تمسک به قرآن و عترت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...)
خط ۱۰: خط ۱۰:
*این [[فضیلت]]، [[مادر]] همه [[فضیلت‌ها]] و منبع همه آن‌هاست؛ چه تمامی [[فضائل]] محتاج به آن بوده در پرتو آن به دست می‌آید، همان‌گونه که هرکس آن را از دست بدهد در [[گمراهی]] افتاده بیابان بی‌انتهای [[ظلمت]] در برابر او قرار می‌گیرد. [[شیعه]] و [[سنّی]] به [[تواتر]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که ایشان در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون به دفعات می‌فرمودند: "من در میان شما دو چیز پربها را به یادگار می‌گذارم: [[کتاب خدا]] و [[خاندان]] خود را، این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند" <ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَ الْحَوْضَ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref>.
*این [[فضیلت]]، [[مادر]] همه [[فضیلت‌ها]] و منبع همه آن‌هاست؛ چه تمامی [[فضائل]] محتاج به آن بوده در پرتو آن به دست می‌آید، همان‌گونه که هرکس آن را از دست بدهد در [[گمراهی]] افتاده بیابان بی‌انتهای [[ظلمت]] در برابر او قرار می‌گیرد. [[شیعه]] و [[سنّی]] به [[تواتر]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که ایشان در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون به دفعات می‌فرمودند: "من در میان شما دو چیز پربها را به یادگار می‌گذارم: [[کتاب خدا]] و [[خاندان]] خود را، این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند" <ref>{{متن حدیث|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَ الْحَوْضَ‌}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref>.
*منظور از تمسّک / چنگ زدن در [[قرآن و عترت]]، [[ایمان]] و [[اعتقاد]] یافتن به آن دو است. از این نظر، این [[فضیلت]] تنها ویژه [[شیعیان]] است، که [[اعتقاد]] به [[قرآن و عترت]] را همزمان در شمار [[عقائد]] خود قرار داده‌اند. [[شیعه]] [[قرآن]] را به دستی و [[عترت]] را به دستی دیگر گرفته، و در پرتو این دو به [[رسالت]] و [[امامت]] [[گرایش]] پیدا کرده، [[جان]] و [[مال]] خویش را در راه آن دو [[فدا]] نموده است. این مطلب به وضوح در کتب [[تاریخ]] قابل مشاهده است، و از [[برترین]] [[نعمت‌های الهی]] است که [[جامعه]] [[شیعه]] می‌باید همواره برای آن [[شکر نعمت]] گذارد؛ نعمتی که کامل شدن [[دین]] و تمام شدن [[رحمت الهی]] منوط به آن است. [[سپاس]] خدای را که این [[نعمت]] را برای ما برگزید!: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.
*منظور از تمسّک / چنگ زدن در [[قرآن و عترت]]، [[ایمان]] و [[اعتقاد]] یافتن به آن دو است. از این نظر، این [[فضیلت]] تنها ویژه [[شیعیان]] است، که [[اعتقاد]] به [[قرآن و عترت]] را همزمان در شمار [[عقائد]] خود قرار داده‌اند. [[شیعه]] [[قرآن]] را به دستی و [[عترت]] را به دستی دیگر گرفته، و در پرتو این دو به [[رسالت]] و [[امامت]] [[گرایش]] پیدا کرده، [[جان]] و [[مال]] خویش را در راه آن دو [[فدا]] نموده است. این مطلب به وضوح در کتب [[تاریخ]] قابل مشاهده است، و از [[برترین]] [[نعمت‌های الهی]] است که [[جامعه]] [[شیعه]] می‌باید همواره برای آن [[شکر نعمت]] گذارد؛ نعمتی که کامل شدن [[دین]] و تمام شدن [[رحمت الهی]] منوط به آن است. [[سپاس]] خدای را که این [[نعمت]] را برای ما برگزید!: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.
*[[روایات شیعه]] و [[سنّی]] به حدّ وفور در [[تفسیر]] این [[آیه]] وارد شده، و بر آن دلالت نموده که کامل شدن [[اسلام]] و تمام شدن [[نعمت الهی]]، تنها با پذیرفتن [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میسّر است. این مطلب مورد [[اجماع]] و اتفاق همه [[مسلمین]] بوده و منکران آن، تنها کسانی بوده‌اند که در میان [[فریقین]] از ارزشی برخوردار نمی‌باشند.
* [[روایات شیعه]] و [[سنّی]] به حدّ وفور در [[تفسیر]] این [[آیه]] وارد شده، و بر آن دلالت نموده که کامل شدن [[اسلام]] و تمام شدن [[نعمت الهی]]، تنها با پذیرفتن [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میسّر است. این مطلب مورد [[اجماع]] و اتفاق همه [[مسلمین]] بوده و منکران آن، تنها کسانی بوده‌اند که در میان [[فریقین]] از ارزشی برخوردار نمی‌باشند.
*از آنجا که مبحث حاضر پیرامون تمسّک به [[قرآن و عترت]] می‌باشد، لازم است که هریک از این دو [[میراث]] بزرگ [[نبوی]] را، جداگانه به بحث گرفته پیرامون چنگ انداختن به دامن هر یک، به [[استقلال]] صحبت کنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۵-۳۷۶.</ref>.
*از آنجا که مبحث حاضر پیرامون تمسّک به [[قرآن و عترت]] می‌باشد، لازم است که هریک از این دو [[میراث]] بزرگ [[نبوی]] را، جداگانه به بحث گرفته پیرامون چنگ انداختن به دامن هر یک، به [[استقلال]] صحبت کنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۵-۳۷۶.</ref>.


==تمسّک به [[قرآن کریم]]==
==تمسّک به [[قرآن کریم]]==
*[[قرآن]]، [[معجزه]] روشن [[الهی]] است که تمامی امور مربوط به [[جوامع]] گوناگون تا صبح [[قیامت]] را، بر عهده گرفته است.
* [[قرآن]]، [[معجزه]] روشن [[الهی]] است که تمامی امور مربوط به [[جوامع]] گوناگون تا صبح [[قیامت]] را، بر عهده گرفته است.
*[[معجزه]] بودن آن، امری روشن است که گذشته از [[تاریخ]]، دلائل دیگری نیز بر آن دلالت می‌نماید. یکی از آن دلائل آشکار، تحدّی‌ای است که این کتاب [[کریم]] در موارد گوناگون عرضه داشته. منظور از [[تحدی]]، آن است که کسی دیگران را به هماوردی خود بخواند، تا همچون او مطالبی را عرضه نمایند. تحدّی برخی از شعرا با دیگر [[شاعران]] از همین نمونه است. [[قرآن کریم]] نیز از همان گاه باز [[ظهور]]، همگان را به هماوردی خود فراخوانده از آنان خواسته که اگر می‌توانند آیه‌ای همچون او بیاورند: {{متن قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}}<ref>«بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۶.</ref>.
* [[معجزه]] بودن آن، امری روشن است که گذشته از [[تاریخ]]، دلائل دیگری نیز بر آن دلالت می‌نماید. یکی از آن دلائل آشکار، تحدّی‌ای است که این کتاب [[کریم]] در موارد گوناگون عرضه داشته. منظور از [[تحدی]]، آن است که کسی دیگران را به هماوردی خود بخواند، تا همچون او مطالبی را عرضه نمایند. تحدّی برخی از شعرا با دیگر [[شاعران]] از همین نمونه است. [[قرآن کریم]] نیز از همان گاه باز [[ظهور]]، همگان را به هماوردی خود فراخوانده از آنان خواسته که اگر می‌توانند آیه‌ای همچون او بیاورند: {{متن قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}}<ref>«بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۶.</ref>.
*[[هدایت‌گری]] [[قرآن کریم]] نسبت به تمامی [[جوامع انسانی]] نیز، از آن رو است که این [[کتاب الهی]] به مسیر مستقیمی که از کژی، [[افراط]]، [[تفریط]] و ناراستی به دور است، [[دعوت]] می‌نماید. نیز هرآنچه همه [[مردم]] تا [[قیام قیامت]] بدان احتیاج دارند را در خود داشته آنان را از منبع پایان‌ناپذیر خود سیراب می‌سازد، و احتیاجات گوناگون آنان را رفع می‌فرماید. این مطلب بر اساس شماری از [[آیات]]، به وضوح روشن می‌شود. نمونه را به این دو [[آیه]] بنگرید:
* [[هدایت‌گری]] [[قرآن کریم]] نسبت به تمامی [[جوامع انسانی]] نیز، از آن رو است که این [[کتاب الهی]] به مسیر مستقیمی که از کژی، [[افراط]]، [[تفریط]] و ناراستی به دور است، [[دعوت]] می‌نماید. نیز هرآنچه همه [[مردم]] تا [[قیام قیامت]] بدان احتیاج دارند را در خود داشته آنان را از منبع پایان‌ناپذیر خود سیراب می‌سازد، و احتیاجات گوناگون آنان را رفع می‌فرماید. این مطلب بر اساس شماری از [[آیات]]، به وضوح روشن می‌شود. نمونه را به این دو [[آیه]] بنگرید:
:*{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ}}<ref>«بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد» سوره اسراء، آیه ۹.</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ}}<ref>«بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد» سوره اسراء، آیه ۹.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>.
:*{{متن قرآن|وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>.
خط ۳۰: خط ۳۰:
*این درجه، اوّلین مراتب این [[فضیلت]] بی‌نظیر است. [[عقل انسان]] چون از سوئی تحدّی جدّی [[قرآن کریم]] را می‌بیند، و از سویی دیگر [[ناتوانی]] [[انسان‌ها]] از هماوردی با آن را در می‌یابد، [[اعتقاد]] پیدا می‌کند که این [[کتاب الهی]] بوده مربوط به [[انسان‌ها]] نمی‌باشد.
*این درجه، اوّلین مراتب این [[فضیلت]] بی‌نظیر است. [[عقل انسان]] چون از سوئی تحدّی جدّی [[قرآن کریم]] را می‌بیند، و از سویی دیگر [[ناتوانی]] [[انسان‌ها]] از هماوردی با آن را در می‌یابد، [[اعتقاد]] پیدا می‌کند که این [[کتاب الهی]] بوده مربوط به [[انسان‌ها]] نمی‌باشد.
*گذشته از این، به وضوح می‌بیند که این کتاب [[قوانین]] حفظ [[جامعه]] از سقوط، [[قانون]] [[توحید]]، و شماری از [[قوانین طبیعی]] نجوم، [[انسان‌شناسی]] و دیگر [[علوم]] مورد نیاز بشری را در خود داشته، با آنکه خود کتاب [[علمی]] - به معنای اصطلاحی آن- نیست، امّا در افقی فراتر از [[علوم]] بشری قرار گرفته است. از این‌رو نسبت به آن [[اعتقادی]] [[راسخ]] یافته آن را همسنگ دیگر کتب نمی‌یابد.
*گذشته از این، به وضوح می‌بیند که این کتاب [[قوانین]] حفظ [[جامعه]] از سقوط، [[قانون]] [[توحید]]، و شماری از [[قوانین طبیعی]] نجوم، [[انسان‌شناسی]] و دیگر [[علوم]] مورد نیاز بشری را در خود داشته، با آنکه خود کتاب [[علمی]] - به معنای اصطلاحی آن- نیست، امّا در افقی فراتر از [[علوم]] بشری قرار گرفته است. از این‌رو نسبت به آن [[اعتقادی]] [[راسخ]] یافته آن را همسنگ دیگر کتب نمی‌یابد.
*[[برتر]] از همه اینها امّا، آنکه این کتاب قوانینی که [[انسان]] را به [[مقام]] [[معرفت]] [[الله]] رسانده او را به وادی عبودیّت می‌رساند را، در خود داشته [[آدمی]] را آن‌چنان [[سلوک]] می‌دهد که به [[هدایت]] عنائی [[حضرت حق]] دست یافته [[شاهد]] مطلوب را در آغوش کشد. این مطلب تنها در حیطه [[قرآن کریم]] است و بس: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>.
* [[برتر]] از همه اینها امّا، آنکه این کتاب قوانینی که [[انسان]] را به [[مقام]] [[معرفت]] [[الله]] رسانده او را به وادی عبودیّت می‌رساند را، در خود داشته [[آدمی]] را آن‌چنان [[سلوک]] می‌دهد که به [[هدایت]] عنائی [[حضرت حق]] دست یافته [[شاهد]] مطلوب را در آغوش کشد. این مطلب تنها در حیطه [[قرآن کریم]] است و بس: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>.
*از این [[آیه شریفه]]، دانسته می‌شود که [[قرآن]] هدیّه‌ای [[الهی]] است که [[خداوند]] آن را به صاحب قلبان بخشیده، تا آنان را به اهدافشان در [[مقامات]] مختلف [[بندگی]] برساند.
