تفسیر عصر حضور امامان معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = دانش تفسیر
| موضوع مرتبط = دانش تفسیر
خط ۹: خط ۸:
== مقدمه ==
== مقدمه ==
با نگاهی به کتاب‌های [[علوم قرآنی]]، مانند [[البرهان زرکشی]] و [[الاتقان سیوطی]] و [[کتاب‌های تفسیری]] و [[روایی]] و رجالی [[شیعه]] و [[سنّی]]، پی می‌بریم که در [[عصر حضور]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مفسران]] زیادی بوده‌اند که با توجه به ویژگی‌های آنان، می‌توان آنان را در چهار دسته قرار داد:
با نگاهی به کتاب‌های [[علوم قرآنی]]، مانند [[البرهان زرکشی]] و [[الاتقان سیوطی]] و [[کتاب‌های تفسیری]] و [[روایی]] و رجالی [[شیعه]] و [[سنّی]]، پی می‌بریم که در [[عصر حضور]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مفسران]] زیادی بوده‌اند که با توجه به ویژگی‌های آنان، می‌توان آنان را در چهار دسته قرار داد:
#[[تفسیر مأثور از معصوم]]؛
# [[تفسیر مأثور از معصوم]]؛
#[[تفسیر صحابه]]؛
# [[تفسیر صحابه]]؛
#[[تفسیر تابعین]]؛
# [[تفسیر تابعین]]؛
#[[تفسیر عصر پس از تابعین]].<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۵۵.</ref>
# [[تفسیر عصر پس از تابعین]].<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۵۵.</ref>


== عصر حضور امامان معصوم ==
== عصر حضور امامان معصوم ==
خط ۲۱: خط ۲۰:
بررسی منابع [[کتاب‌شناسی]] و رجال‌شناسی و [[کتاب‌های تفسیری]] و [[روایی]] نشان می‌دهد در آن ۲۵۰ سال عصر حضور امامان معصوم نیز [[تفسیر قرآن]] وجود و استمرار داشته و همواره افرادی [[آگاه]] به [[معانی قرآن]] و توانا بر [[تفسیر]] آن حضور داشته‌اند که مفاهیم و معانی [[آیات]] را به افراد مستعد و علاقه‌مند آموخته و پرسش‌های [[تفسیری]] را پاسخ می‌داده‌اند و برخی تفسیرهای آیات را می‌نوشته و کتاب‌های تفسیری تألیف می‌کرده‌اند و هیچ‌گاه تفسیر متوقف نشده است. سبب وجود و استمرار تفسیر در آن عصر این بوده است که مسلمانان آن عصر نیز مانند [[مسلمانان]] زمان‌های دیگر، [[قرآن کریم]] را تنها [[کتاب آسمانی]] [[مصون از تحریف]] می‌دانسته و خود را چه در [[معارف]] و چه در [[احکام]] به [[هدایت]] آن نیازمند می‌دیده‌اند و از این‌رو، در [[فهم]] معنا و مفاد آن اهتمام کامل داشته‌اند. از [[ابن مسعود]] [[روایت]] کرده‌اند که هرگاه شخصی از ما ده [[آیه]] از [[آیات قرآن]] را می‌آموخت، از آنها نمی‌گذشت تا اینکه معانی آنها را نیز بداند و به آنها عمل کند<ref>طبری، جامع البیان، ج۱، ص۶۰، {{عربی|مقدمه، ذکر الاخبار الّتی رؤیت فی الحضّ علی العلم بتفسیر القرآن و...}}.</ref>، به‌خصوص که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز به روی آوردن به [[قرآن]] و هدایت یافتن از آن [[فرمان]] داده<ref>{{متن حدیث|إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ}}؛ (کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۵۷۳، کتاب فضل القرآن، ح۲).</ref> و بارها [[تمسک]] به آن را توصیه فرموده بودند<ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي}}، (حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۹، حدیث ۹) برای دیدن این حدیث با عبارت‌های دیگر ر.ک: سنن الترمذی، ج۵، ص۶۲۱، حدیث ۳۷۶۸، ص۶۲۲، حدیث ۳۷۸۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ط‍ دار صادر بیروت، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج۵، ص۱۸۱؛{{عربی|لجنة التحقیق فی مسئلة الامامة، کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، همه کتاب}}.</ref> و [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} نیز بر [[فهم قرآن]] و [[نورانی]] شدن به [[نور]] آن تأکید داشته‌اند<ref>{{متن حدیث|وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ}}؛ (نهج البلاغه، ص۳۳۹، خطبه ۱۰۹)، {{متن حدیث|فَانْظُرْ أَيُّهَا السَّائِلُ فَمَا دَلَّكَ الْقُرْآنُ عَلَيْهِ مِنْ صِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ وَ اسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَايَتِهِ}}؛ (همان، ص۲۳۴، خطبه ۹۰).