بنی‌تغلب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۶: خط ۱۶:


== مواطن [[بنی تغلب]] ==
== مواطن [[بنی تغلب]] ==
خاستگاه اولیه تغلبیان را –به مانند دیگر تیره‌های [[ربیعه]]-، تِهامه گفته‌اند. آنان سپس، بتدریج از آنجا به دیگر بلاد از جمله [[حجاز]] و نَجد و [[بحرین]] و دیار ربیعه -که در حوالی سنجار و نصیبین قرار داشت- [[مهاجرت]] کردند. <ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۴، ص۴۹۰؛ الاطرقجی،«تغلب و دورها فی التاریخ»،ص ۱۵۵.</ref> درباره [[تاریخ]] این مهاجرتها و علل آن [[اختلاف]] نظر وجود دارد. برخی [[مورخان]]، یکی از عمده دلیل‌های پراکنده شدن تغلبیان و به‌ویژه مهاجرت آنان از سرزمین‌های اصلی خود در شبه [[جزیره عربستان]] به دیار ربیعه را [[جنگ]] بَسوس و جنگ‌هایی که پس از آن به [[انگیزه]] [[خونخواهی]] [[کلیب]] برپا شده، دانسته اند<ref>البته این عقیده همان گونه که در ادامه خواهد آمد، خلاف نظر برخی مورخین و گزارشات تاریخی آنان است. از جمله این مورخان، طبری است که در یکی از گزارشات خود در باب وقایع پیش از اسلام نقل کرده که: شاپور ذوالاکتاف –پادشاه ساسانی ایران-(۳۱۰ـ۳۷۹ میلادی)، حین بازگشت از فتوحات خود در جزیرة العرب، [در اواسط قرن چهارم میلادی و سالها پیش از آغاز جنگ بسوس] به دسته‌هایی از تغلبیان ساکن در دیار ربیعه حمله برده است. (طبری، تاریخ، ج ۲، ص۵۷)</ref> که از حدود ۵۳۰ میلادی به بعد، بین آنان و پسر عموهایشان از قبیله [[بنی بکر بن وائل]] رخ داد. این جنگ‌های طولانی، آنان را به شدت در تنگنا قرار داد و هر دو [[قبیله]] را مجبور به کوچیدن به [[اراضی]] شمالی‌تر در زمان‌های مختلف کرده است. از دیگر اسبابی که باعث مهاجرت [[قبایل]] ربیعه –از جمله بکر و [[تغلب]]- به این منطقه شد می‌‌توان به [[عصبیت]] قبیله‌ای، ازدیاد [[جمعیت]] همراه با کمبود [[ارزاق]] اشاره کرد. [[راویان]] [[اخبار]]، نخستین فرد از بطون تغلب که در جزیره فراتیه فرود آمد را [[علقمة بن سیف بن شرحبیل بن مالک بن سعد بن جشم بن بکر]] گفته‌اند و آورده‌اند که وی با [[مردم]] جزیره جنگید و با مغلوب کردن آنها، قومش را در آنجا ساکن نمود.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۲۴.</ref> مردم [[ربیعه]] در مناطق پایین دست سرچشمه رودخانه [[فرات]]،<ref> السامر، الدولة الحمدانیه فی الموصل و حلب، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref> واقع در میان [[موصل]] به طرف رأس عین و نصیبین و خابور،<ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۴، ص۴۹۰-۴۹۱.</ref> [[مسکن]] گزیدند؛ از این رو این [[سرزمین]] را از آن پس، دیار ربیعه خواندند. <ref> السامر، الدولة الحمدانیه فی الموصل و حلب، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹؛ رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۵.</ref> البته دیار ربیعه، سرزمین وسیعی بود با [[شهرها]] و آبادی‌های بسیار که در مآخذ گوناگون به مناسبت [[جنگ‌ها]] یا حوادث دیگر از آنها نام برده شده است، از جمله این آبادی‌ها، جزایر فرسان، موضع العقارب -حوالی نصیبین که مسکن اصلی [[آل حمدان]] بود-، حوالی [[جبل]] سنجار و نیز اطراف سواد [[عراق]] میان بلد بکر و [[بلد]] [[قضاعه]] و جزیرۀ ابن [[عمر]] است. <ref> همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۹۶، ۲۴۶، ۲۸۴؛ هورینی، شرح دیباچة القاموس، ص۳۸۴.