*از این [[آیه شریفه]]، دانسته می‌شود که [[قرآن]] هدیّه‌ای [[الهی]] است که [[خداوند]] آن را به صاحب قلبان بخشیده، تا آنان را به اهدافشان در [[مقامات]] مختلف [[بندگی]] برساند.
*این مرتبه هرچند از [[محاسن]] بسیاری برخوردار است، امّا از آنجا که [[آدمی]] را از مرتبه [[علم الیقین]] فراتر نمی‌برد، تنها [[عقل]] را روشن ساخته نمی‌تواند [[قلب]] و [[روح]] [[انسان]] را به [[مقام عبودیّت]] وارد سازد. از این‌رو این مرتبه تنها پلّه‌ای است که می‌باید از آن [[گذشت]]، و به مراتب بعدی وارد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۹.</ref>.
*این مرتبه هرچند از [[محاسن]] بسیاری برخوردار است، امّا از آنجا که [[آدمی]] را از مرتبه [[علم الیقین]] فراتر نمی‌برد، تنها [[عقل]] را روشن ساخته نمی‌تواند [[قلب]] و [[روح]] [[انسان]] را به [[مقام عبودیّت]] وارد سازد. از این‌رو این مرتبه تنها پلّه‌ای است که می‌باید از آن [[گذشت]]، و به مراتب بعدی وارد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۹.</ref>.
خط ۳۶: خط ۳۶:
*درجه دوم مرتبه اوّل [[فضیلت]] تمسّک به [[قرآن کریم]]، آن است که [[انسان]] [[یقین]] یابد که این کتاب با پهنه هستی مطابقت کامل داشته، همچون قانونی است که به توضیح پهنه هستی می‌پردازد. این دو با هم سازگار بوده از مطابقت کامل برخوردار هستند: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۹.</ref>.
*درجه دوم مرتبه اوّل [[فضیلت]] تمسّک به [[قرآن کریم]]، آن است که [[انسان]] [[یقین]] یابد که این کتاب با پهنه هستی مطابقت کامل داشته، همچون قانونی است که به توضیح پهنه هستی می‌پردازد. این دو با هم سازگار بوده از مطابقت کامل برخوردار هستند: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۷۹.</ref>.
====۳. [[اعتقاد]] به [[ظهور]] اسماء و [[صفات الهی]] در این [[کتاب آسمانی]]====
====۳. [[اعتقاد]] به [[ظهور]] اسماء و [[صفات الهی]] در این [[کتاب آسمانی]]====
*[[برتر]] از این دو درجه امّا، آن است که [[آدمی]] دریابد و به [[یقین]] رسد، که [[قرآن کریم]] محلّ تجلّی ذات [[الهی]] با تمامی اسماء و صفات اوست. در این میان، حتّی اسم [[نهان]] او که تنها او خود از آن [[آگاه]] است نیز، در این کتاب بروز و [[ظهور]] یافته است. این موهبت بزرگ- که بدون تردید بزرگترین [[موهبت الهی]] برای همه [[انسان‌ها]] است-، این‌گونه در خود [[قرآن کریم]] به تصریح گرفته شده است: {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>.
* [[برتر]] از این دو درجه امّا، آن است که [[آدمی]] دریابد و به [[یقین]] رسد، که [[قرآن کریم]] محلّ تجلّی ذات [[الهی]] با تمامی اسماء و صفات اوست. در این میان، حتّی اسم [[نهان]] او که تنها او خود از آن [[آگاه]] است نیز، در این کتاب بروز و [[ظهور]] یافته است. این موهبت بزرگ- که بدون تردید بزرگترین [[موهبت الهی]] برای همه [[انسان‌ها]] است-، این‌گونه در خود [[قرآن کریم]] به تصریح گرفته شده است: {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>.
*آغاز این [[آیه شریفه]]، دلالت بر آن می‌نماید که تمامی [[غیب]] تنها از آن او - جلَّ وعلا! - است؛ پایان آن نیز دلالت می‌نماید که تمامی [[غیب]] در این کتاب نهفته است؛
*آغاز این [[آیه شریفه]]، دلالت بر آن می‌نماید که تمامی [[غیب]] تنها از آن او - جلَّ وعلا! - است؛ پایان آن نیز دلالت می‌نماید که تمامی [[غیب]] در این کتاب نهفته است؛
*از این‌رو تمامی این [[آیه]] بر روی هم دلالت می‌کند که، [[خداوند متعال]] با [[غیب]] خود در این کتاب تجلّی فرموده است.
*از این‌رو تمامی این [[آیه]] بر روی هم دلالت می‌کند که، [[خداوند متعال]] با [[غیب]] خود در این کتاب تجلّی فرموده است.
خط ۴۷: خط ۴۷:
*به تعبیری دیگر، [[یقین]] نخستین از [[باب]] [[علم حضوری]]، یعنی حضور معلوم نزد عالم است؛ در حالی که [[یقین]] دوّم از [[باب]] [[علم حصولی]]، یعنی دریافت صورت آن می‌باشد؛
*به تعبیری دیگر، [[یقین]] نخستین از [[باب]] [[علم حضوری]]، یعنی حضور معلوم نزد عالم است؛ در حالی که [[یقین]] دوّم از [[باب]] [[علم حصولی]]، یعنی دریافت صورت آن می‌باشد؛
*و پُر واضح است که تفاوت میان این دو، از [[زمین]] است تا به [[آسمان]]!.
*و پُر واضح است که تفاوت میان این دو، از [[زمین]] است تا به [[آسمان]]!.
*[[اهل دل]] این مرتبه را گاهی [[یقین]]، گاهی [[کشف]]، و گاهی [[شهود]] می‌خوانند. هرکس به وسیله ریاضت‌های شرعی - و از آن جمله و بلکه مهمتر از همه، تمسّک به [[ثقلین]] - به این مرتبه رسد، [[نور]] [[قرآن]] را دریافته قلبش به گونه حضوری [[حقیقت]] این [[آیه]] را به [[شهادت]] می‌گیرد: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>.
* [[اهل دل]] این مرتبه را گاهی [[یقین]]، گاهی [[کشف]]، و گاهی [[شهود]] می‌خوانند. هرکس به وسیله ریاضت‌های شرعی - و از آن جمله و بلکه مهمتر از همه، تمسّک به [[ثقلین]] - به این مرتبه رسد، [[نور]] [[قرآن]] را دریافته قلبش به گونه حضوری [[حقیقت]] این [[آیه]] را به [[شهادت]] می‌گیرد: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>.
*او [[هدایت]] ویژه [[حضرت حق]] - که [[رحمت]] خاصّ اوست - را در می‌یابد، و باز قلبش [[حقیقت]] این [[آیه شریفه]] را [[ادراک]] می‌کند که: {{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ}}<ref>«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>.
*او [[هدایت]] ویژه [[حضرت حق]] - که [[رحمت]] خاصّ اوست - را در می‌یابد، و باز قلبش [[حقیقت]] این [[آیه شریفه]] را [[ادراک]] می‌کند که: {{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ}}<ref>«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>.
*این [[قلب]]، راه‌های [[تسلیم]] در مقابل [[حضرت حق]] در تمامی لحظات را دریافته، بإذن [[الله]] از ظلمات به سوی [[نور]] خارج می‌شود؛ و از این‌رو در [[صراط مستقیم]] ربوبی قرار می‌گیرد. او [[تصدیق]] می‌کند که: {{متن قرآن|وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>.
*این [[قلب]]، راه‌های [[تسلیم]] در مقابل [[حضرت حق]] در تمامی لحظات را دریافته، بإذن [[الله]] از ظلمات به سوی [[نور]] خارج می‌شود؛ و از این‌رو در [[صراط مستقیم]] ربوبی قرار می‌گیرد. او [[تصدیق]] می‌کند که: {{متن قرآن|وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>.
خط ۵۹: خط ۵۹:
:*{{متن قرآن|إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى}}<ref>«به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست» سوره علق، آیه ۸.</ref>؛
:*{{متن قرآن|إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى}}<ref>«به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست» سوره علق، آیه ۸.</ref>؛
:*{{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۳.</ref>.
:*{{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۳.</ref>.
*[[اهل دل]]، این مرتبه را "حقُّ الیقین" می‌خوانند. کسی که به مرتبه حقُّ الیقین رسد، آیاتی نظیر {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref> را به‌واسطه تجلّی آن بر [[قلب]] خود، [[درک]] می‌کند. [[قلب]] او این [[نور]] را در می‌یابد، آن را می‌بیند، و آنگاه به‌واسطه آن به بالاترین مراتب [[نورانیّت]] واصل می‌شود.
* [[اهل دل]]، این مرتبه را "حقُّ الیقین" می‌خوانند. کسی که به مرتبه حقُّ الیقین رسد، آیاتی نظیر {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref> را به‌واسطه تجلّی آن بر [[قلب]] خود، [[درک]] می‌کند. [[قلب]] او این [[نور]] را در می‌یابد، آن را می‌بیند، و آنگاه به‌واسطه آن به بالاترین مراتب [[نورانیّت]] واصل می‌شود.
*نیز [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ}}<ref>«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref> را لمس، و با [[درک]] [[سلطه]] یدُ [[الله]] بر خود، در "راه‌های [[سلامت]]" پا می‌نهد.
*نیز [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ}}<ref>«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref> را لمس، و با [[درک]] [[سلطه]] یدُ [[الله]] بر خود، در "راه‌های [[سلامت]]" پا می‌نهد.
*[[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref> نیز، بر خروج اینان از مطلق ظلمات و دخول‌شان در [[نور]] مطلق [[شهادت]] می‌دهد. از این‌رو اینان [[جان]] و [[روح]] خود را در [[صراط مستقیم]] می‌بینند، و ذرّه‌ای [[انحراف]] در عالم مشاهده نمی‌کنند؛ هم از این‌رو است که [[حقیقت]] [[آیه]]: {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>«که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref> را لمس می‌نمایند.
* [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref> نیز، بر خروج اینان از مطلق ظلمات و دخول‌شان در [[نور]] مطلق [[شهادت]] می‌دهد. از این‌رو اینان [[جان]] و [[روح]] خود را در [[صراط مستقیم]] می‌بینند، و ذرّه‌ای [[انحراف]] در عالم مشاهده نمی‌کنند؛ هم از این‌رو است که [[حقیقت]] [[آیه]]: {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>«که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref> را لمس می‌نمایند.
*به تعبیری دیگر، اینان به هدفی که برای آن خلق شده و تمامی [[پیامبران]] در [[رسالت]] خود سر در پی آن داشته، و [[خداوند]] نیز در [[قرآن کریم]] یکایک ما را به آن امر فرموده، دست می‌یابند؛ [[هدف]] از [[خلقت انسان]] [[درک]] [[حقیقت]] این [[آیه شریفه]] است که {{متن قرآن|الَمِ ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«الف لام میم  این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱-۲. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۴.</ref>.
*به تعبیری دیگر، اینان به هدفی که برای آن خلق شده و تمامی [[پیامبران]] در [[رسالت]] خود سر در پی آن داشته، و [[خداوند]] نیز در [[قرآن کریم]] یکایک ما را به آن امر فرموده، دست می‌یابند؛ [[هدف]] از [[خلقت انسان]] [[درک]] [[حقیقت]] این [[آیه شریفه]] است که {{متن قرآن|الَمِ ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«الف لام میم  این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱-۲. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۴.</ref>.
*یعنی این [[کتاب آسمانی]] به حقُّ الیقین [[هدایت]] می‌فرماید، و صد البتّه نه همه [[مردمان]] را که تنها متّقیانی که سر بر [[عبادت]] نهاده، با عبادت‌های [[مشروع]] و نیایش‌های سنگین و تمسّک به [[ثقلین]]، نخست به مرتبه [[یقین]] و زان پس به مرتبه [[حقّ]] الیقین رسیده‌اند.
*یعنی این [[کتاب آسمانی]] به حقُّ الیقین [[هدایت]] می‌فرماید، و صد البتّه نه همه [[مردمان]] را که تنها متّقیانی که سر بر [[عبادت]] نهاده، با عبادت‌های [[مشروع]] و نیایش‌های سنگین و تمسّک به [[ثقلین]]، نخست به مرتبه [[یقین]] و زان پس به مرتبه [[حقّ]] الیقین رسیده‌اند.
خط ۷۱: خط ۷۱:
*بنا بر آنچه از این [[آیه شریفه]] می‌توان استفاده کرد، [[حضرت موسی]]{{ع}} در مرتبه حقُّ الیقین به سر می‌برد، و [[خانواده]] او در مرتبه عین الیقین؛ چه از آن [[حضرت]] به {{متن قرآن|مَنْ فِي النَّارِ}}<ref>«آن کس که در (کنار این) آتش» سوره نمل، آیه ۸.</ref>، و از خانواده‌اش به {{متن قرآن|وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و آنکه پیرامون آن است» سوره نمل، آیه ۸.</ref>، یاد شده. نیز [[آیه شریفه]] اشاره می‌کند که این دو مرتبه، برای او و خانواده‌اش موهبتی [[الهی]] بوده است، چه آنان را "[[برکت]] داده شده" خوانده است.