</ref>. از سوی دیگر، هرچند بخشی از [[معانی قرآن]] به [[تفسیر]] نیاز ندارد و با قرائت یا شنیدن [[آیات]] معنای آنها نیز فهمیده می‌شود، تردیدی نیست که در فهم بخش بزرگی از معانی قرآن به تفسیر نیاز است و در آن عصر مانند عصرهای دیگر و حتی در اوایل آن عصر نیز بیشتر افراد برای [[فهم]] بخش عظیمی از معانی و [[معارف]] و [[احکام]] [[قرآن]] به [[تفسیر]] نیازمند بودند؛ زیرا هرچند نیاز به [[تفسیری]] که پراثر فاصلۀ زمانی طولانی با [[نزول قرآن]] پدید آمده، برای [[مردم]] آن عصر وجود نداشت و در اوایل آن عصر صحابه‌ای بودند که [[شاهد]] [[نزول آیات]] بوده و با فضای نزول آیات آشنایی داشتند و تفسیر برخی [[آیات]] را از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیده بودند، ولی؛
بررسی منابع [[کتاب‌شناسی]] و رجال‌شناسی و [[کتاب‌های تفسیری]] و [[روایی]] نشان می‌دهد در آن ۲۵۰ سال عصر حضور امامان معصوم نیز [[تفسیر قرآن]] وجود و استمرار داشته و همواره افرادی [[آگاه]] به [[معانی قرآن]] و توانا بر [[تفسیر]] آن حضور داشته‌اند که مفاهیم و معانی [[آیات]] را به افراد مستعد و علاقه‌مند آموخته و پرسش‌های [[تفسیری]] را پاسخ می‌داده‌اند و برخی تفسیرهای آیات را می‌نوشته و کتاب‌های تفسیری تألیف می‌کرده‌اند و هیچ‌گاه تفسیر متوقف نشده است. سبب وجود و استمرار تفسیر در آن عصر این بوده است که مسلمانان آن عصر نیز مانند [[مسلمانان]] زمان‌های دیگر، [[قرآن کریم]] را تنها [[کتاب آسمانی]] [[مصون از تحریف]] می‌دانسته و خود را چه در [[معارف]] و چه در [[احکام]] به [[هدایت]] آن نیازمند می‌دیده‌اند و از این‌رو، در [[فهم]] معنا و مفاد آن اهتمام کامل داشته‌اند. از [[ابن مسعود]] [[روایت]] کرده‌اند که هرگاه شخصی از ما ده [[آیه]] از [[آیات قرآن]] را می‌آموخت، از آنها نمی‌گذشت تا اینکه معانی آنها را نیز بداند و به آنها عمل کند<ref>طبری، جامع البیان، ج۱، ص۶۰، {{عربی|مقدمه، ذکر الاخبار الّتی رؤیت فی الحضّ علی العلم بتفسیر القرآن و...}}.</ref>، به‌خصوص که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز به روی آوردن به [[قرآن]] و هدایت یافتن از آن [[فرمان]] داده<ref>{{متن حدیث|إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ}}؛ (کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۵۷۳، کتاب فضل القرآن، ح۲).</ref> و بارها [[تمسک]] به آن را توصیه فرموده بودند<ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي}}، (حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۹، حدیث ۹) برای دیدن این حدیث با عبارت‌های دیگر ر.ک: سنن الترمذی، ج۵، ص۶۲۱، حدیث ۳۷۶۸، ص۶۲۲، حدیث ۳۷۸۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ط‍ دار صادر بیروت، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج۵، ص۱۸۱؛{{عربی|لجنة التحقیق فی مسئلة الامامة، کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین، همه کتاب}}.</ref> و [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} نیز بر [[فهم قرآن]] و [[نورانی]] شدن به [[نور]] آن تأکید داشته‌اند<ref>{{متن حدیث|وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ}}؛ (نهج البلاغه، ص۳۳۹، خطبه ۱۰۹)، {{متن حدیث|فَانْظُرْ أَيُّهَا السَّائِلُ فَمَا دَلَّكَ الْقُرْآنُ عَلَيْهِ مِنْ صِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ وَ اسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَايَتِهِ}}؛ (همان، ص۲۳۴، خطبه ۹۰).