</ref> جزیرۀ ابن عمر در شمال بین‌النهرین در سدۀ دوم [[هجری]] به دست [[حسن بن عمر]] تغلبی پدید آمد و برای سده‌ها از رونق [[اقتصادی]] برخوردار بود و همچنین [[مسیحیت]] در آن رونقی داشت.<ref> غندور، تاریخ جزیرة ابن عمر، ص۲۳۰، ۲۵۹، ۳۳۷.</ref> همچنین [[شهر]] [[رحبه]] در کرانۀ [[رود فرات]]،<ref> سویدی، سبائک الذهب، ۲۲۸.</ref> جزیرۀ فراتیه، ماردین و دارا،<ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۹۴؛ شمیسانی، مدینة ماردین، ص۷۲.</ref> وادی ظبی بر فرات و الاَحَصّ نیز از دیگر آبادی‌های این سرزمین برشمرده شده است.<ref> سرحانی، جامع انساب قبائل العرب، ص۳۵؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> البته برخی [[صاحب نظران]] را [[اعتقاد]] بر این است که [[هجرت]] بزرگ بکر و [[تغلب]] به دیار ربیعه، سالها قبل از وقوع سلسله جنگ‌های موسوم به بسوس و در دوران [[حکومت]] ذی نواس بر [[یمن]] -در سال ۳۸۰ میلادی- اتفاق افتاده،<ref> دائرة المعارف الاسلامیه، ماده تغلب، ج۵، ص۳۲۴. این قول با برخی گزارشات تاریخی از جمله گزارش حمله شاپور ذوالاکتاف (۳۱۰ـ۳۷۹ میلادی) به دسته‌هایی از تغلبیان (در اواسط قرن چهارم میلادی) ساکن دیار ربیعه منطبق است. (ر. ک. طبری، تاریخ، ج ۲، ص۵۷). </ref> و تا قرن‌ها و تا آغاز [[برپایی نظام اسلامی]] ادامه یافته است. در حد فاصل این [[زمان]] تا [[قرن ششم]] میلادی، پیوسته بخشی از آنان در مواطن اصلی شان سکنی داشتند و بقیه [[سرزمین]] [[مادری]] شان را به [[امید]] جایگاه بهتر ترک می‌‌کردند. <ref> احمد عطیة الله، القاموس الاسلامی، ج۱، ص۴۸۰.</ref> در ابتدای [[قرن نخست هجری]] (قرن ۷ میلادی) منازل بنوتغلب در وسط جزیره بین [[قرقیسیا]]<ref> همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۱۳۳.</ref> و سنجار و نصیبین و [[موصل]] در شمال و عانة و [[تکریت]] در جنوب<ref> دائرة المعارف الاسلامیه، ماده تغلب، ج۵، ص۳۲۴.</ref> واقع بود و بطونشان در «ثرثار» -بین سنجار و تکریت-<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۹۲۱.</ref> هم پراکنده شده بودند. «کباث» هم از دیگر مواطن [[ربیعه]] عنوان شده است که در جزیره واقع شده بود و [[بنی تغلب]] در [[دوران پیش از اسلام]]، بازاری را در آن برپا کرده بودند.<ref> حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۲.</ref> جماعتی از [[تغلب]] نیز، در مضارب بر کرانه شرقی نهر [[فرات]] نزدیک منبج و رصافه سکونت داشتند و بعدها به مناطق بالاتر در اطراف قنسرین و [[دمشق]] رفتند و در مناطق جنوبی تا [[عین التمر]] و [[جبل]] لاهة [[منزل]] کردند.<ref> رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۶.</ref> «بکری» محدوده سرزمینی تغلب را بین خفان و عذیب در نزدیکی مرز [[شام]] دانسته که جز شواهد شعری دلیلی دیگر بر آن اقامه نشده است: « لیهن تراثی تغلب بنتة [[وائل]] اذا نزلوا بین العذیب و خفان»<ref> بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۵۰۵.</ref>  
خاستگاه اولیه تغلبیان را –به مانند دیگر تیره‌های [[ربیعه]]-، تِهامه گفته‌اند. آنان سپس، بتدریج از آنجا به دیگر بلاد از جمله [[حجاز]] و نَجد و [[بحرین]] و دیار ربیعه -که در حوالی سنجار و نصیبین قرار داشت- [[مهاجرت]] کردند. <ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۴، ص۴۹۰؛ الاطرقجی،«تغلب و دورها فی التاریخ»،ص ۱۵۵.