*بنا بر آنچه از این [[آیه شریفه]] می‌توان استفاده کرد، [[حضرت موسی]]{{ع}} در مرتبه حقُّ الیقین به سر می‌برد، و [[خانواده]] او در مرتبه عین الیقین؛ چه از آن [[حضرت]] به {{متن قرآن|مَنْ فِي النَّارِ}}<ref>«آن کس که در (کنار این) آتش» سوره نمل، آیه ۸.</ref>، و از خانواده‌اش به {{متن قرآن|وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و آنکه پیرامون آن است» سوره نمل، آیه ۸.</ref>، یاد شده. نیز [[آیه شریفه]] اشاره می‌کند که این دو مرتبه، برای او و خانواده‌اش موهبتی [[الهی]] بوده است، چه آنان را "[[برکت]] داده شده" خوانده است.
*نیز [[حضرت حق]] می‌فرماید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ * أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟ * آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۳-۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۵.</ref>.
*نیز [[حضرت حق]] می‌فرماید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ * أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟ * آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۳-۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۵.</ref>.
*[[یقین]] اوّل، [[علم الیقین]]، و [[یقین]] دوّم، عین الیقین، و [[یقین]] سوم، [[حق]] الیقین است؛ چه در مرتبه نخست سخن از [[تبیین]] [[علمی]] است، و در مرتبه دوّم از [[شهادت]] او نسبت به تمامی عالَم، و در مرتبه سوّم از دریافت احاطه او بر ذرّه ذرّه موجودات. در [[سوره]] شریفه تکاثر نیز سخن از همین مطلب بلند رفته است: {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت تا با گورها دیدار کردید هرگز! به زودی خواهید دانست دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست هرگز! اگر به "دانش بی‌گمان" بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید سپس آن را به "دیدار بی‌گمان" خواهید دید آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۱-۸.</ref>. چه مراد از [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref> حقُّ الیقین است که برای [[کافران]] نیز به هنگام چشیدن [[عذاب]] جهنّم، حاصل می‌شود. در این هنگام آنان از [[نعمت]] [[قرآن]] و [[ولایت]] که [[برترین]] [[نعمت‌ها]] است، مورد سؤال قرار می‌گیرند، و به [[یقین]] آن را در می‌یابند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۶.</ref>.
* [[یقین]] اوّل، [[علم الیقین]]، و [[یقین]] دوّم، عین الیقین، و [[یقین]] سوم، [[حق]] الیقین است؛ چه در مرتبه نخست سخن از [[تبیین]] [[علمی]] است، و در مرتبه دوّم از [[شهادت]] او نسبت به تمامی عالَم، و در مرتبه سوّم از دریافت احاطه او بر ذرّه ذرّه موجودات. در [[سوره]] شریفه تکاثر نیز سخن از همین مطلب بلند رفته است: {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت تا با گورها دیدار کردید هرگز! به زودی خواهید دانست دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست هرگز! اگر به "دانش بی‌گمان" بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید سپس آن را به "دیدار بی‌گمان" خواهید دید آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۱-۸.</ref>. چه مراد از [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref> حقُّ الیقین است که برای [[کافران]] نیز به هنگام چشیدن [[عذاب]] جهنّم، حاصل می‌شود. در این هنگام آنان از [[نعمت]] [[قرآن]] و [[ولایت]] که [[برترین]] [[نعمت‌ها]] است، مورد سؤال قرار می‌گیرند، و به [[یقین]] آن را در می‌یابند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۶.</ref>.


==نتائج رسیدن به این مراتب سه‌گانه==
==نتائج رسیدن به این مراتب سه‌گانه==
خط ۷۷: خط ۷۷:
*این آثار بسیار زیاد است؛ ما در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:
*این آثار بسیار زیاد است؛ ما در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:
===١. [[قرائت قرآن]]===
===١. [[قرائت قرآن]]===
*[[قرآن کریم]]، خود امر می‌فرماید که [[مردم]] به خواندن آن بپردازند. او بر این مطلب به‌گونه‌ای تأکید می‌کند، که کمتر نمونه‌ای برای آن در سراسر این [[کتاب آسمانی]] می‌توان یافت. نمونه را به این [[آیه مبارکه]] بنگرید: {{متن قرآن|فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ}}<ref>«اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام می‌زنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند می‌جویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ می‌کنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref>.
* [[قرآن کریم]]، خود امر می‌فرماید که [[مردم]] به خواندن آن بپردازند. او بر این مطلب به‌گونه‌ای تأکید می‌کند، که کمتر نمونه‌ای برای آن در سراسر این [[کتاب آسمانی]] می‌توان یافت. نمونه را به این [[آیه مبارکه]] بنگرید: {{متن قرآن|فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ}}<ref>«اکنون آنچه میسّر است از قرآن بخوانید! او معلوم داشت که برخی از شما بیمار خواهند بود و برخی دیگر در زمین، گام می‌زنند و (روزی خود را) از بخشش خداوند می‌جویند و گروهی دیگر در راه خداوند جنگ می‌کنند بنابراین آنچه میسّر است از آن (قرآن) بخوانید» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref>.
*در ابتدای این [[سوره]] [[مبارکه]] که بعد از ابتدای [[سوره]] علق -آغازگر [[رسالت]]- نازل شد، [[خداوند]] [[پیامبر]] خود را سفارش می‌فرماید، که هر اندازه می‌تواند [[قرآن]] بخواند، تا بدان وسیله بتواند سنگینی‌ها و سختی‌های [[رسالت]]، و یا به تعبیر همان کتاب [[عزیز]] "قول ثقیل" را تحمّل نموده، بر انجام [[وظائف]] [[رسالت]] خود [[قدرت]] یابد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا}}<ref>«ای جامه بر خویش پیچیده شب را- جز اندکی- بپای خیز نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان ما سخنی سنگین را به زودی بر تو فرو می‌فرستیم» سوره مزمل، آیه ۱-۵.</ref>
*در ابتدای این [[سوره]] [[مبارکه]] که بعد از ابتدای [[سوره]] علق -آغازگر [[رسالت]]- نازل شد، [[خداوند]] [[پیامبر]] خود را سفارش می‌فرماید، که هر اندازه می‌تواند [[قرآن]] بخواند، تا بدان وسیله بتواند سنگینی‌ها و سختی‌های [[رسالت]]، و یا به تعبیر همان کتاب [[عزیز]] "قول ثقیل" را تحمّل نموده، بر انجام [[وظائف]] [[رسالت]] خود [[قدرت]] یابد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا}}<ref>«ای جامه بر خویش پیچیده شب را- جز اندکی- بپای خیز نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان ما سخنی سنگین را به زودی بر تو فرو می‌فرستیم» سوره مزمل، آیه ۱-۵.</ref>
*در ابتدا و انتهای این [[سوره]]، [[قرائت قرآن]] به امر گرفته شده، تا اهمیّت این مطلب به خوبی نشان داده شود. از همین رو اهل [[سیر و سلوک]] برآنند که [[سلوک]] [[مسیر کمال]]، تنها با [[قرائت قرآن]] ممکن می‌شود و بس. از این‌رو تا در [[توان]] دارند از آن [[کمک]] گرفته، خود را بر انجام مشکلات [[سلوک]] قدرتمند می‌سازند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۷.</ref>.
*در ابتدا و انتهای این [[سوره]]، [[قرائت قرآن]] به امر گرفته شده، تا اهمیّت این مطلب به خوبی نشان داده شود. از همین رو اهل [[سیر و سلوک]] برآنند که [[سلوک]] [[مسیر کمال]]، تنها با [[قرائت قرآن]] ممکن می‌شود و بس. از این‌رو تا در [[توان]] دارند از آن [[کمک]] گرفته، خود را بر انجام مشکلات [[سلوک]] قدرتمند می‌سازند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۷.</ref>.
خط ۸۶: خط ۸۶:
*ما [[روایات]] مربوط به تمسّک به [[قرآن]] را در پایان همین مبحث یاد خواهیم نمود؛ اینجا تنها به چند [[حدیث]] توجّه می‌دهیم:
*ما [[روایات]] مربوط به تمسّک به [[قرآن]] را در پایان همین مبحث یاد خواهیم نمود؛ اینجا تنها به چند [[حدیث]] توجّه می‌دهیم:
:*"[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: هرکس چهار [[آیه]] از ابتدای [[سوره]] بقره و [[آیه]] الکرسی و دو [[آیه]] بعد از آن و سه [[آیه]] از آخر [[سوره]] بقره را بخواند، در [[جان]] و [[مال]] خود چیزی [[ناپسند]] نخواهد دید، و [[شیطان]] به او نزدیک نمی‌شود، و نیز [[قرآن]] را فراموش نخواهد کرد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آيَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الْبَقَرَةِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ آيَتَيْنِ بَعْدَهَا وَ ثَلَاثَ آيَاتٍ مِنْ آخِرِهَا لَمْ يَرَ فِي نَفْسِهِ وَ مَالِهِ شَيْئاً يَكْرَهُهُ وَ لَا يَقْرَبُهُ شَيْطَانٌ وَ لَا يَنْسَى الْقُرْآنَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۱.</ref>؛
:*"[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: هرکس چهار [[آیه]] از ابتدای [[سوره]] بقره و [[آیه]] الکرسی و دو [[آیه]] بعد از آن و سه [[آیه]] از آخر [[سوره]] بقره را بخواند، در [[جان]] و [[مال]] خود چیزی [[ناپسند]] نخواهد دید، و [[شیطان]] به او نزدیک نمی‌شود، و نیز [[قرآن]] را فراموش نخواهد کرد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آيَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الْبَقَرَةِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ آيَتَيْنِ بَعْدَهَا وَ ثَلَاثَ آيَاتٍ مِنْ آخِرِهَا لَمْ يَرَ فِي نَفْسِهِ وَ مَالِهِ شَيْئاً يَكْرَهُهُ وَ لَا يَقْرَبُهُ شَيْطَانٌ وَ لَا يَنْسَى الْقُرْآنَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۱.</ref>؛
:*[[امام کاظم]]{{ع}} در روایتی فرمودند: "... هرگاه از پیشامدی ترسیدی، صد [[آیه]] از هر کجای [[قرآن]] که خواستی بخوان، سپس سه مرتبه بگو: خدایا [[بلاء]] را از من بازگردان"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ{{ع}} فِي رِوایَةٍ ... إِذَا خِفْتَ أَمْراً فَاقْرَأْ مِائَةَ آيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ ثُمَّ قُلِ- اللَّهُمَّ اكْشِفْ عَنِّي الْبَلَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۱.</ref>.
:* [[امام کاظم]]{{ع}} در روایتی فرمودند: "... هرگاه از پیشامدی ترسیدی، صد [[آیه]] از هر کجای [[قرآن]] که خواستی بخوان، سپس سه مرتبه بگو: خدایا [[بلاء]] را از من بازگردان"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ{{ع}} فِي رِوایَةٍ ... إِذَا خِفْتَ أَمْراً فَاقْرَأْ مِائَةَ آيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ ثُمَّ قُلِ- اللَّهُمَّ اكْشِفْ عَنِّي الْبَلَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۱.</ref>.
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "تعجّب ندارد اگر [[سوره]] [[حمد]] را هفتاد مرتبه بر مرده‌ای بخوانی، آن‌گاه او زنده شود"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَوْ قُرِئَتِ الْحَمْدُ عَلَى مَيِّتٍ سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ رُدَّتْ فِيهِ الرُّوحُ مَا كَانَ ذَلِكَ عَجَباً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۳.</ref>.
:* [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "تعجّب ندارد اگر [[سوره]] [[حمد]] را هفتاد مرتبه بر مرده‌ای بخوانی، آن‌گاه او زنده شود"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَوْ قُرِئَتِ الْحَمْدُ عَلَى مَيِّتٍ سَبْعِينَ مَرَّةً ثُمَّ رُدَّتْ فِيهِ الرُّوحُ مَا كَانَ ذَلِكَ عَجَباً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۳.</ref>.
:*[[امام کاظم]]{{ع}} فرمودند: "هر کس از [[شرق]] و [[غرب]] عالَم کناره گیرد و تنها به یک [[آیه]] از [[قرآن]] بسنده کند، آن [[آیه]] او را کافی است اگر این مطلب از سَر [[یقین]] به همان یک [[آیه]] باشد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: مَنِ اسْتَكْفَى بِآيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنَ الشَّرْقِ إِلَى الْغَرْبِ كُفِيَ إِذَا كَانَ بِيَقِينٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۹.</ref>.