</ref>. از سوی دیگر، هرچند بخشی از [[معانی قرآن]] به [[تفسیر]] نیاز ندارد و با قرائت یا شنیدن [[آیات]] معنای آنها نیز فهمیده می‌شود، تردیدی نیست که در فهم بخش بزرگی از معانی قرآن به تفسیر نیاز است و در آن عصر مانند عصرهای دیگر و حتی در اوایل آن عصر نیز بیشتر افراد برای [[فهم]] بخش عظیمی از معانی و [[معارف]] و [[احکام]] [[قرآن]] به [[تفسیر]] نیازمند بودند؛ زیرا هرچند نیاز به [[تفسیری]] که پراثر فاصلۀ زمانی طولانی با [[نزول قرآن]] پدید آمده، برای [[مردم]] آن عصر وجود نداشت و در اوایل آن عصر صحابه‌ای بودند که [[شاهد]] [[نزول آیات]] بوده و با فضای نزول آیات آشنایی داشتند و تفسیر برخی [[آیات]] را از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیده بودند، ولی؛
#علت [[نیازمندی]] به تفسیر منحصر به فاصلۀ زمانی طولانی با نزول قرآن نمی‌باشد، بلکه علتهای دیگر نیازمندی به تفسیر مانند [[ضعف]] [[دانش]] [[بشر]]، [[ویژگی‌های قرآن]] [[کریم]] از قبیل [[بیان معارف]] بسیار زیاد به وسیله الفاظ‍ محدود، بیان [[حقایق]] ماورای این [[جهان]] در قالب الفاظ‍ متداول، بیان مطالب در قالب استعارات، کنایات و تشبیهات ظریف، دربر داشتن معارف [[باطنی]] و غیر آن برای مردم آن عصر نیز وجود داشته است<ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: بابایی و دیگران، روش‌شناسی تفسیر قرآن، ص۳۶-۴۰.</ref>.
#علت [[نیازمندی]] به تفسیر منحصر به فاصلۀ زمانی طولانی با نزول قرآن نمی‌باشد، بلکه علتهای دیگر نیازمندی به تفسیر مانند [[ضعف]] [[دانش]] [[بشر]]، [[ویژگی‌های قرآن]] [[کریم]] از قبیل [[بیان معارف]] بسیار زیاد به وسیله الفاظ‍ محدود، بیان [[حقایق]] ماورای این [[جهان]] در قالب الفاظ‍ متداول، بیان مطالب در قالب استعارات، کنایات و تشبیهات ظریف، دربر داشتن معارف [[باطنی]] و غیر آن برای مردم آن عصر نیز وجود داشته است<ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: بابایی و دیگران، روش‌شناسی تفسیر قرآن، ص۳۶-۴۰.</ref>.
#[[بدیهی]] است همه مردم آن عصر حتی همۀ افرادی که در اوایل آن عصر می‌زیستند، در عصر نزول قرآن نبودند تا خود شاهد نزول آیات و با فضای [[نزول]] آشنا باشند و نیز همۀ آنان رسول خدا{{صل}} را [[درک]] نکرده بودند تا [[تفسیر آیات]] را از آن [[حضرت]] فراگرفته باشند و نیازمند تفسیر نباشند.
# [[بدیهی]] است همه مردم آن عصر حتی همۀ افرادی که در اوایل آن عصر می‌زیستند، در عصر نزول قرآن نبودند تا خود شاهد نزول آیات و با فضای [[نزول]] آشنا باشند و نیز همۀ آنان رسول خدا{{صل}} را [[درک]] نکرده بودند تا [[تفسیر آیات]] را از آن [[حضرت]] فراگرفته باشند و نیازمند تفسیر نباشند.
#همۀ کسانی که در عصر نزول قرآن می‌زیستند و رسول خدا{{صل}} را درک کرده بودند نیز تفسیر همۀ آیات را از رسول خدا{{صل}} تلقی نکردند، بلکه قشر بزرگی از [[صحابه]] که در عصر نزول قرآن می‌زیستند و رسول خدا{{صل}} را درک کرده بودند نیز به تفسیر نیاز داشته‌اند. [[شاهد]] آن، روایاتی است که نشان می‌دهد حتی بعضی صحابۀ معروف معنای مفرداتی از قرآن را نمی‌دانسته و نیازمند تبیین بودند. [[روایت]] کرده‌اند که معنای «کلاله» را از [[ابو بکر]] پرسیدند، گفت: البته من به زودی با [[رأی]] خود دربارۀ آن سخن می‌گویم. اگر درست بود، از [[خدای یکتا]] و [[بی‌شریک]] و اگر [[خطا]] بود، از من و [[شیطان]] است و [[خدا]] از آن منزه می‌باشد. آن را [[وارثان]] میت جز [[پدر]] و فرزند می‌دانم<ref>سیوطی گفته است: {{عربی|اخرج عبد الرزاق و سعید بن منصور و ابن ابی شیبة و الدارمی و ابن جریر و ابن منذر و البیهقی فی سننه عن الشعبی قال: سئل ابو بکر عن الکلاله، فقال: انّی سأقول فیها برأیی فان کان صوابا فمن الله وحده لا شریک له و ان کان خطأ فمنّی و من الشیطان و الله منه بریء، اراه ما خلا الولد و الولد}}؛ (الدر المنثور، ج۲، ص۴۴۳، ذیل آیه ۱۷۶، سوره نساء. همچنین ر.ک: به الکشاف زمخشری، ج۱، ص۴۸۶ تفسیر آیه ۱۲ سورۀ نساء).</ref>.