</ref> درباره [[تاریخ]] این مهاجرتها و علل آن [[اختلاف]] نظر وجود دارد. برخی [[مورخان]]، یکی از عمده دلیل‌های پراکنده شدن تغلبیان و به‌ویژه مهاجرت آنان از سرزمین‌های اصلی خود در شبه [[جزیره عربستان]] به دیار ربیعه را [[جنگ]] بَسوس و جنگ‌هایی که پس از آن به [[انگیزه]] [[خونخواهی]] [[کلیب]] برپا شده، دانسته اند<ref>البته این عقیده همان گونه که در ادامه خواهد آمد، خلاف نظر برخی مورخین و گزارشات تاریخی آنان است. از جمله این مورخان، طبری است که در یکی از گزارشات خود در باب وقایع پیش از اسلام نقل کرده که: شاپور ذوالاکتاف –پادشاه ساسانی ایران-(۳۱۰ـ۳۷۹ میلادی)، حین بازگشت از فتوحات خود در جزیرة العرب، [در اواسط قرن چهارم میلادی و سالها پیش از آغاز جنگ بسوس] به دسته‌هایی از تغلبیان ساکن در دیار ربیعه حمله برده است. (طبری، تاریخ، ج ۲، ص۵۷)</ref> که از حدود ۵۳۰ میلادی به بعد، بین آنان و پسر عموهایشان از قبیله [[بنی بکر بن وائل]] رخ داد. این جنگ‌های طولانی، آنان را به شدت در تنگنا قرار داد و هر دو [[قبیله]] را مجبور به کوچیدن به [[اراضی]] شمالی‌تر در زمان‌های مختلف کرده است. از دیگر اسبابی که باعث مهاجرت [[قبایل]] ربیعه –از جمله بکر و [[تغلب]]- به این منطقه شد می‌‌توان به [[عصبیت]] قبیله‌ای، ازدیاد [[جمعیت]] همراه با کمبود [[ارزاق]] اشاره کرد. [[راویان]] [[اخبار]]، نخستین فرد از بطون تغلب که در جزیره فراتیه فرود آمد را [[علقمة بن سیف بن شرحبیل بن مالک بن سعد بن جشم بن بکر]] گفته‌اند و آورده‌اند که وی با [[مردم]] جزیره جنگید و با مغلوب کردن آنها، قومش را در آنجا ساکن نمود.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۲۴.</ref> مردم [[ربیعه]] در مناطق پایین دست سرچشمه رودخانه [[فرات]]،<ref> السامر، الدولة الحمدانیه فی الموصل و حلب، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref> واقع در میان [[موصل]] به طرف رأس عین و نصیبین و خابور،<ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۴، ص۴۹۰-۴۹۱.</ref> [[مسکن]] گزیدند؛ از این رو این [[سرزمین]] را از آن پس، دیار ربیعه خواندند. <ref> السامر، الدولة الحمدانیه فی الموصل و حلب، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹؛ رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۵.</ref> البته دیار ربیعه، سرزمین وسیعی بود با [[شهرها]] و آبادی‌های بسیار که در مآخذ گوناگون به مناسبت [[جنگ‌ها]] یا حوادث دیگر از آنها نام برده شده است، از جمله این آبادی‌ها، جزایر فرسان، موضع العقارب -حوالی نصیبین که مسکن اصلی [[آل حمدان]] بود-، حوالی [[جبل]] سنجار و نیز اطراف سواد [[عراق]] میان بلد بکر و [[بلد]] [[قضاعه]] و جزیرۀ ابن [[عمر]] است. <ref> همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۹۶، ۲۴۶، ۲۸۴؛ هورینی، شرح دیباچة القاموس، ص۳۸۴.</ref> جزیرۀ ابن عمر در شمال بین‌النهرین در سدۀ دوم [[هجری]] به دست [[حسن بن عمر]] تغلبی پدید آمد و برای سده‌ها از رونق [[اقتصادی]] برخوردار بود و همچنین [[مسیحیت]] در آن رونقی داشت.<ref> غندور، تاریخ جزیرة ابن عمر، ص۲۳۰، ۲۵۹، ۳۳۷.</ref> همچنین [[شهر]] [[رحبه]] در کرانۀ [[رود فرات]]،<ref> سویدی، سبائک الذهب، ۲۲۸.</ref> جزیرۀ فراتیه، ماردین و دارا،<ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۹۴؛ شمیسانی، مدینة ماردین، ص۷۲.</ref> وادی ظبی بر فرات و الاَحَصّ نیز از دیگر آبادی‌های این سرزمین برشمرده شده است.