عصمت پیامبر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
==تعریف عصمت==
==تعریف عصمت==
* "عصمت" در لغت به معنای بازداشتن، حفظ کردن و نگه‌داشتن است<ref>تاج العروس، ج ۱۷، ص ۴۸۱ و ۴۸۲. </ref> مقصود از "عصمت" این است که [[پیامبران]] باید در مقابل گناه و خطا مصون و بیمه باشند. [[امام صادق]] {{ع}}، [[معصوم]] را این‌چنین تعریف می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم}}﴾}}‏ "}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>. <ref>[[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]، ص ۱۳۲. </ref> معصوم کسی است که به کمک خداوند، خود را از همه حرام‌ها، بازمی‌دارد؛ خداوند متعال [در همین خصوص] می‌فرماید: "هر کس به خداوند چنگ زند، به‌یقین به راه مستقیم هدایت می‌گردد".
* "عصمت" در لغت به معنای بازداشتن، حفظ کردن و نگه‌داشتن است<ref>تاج العروس، ج ۱۷، ص ۴۸۱ و ۴۸۲. </ref> مقصود از "عصمت" این است که [[پیامبران]] باید در مقابل گناه و خطا مصون و بیمه باشند. [[امام صادق]] {{ع}}، [[معصوم]] را این‌چنین تعریف می‌فرمایند: {{عربی|اندازه=150%|"الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم}}﴾}}‏ "}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>. <ref>[[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]، ص ۱۳۲. </ref> معصوم کسی است که به کمک خداوند، خود را از همه حرام‌ها، بازمی‌دارد؛ خداوند متعال [در همین خصوص] می‌فرماید: "هر کس به خداوند چنگ زند، به‌یقین به راه مستقیم هدایت می‌گردد".
* در لغت، به معنی "امساک"، حفظ و منع است از ریشه "عصم" یعنی خداوند بنده خویش را از هر ناگواری که موجب هلاکت است و بر او وارد شود نگه می‌دارد.اعتصام نیز به معنی تمسک نمودن به چیزی است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۷ و ۸۸. </ref>.  
* در لغت، به معنی "امساک"، حفظ و منع است از ریشه "عصم" یعنی خداوند بنده خویش را از هر ناگواری که موجب هلاکت است و بر او وارد شود نگه می‌دارد.اعتصام نیز به معنی تمسک نمودن به چیزی است<ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۸۷ و ۸۸. </ref>.  
* قوه یا ملکه‌ای از سوی خداوند ست که مانع از صدور خطا و گناه می‌شود. علم کامل، شرط لازمِ تحقق عصمت است تا پیامبر با بیان امری باطل و خلاف حقیقت موجب انحراف مردم نشود. پیامبر باید از اراده‌ای قوی برخوردار باشد تا در انتقال پیام الهی تحت تأثیر هوای نفس و شیطان قرار نگیرد. با توجه به این تحلیل از عصمت، [[معصوم]] بودن با اختیار انسان منافاتی ندارد<ref>[[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.  
* قوه یا ملکه‌ای از سوی خداوند ست که مانع از صدور خطا و گناه می‌شود. علم کامل، شرط لازمِ تحقق عصمت است تا پیامبر با بیان امری باطل و خلاف حقیقت موجب انحراف مردم نشود. پیامبر باید از اراده‌ای قوی برخوردار باشد تا در انتقال پیام الهی تحت تأثیر هوای نفس و شیطان قرار نگیرد. با توجه به این تحلیل از عصمت، [[معصوم]] بودن با اختیار انسان منافاتی ندارد<ref>[[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸. </ref>.  
==رابطه میان موهبتی بودن عصمت و عدل الهی==
==رابطه میان موهبتی بودن عصمت و عدل الهی==
خط ۳۰: خط ۳۰:


==آرای متکلمان و حکمای اسلامی درباره عصمت==
==آرای متکلمان و حکمای اسلامی درباره عصمت==
* متکلمان و حکمای اسلامی، عصمت را نسبت به گناه می‌سنجند و منشأ صیانت و حفظ [[معصوم]] از گناه را اراده الهی می‌دانند با تفسیرها و تعبیرهای متفاوت. متکلمان [[اشعری]]، در تعریف عصمت گفته‌اند: {{عربی|اندازه=150%|"و هی عندنا: أن آل یخلق الله فیهم ذنباً"}}<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۸. </ref>.  
* متکلمان و حکمای اسلامی، عصمت را نسبت به گناه می‌سنجند و منشأ صیانت و حفظ [[معصوم]] از گناه را اراده الهی می‌دانند با تفسیرها و تعبیرهای متفاوت. متکلمان [[اشعری]]، در تعریف عصمت گفته‌اند: {{عربی|اندازه=150%|"و هی عندنا: أن آل یخلق الله فیهم ذنباً"}}<ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۸۸. </ref>.  
* زیرا همه اشیاء را بدون واسطه به خداوند متعال استناد می‌دهند "اما در عین حال" معتقدند که قدرت ارتکاب معصیت برای [[انبیا]] وجود دارد. اینکه هر نوع فعلی انسانی را فعل الهی دانسته‌اند علاوه بر اشکال جبرگرایی، با قدرت لازم در حقیقت تعریف عصمت منافات دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۵ و ۱۳۶. </ref>.  
* زیرا همه اشیاء را بدون واسطه به خداوند متعال استناد می‌دهند "اما در عین حال" معتقدند که قدرت ارتکاب معصیت برای [[انبیا]] وجود دارد. اینکه هر نوع فعلی انسانی را فعل الهی دانسته‌اند علاوه بر اشکال جبرگرایی، با قدرت لازم در حقیقت تعریف عصمت منافات دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۵ و ۱۳۶. </ref>.  
* متکلمان [[عدلیه]] گفته‌اند: "بدان که عصمت عبارت است از لطفی که خداوند در مورد بنده خود انجام می‌دهد و به واسطه آن، انسان از فعل قبیح امتناع می‌ورزد. به عقیده [[معتزله]]، با توجه به لطف خدا به [[معصوم]] داعی بر ترک واجب و فعل معصیت در [[پیامبران]] وجود ندارد اگرچه بر آن تواناست" <ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۸۹. </ref>.
* متکلمان [[عدلیه]] گفته‌اند: "بدان که عصمت عبارت است از لطفی که خداوند در مورد بنده خود انجام می‌دهد و به واسطه آن، انسان از فعل قبیح امتناع می‌ورزد. به عقیده [[معتزله]]، با توجه به لطف خدا به [[معصوم]] داعی بر ترک واجب و فعل معصیت در [[پیامبران]] وجود ندارد اگرچه بر آن تواناست" <ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۸۹. </ref>.
* [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] و... حقیقت عصمت را لطف دانسته‌اند؛ این تلقی صحیح است اما نیروی تأثیرگذار در عصمت را مشخص نمی‌کند. حکمای مسلمان معتقدند، [[انسان کامل]] قوای غضبیه و شهویه را مطیع قوه عاقله قرار می‌دهد؛ اما به نظر می‌رسد [[پیامبران|پیامبران معصوم]]، علاوه بر رشد عقلانی، از لطف دیگری از سوی خداوند برخوردارند تا به عصمت ویژه‌ای برسند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۱-۱۳۳. </ref>.  
* [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] و... حقیقت عصمت را لطف دانسته‌اند؛ این تلقی صحیح است اما نیروی تأثیرگذار در عصمت را مشخص نمی‌کند. حکمای مسلمان معتقدند، [[انسان کامل]] قوای غضبیه و شهویه را مطیع قوه عاقله قرار می‌دهد؛ اما به نظر می‌رسد [[پیامبران|پیامبران معصوم]]، علاوه بر رشد عقلانی، از لطف دیگری از سوی خداوند برخوردارند تا به عصمت ویژه‌ای برسند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۱-۱۳۳. </ref>.  
* حکمای اسلامی می‌گویند: عصمت ملکه‌ای است که از دارنده آن، معصیت سر نمی‌زند. [[قاضی عضدالدین ایجی]]: این ملکه به واسطه علم به پیامدهای ناگوار گناهان و نتایج ارزشمند طاعات حاصل می‌شود. مولوی عبدالعزیز فرهادی گفته: "تطبیق نظریه حکما، بر اصول [[اهل سنت]] آسان است. به این بیان که عصمت، ملکه‌ای است نفسانی که خداوند آن را در انسان می‌آفریند و سبب عادی برای نیافریدن گناه در او خواهد بود". اما دیدگاه دیگری وجود دارد که مطابق آن ساختار آفرینش فرد [[معصوم]] مستلزم عدم اختیار اوست. ابوالحسن اشعری می‌گوید: معصوم، قدرت بر انجام معصیت ندارد. ازنظر عقل، معصوم به این معنا، مستحق مدح و ستایش نخواهد بود و تکلیف و جزا نیز نامعقول خواهد بود علاوه بر این‌ها قرآن صریحاً می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ...}}﴾}} و [[حضرت یوسف]] در قرآن تصریح کرده که همچون دیگر انسان‌ها دارای نفس اماره به گناه است. نظریه [[اشاعره]] هم چون با اصل علیت در تعارض است پذیرفته نیست<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۰-۹۲. </ref>.  
* حکمای اسلامی می‌گویند: عصمت ملکه‌ای است که از دارنده آن، معصیت سر نمی‌زند. [[قاضی عضدالدین ایجی]]: این ملکه به واسطه علم به پیامدهای ناگوار گناهان و نتایج ارزشمند طاعات حاصل می‌شود. مولوی عبدالعزیز فرهادی گفته: "تطبیق نظریه حکما، بر اصول [[اهل سنت]] آسان است. به این بیان که عصمت، ملکه‌ای است نفسانی که خداوند آن را در انسان می‌آفریند و سبب عادی برای نیافریدن گناه در او خواهد بود". اما دیدگاه دیگری وجود دارد که مطابق آن ساختار آفرینش فرد [[معصوم]] مستلزم عدم اختیار اوست. ابوالحسن اشعری می‌گوید: معصوم، قدرت بر انجام معصیت ندارد. ازنظر عقل، معصوم به این معنا، مستحق مدح و ستایش نخواهد بود و تکلیف و جزا نیز نامعقول خواهد بود علاوه بر این‌ها قرآن صریحاً می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ...}}﴾}} و [[حضرت یوسف]] در قرآن تصریح کرده که همچون دیگر انسان‌ها دارای نفس اماره به گناه است. نظریه [[اشاعره]] هم چون با اصل علیت در تعارض است پذیرفته نیست<ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۹۰-۹۲. </ref>.  
* پاره‌ای از متکلمان و بسیاری از حکمای اسلامی، حقیقت عصمت را داشتن ملکه نفسانی دانسته‌اند؛ اشکال اساسی این تعریف، ابهام و نامفهوم بودن است که حقیقت عصمت را روشن نمی‌سازد. دسته‌ای از متکلمان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] به تبیین ترکیبی از حقیقت عصمت پرداخته‌اند:
* پاره‌ای از متکلمان و بسیاری از حکمای اسلامی، حقیقت عصمت را داشتن ملکه نفسانی دانسته‌اند؛ اشکال اساسی این تعریف، ابهام و نامفهوم بودن است که حقیقت عصمت را روشن نمی‌سازد. دسته‌ای از متکلمان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] به تبیین ترکیبی از حقیقت عصمت پرداخته‌اند:
:#در نفس یا بدن خاصیت و ملکه‌ای است که مانع گناه شود.
:#در نفس یا بدن خاصیت و ملکه‌ای است که مانع گناه شود.
خط ۴۰: خط ۴۰:
:#این علوم از طریق [[وحی]] به [[معصوم]] می‌رسد.
:#این علوم از طریق [[وحی]] به [[معصوم]] می‌رسد.
:#معصوم در ترک اولی یا نسیان، متنبه و معاقبه می‌شود. اجتماع این عوامل چهارگانه، صدور گناه از معصوم را معدوم و محال می‌نماید<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۴-۱۳۶. </ref>.  
:#معصوم در ترک اولی یا نسیان، متنبه و معاقبه می‌شود. اجتماع این عوامل چهارگانه، صدور گناه از معصوم را معدوم و محال می‌نماید<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۴-۱۳۶. </ref>.  
* دیدگاه حکما نیز، اگر مستلزم اکتسابی بودن عصمت باشد، پذیرفته نیست؛ زیرا لازمه آن این است که [[معصومان]] در آغاز، فاقد عصمت باشند. آری، اگر دیدگاه حکما را به این‌گونه تفسیر نماییم که ملکه عصمت، محصول صفای فطرت و علم ویژه پیامبر به صفات خداوند و پیامدهای اعمال است که هرگز میل به گناه در او پدید نمی‌آید، در این صورت با موهبتی بودن عصمت منافات ندارد<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۲ و ۹۳. </ref>.
* دیدگاه حکما نیز، اگر مستلزم اکتسابی بودن عصمت باشد، پذیرفته نیست؛ زیرا لازمه آن این است که [[معصومان]] در آغاز، فاقد عصمت باشند. آری، اگر دیدگاه حکما را به این‌گونه تفسیر نماییم که ملکه عصمت، محصول صفای فطرت و علم ویژه پیامبر به صفات خداوند و پیامدهای اعمال است که هرگز میل به گناه در او پدید نمی‌آید، در این صورت با موهبتی بودن عصمت منافات ندارد<ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۹۲ و ۹۳. </ref>.
* پس عصمت هم حیثیت اکتسابی و هم حیثیت اعطایی دارد. امکان دارد که [[معصومین|پیشوایان معصوم]]، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کرده باشند<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۷. </ref>.
* پس عصمت هم حیثیت اکتسابی و هم حیثیت اعطایی دارد. امکان دارد که [[معصومین|پیشوایان معصوم]]، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کرده باشند<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۷. </ref>.
* بسیاری از ما انسان‌ها، در برخورد با برخی گناهان، در هیچ شرایطی حاضر به ارتکاب آن نیستیم مثلاً بسیاری از افراد، گناه قتل و کشتار را چندان عظیم می‌یابند که حاضر نیستند در هیچ موقعیتی دست خود را به خون شخصی بی‌گناه آلوده سازند. اما انسان [[معصوم]]، با هر آنچه که خداوند آدمی را از آن نهی کرده است، چنین برخوردی دارد.
* بسیاری از ما انسان‌ها، در برخورد با برخی گناهان، در هیچ شرایطی حاضر به ارتکاب آن نیستیم مثلاً بسیاری از افراد، گناه قتل و کشتار را چندان عظیم می‌یابند که حاضر نیستند در هیچ موقعیتی دست خود را به خون شخصی بی‌گناه آلوده سازند. اما انسان [[معصوم]]، با هر آنچه که خداوند آدمی را از آن نهی کرده است، چنین برخوردی دارد.
خط ۵۵: خط ۵۵:
:مطلق یعنی از ابتدای تولد تا پایان عمر از هر نوع گناهی معصومند و در ترک گناه هم، مجبور و بی‌اختیار نیستند، زیرا [[پیامبر]] نیز مکلف است و از شرایط تکلیف داشتن اختیار و قدرت انجام و ترک عمل است<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص ۳۰۶.</ref>.
:مطلق یعنی از ابتدای تولد تا پایان عمر از هر نوع گناهی معصومند و در ترک گناه هم، مجبور و بی‌اختیار نیستند، زیرا [[پیامبر]] نیز مکلف است و از شرایط تکلیف داشتن اختیار و قدرت انجام و ترک عمل است<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص ۳۰۶.</ref>.
*مطلق یعنی اعم از کبیره و صغیره، عمدی و سهوی، چه قبل از [[نبوت]] یا [[امامت]] و چه بعد از آن<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۹.</ref>.
*مطلق یعنی اعم از کبیره و صغیره، عمدی و سهوی، چه قبل از [[نبوت]] یا [[امامت]] و چه بعد از آن<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۳۹.</ref>.
*'''الف. عصمت از شرک و کفر''': دراین‌باره مذاهب و متکلمان اسلامی اختلافی ندارند اما [[ازارقه]] [[خوارج]]، ارتکاب گناه را بر [[پیامبران]] جایز دانسته‌اند و از طرفی، انجام گناه را موجب کفر انگاشته‌اند، ولی لازمه این عقیده، کفر اعتقادی نیست و چون "شیعیان" [[تقیه]] را جایز دانسته‌اند لذا به ایشان نسبت داده‌اند که معتقدند که شرک [[انبیا]] هستند در صورتی که [[شیعه]] اظهار کفر انبیا را از روی تقیه باطل می‌داند زیرا لازمه آن مخفی ماندن دین است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۴.</ref>.
*'''الف. عصمت از شرک و کفر''': دراین‌باره مذاهب و متکلمان اسلامی اختلافی ندارند اما [[ازارقه]] [[خوارج]]، ارتکاب گناه را بر [[پیامبران]] جایز دانسته‌اند و از طرفی، انجام گناه را موجب کفر انگاشته‌اند، ولی لازمه این عقیده، کفر اعتقادی نیست و چون "شیعیان" [[تقیه]] را جایز دانسته‌اند لذا به ایشان نسبت داده‌اند که معتقدند که شرک [[انبیا]] هستند در صورتی که [[شیعه]] اظهار کفر انبیا را از روی تقیه باطل می‌داند زیرا لازمه آن مخفی ماندن دین است<ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۹۴.</ref>.
:'''ب. [[عصمت]] از گناه''': درباره عصمت از گناه کبیره و کذب و تحریف، به‌صورت عمدی، پس از [[نبوت]]، اختلافی وجود ندارد. اما عصمت [[پیامبران]] از گناهان کبیره به‌صورت سهوی، پس از نبوت مورد قبل متکلمان [[امامیه]]، [[معتزله]] از محققان اشعری است. و محققان از معتزله و [[اشاعره]]، [[عصمت]] از گناهان صغیره را حتی به‌صورت سهوی، پس از نبوت، لازم می‌دانند و چنین استدلال کرده‌اند: '''اولاً''': در حقیقتِ گناه صغیره و کبیره اختلاف است. '''ثانیاً''': سلف به تمام اعمال [[پیامبر]] احتجاج می‌نمودند. برخی از اشاعره و معتزله عصمت از گناه را قبل [[نبوت]] خواه عمدی باشد یا سهوی، کبیره باشد یا صغیره، لازم ندانسته‌اند. عده‌ای گفتند: [[پیامبران]] از هر چیزی که نفرت‌آور باشد، معصومند حتی اگر از افعال آنان نباشد مثل تبهکاری پدر و مادرشان. این دیدگاه با دیدگاه [[شیعه]]، در باب عصمت پیامبران الهی، هماهنگ است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
:'''ب. [[عصمت]] از گناه''': درباره عصمت از گناه کبیره و کذب و تحریف، به‌صورت عمدی، پس از [[نبوت]]، اختلافی وجود ندارد. اما عصمت [[پیامبران]] از گناهان کبیره به‌صورت سهوی، پس از نبوت مورد قبل متکلمان [[امامیه]]، [[معتزله]] از محققان اشعری است. و محققان از معتزله و [[اشاعره]]، [[عصمت]] از گناهان صغیره را حتی به‌صورت سهوی، پس از نبوت، لازم می‌دانند و چنین استدلال کرده‌اند: '''اولاً''': در حقیقتِ گناه صغیره و کبیره اختلاف است. '''ثانیاً''': سلف به تمام اعمال [[پیامبر]] احتجاج می‌نمودند. برخی از اشاعره و معتزله عصمت از گناه را قبل [[نبوت]] خواه عمدی باشد یا سهوی، کبیره باشد یا صغیره، لازم ندانسته‌اند. عده‌ای گفتند: [[پیامبران]] از هر چیزی که نفرت‌آور باشد، معصومند حتی اگر از افعال آنان نباشد مثل تبهکاری پدر و مادرشان. این دیدگاه با دیدگاه [[شیعه]]، در باب عصمت پیامبران الهی، هماهنگ است<ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
*اما برخی دیگر، عصمت را فقط در هنگام تبیین و ابلاغ [[وحی]] بر مردم منحصر کرده‌اند، یعنی در مقام دعوت مردم به [[رسالت]]، صادق باشد و چه به عمد و چه به سهو و چه از روی نسیان، دروغ نگوید، اما در سائر موارد احوال لازم نیست، [[معصوم]] باشد، بلکه صدور خطا و گناه بر او جایز است. [[پیامبران]] از سهو و نسیان نیز معصومند و حدیثی که می‌گوید [[پیامبر]] در نمازش سهو نموده و بعد دو سجده به جا آورد، '''اولاً''' ضعف سندی و اضطراب متنی دارد '''ثانیاً'''، این روایت با ظاهر قرآن و روایات متعددی که بر مصون بودن پیامبر از سهو و نسیان دلالت دارند، ناسازگار است. '''ثالثاً'''، این روایت با دلایل عقلی مبنی بر [[عصمت]] پیامبران، تعارض دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref>.
*اما برخی دیگر، عصمت را فقط در هنگام تبیین و ابلاغ [[وحی]] بر مردم منحصر کرده‌اند، یعنی در مقام دعوت مردم به [[رسالت]]، صادق باشد و چه به عمد و چه به سهو و چه از روی نسیان، دروغ نگوید، اما در سائر موارد احوال لازم نیست، [[معصوم]] باشد، بلکه صدور خطا و گناه بر او جایز است. [[پیامبران]] از سهو و نسیان نیز معصومند و حدیثی که می‌گوید [[پیامبر]] در نمازش سهو نموده و بعد دو سجده به جا آورد، '''اولاً''' ضعف سندی و اضطراب متنی دارد '''ثانیاً'''، این روایت با ظاهر قرآن و روایات متعددی که بر مصون بودن پیامبر از سهو و نسیان دلالت دارند، ناسازگار است. '''ثالثاً'''، این روایت با دلایل عقلی مبنی بر [[عصمت]] پیامبران، تعارض دارد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)| کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref>.
*'''ج. عصمت در تلقی، حفظ و ابلاغ [[وحی]]''': [[پیامبران]] در گرفتن وحی، دچار خطا نمی‌شوند چون دریافت وحی، حضوری است<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص ۳۰۶.</ref>.
*'''ج. عصمت در تلقی، حفظ و ابلاغ [[وحی]]''': [[پیامبران]] در گرفتن وحی، دچار خطا نمی‌شوند چون دریافت وحی، حضوری است<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)| راه و راهنماشناسی]]، ص ۳۰۶.</ref>.
*این عصمت نیز مورد اتفاق مذاهب اسلامی است و این مرتبه از عصمت به گفته متکلمان مقتضای [[معجزه]] است زیرا مقتضای معجزه راستگو بودن [[پیامبر]] در این مدعاست که از جانب خداوند مأمور به ابلاغ احکام الهی است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۵. </ref>.
*این عصمت نیز مورد اتفاق مذاهب اسلامی است و این مرتبه از عصمت به گفته متکلمان مقتضای [[معجزه]] است زیرا مقتضای معجزه راستگو بودن [[پیامبر]] در این مدعاست که از جانب خداوند مأمور به ابلاغ احکام الهی است<ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۹۵. </ref>.
*خطای پیامبر در دریافت و یا ابلاغ وحی سبب ناتمام ماندن [[رسالت]] او می‌گردد غرض [[بعثت]] نقض می‌شود، همچنین [[نبی]] خدا، اعتبار خود را در سایر موارد از دست می‌دهد زیرا از آن پس مردم در هر چه که او به‌عنوان [[وحی]] عرضه می‌کند، احتمال خطا خواهند داد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏}}﴾}}. از برخی آیات دیگر به دست می‌آید که خداوند نگهبانی را می‌گمارد تا از اصالت وحی حفاظت کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}﴾}} <ref> سوره جن؛ آیات: ۲۶ تا ۲۸. </ref>. از صدور وحی تا رسیدن آن به [[پیامبر]] {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمِنْ خَلْفِهِ}}﴾}} و در مرحله ابلاغ وحی از سوی [[پیامبر]] به مردم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مِن بَيْنِ يَدَيْهِ}}﴾}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.</ref>.
*خطای پیامبر در دریافت و یا ابلاغ وحی سبب ناتمام ماندن [[رسالت]] او می‌گردد غرض [[بعثت]] نقض می‌شود، همچنین [[نبی]] خدا، اعتبار خود را در سایر موارد از دست می‌دهد زیرا از آن پس مردم در هر چه که او به‌عنوان [[وحی]] عرضه می‌کند، احتمال خطا خواهند داد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏}}﴾}}. از برخی آیات دیگر به دست می‌آید که خداوند نگهبانی را می‌گمارد تا از اصالت وحی حفاظت کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}﴾}} <ref> سوره جن؛ آیات: ۲۶ تا ۲۸. </ref>. از صدور وحی تا رسیدن آن به [[پیامبر]] {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمِنْ خَلْفِهِ}}﴾}} و در مرحله ابلاغ وحی از سوی [[پیامبر]] به مردم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مِن بَيْنِ يَدَيْهِ}}﴾}} <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.</ref>.
:'''د. [[عصمت]] از سهو و خطا''': مصونیت از خطا و سهو و نسیان در انجام تکالیف دینی و در تمام اعمال فردی و اجتماعی، نوع دیگری از عصمت است؛ زیرا وصول به اهداف [[بعثت]] مقتضی وثاقت کامل پیامبر در میان مردم است و از دست رفتن اعتبار او در یک حوزه، به سلب اعتبار در حوزه‌های دیگر می‌انجامد. برخی آیات قرآنی شواهدی بر وجود این نوع عصمت در [[پیامبران]] ارائه دهند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}﴾}} <ref> سوره نساء؛ آیه: ۱۱۳.</ref> <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.</ref>.
:'''د. [[عصمت]] از سهو و خطا''': مصونیت از خطا و سهو و نسیان در انجام تکالیف دینی و در تمام اعمال فردی و اجتماعی، نوع دیگری از عصمت است؛ زیرا وصول به اهداف [[بعثت]] مقتضی وثاقت کامل پیامبر در میان مردم است و از دست رفتن اعتبار او در یک حوزه، به سلب اعتبار در حوزه‌های دیگر می‌انجامد. برخی آیات قرآنی شواهدی بر وجود این نوع عصمت در [[پیامبران]] ارائه دهند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}﴾}} <ref> سوره نساء؛ آیه: ۱۱۳.</ref> <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.</ref>.
خط ۶۵: خط ۶۵:
:*عصمت در تشخیص موضوعات احکام شرعی
:*عصمت در تشخیص موضوعات احکام شرعی
:*عصمت در تشخیص مصالح و مفاسد امور اجتماعی
:*عصمت در تشخیص مصالح و مفاسد امور اجتماعی
:*عصمت در مسائل مربوط به زندگی شخصی پیامبر<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۷ و ۹۸. </ref>.
:*عصمت در مسائل مربوط به زندگی شخصی پیامبر<ref>[[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص ۹۷ و ۹۸. </ref>.


==لزوم اعتقاد به [[عصمت]] [[پیامبران]]==
==لزوم اعتقاد به [[عصمت]] [[پیامبران]]==
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
#معارف را به‌طور صحیح دریافت کنند.
#معارف را به‌طور صحیح دریافت کنند.
# خوب ضبط نمایند.
# خوب ضبط نمایند.
# بدون کم و زیاد کنند<ref>[[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]]، ص ۲۰۱-۲۰۳.</ref>.
# بدون کم و زیاد کنند<ref>[[رحمت‌الله احمدی|احمدی، رحمت‌الله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]]، ص ۲۰۱-۲۰۳.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۷٬۵۴۱

ویرایش