:* [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودند: "هر کس از [[شرق]] و [[غرب]] عالَم کناره گیرد و تنها به یک [[آیه]] از [[قرآن]] بسنده کند، آن [[آیه]] او را کافی است اگر این مطلب از سَر [[یقین]] به همان یک [[آیه]] باشد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: مَنِ اسْتَكْفَى بِآيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنَ الشَّرْقِ إِلَى الْغَرْبِ كُفِيَ إِذَا كَانَ بِيَقِينٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۸۹.</ref>.
*تمامی این [[روایات]] و دیگر [[روایات]] باب، مقیّد به همین قید [[یقین]] است؛ چه استفاده‌ای که [[انسان]] از [[قرآن]] می‌برد، تنها به اندازه همان یقینی است که به آن [[کتاب آسمانی]] دارد. سِرّ این مطلب نیز آن است که [[قرآن]] [[نور]]، شفاء و درمان هر [[بیماری]] است، [[قرآن]] [[قدرت]]، [[قوّت]]، [[هدایت]] و [[رحمت]] است؛ حال هر کس با [[یقین]] خود به این [[قدرت]] و [[قوّت]] و [[رحمت]] [[هدایت]] دست یابد، از آن [[نور]] و درمان بهره‌مند می‌گردد:
*تمامی این [[روایات]] و دیگر [[روایات]] باب، مقیّد به همین قید [[یقین]] است؛ چه استفاده‌ای که [[انسان]] از [[قرآن]] می‌برد، تنها به اندازه همان یقینی است که به آن [[کتاب آسمانی]] دارد. سِرّ این مطلب نیز آن است که [[قرآن]] [[نور]]، شفاء و درمان هر [[بیماری]] است، [[قرآن]] [[قدرت]]، [[قوّت]]، [[هدایت]] و [[رحمت]] است؛ حال هر کس با [[یقین]] خود به این [[قدرت]] و [[قوّت]] و [[رحمت]] [[هدایت]] دست یابد، از آن [[نور]] و درمان بهره‌مند می‌گردد:
:*{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>؛
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
*نیز دلالت می‌فرماید که او [[صراط]] مستقیمی است، که کوتاه‌ترین راه برای رسیدن به مقصود را نشان می‌دهد: {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۳.</ref>.
*نیز دلالت می‌فرماید که او [[صراط]] مستقیمی است، که کوتاه‌ترین راه برای رسیدن به مقصود را نشان می‌دهد: {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۹۳.</ref>.
*یادآوری و یادآوردنده می‌باشد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref>؛
*یادآوری و یادآوردنده می‌باشد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref>؛
*[[بصیرت]] آفرین است و بدان می‌توان [[حق]] و [[حقیقت]] را به مشاهده گرفت: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا}}<ref>«بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است» سوره انعام، آیه ۱۰۴.</ref>؛
* [[بصیرت]] آفرین است و بدان می‌توان [[حق]] و [[حقیقت]] را به مشاهده گرفت: {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا}}<ref>«بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است» سوره انعام، آیه ۱۰۴.</ref>؛
*نیز [[قانون]] جامعی است که روش [[زندگی پاک]] و [[پاکیزه]] را [[آموزش]] می‌دهد، از این‌رو هرکس در عمل خود با آن [[همراهی]] و موافقت نماید، در هر دو [[جهان]] به حیات جاوید دست می‌یابد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>؛
*نیز [[قانون]] جامعی است که روش [[زندگی پاک]] و [[پاکیزه]] را [[آموزش]] می‌دهد، از این‌رو هرکس در عمل خود با آن [[همراهی]] و موافقت نماید، در هر دو [[جهان]] به حیات جاوید دست می‌یابد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>؛
*نیز نوری است که متمسّکان به آن، بدان روشنائی یافته راه‌های [[هدایت]] را در [[زندگی]] [[دنیا]] و [[آخرت]] باز می‌یابند؛ از این‌رو [[زندگی]] آنان [[سلامت]] است و قلبشان سلامت‌تر، ظاهر آنان سالم است و باطنشان سالم‌تر، بر این اساس شایسته آنند که [[خداوند]] بر آنان [[سلام]] فرستد و درودگوید:
*نیز نوری است که متمسّکان به آن، بدان روشنائی یافته راه‌های [[هدایت]] را در [[زندگی]] [[دنیا]] و [[آخرت]] باز می‌یابند؛ از این‌رو [[زندگی]] آنان [[سلامت]] است و قلبشان سلامت‌تر، ظاهر آنان سالم است و باطنشان سالم‌تر، بر این اساس شایسته آنند که [[خداوند]] بر آنان [[سلام]] فرستد و درودگوید:
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
*آری! [[قلب]] [[پاک]]، [[قرآن]]، [[نور]] آن و حقیقتش را لمس می‌نماید.
*آری! [[قلب]] [[پاک]]، [[قرآن]]، [[نور]] آن و حقیقتش را لمس می‌نماید.
*شاید این سخن، سِرّ شماری از روایاتی است که بر حضور [[قرآن]] در صحنه [[محشر]] دلالت می‌نماید. بنابراین [[روایات]]، در آن صحنه [[قرآن کریم]] زیباتر، نورانی‌تر و بلند مرتبه‌تر از تمامی [[بندگان]] [[صالح]] [[خداوند]]، [[شهیدان]]، [[پیامبران]]{{عم}} و حتّی [[ملائکه]] [[مقرّب]] [[الهی]] است. [[قرآن]] از همه این طبقات [[مردم]] می‌گذرد تا در زیر [[عرش]] در مقابل [[خداوند]] به [[سجده]] می‌افتد، در این حال [[خداوند]] او را ندا می‌دهد که: "ای [[دلیل]] و سخن من! سرت را بلند کن و بخواه تا عطا شوی، و [[شفاعت]] کن تا شفاعتت پذیرفته شود"<ref>{{متن حدیث|يَا حُجَّتِي وَ كَلَامِيَ ارْفَعْ رَأْسَكَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۹۷.</ref>.
*شاید این سخن، سِرّ شماری از روایاتی است که بر حضور [[قرآن]] در صحنه [[محشر]] دلالت می‌نماید. بنابراین [[روایات]]، در آن صحنه [[قرآن کریم]] زیباتر، نورانی‌تر و بلند مرتبه‌تر از تمامی [[بندگان]] [[صالح]] [[خداوند]]، [[شهیدان]]، [[پیامبران]]{{عم}} و حتّی [[ملائکه]] [[مقرّب]] [[الهی]] است. [[قرآن]] از همه این طبقات [[مردم]] می‌گذرد تا در زیر [[عرش]] در مقابل [[خداوند]] به [[سجده]] می‌افتد، در این حال [[خداوند]] او را ندا می‌دهد که: "ای [[دلیل]] و سخن من! سرت را بلند کن و بخواه تا عطا شوی، و [[شفاعت]] کن تا شفاعتت پذیرفته شود"<ref>{{متن حدیث|يَا حُجَّتِي وَ كَلَامِيَ ارْفَعْ رَأْسَكَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۹۷.</ref>.
*[[قلب]] [[پاک]] در همین [[دنیا]] [[قرآن]] را در [[جایگاه]] بلندش [[درک]] می‌کند، و [[نور]] آن را می‌بیند و بدان [[نورانی]] می‌شود؛ از این‌رو اگر در تمامی [[شرق]] و [[غرب]] عالم تنها شود، پس از اُنس یافتن به [[قرآن]] دچار [[وحشت]] نمی‌شود، از [[دشمنی]] [[مردم]] نمی‌ترسد، و اگر آنان به تمامی در [[دشمنی]] او پشت به پشت یکدیگر دهند، باز اندکی [[اندوه]] به [[دل]] او راه نمی‌یابد: "[[امام]] سجّاد{{ع}} می‌فرمایند: اگر هرکس که بین [[مشرق]] و [[مغرب]] [[زمین]] است بمیرد، چون [[قرآن]] به همراه من باشد دچار وحشت نخواهم شد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۰.</ref>.
* [[قلب]] [[پاک]] در همین [[دنیا]] [[قرآن]] را در [[جایگاه]] بلندش [[درک]] می‌کند، و [[نور]] آن را می‌بیند و بدان [[نورانی]] می‌شود؛ از این‌رو اگر در تمامی [[شرق]] و [[غرب]] عالم تنها شود، پس از اُنس یافتن به [[قرآن]] دچار [[وحشت]] نمی‌شود، از [[دشمنی]] [[مردم]] نمی‌ترسد، و اگر آنان به تمامی در [[دشمنی]] او پشت به پشت یکدیگر دهند، باز اندکی [[اندوه]] به [[دل]] او راه نمی‌یابد: "[[امام]] سجّاد{{ع}} می‌فرمایند: اگر هرکس که بین [[مشرق]] و [[مغرب]] [[زمین]] است بمیرد، چون [[قرآن]] به همراه من باشد دچار وحشت نخواهم شد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ{{ع}} لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۶۰۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۰.</ref>.
*آری! [[قرآن]] [[نور]]، [[دوست]]، مونس، [[سلاح]] و مانعی در میان او و [[دشمنان]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا}}<ref>«و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پرده‌ای فراپوشیده می‌نهیم» سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>
*آری! [[قرآن]] [[نور]]، [[دوست]]، مونس، [[سلاح]] و مانعی در میان او و [[دشمنان]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا}}<ref>«و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پرده‌ای فراپوشیده می‌نهیم» سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>
*چه همان‌گونه که [[دعا]] [[سلاح]] [[مؤمن]]، نیزه و سپر اوست، [[قرآن]] نیز از حالتی همین‌گونه و بلکه بسی فراتر از این برخوردار است؛ از این‌رو [[یار]] [[قرآن]] می‌تواند از آن در دور ساختن [[شیاطین]] جنّی و اِنسی استفاده کرده بر آنان در دو [[جهاد اکبر]] و اصغر [[غلبه]] نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۱.</ref>.
*چه همان‌گونه که [[دعا]] [[سلاح]] [[مؤمن]]، نیزه و سپر اوست، [[قرآن]] نیز از حالتی همین‌گونه و بلکه بسی فراتر از این برخوردار است؛ از این‌رو [[یار]] [[قرآن]] می‌تواند از آن در دور ساختن [[شیاطین]] جنّی و اِنسی استفاده کرده بر آنان در دو [[جهاد اکبر]] و اصغر [[غلبه]] نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۱.</ref>.
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
*گذشته از این، تمسّک به [[عترت]] همچون تمسّک به هم‌سنگ آن [[قرآن کریم]]، به اعتبار متعلق و فوائدی که بر آن مترتّب می‌شود، از مراتب دیگری برخوردار است. در اینجا به شماری از این مراتب اشاره می‌کنیم:
*گذشته از این، تمسّک به [[عترت]] همچون تمسّک به هم‌سنگ آن [[قرآن کریم]]، به اعتبار متعلق و فوائدی که بر آن مترتّب می‌شود، از مراتب دیگری برخوردار است. در اینجا به شماری از این مراتب اشاره می‌کنیم:
===١. [[شناخت امام]]===
===١. [[شناخت امام]]===
*[[امامت در قرآن]] [[کریم]] از جایگاهی ویژه برخوردار است، چه برخی از مراتب آن از [[نبوّت]] بلندمرتبه‌تر و رفیع‌تر می‌باشد. این از آن رو است که [[امامت]] را مراتبی چند است، که از مراتب نخست آن به طرف مراتب بلند و کامل در حرکت می‌باشد.
* [[امامت در قرآن]] [[کریم]] از جایگاهی ویژه برخوردار است، چه برخی از مراتب آن از [[نبوّت]] بلندمرتبه‌تر و رفیع‌تر می‌باشد. این از آن رو است که [[امامت]] را مراتبی چند است، که از مراتب نخست آن به طرف مراتب بلند و کامل در حرکت می‌باشد.
*در [[قرآن کریم]] گاه [[امام]] بر [[اولی الأمر]] إطلاق می‌شود. [[اولی الأمر]] کسی است که [[رهبری]] [[مردم]] و حکمرانی بر آنان را در [[اختیار]] دارد. واضح است که هر جامعه‌ای به حکمرانی و [[حکمران]] [[نیازمند]] است، همان‌گونه که [[جامعه]] مذهبی که در پرتو [[دین]] تشکیل شده نیز، به [[حکمران]] [[نیازمند]] می‌باشد.
*در [[قرآن کریم]] گاه [[امام]] بر [[اولی الأمر]] إطلاق می‌شود. [[اولی الأمر]] کسی است که [[رهبری]] [[مردم]] و حکمرانی بر آنان را در [[اختیار]] دارد. واضح است که هر جامعه‌ای به حکمرانی و [[حکمران]] [[نیازمند]] است، همان‌گونه که [[جامعه]] مذهبی که در پرتو [[دین]] تشکیل شده نیز، به [[حکمران]] [[نیازمند]] می‌باشد.