<ref> سرحانی، جامع انساب قبائل العرب، ص۳۵؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> البته برخی [[صاحب نظران]] را [[اعتقاد]] بر این است که [[هجرت]] بزرگ بکر و [[تغلب]] به دیار ربیعه، سالها قبل از وقوع سلسله جنگ‌های موسوم به بسوس و در دوران [[حکومت]] ذی نواس بر [[یمن]] -در سال ۳۸۰ میلادی- اتفاق افتاده،<ref> دائرة المعارف الاسلامیه، ماده تغلب، ج۵، ص۳۲۴. این قول با برخی گزارشات تاریخی از جمله گزارش حمله شاپور ذوالاکتاف (۳۱۰ـ۳۷۹ میلادی) به دسته‌هایی از تغلبیان (در اواسط قرن چهارم میلادی) ساکن دیار ربیعه منطبق است. (ر. ک. طبری، تاریخ، ج ۲، ص۵۷). </ref> و تا قرن‌ها و تا آغاز [[برپایی نظام اسلامی]] ادامه یافته است. در حد فاصل این [[زمان]] تا [[قرن ششم]] میلادی، پیوسته بخشی از آنان در مواطن اصلی شان سکنی داشتند و بقیه [[سرزمین]] [[مادری]] شان را به [[امید]] جایگاه بهتر ترک می‌‌کردند. <ref> احمد عطیة الله، القاموس الاسلامی، ج۱، ص۴۸۰.</ref> در ابتدای [[قرن نخست هجری]] (قرن ۷ میلادی) منازل بنوتغلب در وسط جزیره بین [[قرقیسیا]]<ref> همدانی، صفة جزیرةالعرب، ص۱۳۳.</ref> و سنجار و نصیبین و [[موصل]] در شمال و عانة و [[تکریت]] در جنوب<ref> دائرة المعارف الاسلامیه، ماده تغلب، ج۵، ص۳۲۴.</ref> واقع بود و بطونشان در «ثرثار» -بین سنجار و تکریت-<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۹۲۱.</ref> هم پراکنده شده بودند. «کباث» هم از دیگر مواطن [[ربیعه]] عنوان شده است که در جزیره واقع شده بود و [[بنی تغلب]] در [[دوران پیش از اسلام]]، بازاری را در آن برپا کرده بودند.<ref> حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۲۳۲.</ref> جماعتی از [[تغلب]] نیز، در مضارب بر کرانه شرقی نهر [[فرات]] نزدیک منبج و رصافه سکونت داشتند و بعدها به مناطق بالاتر در اطراف قنسرین و [[دمشق]] رفتند و در مناطق جنوبی تا [[عین التمر]] و [[جبل]] لاهة [[منزل]] کردند.<ref> رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۶.</ref> «بکری» محدوده سرزمینی تغلب را بین خفان و عذیب در نزدیکی مرز [[شام]] دانسته که جز شواهد شعری دلیلی دیگر بر آن اقامه نشده است: «لیهن تراثی تغلب بنتة [[وائل]] اذا نزلوا بین العذیب و خفان»<ref> بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۵۰۵.</ref>  


همچنین گروهی از بنی تغلب در سال ۱۹۹ هجری (۸۱۵ میلادی)، دیر [[اعلی]] در ارتفاعات شمال [[موصل]] مشرف بر دجله را [[مسکن]] خود ساختند.<ref> ازدی، تاریخ موصل، ص۳۳۸.</ref> و برخی در سُکَیر، ماکسین، شرعبیه و شهرهای کنار رود خابور ساکن گردیدند<ref> بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۳۱۰، ۳۱۴.</ref> جمعی دیگر نیز به منطقه [[آذربایجان]] رفتند<ref> دائرة المعارف الاسلامیه، ماده تغلب، ج۵، ص۳۲۴؛ شعر اخطل، ص۳۰۸.</ref> و در ایام [[حکومت]] شاپور ذی الاکتاف –پادشاه ساسانی [[ایران]]- نیز گروهی از [[بنی تغلب]] و [[عبدالقیس]] و [[بکر بن وائل]] در کرمان و توج و [[اهواز]] سکونت داده شدند.<ref> ازدی، تاریخ موصل، ص۳۸۱؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۵۷، ۶۱؛ نولدکه، تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان، ص۱۱۸.</ref> عده‌ای هم در اطراف موصل فرود آمدند و سپس به این [[شهر]] نقل مکان کردند و در آن ساکن شدند. در حال حاضر نیز محله آنان در این شهر در باب الحدید در جنوب موصل به «محله التغالبه» و نیز «محله بارودجیه» معروف است. پس از [[فتوحات اسلامی]] نیز، [[قبایل]] دیگری مانند [[ازد]]، [[خزرج]]، [[تمیم]]، [[تغلب]]، شیبان و سلی<ref> السامر، الدولة الحمدانیه فی الموصل و حلب، ج۱، ص۴۶</ref> به این جمع افزوده شدند و به این شهر وارد شدند. [[بلاذری]] هم با ذکر این مطلب که پس از [[فتح موصل]] [[هرثمة بن عرفجه برقی]] آن را تقسیم‌بندی نمود، از سکونت قومی از [[عرب]] تغلب، [[ایاد]] و نمر در آن خبر داده است.