#همۀ کسانی که در عصر نزول قرآن می‌زیستند و رسول خدا{{صل}} را درک کرده بودند نیز تفسیر همۀ آیات را از رسول خدا{{صل}} تلقی نکردند، بلکه قشر بزرگی از [[صحابه]] که در عصر نزول قرآن می‌زیستند و رسول خدا{{صل}} را درک کرده بودند نیز به تفسیر نیاز داشته‌اند. [[شاهد]] آن، روایاتی است که نشان می‌دهد حتی بعضی صحابۀ معروف معنای مفرداتی از قرآن را نمی‌دانسته و نیازمند تبیین بودند. [[روایت]] کرده‌اند که معنای «کلاله» را از [[ابو بکر]] پرسیدند، گفت: البته من به زودی با [[رأی]] خود دربارۀ آن سخن می‌گویم. اگر درست بود، از [[خدای یکتا]] و [[بی‌شریک]] و اگر [[خطا]] بود، از من و [[شیطان]] است و [[خدا]] از آن منزه می‌باشد. آن را [[وارثان]] میت جز [[پدر]] و فرزند می‌دانم<ref>سیوطی گفته است: {{عربی|اخرج عبد الرزاق و سعید بن منصور و ابن ابی شیبة و الدارمی و ابن جریر و ابن منذر و البیهقی فی سننه عن الشعبی قال: سئل ابو بکر عن الکلاله، فقال: انّی سأقول فیها برأیی فان کان صوابا فمن الله وحده لا شریک له و ان کان خطأ فمنّی و من الشیطان و الله منه بریء، اراه ما خلا الولد و الولد}}؛ (الدر المنثور، ج۲، ص۴۴۳، ذیل آیه ۱۷۶، سوره نساء. همچنین ر.ک: به الکشاف زمخشری، ج۱، ص۴۸۶ تفسیر آیه ۱۲ سورۀ نساء).</ref>.


خط ۱۹۰: خط ۱۸۹:
در این [[روایت]] ملاحظه می‌شود که امام باقر{{ع}} در [[تفسیر آیه]] [[وضو]] به [[تفسیر]] [[رسول خدا]]{{صل}} نیز [[استشهاد]] کرده است.
در این [[روایت]] ملاحظه می‌شود که امام باقر{{ع}} در [[تفسیر آیه]] [[وضو]] به [[تفسیر]] [[رسول خدا]]{{صل}} نیز [[استشهاد]] کرده است.


در ضمن روایت مفصّلی که کلینی، در کافی آورده، از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل شده است: {{متن حدیث|و نزلت {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ فَقَالَ فِي عَلِيٍّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ بَارَكَ أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اَللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي إِنِّي سَأَلْتُ اَللَّهَ أَنْ لاَ يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ فَلاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ [فَإِنَّهُمْ] أَعْلَمُ مِنْكُمْ إِنَّهُمْ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلاَلَةٍ وَ لَوْ سَكَتَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ يُبَيِّنْ أَهْلَهَا لاَدَّعَاهَا آلُ عَبَّاسٍ وَ آلُ عَقِيلٍ وَ آلُ فُلاَنٍ وَ آلُ فُلاَنٍ وَ لَكِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>« جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> فَكَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ عَلَيْهِمْ اَلسَّلاَمُ وَ اَلتَّحِيَّةُ وَ اَلْإِكْرَامُ تَأْوِيلَ هَذِهِ اَلْآيَةِ فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِيَدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ فَأَدْخَلَهُمْ تَحْتَ اَلْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَقَالَ اَللَّهُمَّ إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ ثَقَلاً وَ أَهْلاً فَهَؤُلاَءِ ثَقَلِي وَ أَهْلِي فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ فَقَالَ إِنَّكِ إِلَى عَلَى خَيْرٍ وَ لَكِنَّ هَؤُلاَءِ ثَقَلِي وَ أَهْلِي}}<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۸۲، قسمتی از ح۶.</ref>؛
در ضمن روایت مفصّلی که کلینی، در کافی آورده، از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل شده است: {{متن حدیث|و نزلت {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ فَقَالَ فِي عَلِيٍّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ بَارَكَ أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اَللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي إِنِّي سَأَلْتُ اَللَّهَ أَنْ لاَ يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ فَلاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ [فَإِنَّهُمْ] أَعْلَمُ مِنْكُمْ إِنَّهُمْ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلاَلَةٍ وَ لَوْ سَكَتَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ يُبَيِّنْ أَهْلَهَا لاَدَّعَاهَا آلُ عَبَّاسٍ وَ آلُ عَقِيلٍ وَ آلُ فُلاَنٍ وَ آلُ فُلاَنٍ وَ لَكِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> فَكَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ عَلَيْهِمْ اَلسَّلاَمُ وَ اَلتَّحِيَّةُ وَ اَلْإِكْرَامُ تَأْوِيلَ هَذِهِ اَلْآيَةِ فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِيَدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ فَأَدْخَلَهُمْ تَحْتَ اَلْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَقَالَ اَللَّهُمَّ إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ ثَقَلاً وَ أَهْلاً فَهَؤُلاَءِ ثَقَلِي وَ أَهْلِي فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ فَقَالَ إِنَّكِ إِلَى عَلَى خَيْرٍ وَ لَكِنَّ هَؤُلاَءِ ثَقَلِي وَ أَهْلِي}}<ref>بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۸۲، قسمتی از ح۶.</ref>؛


[[آیه]] {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} دربارۀ [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} نازل شد پس [[رسول خدا]]{{صل}} دربارۀ علی{{ع}} فرمود: توجه کنید، هرکس که من مولای اویم علی نیز مولای او است و فرمود: شما را به [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم سفارش می‌کنم؛ به [[راستی]] که من از [[خدای عزّ و جلّ]] خواسته‌ام بین آن دو جدایی نیندازد تا آن دو را در کنار [[حوض]] [[کوثر]] بر من برگرداند؛ پس آن را به من عطا کرد، و فرمود: به آنان [[تعلیم]] ندهید؛ زیرا که آنان از شما داناترند و فرمود: به‌راستی که آنان هیچ‌گاه شما را از در [[هدایت]] خارج و از در [[گمراهی]] وارد نمی‌کنند. اگر [[رسول خدا]]{{صل}} [[سکوت]] کرده و بیان نکرده بود که اهل بیتش کیانند، [[آل]] فلان و [[آل]] فلان ادعا می‌کردند که آنها هستند؛ ولی خدای عزّ و جلّ برای [[تصدیق]] پیامبرش در کتابش {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} را نازل کرد؛ پس منظور علی و حسن و حسین و [[فاطمه]]{{عم}} بودند؛ ازاین‌روی رسول خدا{{صل}} آنان را در خائنة [[ام سلمه]] در زیر [[کسا]] وارد کرد و گفت: خدایا، همانا برای هر [[پیامبری]] اهل و اشخاص گرانقدری است و ایشان [[اهل بیت]] گرانقدر من هستند. ام سلمه گفت: آیا من از اهل تو نیستم‌؟ به او فرمود: همانا تو به سوی خوبی هستی، ولی آنها اهل بیت و اشخاص گرانقدر من هستند».
[[آیه]] {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} دربارۀ [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} نازل شد پس [[رسول خدا]]{{صل}} دربارۀ علی{{ع}} فرمود: توجه کنید، هرکس که من مولای اویم علی نیز مولای او است و فرمود: شما را به [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم سفارش می‌کنم؛ به [[راستی]] که من از [[خدای عزّ و جلّ]] خواسته‌ام بین آن دو جدایی نیندازد تا آن دو را در کنار [[حوض]] [[کوثر]] بر من برگرداند؛ پس آن را به من عطا کرد، و فرمود: به آنان [[تعلیم]] ندهید؛ زیرا که آنان از شما داناترند و فرمود: به‌راستی که آنان هیچ‌گاه شما را از در [[هدایت]] خارج و از در [[گمراهی]] وارد نمی‌کنند. اگر [[رسول خدا]]{{صل}} [[سکوت]] کرده و بیان نکرده بود که اهل بیتش کیانند، [[آل]] فلان و [[آل]] فلان ادعا می‌کردند که آنها هستند؛ ولی خدای عزّ و جلّ برای [[تصدیق]] پیامبرش در کتابش {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} را نازل کرد؛ پس منظور علی و حسن و حسین و [[فاطمه]]{{عم}} بودند؛ ازاین‌روی رسول خدا{{صل}} آنان را در خائنة [[ام سلمه]] در زیر [[کسا]] وارد کرد و گفت: خدایا، همانا برای هر [[پیامبری]] اهل و اشخاص گرانقدری است و ایشان [[اهل بیت]] گرانقدر من هستند. ام سلمه گفت: آیا من از اهل تو نیستم‌؟ به او فرمود: همانا تو به سوی خوبی هستی، ولی آنها اهل بیت و اشخاص گرانقدر من هستند».
خط ۲۹۲: خط ۲۹۱:
با نگاهی گذرا و سریع به [[آثار تفسیری]] به‌جا مانده از عصر حضور ممکن است به نظر آید که تفسیر در آن عصر غالباً به صورت [[نقل روایت]] و اثر یا ذکر معنا و مصداق کلمات بدون مستند می‌باشد و ازاین‌رو، تفسیر آن عصر به «تفسیر به [[مأثور]]» یا «[[تفسیر روایی]] و [[نقلی]]» و «تفسیر ساده و بدون مستند» توصیف شود، ولی با دقت و [[تأمل]] بیشتر در آثار تفسیری آن عصر و با توجه به آنچه در مآخذ تفسیر در عصر حضور بیان شد، پی می‌بریم تفسیر در آن عصر، [[روایی]] یا نقلی محض نبوده است و اگر [[اجتهاد]] در تفسیر، به [[کوشش]] برای تحصیل قرائن و شواهد آشکارکنندۀ معنا و مراد [[آیات]] و [[تفسیر آیات]] به استناد آن، تعریف شود و منظور از [[تفسیر اجتهادی]]، تفسیر مستند به قرائن و شواهد آشکارکننده باشد، می‌توان گفت تفسیر اجتهادی در آن عصر نیز کم نبوده است و حتی تفسیر اجتهادی [[عقلی]]، یعنی [[تفسیری]] که با استناد یا اتّکا به معلومات عقلی حاصل می‌شود نیز در آن عصر وجود داشته است<ref>نمونه‌هایی از آن در بحث مآخذ تفسیر با عنوان «معلومات عقلی» بیان شد (ر.ک: همین کتاب، ص۴۲۴، ۴۲۵).</ref>، البته استناد و اتّکا به معلومات عقلی در آیات مخصوصی بوده<ref>مانند آیات بیان‌کننده صفات باری‌تعالی.</ref> و گستره استناد به قراین و شواهد نقلی بیشتر بوده است، ولی باتوجه به اینکه تفسیر اجتهادی به تفسیر مستند و متکی به معلومات عقلی محدود نمی‌باشد، کمتر بودن تفسیر اجتهادی عقلی در آن عصر مانع از آن نیست که تفسیر اجتهادی را نیز در آن عصر رایج بدانیم؛ بنابراین، در بیان ویژگی تفسیر در عصر حضور می‌توان گفت تفسیر در آن عصر به سه صورت انجام می‌گرفته است:
با نگاهی گذرا و سریع به [[آثار تفسیری]] به‌جا مانده از عصر حضور ممکن است به نظر آید که تفسیر در آن عصر غالباً به صورت [[نقل روایت]] و اثر یا ذکر معنا و مصداق کلمات بدون مستند می‌باشد و ازاین‌رو، تفسیر آن عصر به «تفسیر به [[مأثور]]» یا «[[تفسیر روایی]] و [[نقلی]]» و «تفسیر ساده و بدون مستند» توصیف شود، ولی با دقت و [[تأمل]] بیشتر در آثار تفسیری آن عصر و با توجه به آنچه در مآخذ تفسیر در عصر حضور بیان شد، پی می‌بریم تفسیر در آن عصر، [[روایی]] یا نقلی محض نبوده است و اگر [[اجتهاد]] در تفسیر، به [[کوشش]] برای تحصیل قرائن و شواهد آشکارکنندۀ معنا و مراد [[آیات]] و [[تفسیر آیات]] به استناد آن، تعریف شود و منظور از [[تفسیر اجتهادی]]، تفسیر مستند به قرائن و شواهد آشکارکننده باشد، می‌توان گفت تفسیر اجتهادی در آن عصر نیز کم نبوده است و حتی تفسیر اجتهادی [[عقلی]]، یعنی [[تفسیری]] که با استناد یا اتّکا به معلومات عقلی حاصل می‌شود نیز در آن عصر وجود داشته است<ref>نمونه‌هایی از آن در بحث مآخذ تفسیر با عنوان «معلومات عقلی» بیان شد (ر.