*به واسطه همین [[دلیل]] ضروری تردیدناپذیر است، که [[شیعیان]] در طول [[تاریخ]] [[نصب]] ولی را بر [[خداوند]] و [[پیامبر]] او [[واجب]] دانسته‌اند، تا [[نظام اجتماعی]] از هم گسیخته نشود و [[جامعه]] ره به سوی ناکجا آباد [[نبرد]]؛
*به واسطه همین [[دلیل]] ضروری تردیدناپذیر است، که [[شیعیان]] در طول [[تاریخ]] [[نصب]] ولی را بر [[خداوند]] و [[پیامبر]] او [[واجب]] دانسته‌اند، تا [[نظام اجتماعی]] از هم گسیخته نشود و [[جامعه]] ره به سوی ناکجا آباد [[نبرد]]؛
*نیز بر همین اساس است، که [[شیعیان]] ادّعا می‌کنند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مواقع بسیاری به تصریح [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را به [[ولایت]] [[انتخاب]]، و [[حکومت]] پس از خویش را بر دوش ایشان نهاده‌اند. نمونه را در روز [[غدیرخم]] در مقابل همگان فرمودند: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}}<ref> "هرکس من مولای اویم این [[علی]] مولای اوست"؛ بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۰۸.</ref>. پس از آن بود که [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۵.</ref>.
*نیز بر همین اساس است، که [[شیعیان]] ادّعا می‌کنند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مواقع بسیاری به تصریح [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را به [[ولایت]] [[انتخاب]]، و [[حکومت]] پس از خویش را بر دوش ایشان نهاده‌اند. نمونه را در روز [[غدیرخم]] در مقابل همگان فرمودند: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}}<ref> "هرکس من مولای اویم این [[علی]] مولای اوست"؛ بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۰۸.</ref>. پس از آن بود که [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۵.</ref>.
*[[شیعه]] به همین [[دلیل]] ادّعا می‌کند، که [[خداوند]] از زبان رسولش{{صل}} [[زعامت]] [[اهل بیت]]{{عم}} را یکان یکان بیان کرده، از [[حکومت]] [[حضرت]] مجتبی{{ع}} تا [[حکومت]] [[قائم]] آل [[محمّد]]{{صل}} را به وضوح نشان داده است؛ و پس از آن نیز در [[عصر غیبت]] و زمان کوتاهی دست [[مردم]] از [[امام]]، [[فقیه عادل]] جامع شرائط [[زعامت]] را به [[رهبری]] [[مردم]] گمارده است. در این خصوص [[روایات]] بسیاری از [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} در دست است؛ نمونه را تنها به همین یک [[حدیث]] بنگرید: "اما حوادثی که پیش می‌آید، در آنها به [[راویان احادیث]] ما مراجعه کنید، چه آنها [[حجّت]] من بر شما هستند و من [[حجّت]] [[خدا]] می‌باشم" <ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ}}؛ الإحتجاج، ص۴۷۰.</ref>.
* [[شیعه]] به همین [[دلیل]] ادّعا می‌کند، که [[خداوند]] از زبان رسولش{{صل}} [[زعامت]] [[اهل بیت]]{{عم}} را یکان یکان بیان کرده، از [[حکومت]] [[حضرت]] مجتبی{{ع}} تا [[حکومت]] [[قائم]] آل [[محمّد]]{{صل}} را به وضوح نشان داده است؛ و پس از آن نیز در [[عصر غیبت]] و زمان کوتاهی دست [[مردم]] از [[امام]]، [[فقیه عادل]] جامع شرائط [[زعامت]] را به [[رهبری]] [[مردم]] گمارده است. در این خصوص [[روایات]] بسیاری از [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} در دست است؛ نمونه را تنها به همین یک [[حدیث]] بنگرید: "اما حوادثی که پیش می‌آید، در آنها به [[راویان احادیث]] ما مراجعه کنید، چه آنها [[حجّت]] من بر شما هستند و من [[حجّت]] [[خدا]] می‌باشم" <ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ}}؛ الإحتجاج، ص۴۷۰.</ref>.
*از این‌رو [[وجوب]] [[رهبری]] و [[ولایت]] در هر زمان در شمار اُموری است، که ناگزیر بوده به [[ضرورت]] [[عقل]] و [[شرع]] ثابت می‌باشد.
*از این‌رو [[وجوب]] [[رهبری]] و [[ولایت]] در هر زمان در شمار اُموری است، که ناگزیر بوده به [[ضرورت]] [[عقل]] و [[شرع]] ثابت می‌باشد.
*[[شیعه]] مدّعی است که [[ولایت]] در [[عصر حضور]] [[معصومان]]{{عم}} ویژه آنان، و در [[زمان غیبت]] بر عهده [[فقیه عادل]] جامع الشَّرائطی است، که می‌تواند [[رهبری]] [[جامعه]] را بر عهده گیرد. این [[فقیه]] را در روزگار ما "ولیّ‌فقیه" می‌خوانند، حال از آنجا که وجود فقهای متعدّدی که در هر روزگار می‌توانند [[ولایت]] را برعهده گیرند، با انعقاد [[رهبری]] برای یکی از آنان موافقت نخواهد داشت، بر عهده آنان است که امر [[ولایت]] را بر دوش کسی که بیش از دیگران صلاحیّت این امر را دارد، نهاده او را در این زمینه [[یاری]] نمایند. [[قانون]] اساسی [[جمهوری اسلامی]] [[ایران]] نیز مجلس خبرگان را برای همین مطلب در نظر گرفته، که از سوی یکایک [[مردم]] [[فقیه]] جامع شرائط را به [[ولایت]] برگزیند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۶.</ref>.
* [[شیعه]] مدّعی است که [[ولایت]] در [[عصر حضور]] [[معصومان]]{{عم}} ویژه آنان، و در [[زمان غیبت]] بر عهده [[فقیه عادل]] جامع الشَّرائطی است، که می‌تواند [[رهبری]] [[جامعه]] را بر عهده گیرد. این [[فقیه]] را در روزگار ما "ولیّ‌فقیه" می‌خوانند، حال از آنجا که وجود فقهای متعدّدی که در هر روزگار می‌توانند [[ولایت]] را برعهده گیرند، با انعقاد [[رهبری]] برای یکی از آنان موافقت نخواهد داشت، بر عهده آنان است که امر [[ولایت]] را بر دوش کسی که بیش از دیگران صلاحیّت این امر را دارد، نهاده او را در این زمینه [[یاری]] نمایند. [[قانون]] اساسی [[جمهوری اسلامی]] [[ایران]] نیز مجلس خبرگان را برای همین مطلب در نظر گرفته، که از سوی یکایک [[مردم]] [[فقیه]] جامع شرائط را به [[ولایت]] برگزیند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۶.</ref>.
*این مطلب را ما به تفصیل در "دروس [[ولایت فقیه]]" خویش ذکر کرده‌ایم، و طالبان می‌توانند با مراجعه به آن، تفصیل این مطلب را دریابند<ref>این دروس به وسیله این قلم تقریر شده، و سالیانی پیش از این تحت عنوان "فقه الولایة و الحکومة الإسلامیة" به چاپ رسیده است. در همان ایام، تحریری فارسی از مباحث غیرفقهی آن نیز نگاشته‌ام، که هنوز به طبع نرسیده است. شاید پس از این، خداوند این بنده ضعیف را به ارائه عمومی آن نیز موفّق فرماید؛ و هو الموفق و المعین!</ref>.
*این مطلب را ما به تفصیل در "دروس [[ولایت فقیه]]" خویش ذکر کرده‌ایم، و طالبان می‌توانند با مراجعه به آن، تفصیل این مطلب را دریابند<ref>این دروس به وسیله این قلم تقریر شده، و سالیانی پیش از این تحت عنوان "فقه الولایة و الحکومة الإسلامیة" به چاپ رسیده است. در همان ایام، تحریری فارسی از مباحث غیرفقهی آن نیز نگاشته‌ام، که هنوز به طبع نرسیده است. شاید پس از این، خداوند این بنده ضعیف را به ارائه عمومی آن نیز موفّق فرماید؛ و هو الموفق و المعین!</ref>.
*همین [[امامت]]، در [[قرآن کریم]] گاه به معنای [[زعامت]] و [[ولایت]] در فتوی نیز به کار رفته است. منظور از این نوع از [[ولایت]]، [[رهبری]] در [[احکام شرعی]] است، که در [[شیعه]] امامیّه با عنوان مرجعیّت [[تقلید]] نامبردار شده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>.
*همین [[امامت]]، در [[قرآن کریم]] گاه به معنای [[زعامت]] و [[ولایت]] در فتوی نیز به کار رفته است. منظور از این نوع از [[ولایت]]، [[رهبری]] در [[احکام شرعی]] است، که در [[شیعه]] امامیّه با عنوان مرجعیّت [[تقلید]] نامبردار شده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>.
خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:
*در این زمینه، بدون تردید [[مجتهد]] جامع شرائط می‌باید به امر [[قضاوت]] [[اقدام]] نماید، و بعد از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}}، اوست که [[قدر]] متیقّن در امر [[قضاء]] را دارا می‌باشد اینان دانشمندانی هستند که در ضمن [[شناخت]] [[احکام الهی]]، از تقوای لازم برای اجرای [[حق]] نیز برخوردار می‌باشند. [[قرآن کریم]] هر سه مرتبه [[حکومت]]، قانون‌گذاری، و [[قضاوت]] را برای [[پیامبران]]{{عم}} ثابت می‌داند: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۸.</ref>.
*در این زمینه، بدون تردید [[مجتهد]] جامع شرائط می‌باید به امر [[قضاوت]] [[اقدام]] نماید، و بعد از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}}، اوست که [[قدر]] متیقّن در امر [[قضاء]] را دارا می‌باشد اینان دانشمندانی هستند که در ضمن [[شناخت]] [[احکام الهی]]، از تقوای لازم برای اجرای [[حق]] نیز برخوردار می‌باشند. [[قرآن کریم]] هر سه مرتبه [[حکومت]]، قانون‌گذاری، و [[قضاوت]] را برای [[پیامبران]]{{عم}} ثابت می‌داند: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۰۸.</ref>.
*این امر نیز به وسیله [[عقل]] ثابت می‌شود، چه هر [[پیامبری]] پس از آنکه به [[نبوّت]] [[مبعوث]] شد و به [[اصلاح]] [[مردمان]] پرداخت، [[نیازمند]] به جامعه‌ای [[صالح]] است که [[مؤمنان]] در آن به رشد و کمال لازم دست یابند؛ [[جامعه]] نیز بدون تردید به [[حاکم]] [[قانون‌گذار]] و [[قاضی]] [[نیازمند]] می‌باشد.
*این امر نیز به وسیله [[عقل]] ثابت می‌شود، چه هر [[پیامبری]] پس از آنکه به [[نبوّت]] [[مبعوث]] شد و به [[اصلاح]] [[مردمان]] پرداخت، [[نیازمند]] به جامعه‌ای [[صالح]] است که [[مؤمنان]] در آن به رشد و کمال لازم دست یابند؛ [[جامعه]] نیز بدون تردید به [[حاکم]] [[قانون‌گذار]] و [[قاضی]] [[نیازمند]] می‌باشد.
*[[حضرت]] [[امام حسین|سیِّدالشُّهداء]]{{ع}} در این زمینه می‌فرمایند: "جریان امور و [[احکام]] به دست [[عالمان]] [[خداشناس]] است، که اَمینان بر [[حلال و حرام]] او می‌باشند" <ref>{{متن حدیث|مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۷، ص۸۰.</ref>.
* [[حضرت]] [[امام حسین|سیِّدالشُّهداء]]{{ع}} در این زمینه می‌فرمایند: "جریان امور و [[احکام]] به دست [[عالمان]] [[خداشناس]] است، که اَمینان بر [[حلال و حرام]] او می‌باشند" <ref>{{متن حدیث|مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۷، ص۸۰.</ref>.
*گاه نیز [[امامت]] در این [[کتاب آسمانی]]، به معنای [[امامت]] [[تکوینی]] و واسطه بودن در رسانیدن [[فیض]] او - جلَّ وعلا! - به بندگانش به کار امر رفته است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.
*گاه نیز [[امامت]] در این [[کتاب آسمانی]]، به معنای [[امامت]] [[تکوینی]] و واسطه بودن در رسانیدن [[فیض]] او - جلَّ وعلا! - به بندگانش به کار امر رفته است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.
*اگر "امر" را در این [[آیه]] به معنای وجود دانستیم – همان‌گونه که در این [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> این‌گونه است-، [[تفسیر]] فوق واضح‌تر می‌شود
*اگر "امر" را در این [[آیه]] به معنای وجود دانستیم – همان‌گونه که در این [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> این‌گونه است-، [[تفسیر]] فوق واضح‌تر می‌شود
خط ۱۹۷: خط ۱۹۷:
*بلکه می‌توان از [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> دریافت، که [[ابراهیم]]{{ع}} علاوه بر آنکه [[امامت]] [[تکوینی]] را نسبت به [[مردمان]] به دست آورد، آن را نسبت به تمامی اجزاء و ذرّات وجود نیز به دست آورده بود؛ البتّه این [[مقام]] را تا زمانی داشت که در حیات ظاهری بوده در میان آنان به سر می‌برد.
*بلکه می‌توان از [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> دریافت، که [[ابراهیم]]{{ع}} علاوه بر آنکه [[امامت]] [[تکوینی]] را نسبت به [[مردمان]] به دست آورد، آن را نسبت به تمامی اجزاء و ذرّات وجود نیز به دست آورده بود؛ البتّه این [[مقام]] را تا زمانی داشت که در حیات ظاهری بوده در میان آنان به سر می‌برد.
*بدین ترتیب در می‌یابیم که آن [[حضرت]] از [[مقامات ولایت]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] هردو برخوردار بود، اما گویا حیطه این [[ولایت]] از وسعت چندانی برخوردار نبوده است. این در حالی است که [[آیه]] نامبردار به "[[آیه شهادت]]"، نشان می‌دهد که همه این [[مقامات]] در بالاترین حدّ خویش برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[خاندان]] مطهّر ایشان{{ع}} ثابت بوده تمامی ذرّات وجود از ابتدای [[آفرینش جهان]] تا آخرین لحظه آن را در بر می‌گیرد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۰.</ref>.
*بدین ترتیب در می‌یابیم که آن [[حضرت]] از [[مقامات ولایت]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] هردو برخوردار بود، اما گویا حیطه این [[ولایت]] از وسعت چندانی برخوردار نبوده است. این در حالی است که [[آیه]] نامبردار به "[[آیه شهادت]]"، نشان می‌دهد که همه این [[مقامات]] در بالاترین حدّ خویش برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[خاندان]] مطهّر ایشان{{ع}} ثابت بوده تمامی ذرّات وجود از ابتدای [[آفرینش جهان]] تا آخرین لحظه آن را در بر می‌گیرد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۰.</ref>.
*[[عقل انسان]] و [[نصوص]] [[حدیثی]] نیز دلالت می‌نمایند، که اینان [[واسطه‌های فیض]] [[الهی]] بوده تمامی پهنه هستی به واسطه اینان [[هدایت]] می‌پذیرد. در [[زیارت جامعه]] می‌خوانیم: "به واسطه شما [[خداوند]] آغاز کرد و به واسطه شما به پایان برد، و به واسطه شما [[باران]] را نازل می‌نماید، و به واسطه شما [[آسمان]] را از آنکه بدون اجازه او بر [[زمین]] افتد باز می‌دارد، و به واسطه شما [[غم]] را برطرف و ضرر را مرتفع می‌سازد" <ref>{{متن حدیث|بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ}}؛ بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۱۳۲.</ref>.
* [[عقل انسان]] و [[نصوص]] [[حدیثی]] نیز دلالت می‌نمایند، که اینان [[واسطه‌های فیض]] [[الهی]] بوده تمامی پهنه هستی به واسطه اینان [[هدایت]] می‌پذیرد. در [[زیارت جامعه]] می‌خوانیم: "به واسطه شما [[خداوند]] آغاز کرد و به واسطه شما به پایان برد، و به واسطه شما [[باران]] را نازل می‌نماید، و به واسطه شما [[آسمان]] را از آنکه بدون اجازه او بر [[زمین]] افتد باز می‌دارد، و به واسطه شما [[غم]] را برطرف و ضرر را مرتفع می‌سازد" <ref>{{متن حدیث|بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ}}؛ بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۱۳۲.</ref>.
*در دعای عدیله نیز آمده است: "به [[برکت]] اوست که دیگران [[رزق]] می‌گیرند، و به واسطه وجود او [[زمین]] و [[آسمان]] ثابت و پایدار شده است" <ref>{{متن حدیث|بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ}}؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.</ref>.
*در دعای عدیله نیز آمده است: "به [[برکت]] اوست که دیگران [[رزق]] می‌گیرند، و به واسطه وجود او [[زمین]] و [[آسمان]] ثابت و پایدار شده است" <ref>{{متن حدیث|بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ}}؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.</ref>.
*از این‌رو، همان‌گونه که آنها در [[تشریع]] وسائط [[حکم]] [[الهی]] هستند، در [[تکوین]] نیز وسائط [[فیض]] او می‌باشند. این مطلب از [[اسرار]] [[شیعه]] بوده دیگران را از آن نصیبی نیست.
*از این‌رو، همان‌گونه که آنها در [[تشریع]] وسائط [[حکم]] [[الهی]] هستند، در [[تکوین]] نیز وسائط [[فیض]] او می‌باشند. این مطلب از [[اسرار]] [[شیعه]] بوده دیگران را از آن نصیبی نیست.
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
*این [[محبّت]] برای [[محبّان]] بسیار پرثمر بوده آنان را از [[آتش دوزخ]] رهائی می‌بخشد؛ چه اینان هرچند وارد جهنّم شوند، اما اگر [[لیاقت]] [[شفاعت]] را بیابند به واسطه آن از آن [[مظهر]] [[غضب الهی]] خارج می‌شوند. این در شمار فوائد اُخروی [[محبّت]] به ائمّه هدی{{عم}} است.
*این [[محبّت]] برای [[محبّان]] بسیار پرثمر بوده آنان را از [[آتش دوزخ]] رهائی می‌بخشد؛ چه اینان هرچند وارد جهنّم شوند، اما اگر [[لیاقت]] [[شفاعت]] را بیابند به واسطه آن از آن [[مظهر]] [[غضب الهی]] خارج می‌شوند. این در شمار فوائد اُخروی [[محبّت]] به ائمّه هدی{{عم}} است.
*در [[دنیا]] امّا، بازداشتن [[انسان]] از بسیاری از امور [[هلاکت]] آفرین، و [[هدایت]] او به راه‌های [[نجات]]، در شمار مهمترین این فوائد قرار دارد؛ و در نتیجه می‌توان گفت که [[محبّت]] به [[عترت]] [[طاهر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، فخری است که هیچ افتخار دیگری همسان و هماورد آن نیست.
*در [[دنیا]] امّا، بازداشتن [[انسان]] از بسیاری از امور [[هلاکت]] آفرین، و [[هدایت]] او به راه‌های [[نجات]]، در شمار مهمترین این فوائد قرار دارد؛ و در نتیجه می‌توان گفت که [[محبّت]] به [[عترت]] [[طاهر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، فخری است که هیچ افتخار دیگری همسان و هماورد آن نیست.
*[[قرآن کریم]] تا از این مطلب پرده بردارد و تأکید خود بر این [[محبّت]] را بیشتر نشان دهد، نخست آن را اجر و [[مزد رسالت]] دانسته است. این نگرش [[قرآنی]] به خوبی [[ارزش]] [[محبّت]] را نشان می‌دهد، چه [[رسالت]] [[برترین]] هدیّه [[الهی]] است که از همه [[دنیا]] و آنچه در آن است، ارزشمندتر و پربهاتر است؛ از این‌رو آنچه مزد آن خواهد بود نیز از تمامی [[دنیا]] و آنچه در آن است، پربهاتر خواهد بود. [[حضرت حق]] خود به صراحت می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۲.</ref>.
* [[قرآن کریم]] تا از این مطلب پرده بردارد و تأکید خود بر این [[محبّت]] را بیشتر نشان دهد، نخست آن را اجر و [[مزد رسالت]] دانسته است. این نگرش [[قرآنی]] به خوبی [[ارزش]] [[محبّت]] را نشان می‌دهد، چه [[رسالت]] [[برترین]] هدیّه [[الهی]] است که از همه [[دنیا]] و آنچه در آن است، ارزشمندتر و پربهاتر است؛ از این‌رو آنچه مزد آن خواهد بود نیز از تمامی [[دنیا]] و آنچه در آن است، پربهاتر خواهد بود. [[حضرت حق]] خود به صراحت می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۲.</ref>.
*در [[آیه]] دیگری نیز به ما یادآوری می‌کند، که [[منفعت]] این محبّتی که اَجر [[رسالت]] است، در [[حقیقت]] به خود [[محبّان]]، و نه به [[پیامبر]]، باز می‌گردد. شاید یکی از [[منافع]] آن برای [[امّت]] [[اسلامی]]، همین مطلبی است که در این سطور بدان اشاره کردیم، و بقاء تشیّع تا این روزگار را وابسته به آن علاقه و [[محبّت]] دانستیم. به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۳.</ref>.
*در [[آیه]] دیگری نیز به ما یادآوری می‌کند، که [[منفعت]] این محبّتی که اَجر [[رسالت]] است، در [[حقیقت]] به خود [[محبّان]]، و نه به [[پیامبر]]، باز می‌گردد. شاید یکی از [[منافع]] آن برای [[امّت]] [[اسلامی]]، همین مطلبی است که در این سطور بدان اشاره کردیم، و بقاء تشیّع تا این روزگار را وابسته به آن علاقه و [[محبّت]] دانستیم. به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۳.</ref>.
===٣. متابعت از [[اهل بیت]]{{عم}}===
===٣. متابعت از [[اهل بیت]]{{عم}}===
*[[محبّت]]، گاه از [[عقل]] و مبانی [[عقلانی]] نشأت می‌گیرد. محبّتی که عالم و علم‌آموز نسبت به [[دانش]] در خود می‌یابند، از همین نمونه است، و از همین رو است که این هر دو عمری را در کار آن می‌کنند تا هم بیاموزندش و هم آن را به دیگران بیاموزند: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref>.
* [[محبّت]]، گاه از [[عقل]] و مبانی [[عقلانی]] نشأت می‌گیرد. محبّتی که عالم و علم‌آموز نسبت به [[دانش]] در خود می‌یابند، از همین نمونه است، و از همین رو است که این هر دو عمری را در کار آن می‌کنند تا هم بیاموزندش و هم آن را به دیگران بیاموزند: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref>.
*گاه نیز از [[قلب]] بر می‌خیزد. محبّتی که [[مادر]] نسبت به [[فرزند]] خود در [[دل]] می‌یابد، محبّتی قلبی است. در این زمینه نیز آثار بسیاری از پی آن [[محبّت]] بر می‌خیزد، که به وضوح در رفتارهای [[مادر]] با [[فرزند]] به چشم می‌آید: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۴-۱۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۳.</ref>.
*گاه نیز از [[قلب]] بر می‌خیزد. محبّتی که [[مادر]] نسبت به [[فرزند]] خود در [[دل]] می‌یابد، محبّتی قلبی است. در این زمینه نیز آثار بسیاری از پی آن [[محبّت]] بر می‌خیزد، که به وضوح در رفتارهای [[مادر]] با [[فرزند]] به چشم می‌آید: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۴-۱۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۳.</ref>.
*گاه نیز از احساس و [[عواطف]] پدید می‌آید. در این مورد معمولاً آثار [[عقلی]] و قلبی چندانی بر آن پدید نمی‌آید، هرچند [[محبوب]] بر [[قلب]] [[محب]] حکم‌فرما می‌گردد.
*گاه نیز از احساس و [[عواطف]] پدید می‌آید. در این مورد معمولاً آثار [[عقلی]] و قلبی چندانی بر آن پدید نمی‌آید، هرچند [[محبوب]] بر [[قلب]] [[محب]] حکم‌فرما می‌گردد.
خط ۲۱۹: خط ۲۱۹:
*این مرتبه، سخت بزرگ و بلند مرتبه است، و در شمار [[برترین]] نعمت‌هائی است که [[خداوند]] تنها به اَخصّ [[خواص]] از [[بندگان]] ویژه خود هدیه می‌فرماید. این رتبه همچون مروارید سیاه، کم‌یاب و بلکه نایاب است؛ با این حال [[اقدام]] برای اتّصاف به آن، در شمار واجب‌ترین اموری است که بر گردن [[انسان]] [[مؤمن]] نهاده شده است. [[حضرت حق]] خود در اشاره به این مرتبه می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۴.</ref>.
*این مرتبه، سخت بزرگ و بلند مرتبه است، و در شمار [[برترین]] نعمت‌هائی است که [[خداوند]] تنها به اَخصّ [[خواص]] از [[بندگان]] ویژه خود هدیه می‌فرماید. این رتبه همچون مروارید سیاه، کم‌یاب و بلکه نایاب است؛ با این حال [[اقدام]] برای اتّصاف به آن، در شمار واجب‌ترین اموری است که بر گردن [[انسان]] [[مؤمن]] نهاده شده است. [[حضرت حق]] خود در اشاره به این مرتبه می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۴.</ref>.