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۷.</ref> گروهی از تغلبیان هم به [[بحرین]] و هجر رفتند و پس از [[اتحاد]] با [[بنی عقیل بن عامر بن صعصعه]] که در بحرین ساکن بودند علیه [[بنی سلیم]] دیگر ساکنان بحرین وارد [[نبرد]] شدند و آنان را از بحرین [[اخراج]] کردند.<ref> قلقشندی، نهایة الارب، ج۱، ص۳۴۲؛ رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۶-۱۵۷.</ref> حضور آنان در این منطقه تا [[زمان]] [[سلجوقیان]]، همواره همراه با [[جنگ]] و غلبۀ آنان بر قبایل دیگر بوده، و پس از آن به موضع [[ضعف]] افتاده‌اند<ref> قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۴۲.</ref> گروهی از [[بنی تغلب]] هم، [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، به [[مصر]] کوچیدند و با قبطیان درآمیختند.<ref>بکری، المسالک و الممالک، ص۹۱ </ref> برخی از [[مردم]] [[تغلب]] هم در [[کوفه]] ساکن شدند. در علت و چگونگی آمدن آنها به کوفه [[روایت]] شده که: [[سعد بن ابی وقاص]] هیأتی را نزد [[عمر بن خطاب]] فرستاد تا او را از [[اخبار]] فتوحاتی که به سرانجام رسیده بود باخبر سازند. در این هیأت، جماعتی از بنی تغلب حضور داشتند که برای [[عقد]] [[قرارداد]] برای [[قوم]] خود نزد [[عمر]] رفته بودند. عمر از آنان خواست تا اسلام بیاورند و هر که هم که اسلام قبول نکند باید [[جزیه]] بدهد. [[نمایندگان]] تغلب این امر را موجب گریزان شدن قومشان و [[الحاق]] به [[عجم]] دانستند از این رو پیشنهاد دادند که کماکان بر [[آیین]] خود –مسیحیت- بمانند و [به جای جزیه] [[مالیات]] بدهند. اما عمر نپذیرفت ولی مبلغ جزیه را کاهش داد و به اندازه مالیات نمود به شرطی که [[فرزندان]] تازه [[تولد]] یافته را [[نصرانی]] نکنند. پس تغلبی‌ها به همراه [[اتباع]] خود از بنی نمر و [[ایاد]] به [[مدائن]] نزد سعد بن ابی وقاص کوچ کردند و سپس با تأسیس کوفه در سال ۱۷ هجری، همراه با او وارد کوفه شدند.<ref> طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۲۷.</ref> در [[تأیید]] این خبر می‌‌توان به روایت [[ابوالفرج اصفهانی]] که در آن از وجود قبایلی از [[اعراب]] نصرانی در بیابان کوفه خبر داده شده، استناد کرد. <ref> ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۱۳۷؛ رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۷-۱۵۸.</ref> بنی تغلب پس از اسکان در کوفه، محله ای را در این [[شهر]] به خود اختصاص دادند و همراه با [[قبایل]] [[بکر بن وائل]] و دیگر قبایل [[ربیعه]] -غیر از [[عبد القیس]]- یکی از «اسباع» کوفه را تشکیل دادند.<ref> ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج۱، ص۵۱.</ref> در این تقسیم‌بندی، هر محله‌ای دارای امیری بود که [[ریاست]] قبائل [[بکر بن وائل]] و [[تغلب]] و سایر [[قبایل]] [[ربیعه]] را [[وعلة بن محدوح ذهلی]] بر عهده داشت.<ref> ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج۱، ص۵۱.</ref> از آنجا که به گزارش [[بلاذری]]، قبایل نزاری در سمت [[غربی]] [[کوفه]] مستقر شدند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۸۶.</ref> و دیگران نیز این قبیله‌ها را نام برده‌اند، می‌‌توان [[اطمینان]] یافت که ربعی‌ها –از جمله تغلبی‌ها- در سمت غربی این [[شهر]] مستقر بوده‌اند.
همچنین گروهی از بنی تغلب در سال ۱۹۹ هجری (۸۱۵ میلادی)، دیر [[اعلی]] در ارتفاعات شمال [[موصل]] مشرف بر دجله را [[مسکن]] خود ساختند.<ref> ازدی، تاریخ موصل، ص۳۳۸.</ref> و برخی در سُکَیر، ماکسین، شرعبیه و شهرهای کنار رود خابور ساکن گردیدند<ref> بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۱۱۸؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۳۱۰، ۳۱۴.</ref> جمعی دیگر نیز به منطقه [[آذربایجان]] رفتند<ref> دائرة المعارف الاسلامیه، ماده تغلب، ج۵، ص۳۲۴؛ شعر اخطل، ص۳۰۸.</ref> و در ایام [[حکومت]] شاپور ذی الاکتاف –پادشاه ساسانی [[ایران]]- نیز گروهی از [[بنی تغلب]] و [[عبدالقیس]] و [[بکر بن وائل]] در کرمان و توج و [[اهواز]] سکونت داده شدند.<ref> ازدی، تاریخ موصل، ص۳۸۱؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص۵۷، ۶۱؛ نولدکه، تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان، ص۱۱۸.</ref> عده‌ای هم در اطراف موصل فرود آمدند و سپس به این [[شهر]] نقل مکان کردند و در آن ساکن شدند. در حال حاضر نیز محله آنان در این شهر در باب الحدید در جنوب موصل به «محله التغالبه» و نیز «محله بارودجیه» معروف است. پس از [[فتوحات اسلامی]] نیز، [[قبایل]] دیگری مانند [[ازد]]، [[خزرج]]، [[تمیم]]، [[تغلب]]، شیبان و سلی<ref> السامر، الدولة الحمدانیه فی الموصل و حلب، ج۱، ص۴۶</ref> به این جمع افزوده شدند و به این شهر وارد شدند. [[بلاذری]] هم با ذکر این مطلب که پس از [[فتح موصل]] [[هرثمة بن عرفجه برقی]] آن را تقسیم‌بندی نمود، از سکونت قومی از [[عرب]] تغلب، [[ایاد]] و نمر در آن خبر داده است.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۷.</ref> گروهی از تغلبیان هم به [[بحرین]] و هجر رفتند و پس از [[اتحاد]] با [[بنی عقیل بن عامر بن صعصعه]] که در بحرین ساکن بودند علیه [[بنی سلیم]] دیگر ساکنان بحرین وارد [[نبرد]] شدند و آنان را از بحرین [[اخراج]] کردند.<ref> قلقشندی، نهایة الارب، ج۱، ص۳۴۲؛ رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۶-۱۵۷.</ref> حضور آنان در این منطقه تا [[زمان]] [[سلجوقیان]]، همواره همراه با [[جنگ]] و غلبۀ آنان بر قبایل دیگر بوده، و پس از آن به موضع [[ضعف]] افتاده‌اند<ref> قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۴۲.</ref> گروهی از [[بنی تغلب]] هم، [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، به [[مصر]] کوچیدند و با قبطیان درآمیختند.<ref>بکری، المسالک و الممالک، ص۹۱ </ref> برخی از [[مردم]] [[تغلب]] هم در [[کوفه]] ساکن شدند. در علت و چگونگی آمدن آنها به کوفه [[روایت]] شده که: [[سعد بن ابی وقاص]] هیأتی را نزد [[عمر بن خطاب]] فرستاد تا او را از [[اخبار]] فتوحاتی که به سرانجام رسیده بود باخبر سازند. در این هیأت، جماعتی از بنی تغلب حضور داشتند که برای [[عقد]] [[قرارداد]] برای [[قوم]] خود نزد [[عمر]] رفته بودند. عمر از آنان خواست تا اسلام بیاورند و هر که هم که اسلام قبول نکند باید [[جزیه]] بدهد. [[نمایندگان]] تغلب این امر را موجب گریزان شدن قومشان و [[الحاق]] به [[عجم]] دانستند از این رو پیشنهاد دادند که کماکان بر [[آیین]] خود –مسیحیت- بمانند و [به جای جزیه] [[مالیات]] بدهند. اما عمر نپذیرفت ولی مبلغ جزیه را کاهش داد و به اندازه مالیات نمود به شرطی که [[فرزندان]] تازه [[تولد]] یافته را [[نصرانی]] نکنند. پس تغلبی‌ها به همراه [[اتباع]] خود از بنی نمر و [[ایاد]] به [[مدائن]] نزد سعد بن ابی وقاص کوچ کردند و سپس با تأسیس کوفه در سال ۱۷ هجری، همراه با او وارد کوفه شدند.<ref> طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۲۷.</ref> در [[تأیید]] این خبر می‌‌توان به روایت [[ابوالفرج اصفهانی]] که در آن از وجود قبایلی از [[اعراب]] نصرانی در بیابان کوفه خبر داده شده، استناد کرد. <ref> ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۱۳۷؛ رمزیه الاطرقجی، تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۷-۱۵۸.</ref> بنی تغلب پس از اسکان در کوفه، محله ای را در این [[شهر]] به خود اختصاص دادند و همراه با [[قبایل]] [[بکر بن وائل]] و دیگر قبایل [[ربیعه]] -غیر از [[عبد القیس]]- یکی از «اسباع» کوفه را تشکیل دادند.<ref> ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج۱، ص۵۱.</ref> در این تقسیم‌بندی، هر محله‌ای دارای امیری بود که [[ریاست]] قبائل [[بکر بن وائل]] و [[تغلب]] و سایر [[قبایل]] [[ربیعه]] را [[وعلة بن محدوح ذهلی]] بر عهده داشت.<ref> ثقفی کوفی، الغارات، مقدمه، ج۱، ص۵۱.</ref> از آنجا که به گزارش [[بلاذری]]، قبایل نزاری در سمت [[غربی]] [[کوفه]] مستقر شدند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۸۶.</ref> و دیگران نیز این قبیله‌ها را نام برده‌اند، می‌‌توان [[اطمینان]] یافت که ربعی‌ها –از جمله تغلبی‌ها- در سمت غربی این [[شهر]] مستقر بوده‌اند.
خط ۳۱: خط ۳۱:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


او [[افتخار]] می‌‌کرد به قومش بنی تغلب و قائل است به این که کشتی‌های قومش دریا را در می‌‌نوردند و در آن [[غوطه]] می‌‌خورند. ([[دائرة المعارف]] الاسلامیه، ج۱۱، ص۴۶۳)</ref> آنان [[رشد]] [[جمعیت]] سریعی داشتند چندان که تبریزی در شرح خود بر معلقه [[عمرو بن کلثوم]] درباره این [[قوم]] چنین آورده که « اگر [[اسلام]] اندکی دیرتر می‌‌آمد بنی تغلب [[مردم]] را بلعیده بودند». که این تعبیر کنایه از قوت و سرعت انتشار [[تغلب]] است.<ref> تبریزی، شرح القصائد العشر، ص۱۰۸؛ رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۷۳-۱۷۴.</ref> بنی تغلب از بسیاری جهات، با دیگر [[قبایل عرب]] متفاوت گشتند و [[آداب]] خاص خود را که به [[رسوم]] و [[سنن]] [[مسیحیان]] نزدیک‌تر بود، یافتند؛ مثلاً گوشت خوک می‌خوردند که در [[دوران جاهلیت]] [[اعراب]] [[بدوی]] نیز از آن [[کراهت]] داشتند.<ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۷، ص۱۲۴. این تفاوت‌ها موجب شد تا اعراب دیگر، بنی تغلب را مستعرب بخوانند، نه به دلیل نژاد و نسب، بلکه به سبب سکونت آنها در سرزمین‌های نزدیک به روم شرقی و اختلاطی که به ناگزیر با رومیان یافتند، چنان‌که تأثیری که آنان از رومیان پذیرفتند به خوبی در فرهنگ و لهجۀ ایشان پیداست. (نک‍: جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۶، ص۵۹۹-۶۰۰).</ref> این تفاوت‌ها گاه باعث می‌شد شیوخ [[مسیحی]] تغلبی مورد [[تمسخر]] افراد [[قبایل]] دیگر، به‌ویژه [[دشمنان]] و حریفان [[جنگی]] خود قرار گیرند<ref> نک ‍: بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۶۱؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> و گاه از سوی دیگر [[اعراب]] رانده شوند؛ چندان که از [[ابن عباس]] نقل شده که ذبیحه نصارای [[بنی تغلب]] را نباید خورد و با زنانشان نباید [[ازدواج]] کرد؛ آنان نه از مایند و نه از [[اهل کتاب]].<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۸۲.</ref> از جمله عادات [[زشت]] آنان [[شرب خمر]] بود که آن را بر اساس روایتی از [[امام علی]]{{ع}}، از [[نصاری]] گرفته بودند.<ref> زمخشری، تفسیر سوره مائده، آیه ۷.</ref> نقل است که شاعر معروفشان [[عمرو بن کلثوم]] آن قدر شراب [[خالص]] نوشید تا مرد. <ref> ابن اثیر، الکامل، ج ۱، ص۵۰۶.</ref> گفته شده که تغلبیان در [[صدر اسلام]]، برای [[حفظ]] عادات و [[رسوم جاهلی]] و استمرار شراب‌خواری خود به [[مسیحیت]] گرویدند و از این رو جزو اهل کتاب شمرده نمی‌شدند. <ref> ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، ج. ۱ ص. ۳۶۶۲، ستار عودی.</ref>
او [[افتخار]] می‌‌کرد به قومش بنی تغلب و قائل است به این که کشتی‌های قومش دریا را در می‌‌نوردند و در آن [[غوطه]] می‌‌خورند. ([[دائرة المعارف]] الاسلامیه، ج۱۱، ص۴۶۳)</ref> آنان [[رشد]] [[جمعیت]] سریعی داشتند چندان که تبریزی در شرح خود بر معلقه [[عمرو بن کلثوم]] درباره این [[قوم]] چنین آورده که «اگر [[اسلام]] اندکی دیرتر می‌‌آمد بنی تغلب [[مردم]] را بلعیده بودند». که این تعبیر کنایه از قوت و سرعت انتشار [[تغلب]] است.<ref> تبریزی، شرح القصائد العشر، ص۱۰۸؛ رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۷۳-۱۷۴.</ref> بنی تغلب از بسیاری جهات، با دیگر [[قبایل عرب]] متفاوت گشتند و [[آداب]] خاص خود را که به [[رسوم]] و [[سنن]] [[مسیحیان]] نزدیک‌تر بود، یافتند؛ مثلاً گوشت خوک می‌خوردند که در [[دوران جاهلیت]] [[اعراب]] [[بدوی]] نیز از آن [[کراهت]] داشتند.<ref> جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۷، ص۱۲۴. این تفاوت‌ها موجب شد تا اعراب دیگر، بنی تغلب را مستعرب بخوانند، نه به دلیل نژاد و نسب، بلکه به سبب سکونت آنها در سرزمین‌های نزدیک به روم شرقی و اختلاطی که به ناگزیر با رومیان یافتند، چنان‌که تأثیری که آنان از رومیان پذیرفتند به خوبی در فرهنگ و لهجۀ ایشان پیداست. (نک‍: جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۶، ص۵۹۹-۶۰۰).</ref> این تفاوت‌ها گاه باعث می‌شد شیوخ [[مسیحی]] تغلبی مورد [[تمسخر]] افراد [[قبایل]] دیگر، به‌ویژه [[دشمنان]] و حریفان [[جنگی]] خود قرار گیرند<ref> نک ‍: بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۶۱؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> و گاه از سوی دیگر [[اعراب]] رانده شوند؛ چندان که از [[ابن عباس]] نقل شده که ذبیحه نصارای [[بنی تغلب]] را نباید خورد و با زنانشان نباید [[ازدواج]] کرد؛ آنان نه از مایند و نه از [[اهل کتاب]].<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۸۲.</ref> از جمله عادات [[زشت]] آنان [[شرب خمر]] بود که آن را بر اساس روایتی از [[امام علی]]{{ع}}، از [[نصاری]] گرفته بودند.<ref> زمخشری، تفسیر سوره مائده، آیه ۷.</ref> نقل است که شاعر معروفشان [[عمرو بن کلثوم]] آن قدر شراب [[خالص]] نوشید تا مرد. <ref> ابن اثیر، الکامل، ج ۱، ص۵۰۶.</ref> گفته شده که تغلبیان در [[صدر اسلام]]، برای [[حفظ]] عادات و [[رسوم جاهلی]] و استمرار شراب‌خواری خود به [[مسیحیت]] گرویدند و از این رو جزو اهل کتاب شمرده نمی‌شدند. <ref> ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، ج. ۱ ص. ۳۶۶۲، ستار عودی.</ref>


== [[ادیان]] [[جاهلی]] [[بنی تغلب]] ==
== [[ادیان]] [[جاهلی]] [[بنی تغلب]] ==
خط ۷۷: خط ۷۷:


[[رده:قبیله‌های عرب]]
[[رده:قبیله‌های عرب]]
[[رده:مدخل]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش