جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = عباسیان | | موضوع مرتبط = عباسیان | ||
خط ۱۵: | خط ۱۴: | ||
==اختلاف و درگیری با مأمون== | ==اختلاف و درگیری با مأمون== | ||
{{همچنین|مأمون عباسی}} | {{همچنین|مأمون عباسی}} | ||
[[اقدام]] بعضی از [[خلفای عباسی]] در تعیین [[جانشینان]] متعدد یکی از عوامل بروز اختلاف و [[ستیز]] در این [[خاندان]] و دستاویز مناسبی برای مدعیان [[قدرت]] بود و در برخی موارد، زمینه جنگهای خانمانسوز داخلی را فراهم کرد. سابقه این [[سیاست]] نادرست در [[خلافت عباسی]] به [[زمان]] [[سفاح]] باز میگردد؛ زیرا وی ابتدا [[منصور]] و پس از او [[عیسی بن موسی]] را به [[جانشینی]] برگزید<ref>الفخری، ص۱۷۲.</ref>؛ اما منصور به این [[وصیت]] عمل نکرد. اوج این [[بحران]] در زمان [[خلافت]] [[هارون الرشید]] بود؛ زیرا وی برای آنکه خلافت عباسی را از [[شر]] [[مخالفان]] [[نجات]] بخشد، ابتدا [[محمد امین]] و سپس عبدالله مأمون و پس از او، قاسم را به جانشینی برگزید و چون هارون به سال ۱۹۳ درگذشت، مأمون بنابر وصیت پدر از بزرگان و امرای [[خراسان]] برای امین [[بیعت]] گرفت. بدین ترتیب، در آغاز [[تصور]] میشد که [[اتحاد]] و [[دوستی]] میان [[برادران]] ادامه مییابد؛ اما دیری نپایید که در سال ۱۹۴ ق امین بنا به تحریک [[علی بن عیسی بن ماهان]] و [[فضل بن ربیع]]، مأمون را از ولیعهدی [[عزل]] کرد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱۵.</ref> و [[آتش]] اختلاف و [[دشمنی]] را برافروخت و مأمون نیز به توصیه [[فضل بن سهل]]، نام امین را از [[خطبه]] بینداخت و مدعی خلافت گردید<ref>الفخری، ص۲۱۳.</ref>. برخلاف امین، مأمون شخصی فعال، [[آزاد]] [[فکر]] و مورد علاقه [[مردم]] بود و کسان از هر سو زبان به [[ستایش]] او گشوده بودند<ref>درباره صفات و خصوصیات مأمون، نک: تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۹۷-۲۰۵.</ref>؛ بهعلاوه، افراد [[قدرتمند]] و بانفوذی چون خاندان [[سهل]] از وی [[حمایت]] میکردند؛ از اینرو، کارش بهسرعت بالا گرفت و با آنکه در [[جبهه]] دیگری درگیر [[پیکار]] با "رافع بن لیث" بود<ref>تاریخنامه طبری، ج۲، ص۱۲۱.</ref>، لشکری به [[فرماندهی]] [[طاهر بن حسین]] برای [[مبارزه]] با [[سپاه]] امین گسیل کرد. | [[اقدام]] بعضی از [[خلفای عباسی]] در تعیین [[جانشینان]] متعدد یکی از عوامل بروز اختلاف و [[ستیز]] در این [[خاندان]] و دستاویز مناسبی برای مدعیان [[قدرت]] بود و در برخی موارد، زمینه جنگهای خانمانسوز داخلی را فراهم کرد. سابقه این [[سیاست]] نادرست در [[خلافت عباسی]] به [[زمان]] [[سفاح]] باز میگردد؛ زیرا وی ابتدا [[منصور]] و پس از او [[عیسی بن موسی]] را به [[جانشینی]] برگزید<ref>الفخری، ص۱۷۲.</ref>؛ اما منصور به این [[وصیت]] عمل نکرد. اوج این [[بحران]] در زمان [[خلافت]] [[هارون الرشید]] بود؛ زیرا وی برای آنکه خلافت عباسی را از [[شر]] [[مخالفان]] [[نجات]] بخشد، ابتدا [[محمد امین]] و سپس عبدالله مأمون و پس از او، قاسم را به جانشینی برگزید و چون هارون به سال ۱۹۳ درگذشت، مأمون بنابر وصیت پدر از بزرگان و امرای [[خراسان]] برای امین [[بیعت]] گرفت. بدین ترتیب، در آغاز [[تصور]] میشد که [[اتحاد]] و [[دوستی]] میان [[برادران]] ادامه مییابد؛ اما دیری نپایید که در سال ۱۹۴ ق امین بنا به تحریک [[علی بن عیسی بن ماهان]] و [[فضل بن ربیع]]، مأمون را از ولیعهدی [[عزل]] کرد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱۵.</ref> و [[آتش]] اختلاف و [[دشمنی]] را برافروخت و مأمون نیز به توصیه [[فضل بن سهل]]، نام امین را از [[خطبه]] بینداخت و مدعی خلافت گردید<ref>الفخری، ص۲۱۳.</ref>. برخلاف امین، مأمون شخصی فعال، [[آزاد]] [[فکر]] و مورد علاقه [[مردم]] بود و کسان از هر سو زبان به [[ستایش]] او گشوده بودند<ref>درباره صفات و خصوصیات مأمون، نک: تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۹۷-۲۰۵.</ref>؛ بهعلاوه، افراد [[قدرتمند]] و بانفوذی چون خاندان [[سهل]] از وی [[حمایت]] میکردند؛ از اینرو، کارش بهسرعت بالا گرفت و با آنکه در [[جبهه]] دیگری درگیر [[پیکار]] با "رافع بن لیث" بود<ref>تاریخنامه طبری، ج۲، ص۱۲۱.</ref>، لشکری به [[فرماندهی]] [[طاهر بن حسین]] برای [[مبارزه]] با [[سپاه]] امین گسیل کرد. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||