ک: همین کتاب، ص۴۲۴، ۴۲۵).</ref>، البته استناد و اتّکا به معلومات عقلی در آیات مخصوصی بوده<ref>مانند آیات بیان‌کننده صفات باری‌تعالی.</ref> و گستره استناد به قراین و شواهد نقلی بیشتر بوده است، ولی باتوجه به اینکه تفسیر اجتهادی به تفسیر مستند و متکی به معلومات عقلی محدود نمی‌باشد، کمتر بودن تفسیر اجتهادی عقلی در آن عصر مانع از آن نیست که تفسیر اجتهادی را نیز در آن عصر رایج بدانیم؛ بنابراین، در بیان ویژگی تفسیر در عصر حضور می‌توان گفت تفسیر در آن عصر به سه صورت انجام می‌گرفته است:
#به صورت ساده و بیان معنا یا مصداق بدون مستند<ref>برای آگاهی از نمونه‌های آن ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۰۳، ۲۰۴، ۲۱۳-۲۱۵، ۲۲۴، ۲۲۵، ۲۵۰، ۲۵۱ و ۲۵۸.</ref>؛
#به صورت ساده و بیان معنا یا مصداق بدون مستند<ref>برای آگاهی از نمونه‌های آن ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۰۳، ۲۰۴، ۲۱۳-۲۱۵، ۲۲۴، ۲۲۵، ۲۵۰، ۲۵۱ و ۲۵۸.</ref>؛
#[[نقل روایت]] یا اثر بدون [[اجتهاد]] و بررسی<ref>برای آگاهی از نمونه‌های آن ر.ک: ابو حمزه ثمالی، تفسیر القرآن الکریم، روایت‌های ۶۳، ۷۰، ۸۳، ۹۶، ۹۷، ۱۰۱، ۱۱۸، ۱۲۴، ۱۳۶، ۱۳۸، ۳۱۰، ۳۲۵، ۳۳۴، ۳۴۷ و ۳۶۸ [روایات نقل شده از رسول خدا{{صل}}] و روایت‌های ۱، ۲، ۳، ۶۸، ۷۴، ۱۲۱ و ۳۰۹ در روایات نقل شده از امام علی{{ع}}].</ref>؛
# [[نقل روایت]] یا اثر بدون [[اجتهاد]] و بررسی<ref>برای آگاهی از نمونه‌های آن ر.ک: ابو حمزه ثمالی، تفسیر القرآن الکریم، روایت‌های ۶۳، ۷۰، ۸۳، ۹۶، ۹۷، ۱۰۱، ۱۱۸، ۱۲۴، ۱۳۶، ۱۳۸، ۳۱۰، ۳۲۵، ۳۳۴، ۳۴۷ و ۳۶۸ [روایات نقل شده از رسول خدا{{صل}}] و روایت‌های ۱، ۲، ۳، ۶۸، ۷۴، ۱۲۱ و ۳۰۹ در روایات نقل شده از امام علی{{ع}}].</ref>؛
#با اجتهاد و استناد به قرائن و شواهد [[نقلی]] و [[عقلی]]<ref>برای آگاهی از نمونه‌هایی از آن ر.ک: همین کتاب، ص۴۰۲-۴۲۵ (بحث مآخذ تفسیر).</ref>.
#با اجتهاد و استناد به قرائن و شواهد [[نقلی]] و [[عقلی]]<ref>برای آگاهی از نمونه‌هایی از آن ر.ک: همین کتاب، ص۴۰۲-۴۲۵ (بحث مآخذ تفسیر).</ref>.


خط ۳۴۲: خط ۳۴۱:


علت این تطور شاید این باشد که در [[زمان]] نزدیک به عصر [[نزول قرآن]]:
علت این تطور شاید این باشد که در [[زمان]] نزدیک به عصر [[نزول قرآن]]:
#[[زبان]] عموم [[مسلمانان]] [[عربی]] بوده است و آنها با مفهوم عرفی بسیاری از واژه‌های قرآن آشنا بوده‌اند.
# [[زبان]] عموم [[مسلمانان]] [[عربی]] بوده است و آنها با مفهوم عرفی بسیاری از واژه‌های قرآن آشنا بوده‌اند.
#بسیاری از آنان خود [[شاهد]] [[نزول آیات]] بوده و به فضای نزول آیات (اسباب، [[شأن]]، زمان و مکان نزول آیات و [[فرهنگ]] [[مردم]] در زمان نزول آیات) [[آگاه]] بوده‌اند.
#بسیاری از آنان خود [[شاهد]] [[نزول آیات]] بوده و به فضای نزول آیات (اسباب، [[شأن]]، زمان و مکان نزول آیات و [[فرهنگ]] [[مردم]] در زمان نزول آیات) [[آگاه]] بوده‌اند.
#[[اختلافات]] مذهبی و [[فقهی]] دامنه‌دار در بین آنان نبوده تا در اثر برداشت‌های مختلف و متضاد [[فرقه‌ها]] نسبت به معنا و مقصود [[آیات]]، [[تردید]] و [[دشواری]] پدید آید.
# [[اختلافات]] مذهبی و [[فقهی]] دامنه‌دار در بین آنان نبوده تا در اثر برداشت‌های مختلف و متضاد [[فرقه‌ها]] نسبت به معنا و مقصود [[آیات]]، [[تردید]] و [[دشواری]] پدید آید.
#[[رشد فکری]] مردم آن عصر در حدی نبوده است که با [[تدبّر]] و [[تعمق]] در آیات پرسش‌های [[تفسیری]] گسترده و عمیق برایشان پیدا شود و به تفسیر گسترده و عمیق آیات [[احساس نیاز]] کنند؛ ازاین‌رو، در بسیاری از آیات به مرتبه‌ای از معنای آنها که آشکار بوده، اکتفا می‌کرده‌اند و تنها در آیاتی که از فضای [[نزول]] آنها آگاه نبوده‌اند و یا معنا و مفهوم برخی واژه‌های آنها برایشان [[غریب]] و نامأنوس بوده و یا در اثر [[علوّ]] معنا و یا ایجازگویی معنا و مقصود آنها نیاز به تبیین داشته، به تفسیر احساس نیاز می‌کرده‌اند؛ اما با فاصله گرفتن از زمان نزول:
# [[رشد فکری]] مردم آن عصر در حدی نبوده است که با [[تدبّر]] و [[تعمق]] در آیات پرسش‌های [[تفسیری]] گسترده و عمیق برایشان پیدا شود و به تفسیر گسترده و عمیق آیات [[احساس نیاز]] کنند؛ ازاین‌رو، در بسیاری از آیات به مرتبه‌ای از معنای آنها که آشکار بوده، اکتفا می‌کرده‌اند و تنها در آیاتی که از فضای [[نزول]] آنها آگاه نبوده‌اند و یا معنا و مفهوم برخی واژه‌های آنها برایشان [[غریب]] و نامأنوس بوده و یا در اثر [[علوّ]] معنا و یا ایجازگویی معنا و مقصود آنها نیاز به تبیین داشته، به تفسیر احساس نیاز می‌کرده‌اند؛ اما با فاصله گرفتن از زمان نزول:
#با گرویدن غیر [[عرب‌ها]] به [[اسلام]] و [[تغییر]] معنای برخی واژه‌ها، افراد ناآشنا به مفاهیم مفردات و مفردات غریب و نامأنوس بیشتر شد و با پدید آمدن [[نسل]] جدید، افراد ناآشنا به اسباب، زمان و مکان نزول و فرهنگ مردم در زمان نزول فزونی یافت.
#با گرویدن غیر [[عرب‌ها]] به [[اسلام]] و [[تغییر]] معنای برخی واژه‌ها، افراد ناآشنا به مفاهیم مفردات و مفردات غریب و نامأنوس بیشتر شد و با پدید آمدن [[نسل]] جدید، افراد ناآشنا به اسباب، زمان و مکان نزول و فرهنگ مردم در زمان نزول فزونی یافت.
#در اثر اختلافات مذهبی و استدلال‌های مختلف فرقه‌ها به آیات، تردید و دشواری بیشتری نسبت به آیات پدید آمد.
#در اثر اختلافات مذهبی و استدلال‌های مختلف فرقه‌ها به آیات، تردید و دشواری بیشتری نسبت به آیات پدید آمد.
خط ۳۵۶: خط ۳۵۵:


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
#[[تفسیر مأثور از معصوم]]
# [[تفسیر مأثور از معصوم]]
#[[تفسیر صحابه]]
# [[تفسیر صحابه]]
#[[تفسیر تابعین]]
# [[تفسیر تابعین]]
#[[تفسیر عصر پس از تابعین]]
# [[تفسیر عصر پس از تابعین]]


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۷۳: خط ۳۷۲:
[[رده:تفسیر عصر رسالت]]
[[رده:تفسیر عصر رسالت]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:مدخل]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش