسن بن عمر تغلبی پدید آمد،- نیز از دیگر مناطقی بود که مسیحیت در آن رونقی داشت. روحانیان مشهور و بنامی از مسیحیان از این شهر برخاستند که از جمله آنان میتوان به نام اسقف عثمان تغلبی، اسقف داوود و اسقف یوحنا اشاره کرد.<ref>. غندور، تاریخ جزیرة ابن عمر، ص۲۳۰، ۲۵۹، ۳۳۷.</ref>- <ref>. مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> مهمترین زیارتگاهی که آنان همراه با مسیحیان عرب شام از جمله غساسنه به زیارتش میشتافتند، مشهد القدیس (سرجیوس) در رصافه بود. آنان این قدیس را شفیع خود قرار میدادند و در جنگها برایش پرچمی قرار میدادند و آن را در نبردهای خویش حمل میکردند.<ref>. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۲۱۶.</ref> تغلبیان پس از پذیرش آیین مسیحیت، بر حفظ آن اصرار ورزیدند چندان که با ظهور اسلام، گفتگوها جهت متقاعد کردن آنها جهت ورود به اسلام ثمره ای نداشت و جز بخش کوچکی از آنان، بقیه همچنان تا چند قرن بر دین خود تمسک جسته اسلام را در قلوب خود راه نداند.<ref>.ر. ک. بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۸۱-۱۸۲</ref>- <ref>. رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۷۶.</ref> اما به نظر میرسد این قول با توجه به برخی گزارشات دیگر تاریخی که درباره این قبیله وجود دارد، لااقل در حیطه جزیرة العرب و قسمتهای جنوبی و مرکزی عراق، کمی سختگیرانه باشد. منقری در بیان حوادث به وقوع پیوسته درباره واقعه صفین، به وفد بنی تغلب در مسیر صفین اشاره کرده، ضمن نقل خبری چنین گزارش داده که علی{{ع}} پس از رسیدن به منطقه رقه فرمود: به خدا قسم وقتی هیأت نمایندگی بنی تغلب نزد پیامبر{{صل}} آمدند من شاهد بودم که با ایشان بر این پایه توافق کردند که خود بر آیین نصرانیت باشند اما فرزندانشان را بر کیش نصرانیت پرورش ندهند و سپس فرمود: اینک خبر یافته ام که آنها این قرار را ترک کردهاند؛ به خدا قسم اگر بر آنها دست یابم، بیگمان رزمجویانشان را بکشم و فرزندانشان را به اسارت بگیرم. ولی چون به سرزمین آنها وارد شد، گروه بسیاری از مسلمانان، به استقبالش آمدند. این امر، موجب شادمانی ایشان شد و حضرت را از نظر پیشین خود منصرف ساخت.<ref>.نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۴۶.</ref> این خبر و نیز برخی دیگر از اخبار از جمله اخباری که از حضور تغلبیان در جمل و صفین حکایت دارند، میتواند دلیل بر این باشد که لااقل تا دوران حکومت علی{{ع}} بخش قابل توجهی از مردم بنی تغلب اسلام پذیرفته بودند. | ||
== اسلام تغلب == | == [[اسلام]] [[تغلب]] == | ||
در سال نهم هجری هیأتی شانزده نفره از مسلمانان و مسیحیان بنی تغلب در حالی که مسیحیانشان صلیبی طلایی بر گردن آویخته بودند، به مدینه نزد پیامبر اکرم{{صل}} رفتند. در این | در [[سال نهم هجری]] هیأتی شانزده نفره از [[مسلمانان]] و [[مسیحیان]] [[بنی تغلب]] در حالی که مسیحیانشان [[صلیبی]] طلایی بر گردن آویخته بودند، به [[مدینه]] نزد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رفتند. در این [[دیدار]]، مسلمانان این [[قبیله]]، هدایایی از [[رسول خدا]]{{صل}} دریافت نمودند و مسیحییانشان [[متعهد]] شدند که در ازای باقی ماندن بر [[مسیحیت]]، فرزندانشان را به این [[دین]] در نیاورند.<ref>. ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، ج ۱، ص۳۵۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۹؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۹۳.</ref> همچنین، [[پیامبر]]{{صل}} در دیدار با یکی از سران ایشان به نام «جرّار»، اسلام را بر او عرضه کرد؛ اما وی از [[قبول اسلام]] شانه خالی کرد. از این رو، [[حضرت]] سپاهی را به [[فرماندهی]] [[زید الخیل]] –شاعر و جنگاور معروف- به [[جنگ]] او و قبیلهاش فرستاد تا از آنها بخواهد یا اسلام بپذیرند یا بجنگند. پس از [[امتناع]] ایشان از [[پذیرش اسلام]]، کار به [[نبرد]] کشیده شد و جرّار و جمعی از تغلبیان کشته شدند.<ref>. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۱۶۶؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۲۲۰.</ref> | ||
== بنی تغلب و دوران حکومت خلفا == | == بنی تغلب و دوران حکومت خلفا == |