←نسب تغلب
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{سیره معصوم}} | {{سیره معصوم}} | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =| عنوان مدخل=بنیتغلب | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =| عنوان مدخل=بنیتغلب | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
== نسب تغلب == | == [[نسب]] [[تغلب]] == | ||
تغْلب،<ref> | تغْلب،<ref> این نام هم به فتح "لام" «تَغْلَب» و هم به کسر "لام" «تَغْلِب» قرائت شده است.</ref> از شاخههای [[قبیله]] [[وائل بن قاسط]] و از تیرههای [[قبیله ربیعه]] است؛ قبیلهای مشهور از [[اعراب]] شمالی ([[عدنانی]])<ref> لازم به ذکر است که علاوه بر قبیله بنی تغلب بن وائل، قبیله ای دیگر از اعراب قحطانی (جنوبی) با نام مشابه تغلب بن علوان بن عمران بن الحافی بن قضاعه موسوم به تغلب العلیاء که قبایل اسد، نمر، کلب، (حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۲۲) برک و ثعلب از اعقاب آن به شمار میروند وجود دارد، که این دو نباید با همدیگر خلط شوند. قلقشندی، نهایة الارب، ص۱۷۶، ۱۷۷.</ref> که نسب از [[تغلب بن وائِل بن قاسط بن هنب بن افصی بن دعمی بن جَدیْلَةَ بن اسد بن ربیعة بن نزار بن مَعَدّ بن عدنان]] میبرند. <ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۲، ص۱۹۲ـ۱۹۳؛ حازمی، عجالة المبتدی، ص۳۱؛ سمعانی، الانساب، ج۳، ص۵۷.</ref> نام اصلی تغلب را "دثار" گفتهاند<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۰۲؛ برای آگاهی بیشتر از نسبت و برخی ملاحظات لغوی دربارۀ تغلب، نک: جوهری، صحاح، ج۱، ص۱۹۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل غلب.</ref> اما از آنجا که پدرش آرزوی [[پیروزی]] و [[غلبه]] او را داشت، نام تغلب بر او ماندگار شد و از آن پس وی را "تغلب" و "غلباء"([[قدرتمند]] و [[پیروز]]) خواندند و منتسبین به قبیله او را "غلباوی" نسبت دادند؛<ref> ابن حائک، الاکلیل، ج ۱، ص۲۱۶؛ سویدی، سبائک الذهب، ص۲۲۸؛ قلقشندی، نهایة الارب، ص۱۸۶.</ref> کما این که منتسبین به این قبیله را «تَغْلِبی» یا «تَغْلَبی» نیز خطاب کردهاند. <ref> سمعانی، الانساب، ج۱، ص۴۶۹؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج ۱، ص۴۹، ۲۱۷.</ref> هر چند نسب شناسان، بالاتفاق، [[مردم]] این قبیله را از [[ذریه]] تغلب بن وائل دانستهاند و از تغلب به عنوان نام جد [[جاهلی]] تغلبیان یاد کردهاند، اما –با مرور [[زمان]]- در این که تغلب، پسر [[وائل]] بوده یا دخترش، تردیدهایی بوجود آمده است. در برابر قول مشهور که [[تغلب]] را پسر وائل خواندهاند، برخی محققانِ معاصر، وی را دختر وائل دانسته،<ref> عطیة اللّه، القاموس الاسلامی، ج ۱، ص۴۸۰.</ref> در توجیه دیدگاه خود، به اشعاری از روزگاران قدیم که در آن، تغلب «ابنة» وائل معرفی شده نه «ابن» او،<ref> من باب مثال در شعری از [[فرزدق]] آمده: | ||
{{شعر}} | |||
یا اخنس بن شهاب آورده: | {{ب|''لَولا فَوارِسُ تَغلِبَ اِبنَةِ وائِلٍ''|2=''نَزَلَ العَدُوُّ عَلَيكَ كُلَّ مَكانِ''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
تغلب بن وائل را برادرانی بوده که بکر و غنز و شُخَیص چهرههای معروف و شناخته شده آنانند و هر کدامشان، بعدها در رأس قبایل خود قرار گرفتند.<ref> | |||
([[قلقشندی]]، نهایة الارب، ص۱۸۶؛ دینوری، [[اخبار]] الطوال، ص۵۵) | |||
یا [[اخنس بن شهاب]] آورده: | |||
فوارسها من تغلب ابنة وائل حماة کمیاه لیس فیهم اشایب (شیخو، شعراء النصرانیه قبل الاسلام، ص۱۸۶)</ref> استناد کردهاند. اما این این گفته آنان، دارای پاسخی از پیش گفته است و آن این که لغویین، ذکر "ابنة" به جای "ابن" و بیان اصطلاحاتی نظیر"تغلب بنت وائل" به جای "تغلب بن وائل" در استعمالات شعری و ادبی را به جهت توجه به [اسم] [[قبیله]] و معنای آن دانسته، نمونه مشابه آن را استعمال "[[تمیم]] بنت مرّ "به جای "تمیم بن مرّ " در برخی اشعار و مکتوبات ادبی گذشته عنوان کردهاند.<ref> ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۶۵۲؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۳.</ref> | |||
تغلب بن وائل را برادرانی بوده که بکر و غنز و شُخَیص چهرههای معروف و شناخته شده آنانند و هر کدامشان، بعدها در رأس [[قبایل]] خود قرار گرفتند.<ref> ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱-۲؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۹۵؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۳۳۵.</ref> تغلب همچنین سه پسر به نامهای غَنْم، اَوْس و عِمران داشت<ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۲، ص۲۹۸؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۹۵.</ref> اما، از آنجا که اغلب بزرگان و مشاهیر تغلبی از [[نسل]] غنم بودند، از این رو، در کتب انساب و شجره [[نامهها]] منحصراً به این نسل توجه شده است.<ref> د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه.</ref> [[طوایف]] مختلفِ قبیله تغلب عمدتاً از نسل شش تن از [[فرزندان]] [[بکر بن عمرو بن غنم]] به نامهای «جُشَم»، «مالک»، «عمرو»، «ثَعلبه»، «معاویه» و حارثاند که به سبب شباهت چشمهایشان با چشم نوعی مار، اَراقِم (جمع اَرقم، نوعی مار خالدار) [[لقب]] گرفته بودند.<ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۲، ص۲۹۸؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۳۳۶؛ دانشنامه جهان اسلام، ج. ۱ ص. ۳۶۶۲، ستار عودی.</ref> تغلبیان به شاخههای متعددی تقسیم میگردند که از مشهورترین آن میتوان به شعبههای: بنی عِکَب -که خود به دو شاخۀ [[بنی عدی]] و [[بنی کنانه]] تقسیم شدهاند-،<ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۹۶؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۳۳۷.</ref> [[بنی وحد]]، [[بنی حمدان]]<ref> بر اساس غالب روایات و ارجح آنها بنی حمدان بطنی از بنی تغلبند و نظر امثال همدانی (همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۱۳۳) که آنان را از موالیان بنی تغلب برشمرده، بسیار شاذ و نادر است. علاوه بر آن، حمدانیان به نسبت شان به تغلب بن وائل، شدیداً فخر میفروختند به گونه ای که این غلو در تمجید از تغلب، در اشعار ابوفراس حمدانی کاملاً نمود دارد. (رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۴.)</ref> ([[ملوک]] [[شیعه]] [[موصل]])، [[بنی عتاب]]، [[بنی فَدَوْکَس]]، اراقم -که خود جمع چند شاخه است- و بنی شعبه -در [[طائف]]-<ref> نک: ابن درید، الاشتقاق، ص۶۸، ۳۳۶-۳۳۸؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۰۴؛ ابن عنبه، الفصول الفخریة، ص۶۱؛ سویدی، سبائک الذهب، ص۲۳۳، ۲۳۷.</ref> اشاره کرد. از این [[قبیله]] از [[قرن هفتم]] به بعد آثار چندانی در دست نیست چنان که به نوشته [[ابن سعید مغربی]] وی سراسر جزیرة ابن [[عمر]] و دیار [[ربیعه]] را گشته، اما کوچکترین اثری از تغلبیان به صورت قبیلهای نیرومند و مستقل [[عرب]] نیافته است.<ref>ابن سعید مغربی، المغرب فی حلی المغرب، ج ۲، ص۶۰۲.</ref> به عقیدة [[الاطرقجی]]<ref> الاطرقجی، «تغلب و دورها فی التاریخ»، ج۹، ص۱۶۹.</ref> از [[قرن نهم]] دیگر نامی از این قبیله پُرآوازه یافته نشده است. اما برخی از [[پژوهشگران]] معاصر بر این اعتقادند که هم اکنون شماری از [[قبایل]] کهن با نامهای دیگری در شبه [[جزیره عربستان]] ساکنند؛ چندان که [[قبایل]] [[تغلب]] امروزه با نام دَواسِر در عسیر تهامه [[زندگی]] میکنند و قبایل دیگری از تغلب هم با نام [[عنزه]] در جنوب شبه جزیره به سر میبرند که خاندانهای سلطنتی [[آل]] سعود، [[آل]] [[خلیفه]] و آل الصباح در [[عربستان]] و [[بحرین]] و [[کویت]] از همین قبیلهاند.<ref> محمد سلیمان طیب، ج۱، ص۴۱-۴۴ و ۴۸-۴۹؛ عبدالعزیز ابراهیم أحیدب، ص۳۰،۳۷.</ref> | |||
== مواطن [[بنی تغلب]] == | == مواطن [[بنی تغلب]] == |