*در این [[آیه]]، به وضوح می‌بینیم که [[خداوند]] قسم یاد فرموده که آنان که به [[مقام تسلیم]] نرسیده‌اند، از [[ایمان]] بهره‌ای نخواهند داشت. آری! تحصیل این مرتبه سخت دشوار است، و با این حال [[مؤمنان]] به تأکید بر تحصیل آن [[ترغیب]] شده‌اند.
*در این [[آیه]]، به وضوح می‌بینیم که [[خداوند]] قسم یاد فرموده که آنان که به [[مقام تسلیم]] نرسیده‌اند، از [[ایمان]] بهره‌ای نخواهند داشت. آری! تحصیل این مرتبه سخت دشوار است، و با این حال [[مؤمنان]] به تأکید بر تحصیل آن [[ترغیب]] شده‌اند.
*[[علامه مجلسی]] تنها در یک باب از کتاب [[شریف]] "بحارالأنوار"، بیش از یکصد [[روایت]] [[نقل]] نموده، که مضمون کلّی آنها آن است که [[ولایت]] [[اهل بیت]] امری سخت بزرگ و دشوار است، که تنها [[پیامبران]] مرسل، [[فرشتگان مقرّب]] و [[مؤمنان]] [[امتحان]] دیده می‌توانند آن را تحمّل نمایند؛ بلکه برخی از [[روایات]] اینان را نیز از تحمّل آن بار [[ناتوان]] دیده است!<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۴.</ref>
* [[علامه مجلسی]] تنها در یک باب از کتاب [[شریف]] "بحارالأنوار"، بیش از یکصد [[روایت]] [[نقل]] نموده، که مضمون کلّی آنها آن است که [[ولایت]] [[اهل بیت]] امری سخت بزرگ و دشوار است، که تنها [[پیامبران]] مرسل، [[فرشتگان مقرّب]] و [[مؤمنان]] [[امتحان]] دیده می‌توانند آن را تحمّل نمایند؛ بلکه برخی از [[روایات]] اینان را نیز از تحمّل آن بار [[ناتوان]] دیده است!<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۴.</ref>
*استاد ما [[علامه طباطبائی]] در حاشیه این [[اخبار]]، فرموده‌اند که مراد از آنکه حتّی [[انبیاء]] مرسل [[الهی]] نیز نمی‌توانند [[ولایت]] اینان را [[درک]] نمایند، آن است که [[حقیقت]] [[دین]] - یعنی [[توحید]] کاملی که سرچشمه [[ولایت]] می‌باشد- در مراتب کامل آن، تنها و تنها درخور ائمّه هدی بوده، آن [[پیامبران]] بزرگوار نیز به این مراتب نائل نشده‌اند. برخی از [[اخبار]]، به نکاتی سترگ‌تر از این نیز اشاره داشته است"<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۱۹۲.</ref>.
*استاد ما [[علامه طباطبائی]] در حاشیه این [[اخبار]]، فرموده‌اند که مراد از آنکه حتّی [[انبیاء]] مرسل [[الهی]] نیز نمی‌توانند [[ولایت]] اینان را [[درک]] نمایند، آن است که [[حقیقت]] [[دین]] - یعنی [[توحید]] کاملی که سرچشمه [[ولایت]] می‌باشد- در مراتب کامل آن، تنها و تنها درخور ائمّه هدی بوده، آن [[پیامبران]] بزرگوار نیز به این مراتب نائل نشده‌اند. برخی از [[اخبار]]، به نکاتی سترگ‌تر از این نیز اشاره داشته است"<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۱۹۲.</ref>.
*مراد از این "مرتبه کامل که تنها ویژه آنان است" را، به تفصیل بیشتر در [[روایت]] سی و ششم از همین باب می‌توان یافت.
*مراد از این "مرتبه کامل که تنها ویژه آنان است" را، به تفصیل بیشتر در [[روایت]] سی و ششم از همین باب می‌توان یافت.
خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:
*در برخی دیگر از همین [[روایات]] نیز، آمده که آنان که به [[مقام تسلیم]] رسیده‌اند، در [[مقام]] [[نجباء]] فرود آمده‌اند<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۲۰۰.</ref>. به این دو [[روایت]] [[شریف]] بنگرید:
*در برخی دیگر از همین [[روایات]] نیز، آمده که آنان که به [[مقام تسلیم]] رسیده‌اند، در [[مقام]] [[نجباء]] فرود آمده‌اند<ref>بحارالأنوار، ج۲، ص۲۰۰.</ref>. به این دو [[روایت]] [[شریف]] بنگرید:
#"[[سفیان بن سمط]] گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: فدایت شوم! کسی از سوی شما نزد ما می‌آید و سخنان بزرگی درباره [[امامت]] شما به ما می‌گوید، به‌گونه‌ای که سینه ما آن را [[تحمل]] نکرده ما او را [[تکذیب]] می‌کنیم. آن [[حضرت]] فرمودند: آیا از جانب من با شما سخن نمی‌گوید؟ گفتم: بله!، فرمودند: آیا می‌گوید شب روز، و روز شب است؟، گفتم: نه! آن [[حضرت]] فرمودند: در این صورت آن صحبت را به خود ما بازگردانید، چه اگر آن را [[تکذیب]] کنید در [[حقیقت]] ما را [[تکذیب]] کرده‌اید"<ref>{{متن حدیث|عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَأْتِينَا مِنْ قِبَلِكَ فَيُخْبِرُنَا عَنْكَ بِالْعَظِيمِ مِنَ الْأَمْرِ فَيَضِيقُ بِذَلِكَ صُدُورُنَا حَتَّى نُكَذِّبَهُ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَ لَيْسَ عَنِّي يُحَدِّثُكُمْ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَيَقُولُ لِلَّيْلِ إِنَّهُ نَهَارٌ وَ لِلنَّهَارِ إِنَّهُ لَيْلٌ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ لَا قَالَ فَقَالَ رُدَّهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكَ إِنْ كَذَّبْتَ فَإِنَّمَا تُكَذِّبُنَا}}؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۷.</ref>.
#"[[سفیان بن سمط]] گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: فدایت شوم! کسی از سوی شما نزد ما می‌آید و سخنان بزرگی درباره [[امامت]] شما به ما می‌گوید، به‌گونه‌ای که سینه ما آن را [[تحمل]] نکرده ما او را [[تکذیب]] می‌کنیم. آن [[حضرت]] فرمودند: آیا از جانب من با شما سخن نمی‌گوید؟ گفتم: بله!، فرمودند: آیا می‌گوید شب روز، و روز شب است؟، گفتم: نه! آن [[حضرت]] فرمودند: در این صورت آن صحبت را به خود ما بازگردانید، چه اگر آن را [[تکذیب]] کنید در [[حقیقت]] ما را [[تکذیب]] کرده‌اید"<ref>{{متن حدیث|عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَأْتِينَا مِنْ قِبَلِكَ فَيُخْبِرُنَا عَنْكَ بِالْعَظِيمِ مِنَ الْأَمْرِ فَيَضِيقُ بِذَلِكَ صُدُورُنَا حَتَّى نُكَذِّبَهُ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَ لَيْسَ عَنِّي يُحَدِّثُكُمْ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَيَقُولُ لِلَّيْلِ إِنَّهُ نَهَارٌ وَ لِلنَّهَارِ إِنَّهُ لَيْلٌ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ لَا قَالَ فَقَالَ رُدَّهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكَ إِنْ كَذَّبْتَ فَإِنَّمَا تُكَذِّبُنَا}}؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۸۷.</ref>.
#[[امام باقر]]{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود می‌فرمایند: ای کامل! آیا معنی [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«بی‌گمان مؤمنان رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱.</ref> را می‌دانی؟ گفتم: فدایت شوم! یعنی: [[رستگار]] شدند و به [[هدف]] رسیدند و به [[بهشت]] داخل شدند. آن [[حضرت]] فرمودند: آنان که تسلیمند [[رستگار]] شدند، کسانی که در [[مقام]] تسلیمند همان [[نجباء]] می‌باشند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ يَا كَامِلُ تَدْرِي مَا قَوْلُ اللَّهِ "قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ" قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَفْلَحُوا وَ فَازُوا وَ أُدْخِلُوا الْجَنَّةَ قَالَ قَدْ أَفْلَحَ الْمُسَلِّمُونَ إِنَّ الْمُسَلِّمِينَ هُمُ النُّجَبَاءُ}}؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۹۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۶.</ref>.
# [[امام باقر]]{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود می‌فرمایند: ای کامل! آیا معنی [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«بی‌گمان مؤمنان رستگارند» سوره مؤمنون، آیه ۱.</ref> را می‌دانی؟ گفتم: فدایت شوم! یعنی: [[رستگار]] شدند و به [[هدف]] رسیدند و به [[بهشت]] داخل شدند. آن [[حضرت]] فرمودند: آنان که تسلیمند [[رستگار]] شدند، کسانی که در [[مقام]] تسلیمند همان [[نجباء]] می‌باشند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ يَا كَامِلُ تَدْرِي مَا قَوْلُ اللَّهِ "قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ" قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَفْلَحُوا وَ فَازُوا وَ أُدْخِلُوا الْجَنَّةَ قَالَ قَدْ أَفْلَحَ الْمُسَلِّمُونَ إِنَّ الْمُسَلِّمِينَ هُمُ النُّجَبَاءُ}}؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۱۹۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۶.</ref>.
===۵. [[توسّل]] به [[اهل بیت]]{{عم}}===
===۵. [[توسّل]] به [[اهل بیت]]{{عم}}===
*[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] به وضوح به توسُّل به [[اهل بیت]]{{عم}} امر فرموده، تا متوسّلان به [[سعادت]] دو جهانی دست یابند:  
* [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] به وضوح به توسُّل به [[اهل بیت]]{{عم}} امر فرموده، تا متوسّلان به [[سعادت]] دو جهانی دست یابند:  
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>؛
:*{{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست؛ نام‌های نیکوتر از آن اوست» سوره طه، آیه ۸.</ref>.
:*{{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز او نیست؛ نام‌های نیکوتر از آن اوست» سوره طه، آیه ۸.</ref>.
*در روایتی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "ما وسیله به سوی [[خداوند]] هستیم" <ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ}}بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۸.</ref>.
*در روایتی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "ما وسیله به سوی [[خداوند]] هستیم" <ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ}}بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۸.</ref>.
*و در روایتی دیگر، [[امام صادق]]{{ع}} این‌گونه فرموده‌اند: "به [[خدا]] قسم ما اسماء نیکوی [[الهی]] هستیم"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى‌}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۴۳.</ref>.
*و در روایتی دیگر، [[امام صادق]]{{ع}} این‌گونه فرموده‌اند: "به [[خدا]] قسم ما اسماء نیکوی [[الهی]] هستیم"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى‌}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۴۳.</ref>.
*[[روایات]] بسیاری نیز به این مطلب اشاره می‌کند، که [[دعا]] بدون [[توسّل]] به [[اهل بیت]]{{عم}} به درگاه [[الهی]] پذیرفته نخواهد شد. در اینجا به چند نمونه از این [[روایات]] توجه می‌دهیم:
* [[روایات]] بسیاری نیز به این مطلب اشاره می‌کند، که [[دعا]] بدون [[توسّل]] به [[اهل بیت]]{{عم}} به درگاه [[الهی]] پذیرفته نخواهد شد. در اینجا به چند نمونه از این [[روایات]] توجه می‌دهیم:
#[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[دعا]] همچنان از بارگاه [[الهی]] پوشیده می‌ماند، تا آنگاه که بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[صلوات]] فرستاده شود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَا يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۱.</ref>.
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[دعا]] همچنان از بارگاه [[الهی]] پوشیده می‌ماند، تا آنگاه که بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[صلوات]] فرستاده شود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَا يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۱.</ref>.
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "مرا همچون ظرف [[آب]] سواران قرار ندهید، چه سواران ظرف [[آب]] خود را پر می‌کنند و هرگاه که خواستند از آن می‌آشامند؛ بلکه مرا در اوّل و آخر و وسط دعای خود یاد کنید"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} أیْضَاً قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: لَا تَجْعَلُونِي كَقَدَحِ الرَّاكِبِ فَإِنَّ الرَّاكِبَ يَمْلَأُ قَدَحَهُ فَيَشْرَبُهُ إِذَا شَاءَ اجْعَلُونِي فِي أَوَّلِ الدُّعَاءِ وَ فِي آخِرِهِ وَ فِي وَسَطِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۷.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرمایند: "مرا همچون ظرف [[آب]] سواران قرار ندهید، چه سواران ظرف [[آب]] خود را پر می‌کنند و هرگاه که خواستند از آن می‌آشامند؛ بلکه مرا در اوّل و آخر و وسط دعای خود یاد کنید"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} أیْضَاً قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: لَا تَجْعَلُونِي كَقَدَحِ الرَّاكِبِ فَإِنَّ الرَّاكِبَ يَمْلَأُ قَدَحَهُ فَيَشْرَبُهُ إِذَا شَاءَ اجْعَلُونِي فِي أَوَّلِ الدُّعَاءِ وَ فِي آخِرِهِ وَ فِي وَسَطِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۷.</ref>.
*[[عقل]] نیز بر این مطلب [[گواهی]] می‌دهد، که [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[واسطه‌های فیض]] [[خداوند]] هستند، و هیچ فیضی از جانب او نیست مگر آنکه به واسطه آنها، به سوی آنها، و از جانب آنها جریان می‌یابد.
* [[عقل]] نیز بر این مطلب [[گواهی]] می‌دهد، که [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[واسطه‌های فیض]] [[خداوند]] هستند، و هیچ فیضی از جانب او نیست مگر آنکه به واسطه آنها، به سوی آنها، و از جانب آنها جریان می‌یابد.
*[[توسّل]] [[واجب]] به ائمّه هدی، از مراتبی چند برخوردار است، که شدّت و [[ضعف]] آن را نشان می‌دهد. پر واضح است که آثاری که بر این [[توسّل]] پدید می‌آید، به نسبت به همین شدّت و [[ضعف]] تغییر می‌یابد.
* [[توسّل]] [[واجب]] به ائمّه هدی، از مراتبی چند برخوردار است، که شدّت و [[ضعف]] آن را نشان می‌دهد. پر واضح است که آثاری که بر این [[توسّل]] پدید می‌آید، به نسبت به همین شدّت و [[ضعف]] تغییر می‌یابد.
*این مراتب، خود به واسطه [[قوّت]] و یا [[ضعف ایمان]] [[انسان]] نسبت به آنان تعریف می‌شود؛ از این‌رو هرکس همچون عموم [[مردم]] از [[ایمان]] ضعیفی نسبت به آنان برخوردار باشد، گاه دعایش تأثیر لازم را خواهد بخشید، و گاه نخواهد بخشید، چه [[ایمان]] او به حدّی نیست که بتواند علیّت کامل داشته آثار خود را به صورت قهری ظاهر نماید.
*این مراتب، خود به واسطه [[قوّت]] و یا [[ضعف ایمان]] [[انسان]] نسبت به آنان تعریف می‌شود؛ از این‌رو هرکس همچون عموم [[مردم]] از [[ایمان]] ضعیفی نسبت به آنان برخوردار باشد، گاه دعایش تأثیر لازم را خواهد بخشید، و گاه نخواهد بخشید، چه [[ایمان]] او به حدّی نیست که بتواند علیّت کامل داشته آثار خود را به صورت قهری ظاهر نماید.
*امّا کسانی که در شمار [[خواص]] بوده از مراتب بالای [[ایمان]] برخوردار باشند، توسّل‌شان نیز همچون دعایشان بوده همیشه مورد قبول واقع خواهد شد، چه [[خداوند]] او را [[هدایت]] می‌فرماید تا در اوقات لازم، به گونه صحیح و با حالتی مطلوب، به [[دعا]] و [[توسّل]] بپردازد. اینان به مرتبه‌ای می‌رسند که خواستشان تابع خواست [[حضرت حق]] خواهد بود، از این‌رو اراده‌شان با [[اراده]] او مطابقت خواهد نمود: {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>.
*امّا کسانی که در شمار [[خواص]] بوده از مراتب بالای [[ایمان]] برخوردار باشند، توسّل‌شان نیز همچون دعایشان بوده همیشه مورد قبول واقع خواهد شد، چه [[خداوند]] او را [[هدایت]] می‌فرماید تا در اوقات لازم، به گونه صحیح و با حالتی مطلوب، به [[دعا]] و [[توسّل]] بپردازد. اینان به مرتبه‌ای می‌رسند که خواستشان تابع خواست [[حضرت حق]] خواهد بود، از این‌رو اراده‌شان با [[اراده]] او مطابقت خواهد نمود: {{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>.
*در این میان، کسانی که در شمار اخصّ [[خواص]] قرار گیرند، به منبع و [[خزانه]] [[ولایت]] اتّصال می‌یابند، و همچون نوری که از [[خورشید]] جدا می‌شود امّا در عین حال به آن متّصل است، هر لحظه به [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} اتّصال می‌جویند؛ از این‌رو قطره‌ای از دریای بی‌پایان [[قدرت]] [[اهل بیت]] و [[علم]] و [[اراده]] آنان را به دست می‌آورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۸.</ref>.
*در این میان، کسانی که در شمار اخصّ [[خواص]] قرار گیرند، به منبع و [[خزانه]] [[ولایت]] اتّصال می‌یابند، و همچون نوری که از [[خورشید]] جدا می‌شود امّا در عین حال به آن متّصل است، هر لحظه به [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} اتّصال می‌جویند؛ از این‌رو قطره‌ای از دریای بی‌پایان [[قدرت]] [[اهل بیت]] و [[علم]] و [[اراده]] آنان را به دست می‌آورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۸.</ref>.
*[[قدرت]] نمائی [[آصف بن برخیا]] - که [[تخت بلقیس]] را در لحظه‌ای از [[یمن]] به [[شام]] آورد-، در همین شمار بود، چه او به ذرّه‌ای از [[علم]] اینان دست پیدا کرده بود. در این زمینه روایاتی چند به دست است، که جناب [[شیخ کلینی]] با برخی از آنها در کتاب [[شریف]] "کافی" [[نقل]] نموده. در اینجا به یکی از این [[روایات]] اشاره می‌کنیم. در این [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود- سُدَیر نام- می‌فرمایند: "ای سُدیر! آیا [[قرآن]] خوانده‌ای؟ گفتم: بله! فرمودند: آیا این [[آیه]] را دیده‌ای که می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؟ گفتم: فدایت شوم! دیده‌ام و خوانده‌ام. فرموند: آیا آن مرد را شناخته‌ای و آیا می‌دانی چه اندازه از [[علم کتاب]] نزد او بود؟ گفتم: شما مرا خبر دهید، فرمودند: به اندازه قطره‌ای از دریای بزرگ، این اندازه چه [[قدر]] از [[علم کتاب]] است؟ گفتم: فدایت شوم! اندازه بسیار کمی است، فرمودند: ای [[سدیر]]! همین اندازه چقدر بسیار است اگر [[خداوند]] آن را به [[علمی]] که من از آن به تو خبر می‌دهم نسبت داده باشد. ای سُدیر! آیا در [[قرآن]] این [[آیه]] را هم خوانده‌ای: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>؟ گفتم: فدایت شوم! آری خوانده‌ام، فرمودند: آیا آن کس که تمامی [[علم کتاب]] را دارد فهیم‌تر است، یا کسی که تنها بخش کوچکی از آن [[علم]] را دارد؟ گفتم: آن کس که تمامی [[علم کتاب]] را دارد. سُدیر گوید: آن [[حضرت]] با دست به سینه [[مبارک]] خود اشاره کردند و فرمودند: به [[خدا]] قسم تمامی [[علم کتاب]] نزد ماست، به [[خدا]] قسم تمامی [[علم کتاب]] نزد ماست"<ref>{{متن حدیث|يَا سَدِيرُ أَ لَمْ تَقْرَأِ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ" قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ قَرَأْتُهُ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا كَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِي بِهِ قَالَ قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِي الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ فَمَا يَكُونُ ذَلِكَ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ- قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَقَلَّ هَذَا فَقَالَ يَا سَدِيرُ مَا أَكْثَرَ هَذَا أَنْ يَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْعِلْمِ الَّذِي أُخْبِرُكَ بِهِ يَا سَدِيرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً "قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ" قَالَ قُلْتُ قَدْ قَرَأْتُهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لَا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا}}اصول کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>.
* [[قدرت]] نمائی [[آصف بن برخیا]] - که [[تخت بلقیس]] را در لحظه‌ای از [[یمن]] به [[شام]] آورد-، در همین شمار بود، چه او به ذرّه‌ای از [[علم]] اینان دست پیدا کرده بود. در این زمینه روایاتی چند به دست است، که جناب [[شیخ کلینی]] با برخی از آنها در کتاب [[شریف]] "کافی" [[نقل]] نموده. در اینجا به یکی از این [[روایات]] اشاره می‌کنیم. در این [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} به یکی از [[یاران]] خود- سُدَیر نام- می‌فرمایند: "ای سُدیر! آیا [[قرآن]] خوانده‌ای؟ گفتم: بله! فرمودند: آیا این [[آیه]] را دیده‌ای که می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؟ گفتم: فدایت شوم! دیده‌ام و خوانده‌ام. فرموند: آیا آن مرد را شناخته‌ای و آیا می‌دانی چه اندازه از [[علم کتاب]] نزد او بود؟ گفتم: شما مرا خبر دهید، فرمودند: به اندازه قطره‌ای از دریای بزرگ، این اندازه چه [[قدر]] از [[علم کتاب]] است؟ گفتم: فدایت شوم! اندازه بسیار کمی است، فرمودند: ای [[سدیر]]! همین اندازه چقدر بسیار است اگر [[خداوند]] آن را به [[علمی]] که من از آن به تو خبر می‌دهم نسبت داده باشد. ای سُدیر! آیا در [[قرآن]] این [[آیه]] را هم خوانده‌ای: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>؟ گفتم: فدایت شوم! آری خوانده‌ام، فرمودند: آیا آن کس که تمامی [[علم کتاب]] را دارد فهیم‌تر است، یا کسی که تنها بخش کوچکی از آن [[علم]] را دارد؟ گفتم: آن کس که تمامی [[علم کتاب]] را دارد. سُدیر گوید: آن [[حضرت]] با دست به سینه [[مبارک]] خود اشاره کردند و فرمودند: به [[خدا]] قسم تمامی [[علم کتاب]] نزد ماست، به [[خدا]] قسم تمامی [[علم کتاب]] نزد ماست"<ref>{{متن حدیث|يَا سَدِيرُ أَ لَمْ تَقْرَأِ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ" قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ قَرَأْتُهُ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا كَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِي بِهِ قَالَ قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِي الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ فَمَا يَكُونُ ذَلِكَ مِنْ عِلْمِ الْكِتَابِ- قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَقَلَّ هَذَا فَقَالَ يَا سَدِيرُ مَا أَكْثَرَ هَذَا أَنْ يَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْعِلْمِ الَّذِي أُخْبِرُكَ بِهِ يَا سَدِيرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِيمَا قَرَأْتَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً "قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ" قَالَ قُلْتُ قَدْ قَرَأْتُهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لَا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا}}اصول کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>.
*آری! کسی که به این منبع [[ولایت]] به گونه شهودی اتّصال یابد و بدان [[ایمان]] [[حقّ]] الیقینی پیدا کند، بیش از یک ذرّه از آن به دست خواهد آورد، همان‌گونه که ذرّه‌ای از آن نصیب [[آصف]] شده بود؛ از این‌رو می‌تواند باز همچون [[آصف]] به تصرّف در عالم مادّی بپردازد، و در سراسر آن به خواست خود تغییر پدید آورد. شاید سرّ آنکه [[یاران]] [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر {{ع}} از عددی اندک -۳۱۳ نفر- برخوردارند، امّا با این وجود بر پهنه [[گیتی]] مسلّط می‌شوند نیز در همین نکته باشد، که آنان نیز چون [[آصف]] از [[قدرت]] تصرّف برخوردار بوده سلطنتی همچون [[سلطنت]] [[سلیمان]] و [[آصف]] فرادست آن [[حضرت]]{{ع}} و [[یاران]] کرامندشان خواهد آمد.
*آری! کسی که به این منبع [[ولایت]] به گونه شهودی اتّصال یابد و بدان [[ایمان]] [[حقّ]] الیقینی پیدا کند، بیش از یک ذرّه از آن به دست خواهد آورد، همان‌گونه که ذرّه‌ای از آن نصیب [[آصف]] شده بود؛ از این‌رو می‌تواند باز همچون [[آصف]] به تصرّف در عالم مادّی بپردازد، و در سراسر آن به خواست خود تغییر پدید آورد. شاید سرّ آنکه [[یاران]] [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر {{ع}} از عددی اندک -۳۱۳ نفر- برخوردارند، امّا با این وجود بر پهنه [[گیتی]] مسلّط می‌شوند نیز در همین نکته باشد، که آنان نیز چون [[آصف]] از [[قدرت]] تصرّف برخوردار بوده سلطنتی همچون [[سلطنت]] [[سلیمان]] و [[آصف]] فرادست آن [[حضرت]]{{ع}} و [[یاران]] کرامندشان خواهد آمد.
*آنان دست در دامن [[ولایت]] می‌زنند، و تنها در طول یک روز بر تمامی کره [[زمین]] [[حکومت]] می‌یابند.
*آنان دست در دامن [[ولایت]] می‌زنند، و تنها در طول یک روز بر تمامی کره [[زمین]] [[حکومت]] می‌یابند.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش