جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[جهانبینی سیاسی اسلام]] ([[جهانبینی]] مبتنی بر [[اعتقاد به خدای فعال]]) از اندیشۀ [[توحید الهی]] بر میخیزد. [[توحید]] [[خدای متعال]] طبق ترتیب ذیل، [[نظام سیاسی اسلام]] را نتیجه میدهد: | * [[جهانبینی سیاسی اسلام]] ([[جهانبینی]] مبتنی بر [[اعتقاد به خدای فعال]]) از اندیشۀ [[توحید الهی]] بر میخیزد. [[توحید]] [[خدای متعال]] طبق ترتیب ذیل، [[نظام سیاسی اسلام]] را نتیجه میدهد: | ||
#[[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خدای متعال]]؛ | # [[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خدای متعال]]؛ | ||
#[[توحید افعالی]]؛ | # [[توحید افعالی]]؛ | ||
#[[توحید حاکمیت]]. | # [[توحید حاکمیت]]. | ||
*[[توحید در حاکمیت]]، [[نظام سیاسی]] [[الهی]] مبتنی بر [[حاکمیت الهی]] را نتیجه میدهد. | * [[توحید در حاکمیت]]، [[نظام سیاسی]] [[الهی]] مبتنی بر [[حاکمیت الهی]] را نتیجه میدهد. | ||
*[[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خدای متعال]] مستلزم [[توحید افعالی]] است و [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]] مستلزم [[توحید در حاکمیت]] [[الهی]] است و [[توحید حاکمیت]] ذات حقتعالی، [[نظام سیاسی]] [[الهی]] مبتنی بر [[حاکمیت الهی]] را نتیجه میدهد. | * [[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خدای متعال]] مستلزم [[توحید افعالی]] است و [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]] مستلزم [[توحید در حاکمیت]] [[الهی]] است و [[توحید حاکمیت]] ذات حقتعالی، [[نظام سیاسی]] [[الهی]] مبتنی بر [[حاکمیت الهی]] را نتیجه میدهد. | ||
*این [[تسلسل]] در استلزام، نیاز به توضیح و [[تبیین]] دارد که در ذیل به آن میپردازیم: | *این [[تسلسل]] در استلزام، نیاز به توضیح و [[تبیین]] دارد که در ذیل به آن میپردازیم: | ||
===[[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خداوند]]=== | ===[[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خداوند]]=== | ||
*[[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خدای متعال]] به معنای [[نفی]] تعدّد و تبعّض در [[ذات خدای متعال]] است و در [[کلام]] و [[فلسفه]] با [[براهین]] قطعی به [[اثبات]] رسیده است. حاصل و نتیجۀ [[براهین]] دالّه بر [[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خدای متعال]] این است که: ذاتی که منشأ همۀ [[کمالات]] وجودات است محال است عقلاً، تعدد و تبعّضپذیر باشد. نتیجۀ قطعی این تعددّ و تبعّضناپذیری، [[توحید افعالی]] است. | * [[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خدای متعال]] به معنای [[نفی]] تعدّد و تبعّض در [[ذات خدای متعال]] است و در [[کلام]] و [[فلسفه]] با [[براهین]] قطعی به [[اثبات]] رسیده است. حاصل و نتیجۀ [[براهین]] دالّه بر [[توحید ذاتی]] و صفاتی [[خدای متعال]] این است که: ذاتی که منشأ همۀ [[کمالات]] وجودات است محال است عقلاً، تعدد و تبعّضپذیر باشد. نتیجۀ قطعی این تعددّ و تبعّضناپذیری، [[توحید افعالی]] است. | ||
===[[توحید افعالی]] [[خداوند]]=== | ===[[توحید افعالی]] [[خداوند]]=== | ||
*[[توحید افعالی]] بدین معناست که هر فعل و حرکت و ایجاد و وجودی باید از [[ذات خدای متعال]] سرچشمه بگیرد. هر فاعلی در فعلی که میکند و هر مؤثری در تأثیر و اثری که از خود بروز میدهد، متکی به [[خدا]] بوده و وجود و حرکت و فعل و تأثیر خود را وامدار [[خدای متعال]] است. بنابراین، فاعلیت و مؤثریت هر مؤثر و فاعلی به فاعلیت خدای واحد [[احد]] بر میگردد و لذا فاعلیت و فعل و تأثیر نیز در [[جهان هستی]]، فاعلیت و فعل و تأثیر خدای واحد [[احد]] است. این [[پندار]] که فاعل یا مؤثری در فعل و تأثیر خود به طور مستقل از فعل و تأثیر [[خدای متعال]] عمل کند و در فعل و حرکت و تأثیر خود به [[خدای متعال]] [[نیازمند]] نباشد، به معنای [[نفی]] [[وحدانیت]] [[ذات خدای متعال]] و [[اعتقاد]] به وجود مبدأ دیگر برای [[آفرینش]] و هستی در کنار [[ذات باری تعالی]] است، تعالی [[الله]] عن ذلک علواً کبیراً. این [[حقیقت]] نیز روشن است که [[توحید افعالی]] در [[جهان]] فاعلین مختار و [[مرید]] به معنای سلب [[اختیار]] از آنان نیست، بلکه بدین معناست که [[اختیار]] و قدرتی که فاعلین مختار و [[مرید]] دارند مستقل از فعل و [[اراده خدا]] نیست، بلکه با [[اراده]] و [[قدرت]] خداست که میخواهند آنچه را میخواهند، و میکنند آنچه را میکنند: | * [[توحید افعالی]] بدین معناست که هر فعل و حرکت و ایجاد و وجودی باید از [[ذات خدای متعال]] سرچشمه بگیرد. هر فاعلی در فعلی که میکند و هر مؤثری در تأثیر و اثری که از خود بروز میدهد، متکی به [[خدا]] بوده و وجود و حرکت و فعل و تأثیر خود را وامدار [[خدای متعال]] است. بنابراین، فاعلیت و مؤثریت هر مؤثر و فاعلی به فاعلیت خدای واحد [[احد]] بر میگردد و لذا فاعلیت و فعل و تأثیر نیز در [[جهان هستی]]، فاعلیت و فعل و تأثیر خدای واحد [[احد]] است. این [[پندار]] که فاعل یا مؤثری در فعل و تأثیر خود به طور مستقل از فعل و تأثیر [[خدای متعال]] عمل کند و در فعل و حرکت و تأثیر خود به [[خدای متعال]] [[نیازمند]] نباشد، به معنای [[نفی]] [[وحدانیت]] [[ذات خدای متعال]] و [[اعتقاد]] به وجود مبدأ دیگر برای [[آفرینش]] و هستی در کنار [[ذات باری تعالی]] است، تعالی [[الله]] عن ذلک علواً کبیراً. این [[حقیقت]] نیز روشن است که [[توحید افعالی]] در [[جهان]] فاعلین مختار و [[مرید]] به معنای سلب [[اختیار]] از آنان نیست، بلکه بدین معناست که [[اختیار]] و قدرتی که فاعلین مختار و [[مرید]] دارند مستقل از فعل و [[اراده خدا]] نیست، بلکه با [[اراده]] و [[قدرت]] خداست که میخواهند آنچه را میخواهند، و میکنند آنچه را میکنند: | ||
:*{{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و شما (چیزى را) نمىخواهید مگر اینکه خدا بخواهد» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>؛ | :*{{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و شما (چیزى را) نمىخواهید مگر اینکه خدا بخواهد» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>؛ | ||
:*{{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و هرگز در مورد کارى نگو: من فردا آن را انجام مىدهم * مگر اینکه خدا بخواهد» سوره کهف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>؛ | :*{{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و هرگز در مورد کارى نگو: من فردا آن را انجام مىدهم * مگر اینکه خدا بخواهد» سوره کهف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>؛ | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
*و در جای دیگر، در تأکید بر [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ * الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ * وَالَّذِي خَلَقَ الأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ * لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ * وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ * وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ}}<ref>«اگر از آنان بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» به یقین مىگویند: «خداوند توانا و دانا آنها را آفریده است» * همان کسى که زمین را محل آرامش شما قرار داد، و براى شما در آن راههایى آفرید، باشد تا هدایت شوید (و به مقصد برسید) * همان کسى که از آسمان آبى فرستاد به مقدار معیّن، و به وسیلۀ آن سرزمین مرده را حیات بخشیدیم؛ همین گونه (در قیامت از قبرها) بیرون آورده مىشوید. * و همان کسى که همۀ زوجها را آفرید، و براى شما از کشتیها و چهارپایان مرکبهایى قرار داد که بر آن سوار مىشوید، * تا بر پشت آنها به خوبى قرار گیرید؛ سپس هنگامى که بر آنها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: «پاک و منزّه است کسى که این را مسخّر ما ساخت، وگرنه ما توانایى تسخیر آن را نداشتیم * و به یقین ما به سوى پروردگارمان باز مىگردیم» * آنها بندگان خدا را جزئی از خدا قرار دادند (و ملائکه را دختران خدا خواندند)؛ انسان ناسپاسى آشکار است» سوره زخرف، آیه ۹-۱۵.</ref>. | *و در جای دیگر، در تأکید بر [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ * الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ * وَالَّذِي خَلَقَ الأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ * لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ * وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ * وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ}}<ref>«اگر از آنان بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» به یقین مىگویند: «خداوند توانا و دانا آنها را آفریده است» * همان کسى که زمین را محل آرامش شما قرار داد، و براى شما در آن راههایى آفرید، باشد تا هدایت شوید (و به مقصد برسید) * همان کسى که از آسمان آبى فرستاد به مقدار معیّن، و به وسیلۀ آن سرزمین مرده را حیات بخشیدیم؛ همین گونه (در قیامت از قبرها) بیرون آورده مىشوید. * و همان کسى که همۀ زوجها را آفرید، و براى شما از کشتیها و چهارپایان مرکبهایى قرار داد که بر آن سوار مىشوید، * تا بر پشت آنها به خوبى قرار گیرید؛ سپس هنگامى که بر آنها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: «پاک و منزّه است کسى که این را مسخّر ما ساخت، وگرنه ما توانایى تسخیر آن را نداشتیم * و به یقین ما به سوى پروردگارمان باز مىگردیم» * آنها بندگان خدا را جزئی از خدا قرار دادند (و ملائکه را دختران خدا خواندند)؛ انسان ناسپاسى آشکار است» سوره زخرف، آیه ۹-۱۵.</ref>. | ||
*در این [[آیات]]، تأکید بر [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]] در عرصۀ [[خلق]] و [[تدبیر]] شده است و از [[اعتقاد]] به وجود مبدأ فعل و تأثیر دیگری در کنار [[خدا]] به {{متن قرآن|جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا}}<ref>«آنها بندگان خدا را جزئی از خدا قرار دادند» سوره زخرف، آیه ۱۵.</ref> تعبیر شده است. در [[آیه]] پنجاه و چهارم [[سورۀ اعراف]] نیز آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت)؛ با (پرده تاریکِ) شب، روز را مىپوشاند؛ و شب به سرعت، در پى روز مىآید؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) است! پر برکت و بىزوال است خداوندى که پروردگار جهانیان است» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>. | *در این [[آیات]]، تأکید بر [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]] در عرصۀ [[خلق]] و [[تدبیر]] شده است و از [[اعتقاد]] به وجود مبدأ فعل و تأثیر دیگری در کنار [[خدا]] به {{متن قرآن|جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا}}<ref>«آنها بندگان خدا را جزئی از خدا قرار دادند» سوره زخرف، آیه ۱۵.</ref> تعبیر شده است. در [[آیه]] پنجاه و چهارم [[سورۀ اعراف]] نیز آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت)؛ با (پرده تاریکِ) شب، روز را مىپوشاند؛ و شب به سرعت، در پى روز مىآید؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) است! پر برکت و بىزوال است خداوندى که پروردگار جهانیان است» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>. | ||
*در این [[آیه]] نیز با تأکید بر [[حصر]] "[[خلق]] و امر" در ذات حق تعالی و [[نفی]] وجود شریک برای [[خدای متعال]] در عرصۀ [[خلق]] و [[تدبیر]] [[جهان]] بر [[توحید افعالی]] [[خداوند]] تأکید شده است. در [[سورۀ قصص]] نیز پیش از داستان [[قارون]] که در بالا بدان اشاره شد، به تفصیل، [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]] [[تبیین]] شده و داستان [[قارون]] به عنوان نمونۀ [[عینی]] [[توحید افعالی]] و تجلّی کامل آن در [[توحید حاکمیت]] [[الهی]] مطرح گردیده است: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ * وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ * وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الأُولَى وَالآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ * قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلا تَسْمَعُونَ}}<ref>«پروردگار تو هرچه بخواهد مىآفریند، و هرچه بخواهد برمىگزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند! * و پروردگار تو مىداند آنچه را که سینههایشان پنهان مىدارد و آنچه را آشکار مىسازند * و او خداى یگانه است که هیچ معبودى جز او نیست؛ ستایش تنها براى اوست در این جهان و در جهان دیگر؛ حاکمیّت (نیز) از آن اوست؛ و همۀ شما به سوى او باز گردانده مىشوید * بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا روز قیامت بر شما جاودان سازد، آیا معبودى جز خداوند یگانه مىتواند روشنایى براى شما بیاورد؟! آیا نمىشنوید؟! | *در این [[آیه]] نیز با تأکید بر [[حصر]] "[[خلق]] و امر" در ذات حق تعالی و [[نفی]] وجود شریک برای [[خدای متعال]] در عرصۀ [[خلق]] و [[تدبیر]] [[جهان]] بر [[توحید افعالی]] [[خداوند]] تأکید شده است. در [[سورۀ قصص]] نیز پیش از داستان [[قارون]] که در بالا بدان اشاره شد، به تفصیل، [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]] [[تبیین]] شده و داستان [[قارون]] به عنوان نمونۀ [[عینی]] [[توحید افعالی]] و تجلّی کامل آن در [[توحید حاکمیت]] [[الهی]] مطرح گردیده است: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ * وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ * وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الأُولَى وَالآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ * قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلا تَسْمَعُونَ}}<ref>«پروردگار تو هرچه بخواهد مىآفریند، و هرچه بخواهد برمىگزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند! * و پروردگار تو مىداند آنچه را که سینههایشان پنهان مىدارد و آنچه را آشکار مىسازند * و او خداى یگانه است که هیچ معبودى جز او نیست؛ ستایش تنها براى اوست در این جهان و در جهان دیگر؛ حاکمیّت (نیز) از آن اوست؛ و همۀ شما به سوى او باز گردانده مىشوید * بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا روز قیامت بر شما جاودان سازد، آیا معبودى جز خداوند یگانه مىتواند روشنایى براى شما بیاورد؟! آیا نمىشنوید؟!»» سوره قصص، آیه ۶۸-۷۱.</ref> - تا آنجا که فرمود-: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ}}<ref>«(به خاطر آورید) روزى را که آنها را ندا مىدهد و مىگوید: «کجایند همتایانى که براى من مىپنداشتید؟!»» سوره قصص، آیه ۷۴.</ref>. | ||
*تا آخر [[آیات]] که مشتمل بر داستان یاد کردۀ [[قارون]] است که خود را شریک [[خدا]] در فعل و تأثیر، و فاعل و [[قادر]] بالاستقلال میپنداشت، وبا ادّعای {{متن قرآن|إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي}}<ref>«دارایی و ثروت خود را از راه دانایی و خبرگی خود به دست آوردهام» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref> توانائی و [[کاردانی]] خود را سبب [[علی]] الاستقلال دستیابی به [[ثروت]] میپنداشت. | *تا آخر [[آیات]] که مشتمل بر داستان یاد کردۀ [[قارون]] است که خود را شریک [[خدا]] در فعل و تأثیر، و فاعل و [[قادر]] بالاستقلال میپنداشت، وبا ادّعای {{متن قرآن|إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي}}<ref>«دارایی و ثروت خود را از راه دانایی و خبرگی خود به دست آوردهام» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref> توانائی و [[کاردانی]] خود را سبب [[علی]] الاستقلال دستیابی به [[ثروت]] میپنداشت. | ||
*[[قرآن کریم]] با اشاره به [[عاقبت]] مرگباری که در [[انتظار]] [[قارون]] بود و سرانجام [[قارون]] و ثروتش را به دست نابودی سپرد از [[ناتوانی]] ذاتی و عدم [[استقلال]] در فاعلیت و [[قدرت]] [[قارون]] پرده برداشته و این واقعیت را که فاعل و [[قادر]] اصلی تنها [[خدای متعال]] است، برملا ساخته است. | * [[قرآن کریم]] با اشاره به [[عاقبت]] مرگباری که در [[انتظار]] [[قارون]] بود و سرانجام [[قارون]] و ثروتش را به دست نابودی سپرد از [[ناتوانی]] ذاتی و عدم [[استقلال]] در فاعلیت و [[قدرت]] [[قارون]] پرده برداشته و این واقعیت را که فاعل و [[قادر]] اصلی تنها [[خدای متعال]] است، برملا ساخته است. | ||
*از این نمونه [[آیات]] در [[قرآن]] فراوان است و به طور کلی اغلب [[آیات قرآنی]] مربوط به [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]]، نظر به [[نفی]] [[شرک افعالی]] و [[اثبات]] انحصار [[قدرت]] فعل بالاستقلال در [[ذات خدای متعال]] دارند و بسیاری از این [[آیات]] نظر به خصوص [[توحید حاکمیت]] [[الهی]] و [[حصر حاکمیت]] و [[امر و نهی]] و [[تدبیر]] و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[جهان]] در [[ذات اقدس حق تعالی]] شأنه دارند. | *از این نمونه [[آیات]] در [[قرآن]] فراوان است و به طور کلی اغلب [[آیات قرآنی]] مربوط به [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]]، نظر به [[نفی]] [[شرک افعالی]] و [[اثبات]] انحصار [[قدرت]] فعل بالاستقلال در [[ذات خدای متعال]] دارند و بسیاری از این [[آیات]] نظر به خصوص [[توحید حاکمیت]] [[الهی]] و [[حصر حاکمیت]] و [[امر و نهی]] و [[تدبیر]] و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[جهان]] در [[ذات اقدس حق تعالی]] شأنه دارند. | ||
*یکی از روشنترین و صریحترین [[آیات قرآنی]] مربوط به [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]]، دو آیۀ کریمۀ [[سورۀ قمر]] است که میفرماید:{{متن قرآن|إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ * وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«ما همه چیز را به اندازه آفریدیم * و امر و دستور ما بیش از یکی نیست همچون یک چشم برهم زدن» سوره قمر، آیه ۴۹-۵۰.</ref>. | *یکی از روشنترین و صریحترین [[آیات قرآنی]] مربوط به [[توحید افعالی]] [[خدای متعال]]، دو آیۀ کریمۀ [[سورۀ قمر]] است که میفرماید:{{متن قرآن|إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ * وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«ما همه چیز را به اندازه آفریدیم * و امر و دستور ما بیش از یکی نیست همچون یک چشم برهم زدن» سوره قمر، آیه ۴۹-۵۰.</ref>. | ||
*امر [[خدای متعال]]، بنابر آنچه در [[آیات]] فراوان مطرح شده است همان فعل اوست و در این [[آیه]] به [[وحدت]] [[امر الهی]] که همان فعل اوست اشاره شده است. | *امر [[خدای متعال]]، بنابر آنچه در [[آیات]] فراوان مطرح شده است همان فعل اوست و در این [[آیه]] به [[وحدت]] [[امر الهی]] که همان فعل اوست اشاره شده است. | ||
*[[امر الهی]] که تجلّی ذات باری تعالی در [[مقام]] فعل است، دو مرحله دارد: مرحلۀ [[خلق]] که میتوان از آن به مرحلۀ امر خلقی تعبیر کرد و مرحلۀ [[تدبیر]] که میتوان از آن به مرحلۀ امر تدبیری تعبیر نمود. با امر خلقی، شیء از عدم برون آمده و به [[عالم هستی]] پا میگذارد و با امر تدبیری، وجود آن شیء به سوی کمال مطلوب [[هدایت]] و [[تدبیر]] میشود. | * [[امر الهی]] که تجلّی ذات باری تعالی در [[مقام]] فعل است، دو مرحله دارد: مرحلۀ [[خلق]] که میتوان از آن به مرحلۀ امر خلقی تعبیر کرد و مرحلۀ [[تدبیر]] که میتوان از آن به مرحلۀ امر تدبیری تعبیر نمود. با امر خلقی، شیء از عدم برون آمده و به [[عالم هستی]] پا میگذارد و با امر تدبیری، وجود آن شیء به سوی کمال مطلوب [[هدایت]] و [[تدبیر]] میشود. | ||
*در [[آیات کریمۀ قرآن]]، به دو مرحلۀ فعل یا [[امر الهی]]، یعنی فعل یا امر خلقی و فعل یا امر تدبیری اشارات فراوانی شده است که برای نمونه به [[آیات]] ذیل اشاره میکنیم: | *در [[آیات کریمۀ قرآن]]، به دو مرحلۀ فعل یا [[امر الهی]]، یعنی فعل یا امر خلقی و فعل یا امر تدبیری اشارات فراوانی شده است که برای نمونه به [[آیات]] ذیل اشاره میکنیم: | ||
:*{{متن قرآن|رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى آنچه را لازمۀ آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایت کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref> | :*{{متن قرآن|رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى آنچه را لازمۀ آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایت کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
*در آیۀ اخیر، جملۀ {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}} [[تفسیر]] و بیان حال فاعل در جملۀ {{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} است که نتیجۀ استواء [[علی]] العرش را [[تدبیر امر]] بیان نموده است. | *در آیۀ اخیر، جملۀ {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}} [[تفسیر]] و بیان حال فاعل در جملۀ {{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}} است که نتیجۀ استواء [[علی]] العرش را [[تدبیر امر]] بیان نموده است. | ||
*{{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}}؛ چنانکه از این [[آیه]] و [[آیات]] دیگر استفاده میشود، به معنای [[حاکمیت]] و [[تدبیر الهی]] است که دامنۀ آن تمام [[جهان آفرینش]] را فرا میگیرد. | *{{متن قرآن|اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ}}؛ چنانکه از این [[آیه]] و [[آیات]] دیگر استفاده میشود، به معنای [[حاکمیت]] و [[تدبیر الهی]] است که دامنۀ آن تمام [[جهان آفرینش]] را فرا میگیرد. | ||
*[[خلق]] اشیاء و سپس استواء [[علی]] العرش و [[تدبیر امر]]، اشاره به همان دو مرحلۀ [[امر الهی]] است: [[امر]] خلقی و امر تدبیری. | * [[خلق]] اشیاء و سپس استواء [[علی]] العرش و [[تدبیر امر]]، اشاره به همان دو مرحلۀ [[امر الهی]] است: [[امر]] خلقی و امر تدبیری. | ||
*در [[آیات]] یادشدۀ دیگر نیز به همین دو مرحله اشارات روشنی شده است و از مرحلۀ [[تدبیر]]، گاه به "[[هدایت]]" و گاه به "امر" و گاه به "[[تیسیر]] [[سبیل]]" تعبیر شده است. | *در [[آیات]] یادشدۀ دیگر نیز به همین دو مرحله اشارات روشنی شده است و از مرحلۀ [[تدبیر]]، گاه به "[[هدایت]]" و گاه به "امر" و گاه به "[[تیسیر]] [[سبیل]]" تعبیر شده است. | ||
*تاکنون معلوم شد [[امر الهی]] دو مرحله دارد: مرحلۀ [[خلق]] و مرحلۀ [[تدبیر]]؛ که از مرحلۀ [[خلق]]، میتوان به مرحلۀ "امر خلقی" و از مرحلۀ [[تدبیر]]، میتوان به مرحلۀ "امر تدبیری" نام برد. | *تاکنون معلوم شد [[امر الهی]] دو مرحله دارد: مرحلۀ [[خلق]] و مرحلۀ [[تدبیر]]؛ که از مرحلۀ [[خلق]]، میتوان به مرحلۀ "امر خلقی" و از مرحلۀ [[تدبیر]]، میتوان به مرحلۀ "امر تدبیری" نام برد. | ||
*"امر تدبیری" یا فعل تدبیری [[الهی]] نیز - بنا بر آنچه در [[قرآن کریم]] آمده است - چند گونه است: | *"امر تدبیری" یا فعل تدبیری [[الهی]] نیز - بنا بر آنچه در [[قرآن کریم]] آمده است - چند گونه است: | ||
#[[امر]] تسخیری؛ | # [[امر]] تسخیری؛ | ||
#[[امر]] تمکینی؛ | # [[امر]] تمکینی؛ | ||
#[[امر تشریعی]]. | # [[امر تشریعی]]. | ||
*فعل طبیعی صادر از مخلوقات غیر مختار به وسیلۀ امر تسخیری [[خداوند]] انجام میگیرد، نظیر فعل صادر از افلاک و سایر موجودات زمینی [[جمادی]] و نباتی و حیوانی که به واسطۀ [[طبیعت]] و قوۀ غریزهای که از سوی [[خدا]] در آنها به [[ودیعت]] نهاده شده افعالی از آنها سرمیزند. اینگونه [[افعال]] که به حسب ظاهر منشأ آنها قوای طبیعی و غریزی نهفته در اشیاء است، افعالی است که به وسیلۀ "امر تسخیری" [[خداوند متعال]] انجام میگیرند. [[قرآن کریم]] با اشاره به این گونه [[افعال]] تسخیری [[خداوند]] میفرماید: | *فعل طبیعی صادر از مخلوقات غیر مختار به وسیلۀ امر تسخیری [[خداوند]] انجام میگیرد، نظیر فعل صادر از افلاک و سایر موجودات زمینی [[جمادی]] و نباتی و حیوانی که به واسطۀ [[طبیعت]] و قوۀ غریزهای که از سوی [[خدا]] در آنها به [[ودیعت]] نهاده شده افعالی از آنها سرمیزند. اینگونه [[افعال]] که به حسب ظاهر منشأ آنها قوای طبیعی و غریزی نهفته در اشیاء است، افعالی است که به وسیلۀ "امر تسخیری" [[خداوند متعال]] انجام میگیرند. [[قرآن کریم]] با اشاره به این گونه [[افعال]] تسخیری [[خداوند]] میفرماید: | ||
:*{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ * وَسَخَّر لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنَ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ}}<ref>«خداوند، کسى است که آسمانها و زمین را آفرید؛ و از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و با آن، میوهها (و محصولات گوناگون) را براى روزى شما (از زمین) بیرون آورد؛ و کشتیها را مسخّر شما ساخت، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود * و خورشید و ماه را - که با برنامه منظّمى در حرکتند - به تسخیر شما درآورد؛ و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت» سوره ابراهیم، آیه ۳۲-۳۳.</ref>. | :*{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ * وَسَخَّر لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنَ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ}}<ref>«خداوند، کسى است که آسمانها و زمین را آفرید؛ و از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و با آن، میوهها (و محصولات گوناگون) را براى روزى شما (از زمین) بیرون آورد؛ و کشتیها را مسخّر شما ساخت، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود * و خورشید و ماه را - که با برنامه منظّمى در حرکتند - به تسخیر شما درآورد؛ و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت» سوره ابراهیم، آیه ۳۲-۳۳.</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
:*{{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و شما (چیزى را) نمىخواهید مگر اینکه خدا بخواهد» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>. | :*{{متن قرآن|وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ}}<ref>«و شما (چیزى را) نمىخواهید مگر اینکه خدا بخواهد» سوره انسان، آیه ۳۰.</ref>. | ||
:*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«اى کسانى که کتاب آسمانى به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم - و هماهنگ با نشانههایى است که با شماست - ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورت (انسانى) گروهى را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همانگونه که "اصحاب سبت" [= گروهى از تبهکاران بنىاسرائیل] را از رحمت خود دور ساختیم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنى است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>. | :*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«اى کسانى که کتاب آسمانى به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر خود) نازل کردیم - و هماهنگ با نشانههایى است که با شماست - ایمان بیاورید، پیش از آنکه صورت (انسانى) گروهى را محو کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آنها را از رحمت خود دور سازیم، همانگونه که "اصحاب سبت" [= گروهى از تبهکاران بنىاسرائیل] را از رحمت خود دور ساختیم؛ و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنى است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>. | ||
*طمس وجوه و [[لعنت]] خدای در این [[آیه]] از مصادیق امر تمکینی [[خداوند]] است؛ زیرا [[خداوند]] به صاحبان [[کتاب ]]- با توجه به [[علمی]] که به [[بینات]] [[الهی]] و [[کتاب خدا]] در [[اختیار]] داشتند - [[تمکین]] تام بخشید که به [[خدای بزرگ]] و انبیای او [[ایمان]] آورند و از آنان [[تبعیت]] کنند، لکن صاحبان [[علم]] و کتاب، به رغم [[علم]] و [[آگاهی]] و دانشی که داشتند با [[سوء]] استفاده از [[تمکین]] [[الهی]] و [[سوء]] [[انتخاب]] خویش، راه کج را برگزیدند و وارونه [[رفتار]] کردند و به همین سبب به وارونگی چهره دچار گشتند؛ زیرا به حقیقتی که در آغاز، روبه سوی آن بودند، پشت کردند و از آن رویگردان شدند. | *طمس وجوه و [[لعنت]] خدای در این [[آیه]] از مصادیق امر تمکینی [[خداوند]] است؛ زیرا [[خداوند]] به صاحبان [[کتاب]]- با توجه به [[علمی]] که به [[بینات]] [[الهی]] و [[کتاب خدا]] در [[اختیار]] داشتند - [[تمکین]] تام بخشید که به [[خدای بزرگ]] و انبیای او [[ایمان]] آورند و از آنان [[تبعیت]] کنند، لکن صاحبان [[علم]] و کتاب، به رغم [[علم]] و [[آگاهی]] و دانشی که داشتند با [[سوء]] استفاده از [[تمکین]] [[الهی]] و [[سوء]] [[انتخاب]] خویش، راه کج را برگزیدند و وارونه [[رفتار]] کردند و به همین سبب به وارونگی چهره دچار گشتند؛ زیرا به حقیقتی که در آغاز، روبه سوی آن بودند، پشت کردند و از آن رویگردان شدند. | ||
*در [[آیات]] پیش از آیۀ اخیر از این امر تمکینی به [[مشیت]] تعبیر شده است. | *در [[آیات]] پیش از آیۀ اخیر از این امر تمکینی به [[مشیت]] تعبیر شده است. | ||
*در دو آیۀ زیر نیز به امر تمکینی اشاره شده است: {{متن قرآن|سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ * لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}<ref>«کسانى از شما که به طور پنهان سخن بگویند، یا آشکار، براى او یکسان است؛ و (نیز)کسانى که شبانگاه به طور مخفیانه حرکت مىکنند، یا در روشنایى روز * براى هرکس، مأمورانى است که پىدرپى، از پیش رو، و از پشت سر او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمى] حفظ مىکنند؛ و خداوند سرنوشت هیچ قومى (و ملّتى) را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در (وجود) خودشان است تغییر دهند و هنگامى که خدا براى قومى (به خاطر اعمالشان) بدى (و عذاب) بخواهد، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، (نجات دهنده و) سرپرستى نخواهند داشت» سوره رعد، آیه ۱۰-۱۱.</ref>. | *در دو آیۀ زیر نیز به امر تمکینی اشاره شده است: {{متن قرآن|سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ * لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}<ref>«کسانى از شما که به طور پنهان سخن بگویند، یا آشکار، براى او یکسان است؛ و (نیز)کسانى که شبانگاه به طور مخفیانه حرکت مىکنند، یا در روشنایى روز * براى هرکس، مأمورانى است که پىدرپى، از پیش رو، و از پشت سر او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمى] حفظ مىکنند؛ و خداوند سرنوشت هیچ قومى (و ملّتى) را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در (وجود) خودشان است تغییر دهند و هنگامى که خدا براى قومى (به خاطر اعمالشان) بدى (و عذاب) بخواهد، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، (نجات دهنده و) سرپرستى نخواهند داشت» سوره رعد، آیه ۱۰-۱۱.</ref>. | ||
*مقصود از {{متن قرآن|أَرَادَ اللَّهُ}} در این [[آیه]] ارادۀ تمکینی [[خداوند]] است که به واسطۀ امر تمکینی [[الهی]] اظهار و [[اعمال]] میشود و لذا معنای [[آیه]] - نظیر آیۀ یادشدۀ فوق از [[سورۀ اسراء]] - این است که در آنجا که امر تمکینی [[خدا]] - در نتیجۀ [[سوء]] [[اختیار]] [[آدمیان]] - به [[عاقبت]] [[بدی]] که نتیجۀ [[انتخاب]] بد آنان است، منجر شود؛ هیچ چیز نمیتواند آنان را از این سرانجام شوم برهاند و مانع [[سرنوشت]] سیاهی شود که در [[انتظار]] آنان است. | *مقصود از {{متن قرآن|أَرَادَ اللَّهُ}} در این [[آیه]] ارادۀ تمکینی [[خداوند]] است که به واسطۀ امر تمکینی [[الهی]] اظهار و [[اعمال]] میشود و لذا معنای [[آیه]] - نظیر آیۀ یادشدۀ فوق از [[سورۀ اسراء]] - این است که در آنجا که امر تمکینی [[خدا]] - در نتیجۀ [[سوء]] [[اختیار]] [[آدمیان]] - به [[عاقبت]] [[بدی]] که نتیجۀ [[انتخاب]] بد آنان است، منجر شود؛ هیچ چیز نمیتواند آنان را از این سرانجام شوم برهاند و مانع [[سرنوشت]] سیاهی شود که در [[انتظار]] آنان است. | ||
*بنابر آنچه گفته شد، [[امر]] یا [[اراده]] یا فعل تمکینی [[خداوند]]، [[امر]] و ارادهای است که به [[افعال]] موجودات مختار تعلق میگیرد. [[قدرت]] بر انجام فعل، [[قدرت]] [[اراده]] و [[اختیار]] و [[انتخاب]] فعل و مقدمات [[اراده]] و فعل اختیاری، همگی متعلق امر تمکینی [[خداوند]] است. | *بنابر آنچه گفته شد، [[امر]] یا [[اراده]] یا فعل تمکینی [[خداوند]]، [[امر]] و ارادهای است که به [[افعال]] موجودات مختار تعلق میگیرد. [[قدرت]] بر انجام فعل، [[قدرت]] [[اراده]] و [[اختیار]] و [[انتخاب]] فعل و مقدمات [[اراده]] و فعل اختیاری، همگی متعلق امر تمکینی [[خداوند]] است. | ||
*[[انسان]] به عنوان موجود مختاری که [[خداوند]] به او [[قدرت]] [[انتخاب]] و ارادۀ [[آزاد]] داده است، [[برترین]] نمونۀ موجوداتی است که در حوزۀ [[اوامر]] تمکینی [[خداوند]] قرار دارند. | * [[انسان]] به عنوان موجود مختاری که [[خداوند]] به او [[قدرت]] [[انتخاب]] و ارادۀ [[آزاد]] داده است، [[برترین]] نمونۀ موجوداتی است که در حوزۀ [[اوامر]] تمکینی [[خداوند]] قرار دارند. | ||
*امر تمکینی [[خداوند]]، [[آدمی]] را [[قادر]] بر [[انتخاب]] [[رفتار]] و [[کردار]] خود نموده و [[سرنوشت]] او را در گرو [[انتخاب]] و [[اختیار]] و ارادۀ [[آزاد]] او قرار داده است. | *امر تمکینی [[خداوند]]، [[آدمی]] را [[قادر]] بر [[انتخاب]] [[رفتار]] و [[کردار]] خود نموده و [[سرنوشت]] او را در گرو [[انتخاب]] و [[اختیار]] و ارادۀ [[آزاد]] او قرار داده است. | ||
*[[قدرت]] [[انتخاب]] و ارادۀ [[آزاد]]، مسئولیت آفرین است. به [[دلیل]] [[قدرت]] بر [[انتخاب]]، [[مسئولیت]] پیآمدهای ناشی از [[انتخاب]] بد و [[نادرست]]، دامنگیر فاعل انتخابگر خواهد شد و اوست که باید در برابر نتایج شوم [[انتخاب]] [[نادرست]] خود پاسخگو باشد. | * [[قدرت]] [[انتخاب]] و ارادۀ [[آزاد]]، مسئولیت آفرین است. به [[دلیل]] [[قدرت]] بر [[انتخاب]]، [[مسئولیت]] پیآمدهای ناشی از [[انتخاب]] بد و [[نادرست]]، دامنگیر فاعل انتخابگر خواهد شد و اوست که باید در برابر نتایج شوم [[انتخاب]] [[نادرست]] خود پاسخگو باشد. | ||
*در اینجا دو اصل بنیادین وجود دارد: | *در اینجا دو اصل بنیادین وجود دارد: | ||
*'''اصل نخست:''' این قاعده [[بدیهی]] است که [[مسئولیت]] فاعل انتخابگر در محدودۀ [[قدرت]] [[انتخاب]] اوست. بنابراین، مسئولیتپذیری فاعل انتخابگر محدود به حدود [[تمکین]] [[الهی]] است و فراتر از حدود [[تمکین]] [[الهی]] را شامل نمیشود؛ | *'''اصل نخست:''' این قاعده [[بدیهی]] است که [[مسئولیت]] فاعل انتخابگر در محدودۀ [[قدرت]] [[انتخاب]] اوست. بنابراین، مسئولیتپذیری فاعل انتخابگر محدود به حدود [[تمکین]] [[الهی]] است و فراتر از حدود [[تمکین]] [[الهی]] را شامل نمیشود؛ | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
:*{{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>. | :*{{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref>. | ||
:*{{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«این یک تذکّر و یادآورى است، و هرکس بخواهد (با استفاده از آن) راهى به سوى پروردگارش برمىگزیند» سوره انسان، آیه ۲۹.</ref>. | :*{{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«این یک تذکّر و یادآورى است، و هرکس بخواهد (با استفاده از آن) راهى به سوى پروردگارش برمىگزیند» سوره انسان، آیه ۲۹.</ref>. | ||
*[[امر تشریعی]] [[الهی]] بر دو گونه است: | * [[امر تشریعی]] [[الهی]] بر دو گونه است: | ||
*'''[[امر تشریعی]] تکلیفی:''' دستوراتی است که از سوی [[خدا]] برای سامان دادن به [[رفتار انسان]] و نظم بخشیدن به [[جامعه انسانی]] صادر میشود و به وسیله [[پیامبران]] و اوصیای آنان به [[بشر]] [[ابلاغ]] میشود. | *'''[[امر تشریعی]] تکلیفی:''' دستوراتی است که از سوی [[خدا]] برای سامان دادن به [[رفتار انسان]] و نظم بخشیدن به [[جامعه انسانی]] صادر میشود و به وسیله [[پیامبران]] و اوصیای آنان به [[بشر]] [[ابلاغ]] میشود. | ||
*'''[[امر تشریعی]] وضعی:''' امری است که [[خدای متعال]] به وسیلۀ آن حالتی یا منصبی را برای شخصی یا جمعیتی در عالم اعتبار و تقنین خویش [[جعل]] میکند یا حالتی یا منصبی را در عالم [[جعل]] و اعتبار قانونی خویش از آنان میستاند. بنابراین، از جمله بارزترین مصادیق [[امر تشریعی]] وضعی، [[نصب]] و [[عزل]] [[الهی]] است که به وسیلۀ آن، [[خداوند]] جایگاهی را به افراد یا شخصیتهایی عطا میکند یا جایگاهی را از آنان سلب مینماید. | *'''[[امر تشریعی]] وضعی:''' امری است که [[خدای متعال]] به وسیلۀ آن حالتی یا منصبی را برای شخصی یا جمعیتی در عالم اعتبار و تقنین خویش [[جعل]] میکند یا حالتی یا منصبی را در عالم [[جعل]] و اعتبار قانونی خویش از آنان میستاند. بنابراین، از جمله بارزترین مصادیق [[امر تشریعی]] وضعی، [[نصب]] و [[عزل]] [[الهی]] است که به وسیلۀ آن، [[خداوند]] جایگاهی را به افراد یا شخصیتهایی عطا میکند یا جایگاهی را از آنان سلب مینماید. | ||
*[[امر تشریعی]] [[الهی]] - تکلیفی یا وضعی - تجلّی [[مُلک]] و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[خدا]] در [[جامعۀ بشر]] است و لذا در [[قرآن کریم]]، از این [[جایگاه]] [[الهی]] - یعنی [[جایگاه]] [[تشریع]] و [[مدیریت]] [[الهی]] [[جهان]] و [[انسان]] - به "[[مُلک]]" تعبیر شده و در اشارهای به امر یا [[مُلک]] [[تشریعی]] [[خداوند]] در حوزۀ "[[تکلیف]]" میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ}}<ref>«و این گونه آن را قرآنى عربى (و فصیح و گویا) نازل کردیم، و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید آنان تقوا پیشه کنند؛ یا برایشان سبب یادآورى شود * پس بلند مرتبه است خداوندى که فرمانرواى حقیقى است!» سوره طه، آیه ۱۱۳-۱۱۴.</ref>. | * [[امر تشریعی]] [[الهی]] - تکلیفی یا وضعی - تجلّی [[مُلک]] و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[خدا]] در [[جامعۀ بشر]] است و لذا در [[قرآن کریم]]، از این [[جایگاه]] [[الهی]] - یعنی [[جایگاه]] [[تشریع]] و [[مدیریت]] [[الهی]] [[جهان]] و [[انسان]] - به "[[مُلک]]" تعبیر شده و در اشارهای به امر یا [[مُلک]] [[تشریعی]] [[خداوند]] در حوزۀ "[[تکلیف]]" میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ}}<ref>«و این گونه آن را قرآنى عربى (و فصیح و گویا) نازل کردیم، و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید آنان تقوا پیشه کنند؛ یا برایشان سبب یادآورى شود * پس بلند مرتبه است خداوندى که فرمانرواى حقیقى است!» سوره طه، آیه ۱۱۳-۱۱۴.</ref>. | ||
*و همچنین میفرماید: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ}}<ref>«آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و به سوى ما بازگردانده نمىشوید؟! * پس بلندمرتبه است خداوندى که فرمانرواى حق است، معبودى جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵-۱۱۶.</ref>. | *و همچنین میفرماید: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ}}<ref>«آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و به سوى ما بازگردانده نمىشوید؟! * پس بلندمرتبه است خداوندى که فرمانرواى حق است، معبودى جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵-۱۱۶.</ref>. | ||
*و در اشارهای دیگر به امر و [[مُلک]] [[تشریعی]] [[خداوند]] در حوزۀ "وضع" میفرماید: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}}<ref>«بگو: بارالها! اى مالک حکومتها! به هرکس بخواهى، حکومت مىبخشى؛ و از هرکس بخواهى، حکومت را مىگیرى» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>. | *و در اشارهای دیگر به امر و [[مُلک]] [[تشریعی]] [[خداوند]] در حوزۀ "وضع" میفرماید: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}}<ref>«بگو: بارالها! اى مالک حکومتها! به هرکس بخواهى، حکومت مىبخشى؛ و از هرکس بخواهى، حکومت را مىگیرى» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
*بنابراین "[[دین خدا]]" همان [[نظام]] [[مدیریت]] [[الهی]] است که مسیر [[زندگی]] [[انسان]] را مشخص مینماید و بهوسیلۀ [[امر تشریعی]] [[خداوند]] بهوجود میآید و به واسطۀ [[انبیاء]] و اوصیای آنان به [[بشریت]] [[ابلاغ]] میشود. | *بنابراین "[[دین خدا]]" همان [[نظام]] [[مدیریت]] [[الهی]] است که مسیر [[زندگی]] [[انسان]] را مشخص مینماید و بهوسیلۀ [[امر تشریعی]] [[خداوند]] بهوجود میآید و به واسطۀ [[انبیاء]] و اوصیای آنان به [[بشریت]] [[ابلاغ]] میشود. | ||
===[[حصر حاکمیت]] و [[مُلک]] و [[سلطنت]] در [[ذات باری تعالی]]=== | ===[[حصر حاکمیت]] و [[مُلک]] و [[سلطنت]] در [[ذات باری تعالی]]=== | ||
*[[حصر حاکمیت]] در ذات حق تعالی از حقایق روشنی است که ادلّۀ [[عقلی]] و نیز [[نقلی]] فراوانی بر آن وجود دارد. | * [[حصر حاکمیت]] در ذات حق تعالی از حقایق روشنی است که ادلّۀ [[عقلی]] و نیز [[نقلی]] فراوانی بر آن وجود دارد. | ||
*[[حاکمیت]] به معنای [[امر و نهی]] و [[دستور]] و [[فرمان]] جهت [[برقراری نظم]] است. نظامی که این [[حاکمیت]] را در [[جامعۀ بشری]] بر عهده میگیرد، [[نظام سیاسی]] است. | * [[حاکمیت]] به معنای [[امر و نهی]] و [[دستور]] و [[فرمان]] جهت [[برقراری نظم]] است. نظامی که این [[حاکمیت]] را در [[جامعۀ بشری]] بر عهده میگیرد، [[نظام سیاسی]] است. | ||
*[[حصر حاکمیت]] در [[خدای متعال]]، اساسیترین اصل [[نظام سیاسی اسلام]] و زیر بنای آن است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۱۴۲-۱۶۹.</ref>. | * [[حصر حاکمیت]] در [[خدای متعال]]، اساسیترین اصل [[نظام سیاسی اسلام]] و زیر بنای آن است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۱۴۲-۱۶۹.</ref>. | ||
==ادلّۀ [[عقل نظری]] بر [[حصر حاکمیت]] در [[ذات خدای متعال]]== | ==ادلّۀ [[عقل نظری]] بر [[حصر حاکمیت]] در [[ذات خدای متعال]]== | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
*'''مقدّمۀ دوم:''' موجودات ممکن بالذات، هیچیک بالذات بر دیگری [[برتری]] ندارند. در این میان، موجودات غیر [[انسانی]] به طور [[قطع]] بر [[انسان]] [[برتری]] ندارند. در میان موجودات [[انسانی]] نیز هیچ [[انسانی]] به خودی خود از آن نظر که [[انسان]] است، بر دیگری [[برتری]] ندارد. بنابراین، ارادۀ هیچ [[انسانی]] نمیتواند به خودی خود بر انسانهای دیگر [[برتری]] یابد، خواه این [[انسان]] یک تن باشد یا چند تن یا جمعیت انبوهی از [[انسانها]]. انبوهی جمعیتِ انسانهای خُرد، به هیچ وجه به ارادۀ آنها [[حقّ]] [[برتری]] نمیدهد؛ زیرا مادام که ارادۀ هیچیک از این انسانهای انبوه بالذات نسبت به هر [[انسان]] مفروض دیگر [[برتری]] ندارد، جمع شدن ارادۀ فاقد [[حقّ]] [[برتری]] با ارادۀ دیگرِ فاقد [[حقّ]] [[برتری]] و با ارادههای دیگر فاقدِ [[حقّ]] [[برتری]]، موجب پیدایش [[حقّ]] [[برتری]] نمیشود. | *'''مقدّمۀ دوم:''' موجودات ممکن بالذات، هیچیک بالذات بر دیگری [[برتری]] ندارند. در این میان، موجودات غیر [[انسانی]] به طور [[قطع]] بر [[انسان]] [[برتری]] ندارند. در میان موجودات [[انسانی]] نیز هیچ [[انسانی]] به خودی خود از آن نظر که [[انسان]] است، بر دیگری [[برتری]] ندارد. بنابراین، ارادۀ هیچ [[انسانی]] نمیتواند به خودی خود بر انسانهای دیگر [[برتری]] یابد، خواه این [[انسان]] یک تن باشد یا چند تن یا جمعیت انبوهی از [[انسانها]]. انبوهی جمعیتِ انسانهای خُرد، به هیچ وجه به ارادۀ آنها [[حقّ]] [[برتری]] نمیدهد؛ زیرا مادام که ارادۀ هیچیک از این انسانهای انبوه بالذات نسبت به هر [[انسان]] مفروض دیگر [[برتری]] ندارد، جمع شدن ارادۀ فاقد [[حقّ]] [[برتری]] با ارادۀ دیگرِ فاقد [[حقّ]] [[برتری]] و با ارادههای دیگر فاقدِ [[حقّ]] [[برتری]]، موجب پیدایش [[حقّ]] [[برتری]] نمیشود. | ||
*'''مقدّمۀ سوم:''' تنها موجودی که نسبت به سایر موجودات، بالذات [[حقّ]] [[برتری]] دارد و ذاتاً از آنان [[برتر]] است، [[وجود مقدّس]] حقتعالی است. | *'''مقدّمۀ سوم:''' تنها موجودی که نسبت به سایر موجودات، بالذات [[حقّ]] [[برتری]] دارد و ذاتاً از آنان [[برتر]] است، [[وجود مقدّس]] حقتعالی است. | ||
*[[خدای متعال]] به [[دلیل]] آنکه [[خالق]] موجودات و رازق آنهاست، [[برتر]] از آنهاست و تنها ارادۀ اوست که [[برتر]] از سایر ارادهها و غالب بر آنهاست. | * [[خدای متعال]] به [[دلیل]] آنکه [[خالق]] موجودات و رازق آنهاست، [[برتر]] از آنهاست و تنها ارادۀ اوست که [[برتر]] از سایر ارادهها و غالب بر آنهاست. | ||
*[[خدای متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ * فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ * كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُواْ أَنَّهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ * قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ * قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو: «چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مىدهد؟ یا چه کسى مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون مىآورد؟ و چه کسى امور (جهان) را تدبیر مىکند؟» بزودى (در پاسخ) مىگویند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمىکنید (و راه شرک مىپویید)؟! * اینگونه است خداوند، پروردگارِ حقّ شما (داراى همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روىگردان مىشوید؟» * این چنین فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلّم شده که آنها (پس از این همه لجاجت و گناه)، ایمان نخواهند آورد * بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، آفرینش را آغاز مىکند و سپس باز مىگرداند؟!» بگو: «تنها خدا آفرینش را آغاز کرده، سپس باز مىگرداند؛ با این حال، چرا (از حق) روى گردان مىشوید» * بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، به سوى حق هدایت مىکند؟!» بگو: «تنها خدا به حق هدایت مىکند. آیا کسى که هدایت به سوى حق مىکند براى پیروى شایستهتر است، یا آن کس که هدایت نمىشود مگر هدایتش کنند؟! شما را چه مىشود، چگونه داورى مىکنید؟!»» سوره یونس، آیه ۳۱-۳۵.</ref>. | * [[خدای متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ * فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ * كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُواْ أَنَّهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ * قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ * قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو: «چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مىدهد؟ یا چه کسى مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون مىآورد؟ و چه کسى امور (جهان) را تدبیر مىکند؟» بزودى (در پاسخ) مىگویند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمىکنید (و راه شرک مىپویید)؟! * اینگونه است خداوند، پروردگارِ حقّ شما (داراى همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روىگردان مىشوید؟» * این چنین فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلّم شده که آنها (پس از این همه لجاجت و گناه)، ایمان نخواهند آورد * بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، آفرینش را آغاز مىکند و سپس باز مىگرداند؟!» بگو: «تنها خدا آفرینش را آغاز کرده، سپس باز مىگرداند؛ با این حال، چرا (از حق) روى گردان مىشوید» * بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، به سوى حق هدایت مىکند؟!» بگو: «تنها خدا به حق هدایت مىکند. آیا کسى که هدایت به سوى حق مىکند براى پیروى شایستهتر است، یا آن کس که هدایت نمىشود مگر هدایتش کنند؟! شما را چه مىشود، چگونه داورى مىکنید؟!»» سوره یونس، آیه ۳۱-۳۵.</ref>. | ||
*در این [[آیات]]، به [[برتری]] [[ارادۀ الهی]] اشاره شده و به [[دلیل]] [[خالقیت]]، رازقیت و نیز هادویت [[الهی]] برای [[تبیین]] علوّ [[ارادۀ الهی]] بر سایر ارادهها [[استدلال]] شده است. | *در این [[آیات]]، به [[برتری]] [[ارادۀ الهی]] اشاره شده و به [[دلیل]] [[خالقیت]]، رازقیت و نیز هادویت [[الهی]] برای [[تبیین]] علوّ [[ارادۀ الهی]] بر سایر ارادهها [[استدلال]] شده است. | ||
*[[خالقیت]] و رازقیت [[خداوند]]، ارادۀ او را عقلاً بر سایر ارادهها مقدّم میدارد، این تقدّم، تقدم به حسب مدرکات [[عقل نظری]] است؛ بدین معنا که توقّف مخلوق و مرزوق بر [[خالق]] رازق، تقدّم طبیعی و بالضرورۀ [[عقل نظری]] است. | * [[خالقیت]] و رازقیت [[خداوند]]، ارادۀ او را عقلاً بر سایر ارادهها مقدّم میدارد، این تقدّم، تقدم به حسب مدرکات [[عقل نظری]] است؛ بدین معنا که توقّف مخلوق و مرزوق بر [[خالق]] رازق، تقدّم طبیعی و بالضرورۀ [[عقل نظری]] است. | ||
هادویت بالذات [[خداوند]]، تقدّم [[ارادۀ الهی]] را بر ارادۀ دیگران به مقتضای [[عقل عملی]] [[اثبات]] میکند؛ بدین معنا که [[عقل عملی]]، [[حکم]] میکند آنجا که موجودی [[حقّ]] بالذات است و در حقّانیت خود نیاز به دیگری ندارد و لهذا بالذات [[هادی]] إلی الحقّ است، [[تبعیت]] از ارادۀ این موجود، در [[حکم]] [[عقل عملی]] أولی از [[تبعیت]] از ارادۀ موجودی است که [[حقّ]] بالذات نیست و برای یافتن [[حق]]، [[نیازمند]] [[هادی]] و مرشدی است که او را به [[حق]] [[هدایت]] و دلالت کند. بنابراین، ارادۀ موجود [[هادی]] بالذات، اعلی و [[برتر]] از ارادۀ موجودی است که غیر [[مهتدی]] بالذات است. | هادویت بالذات [[خداوند]]، تقدّم [[ارادۀ الهی]] را بر ارادۀ دیگران به مقتضای [[عقل عملی]] [[اثبات]] میکند؛ بدین معنا که [[عقل عملی]]، [[حکم]] میکند آنجا که موجودی [[حقّ]] بالذات است و در حقّانیت خود نیاز به دیگری ندارد و لهذا بالذات [[هادی]] إلی الحقّ است، [[تبعیت]] از ارادۀ این موجود، در [[حکم]] [[عقل عملی]] أولی از [[تبعیت]] از ارادۀ موجودی است که [[حقّ]] بالذات نیست و برای یافتن [[حق]]، [[نیازمند]] [[هادی]] و مرشدی است که او را به [[حق]] [[هدایت]] و دلالت کند. بنابراین، ارادۀ موجود [[هادی]] بالذات، اعلی و [[برتر]] از ارادۀ موجودی است که غیر [[مهتدی]] بالذات است. | ||
*'''نتیجه اینکه:''' [[برتری]] ذات باریتعالی بر همۀ عالم وجود، از جمله عالم [[انسانها]] و انحصار این [[برتری]] در ذات [[مقدّس]] حق تعالی، [[حقیقت]] مسلّمی است که [[برهان]] بر [[اثبات]] آن [[قائم]] است. *بنابراین، براساس مقدّمات مذکور در بالا، [[حقّ حاکمیت]] بالذات منحصراً از آنِ ذات باریتعالی است و هیچ موجودی جز [[خدا]]، بالذات از چنین حقّی برخوردار نیست و این [[خدای متعال]] است که به اقتضای [[حقّ حاکمیت]] بالذات خویش میتواند افرادی را به عنوان [[جانشین]] خود برای [[حاکمیت]] در [[جامعۀ بشر]] [[تعیین]] کند و به این افراد، [[حقّ حاکمیت]] بالعرض ببخشد. | *'''نتیجه اینکه:''' [[برتری]] ذات باریتعالی بر همۀ عالم وجود، از جمله عالم [[انسانها]] و انحصار این [[برتری]] در ذات [[مقدّس]] حق تعالی، [[حقیقت]] مسلّمی است که [[برهان]] بر [[اثبات]] آن [[قائم]] است. *بنابراین، براساس مقدّمات مذکور در بالا، [[حقّ حاکمیت]] بالذات منحصراً از آنِ ذات باریتعالی است و هیچ موجودی جز [[خدا]]، بالذات از چنین حقّی برخوردار نیست و این [[خدای متعال]] است که به اقتضای [[حقّ حاکمیت]] بالذات خویش میتواند افرادی را به عنوان [[جانشین]] خود برای [[حاکمیت]] در [[جامعۀ بشر]] [[تعیین]] کند و به این افراد، [[حقّ حاکمیت]] بالعرض ببخشد. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
*'''مقدمۀ دوم:''' براساس مقدمۀ اول، [[حاکم]] بالذات باید خود نیازی به [[حاکمیت]] حاکمی مافوق خود نداشته باشد وگرنه [[حاکم]] بالذات، [[حاکم]] مافوق خواهد بود. این [[تسلسل]] تا جایی ادامه خواهد داشت که به [[حاکم]] بالذاتی برسیم که [[نیازمند]] حاکمی مافوق خود نباشد. | *'''مقدمۀ دوم:''' براساس مقدمۀ اول، [[حاکم]] بالذات باید خود نیازی به [[حاکمیت]] حاکمی مافوق خود نداشته باشد وگرنه [[حاکم]] بالذات، [[حاکم]] مافوق خواهد بود. این [[تسلسل]] تا جایی ادامه خواهد داشت که به [[حاکم]] بالذاتی برسیم که [[نیازمند]] حاکمی مافوق خود نباشد. | ||
*'''مقدمۀ سوم:''' تنها موجود [[عالم هستی]] که بینیاز بالذات است و [[نیازمند]] حاکمی مافوق خود نیست، [[وجود مقدّس]] [[خدای متعال]] است. | *'''مقدمۀ سوم:''' تنها موجود [[عالم هستی]] که بینیاز بالذات است و [[نیازمند]] حاکمی مافوق خود نیست، [[وجود مقدّس]] [[خدای متعال]] است. | ||
*[[خداوند]]، [[غنی]] بالذات است و [[وصف]] بینیازی بالذات، عین ذات باریتعالی و [[متحد]] با اوست. بنابراین، تنها موجودی که [[حقّ حاکمیت]] بالذات عقلاً در انحصار اوست ذات [[مقدّس]] باریتعالی است. | * [[خداوند]]، [[غنی]] بالذات است و [[وصف]] بینیازی بالذات، عین ذات باریتعالی و [[متحد]] با اوست. بنابراین، تنها موجودی که [[حقّ حاکمیت]] بالذات عقلاً در انحصار اوست ذات [[مقدّس]] باریتعالی است. | ||
===[[برهان]] پنجم=== | ===[[برهان]] پنجم=== | ||
*این [[برهان]] بر سه مقدمه مبتنی است: | *این [[برهان]] بر سه مقدمه مبتنی است: | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
*بخش سلبی آن عبارت است از این که غیر [[خالق]] و رازق، [[حقّ]] [[الزام]] ندارد. | *بخش سلبی آن عبارت است از این که غیر [[خالق]] و رازق، [[حقّ]] [[الزام]] ندارد. | ||
*بخش ایجابی آن عبارت است از این که [[خالق]] و رازق، [[حقّ]] [[الزام]] مخلوق و مرزوق خود را دارد. | *بخش ایجابی آن عبارت است از این که [[خالق]] و رازق، [[حقّ]] [[الزام]] مخلوق و مرزوق خود را دارد. | ||
*[[دلیل]] بر بخش سلبی این است که کسی که [[خالق]] و رازق نیست، حقّی بر دیگری ندارد که توجیه کنندۀ [[حقّ]] [[الزام]] او باشد و به عبارتی دیگر، هر دو موجودی که فرض شود، هر یک نسبت به دیگری نمیتواند از [[حقّ]] [[الزام]] برخوردار باشد؛ زیرا از دیگری نسبت به [[حقّ]] [[الزام]]، أولی نیست. | * [[دلیل]] بر بخش سلبی این است که کسی که [[خالق]] و رازق نیست، حقّی بر دیگری ندارد که توجیه کنندۀ [[حقّ]] [[الزام]] او باشد و به عبارتی دیگر، هر دو موجودی که فرض شود، هر یک نسبت به دیگری نمیتواند از [[حقّ]] [[الزام]] برخوردار باشد؛ زیرا از دیگری نسبت به [[حقّ]] [[الزام]]، أولی نیست. | ||
*هرجا [[حقّ]] الزامی باشد، بدین معناست که دستورِ دارندۀ [[حقّ]] [[الزام]]، برای طرف دیگر، الزامآور است و [[سرپیچی]] او از [[دستور]] صاحب [[حقّ]] [[الزام]]، [[جُرم]] و [[گناه]] به حساب میآید؛ در حالی که به جز [[دستور خداوند]] هیچ دلیلی وجود ندارد که طرف دیگر را به [[پایبندی]] به [[دستور]] ملزم کند. بنابراین، آنجا که الزامکننده، [[حقّ]] [[الزام]] ندارد درصورتیکه - با وجود عدم [[حقّ]] [[الزام]] - دیگری را به اجرای [[دستور]] خویش ملزم کند، [[ظلم و ستم]] روا داشته و از مرز [[حق]] و [[عدل]] فراتر رفته است. | *هرجا [[حقّ]] الزامی باشد، بدین معناست که دستورِ دارندۀ [[حقّ]] [[الزام]]، برای طرف دیگر، الزامآور است و [[سرپیچی]] او از [[دستور]] صاحب [[حقّ]] [[الزام]]، [[جُرم]] و [[گناه]] به حساب میآید؛ در حالی که به جز [[دستور خداوند]] هیچ دلیلی وجود ندارد که طرف دیگر را به [[پایبندی]] به [[دستور]] ملزم کند. بنابراین، آنجا که الزامکننده، [[حقّ]] [[الزام]] ندارد درصورتیکه - با وجود عدم [[حقّ]] [[الزام]] - دیگری را به اجرای [[دستور]] خویش ملزم کند، [[ظلم و ستم]] روا داشته و از مرز [[حق]] و [[عدل]] فراتر رفته است. | ||
*'''[[دلیل]] بر بخش ایجابی:''' [[خالقیت]] و رازقیت، [[دلیل]] کافی و معقولی برای [[حقّ]] [[الزام]] است. کسی که آفرینندۀ یک موجود یا روزیدهندۀ اوست، یعنی هستی او در [[اختیار]] آفریننده و روزی دهنده است؛ همین آفرینندگی و روزی دهندگی، توجیه کنندۀ [[حقّ]] [[الزام]] آفریننده و روزیدهنده است. | *'''[[دلیل]] بر بخش ایجابی:''' [[خالقیت]] و رازقیت، [[دلیل]] کافی و معقولی برای [[حقّ]] [[الزام]] است. کسی که آفرینندۀ یک موجود یا روزیدهندۀ اوست، یعنی هستی او در [[اختیار]] آفریننده و روزی دهنده است؛ همین آفرینندگی و روزی دهندگی، توجیه کنندۀ [[حقّ]] [[الزام]] آفریننده و روزیدهنده است. | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
*ممکن است در اینجا توهمی پیش آید که [[عقل]] [[بشر]] میتواند [[عدل]] را [[ادراک]] کند، بنابراین هر جا که [[الزام]] [[حاکم]] مطابق با [[عدل]] نبود، میتواند [[سرپیچی]] کند و هر جا که مطابق [[عدل]] بود از [[الزام]] [[حاکم]] [[تبعیت]] کند، بنابراین [[ضرورت]] ندارد که [[حاکم]]، حاکمی باشد که [[عدل]] برای او ذاتی باشد. | *ممکن است در اینجا توهمی پیش آید که [[عقل]] [[بشر]] میتواند [[عدل]] را [[ادراک]] کند، بنابراین هر جا که [[الزام]] [[حاکم]] مطابق با [[عدل]] نبود، میتواند [[سرپیچی]] کند و هر جا که مطابق [[عدل]] بود از [[الزام]] [[حاکم]] [[تبعیت]] کند، بنابراین [[ضرورت]] ندارد که [[حاکم]]، حاکمی باشد که [[عدل]] برای او ذاتی باشد. | ||
*پاسخ این توهم این است که: حاکمی که محکوم بخواهد کار او را ارزیابی کند و آن را با [[عدل]] بسنجد تا معلوم شود عادلانه است یا نه، [[حاکم]] نیست. | *پاسخ این توهم این است که: حاکمی که محکوم بخواهد کار او را ارزیابی کند و آن را با [[عدل]] بسنجد تا معلوم شود عادلانه است یا نه، [[حاکم]] نیست. | ||
*[[حاکم]] آن است که [[مرجع]] نهایی در تشخیص [[عدل]] و [[ظلم]] باشد، اوست که باید عادلانه بودن یا غیر عادلانه بودن [[تصمیم]] یا [[رفتاری]] را مشخص کند. اگر این تشخیص به عهدۀ محکوم گذاشته شود، [[خلف]] [[حاکمیت]] [[حاکم]] است و در [[حقیقت]] به معنای آن است که [[حاکم]] جای خود را به محکوم داده و محکوم جای [[حاکم]] را گرفته است. | * [[حاکم]] آن است که [[مرجع]] نهایی در تشخیص [[عدل]] و [[ظلم]] باشد، اوست که باید عادلانه بودن یا غیر عادلانه بودن [[تصمیم]] یا [[رفتاری]] را مشخص کند. اگر این تشخیص به عهدۀ محکوم گذاشته شود، [[خلف]] [[حاکمیت]] [[حاکم]] است و در [[حقیقت]] به معنای آن است که [[حاکم]] جای خود را به محکوم داده و محکوم جای [[حاکم]] را گرفته است. | ||
*بر این اساس، [[حاکمیت]] [[حاکم]] اقتضا میکند که مرجعی مافوق او برای [[تعیین]] عادلانه بودن [[حکم]] و [[الزام]] او وجود نداشته باشد و لهذا باید [[عادل]] بالذات و [[حق]] بالذات باشد که در اینصورت انحصار آن در ذات حقتعالی [[بدیهی]] است. | *بر این اساس، [[حاکمیت]] [[حاکم]] اقتضا میکند که مرجعی مافوق او برای [[تعیین]] عادلانه بودن [[حکم]] و [[الزام]] او وجود نداشته باشد و لهذا باید [[عادل]] بالذات و [[حق]] بالذات باشد که در اینصورت انحصار آن در ذات حقتعالی [[بدیهی]] است. | ||
===[[برهان]] پنجم=== | ===[[برهان]] پنجم=== | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
===بخش اول: ادلّۀ [[قرآنی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]]=== | ===بخش اول: ادلّۀ [[قرآنی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]]=== | ||
*مهمترین واژگانی که در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] برای دلالت بر [[حصر]] [[حقّ حاکمیت]] در [[خدای متعال]] به کار رفتهاند عبارتاند از: | *مهمترین واژگانی که در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] برای دلالت بر [[حصر]] [[حقّ حاکمیت]] در [[خدای متعال]] به کار رفتهاند عبارتاند از: | ||
#[[حُکم]]؛ | # [[حُکم]]؛ | ||
#[[مُلک]]؛ | # [[مُلک]]؛ | ||
#[[تدبیر أمر]]؛ | # [[تدبیر أمر]]؛ | ||
#[[ولایت]]؛ | # [[ولایت]]؛ | ||
#[[أمر]]؛ | # [[أمر]]؛ | ||
#[[اطاعت]]؛ | # [[اطاعت]]؛ | ||
#[[اختیار]]؛ | # [[اختیار]]؛ | ||
#[[هیمنه]]؛ | # [[هیمنه]]؛ | ||
#[[عبادت]]؛ | # [[عبادت]]؛ | ||
#اتّباع. | #اتّباع. | ||
====واژۀ نخست: "[[حکم]]"==== | ====واژۀ نخست: "[[حکم]]"==== | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
*'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}<ref>«حکم و فرمان، تنها ازآن خداست! حق را از باطل جدا مىکند؛ و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>. | *'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}<ref>«حکم و فرمان، تنها ازآن خداست! حق را از باطل جدا مىکند؛ و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>. | ||
*در این [[آیه]] ضمن تصریح به [[حصر حاکمیت]] در [[ذات اقدس خداوند]]، به دو [[دلیل عقلی]] بر این [[حصر]] نیز اشاره شده است: | *در این [[آیه]] ضمن تصریح به [[حصر حاکمیت]] در [[ذات اقدس خداوند]]، به دو [[دلیل عقلی]] بر این [[حصر]] نیز اشاره شده است: | ||
*[[دلیل]] اول: اینکه [[خدای متعال]] تنها منبع [[بیان حق]] است. | * [[دلیل]] اول: اینکه [[خدای متعال]] تنها منبع [[بیان حق]] است. | ||
*[[دلیل]] دوم: اینکه [[خدای متعال]] [[بهترین]] فیصله دهندگان بین [[حق و باطل]] و بین خوب و بد است. | * [[دلیل]] دوم: اینکه [[خدای متعال]] [[بهترین]] فیصله دهندگان بین [[حق و باطل]] و بین خوب و بد است. | ||
*'''آیۀ دوم:'''{{متن قرآن|أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ}}<ref>«بدانید که حکم و داورى، مخصوص اوست؛ و او، سریعترین حسابگران است» سوره انعام، آیه ۶۲.</ref>. | *'''آیۀ دوم:'''{{متن قرآن|أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ}}<ref>«بدانید که حکم و داورى، مخصوص اوست؛ و او، سریعترین حسابگران است» سوره انعام، آیه ۶۲.</ref>. | ||
*'''آیۀ سوم:''' {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>. | *'''آیۀ سوم:''' {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>. | ||
خط ۲۵۰: | خط ۲۵۰: | ||
*'''آیۀ ششم:''' {{متن قرآن|لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>«غیب آسمانها و زمین تنها از آن اوست. چه بسیار بینا و شنواست! آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هیچ کس را در حکومت خود شرکت نمىدهد» سوره کهف، آیه ۲۶.</ref>. | *'''آیۀ ششم:''' {{متن قرآن|لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>«غیب آسمانها و زمین تنها از آن اوست. چه بسیار بینا و شنواست! آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هیچ کس را در حکومت خود شرکت نمىدهد» سوره کهف، آیه ۲۶.</ref>. | ||
*'''آیۀ هفتم:''' {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>«آیا آنها غیر از او را ولىّ خود برگزیدند؟! درحالىکه «ولىّ» فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده مىکند، و اوست که بر هر چیزى تواناست * در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست» سوره شوری، آیه ۹-۱۰.</ref>. | *'''آیۀ هفتم:''' {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>«آیا آنها غیر از او را ولىّ خود برگزیدند؟! درحالىکه «ولىّ» فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده مىکند، و اوست که بر هر چیزى تواناست * در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست» سوره شوری، آیه ۹-۱۰.</ref>. | ||
*[[آیات]] دیگری نیز با کاربری واژۀ "[[حُکم]]" وجود دارد که دلالت بر [[حصر]] [[حقّ حاکمیت]] در [[ذات اقدس خدای متعال]] دارند که در اینجا به همین مقدار اکتفا میکنیم. | * [[آیات]] دیگری نیز با کاربری واژۀ "[[حُکم]]" وجود دارد که دلالت بر [[حصر]] [[حقّ حاکمیت]] در [[ذات اقدس خدای متعال]] دارند که در اینجا به همین مقدار اکتفا میکنیم. | ||
*واژۀ "[[حُکم]]" که در این [[آیات]] به کار رفته به دلیل معنای لغوی و نیز به [[دلیل]] قرائن و شواهدی که در خود [[آیات]] آمده است، دلالت بر همان [[حکومت]] و [[سلطنت]] مورد بحث دارد. | *واژۀ "[[حُکم]]" که در این [[آیات]] به کار رفته به دلیل معنای لغوی و نیز به [[دلیل]] قرائن و شواهدی که در خود [[آیات]] آمده است، دلالت بر همان [[حکومت]] و [[سلطنت]] مورد بحث دارد. | ||
*[[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "[[عرب]] میگوید: حَکمْتُ، و أَحْکمْتُ و حَکمْتُ همگی به معنای: جلوگیری کردم و بازداشتم است و از همین جا به کسی که بین [[مردم]] [[داوری]] میکند "[[حاکم]]" میگویند؛ زیرا [[ظالم]] را از [[ظلم]] باز میدارد"<ref>{{عربی|و العرب تقول: حَكمْتُ، و أَحْكمْتُ و حَكمْتُ، بمعنى مَنَعْتُ و رددت، و من هذا قيل للحاكم بين الناس حاكمٌ، لأَنه يمْنَعُ الظالم من الظلم}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۱.</ref>. | * [[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "[[عرب]] میگوید: حَکمْتُ، و أَحْکمْتُ و حَکمْتُ همگی به معنای: جلوگیری کردم و بازداشتم است و از همین جا به کسی که بین [[مردم]] [[داوری]] میکند "[[حاکم]]" میگویند؛ زیرا [[ظالم]] را از [[ظلم]] باز میدارد"<ref>{{عربی|و العرب تقول: حَكمْتُ، و أَحْكمْتُ و حَكمْتُ، بمعنى مَنَعْتُ و رددت، و من هذا قيل للحاكم بين الناس حاكمٌ، لأَنه يمْنَعُ الظالم من الظلم}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۱.</ref>. | ||
*[[راغب]] در مفردات میگوید: "حَکمَ در اصل به معنای بازداشتن به منظور [[اصلاح]] است و از این ریشه است که به لجام "حَکمة الدّابه" میگویند"<ref>{{عربی|حَكمَ، أصله: مَنَعَ منعاً لإصلاح، و منه سميت اللجام حَكمة الدّابه}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۴۸.</ref>. | * [[راغب]] در مفردات میگوید: "حَکمَ در اصل به معنای بازداشتن به منظور [[اصلاح]] است و از این ریشه است که به لجام "حَکمة الدّابه" میگویند"<ref>{{عربی|حَكمَ، أصله: مَنَعَ منعاً لإصلاح، و منه سميت اللجام حَكمة الدّابه}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۴۸.</ref>. | ||
*[[فیومی]] در المصباح المنیر میگوید: "الحُکمُ به معنای [[قضاء]] است و در اصل به معنای بازداشتن است. میگویند حَکمْتُ عَلَیهِ بِکذَا آنجا که او را از خلاف آن بازداری به گونهای که نتواند [[سرپیچی]] کند"<ref>{{عربی|الحُكمُ: الْقَضاءُ و أَصْلُهُ الْمَنْعُ يقالُ: حَكمْتُ عَلَيهِ بِكذَا إِذَا مَنَعْتَهُ مِنْ خِلَافِه فَلَمْ يقْدِرْ عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ ذَلِك}}؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۱۴۵.</ref>. | * [[فیومی]] در المصباح المنیر میگوید: "الحُکمُ به معنای [[قضاء]] است و در اصل به معنای بازداشتن است. میگویند حَکمْتُ عَلَیهِ بِکذَا آنجا که او را از خلاف آن بازداری به گونهای که نتواند [[سرپیچی]] کند"<ref>{{عربی|الحُكمُ: الْقَضاءُ و أَصْلُهُ الْمَنْعُ يقالُ: حَكمْتُ عَلَيهِ بِكذَا إِذَا مَنَعْتَهُ مِنْ خِلَافِه فَلَمْ يقْدِرْ عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ ذَلِك}}؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۱۴۵.</ref>. | ||
*از توضیحاتی که لغویین دربارۀ معنای "[[حُکم]]" دادهاند، روشن است که واژۀ "[[حُکم]]" در اصل به معنای بازدارندگی است و به همین [[دلیل]] به [[سلطان]] و [[امیر]] و [[قاضی]] "[[حاکم]]" میگویند؛ چون فرض بر این است که [[سلطان]] و [[امیر]] و [[قاضی]] [[عدل]] را در [[جامعه]] به [[اجرا]] گذاشته و [[ظالم]] را از [[ظلم]] باز میدارند. | *از توضیحاتی که لغویین دربارۀ معنای "[[حُکم]]" دادهاند، روشن است که واژۀ "[[حُکم]]" در اصل به معنای بازدارندگی است و به همین [[دلیل]] به [[سلطان]] و [[امیر]] و [[قاضی]] "[[حاکم]]" میگویند؛ چون فرض بر این است که [[سلطان]] و [[امیر]] و [[قاضی]] [[عدل]] را در [[جامعه]] به [[اجرا]] گذاشته و [[ظالم]] را از [[ظلم]] باز میدارند. | ||
*در گذشته نیز در [[تبیین]] معنای [[حاکمیت]]، به [[تبیین]] معنای واژۀ "[[حُکم]]" پرداختیم و روشن کردیم که اصل معنا در واژۀ [[حکم]]، همان بازداشتن و جلوگیری از [[ظلم]] و [[تعدی به حقوق دیگران]] است، که وظیفۀ [[حاکم]] یا [[سلطان]] و [[امیر]] است. | *در گذشته نیز در [[تبیین]] معنای [[حاکمیت]]، به [[تبیین]] معنای واژۀ "[[حُکم]]" پرداختیم و روشن کردیم که اصل معنا در واژۀ [[حکم]]، همان بازداشتن و جلوگیری از [[ظلم]] و [[تعدی به حقوق دیگران]] است، که وظیفۀ [[حاکم]] یا [[سلطان]] و [[امیر]] است. | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
*در [[قرآن کریم]]، واژۀ "[[مُلک]]" برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در وجود [[خدای متعال]] به فراوانی بهکار رفته است. در اینجا اشاره به این نکته بیفایده نیست که واژۀ "[[مُلک]]" در [[قرآن کریم]] نظیر سایر الفاظ و واژهها به همان معنایی به کار رفته که در زبان [[عرب]] در آن به کار میرفته است که همان معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] است، بلکه میتوان ادّعا کرد که صریحترین واژه در دلالت بر معنای [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] و [[قدرت سیاسی]]، همین واژۀ "[[مُلک]]" است. | *در [[قرآن کریم]]، واژۀ "[[مُلک]]" برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در وجود [[خدای متعال]] به فراوانی بهکار رفته است. در اینجا اشاره به این نکته بیفایده نیست که واژۀ "[[مُلک]]" در [[قرآن کریم]] نظیر سایر الفاظ و واژهها به همان معنایی به کار رفته که در زبان [[عرب]] در آن به کار میرفته است که همان معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] است، بلکه میتوان ادّعا کرد که صریحترین واژه در دلالت بر معنای [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] و [[قدرت سیاسی]]، همین واژۀ "[[مُلک]]" است. | ||
*معنای لغوی واژۀ "[[مُلک]]" | *معنای لغوی واژۀ "[[مُلک]]" | ||
*[[راغب اصفهانی]] در بیان معنای واژۀ "[[مُلک]]" میگوید: "[[مُلک]] کنترل کردن شیئی است که [[تصرف]] حاکمانه در آن انجام میگیرد"<ref>{{عربی|فالملك ضبط الشيء المتصرّف فيه بالحكم}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | * [[راغب اصفهانی]] در بیان معنای واژۀ "[[مُلک]]" میگوید: "[[مُلک]] کنترل کردن شیئی است که [[تصرف]] حاکمانه در آن انجام میگیرد"<ref>{{عربی|فالملك ضبط الشيء المتصرّف فيه بالحكم}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | ||
*و نیز میگوید: "[[مَلِک]] عبارت است از کسی که به وسیلۀ [[امر و نهی]] [[تصرف]] در احوال [[عامه]] میکند، و اختصاص دارد به [[سیاست]] کردن بر عاقلان؛ لهذا گفته میشود [[مَلِک]] [[مردم]] و گفته نمیشود [[مَلِک]] چیزها"<ref>{{عربی|المَلِك هو المتصرف بالامر و النهي في الجمهور و ذلك يختصّ بسياسة الناطقين و لهذا يقال: مَلِك النّاس، و لايقال: مَلِك الأشياء}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | *و نیز میگوید: "[[مَلِک]] عبارت است از کسی که به وسیلۀ [[امر و نهی]] [[تصرف]] در احوال [[عامه]] میکند، و اختصاص دارد به [[سیاست]] کردن بر عاقلان؛ لهذا گفته میشود [[مَلِک]] [[مردم]] و گفته نمیشود [[مَلِک]] چیزها"<ref>{{عربی|المَلِك هو المتصرف بالامر و النهي في الجمهور و ذلك يختصّ بسياسة الناطقين و لهذا يقال: مَلِك النّاس، و لايقال: مَلِك الأشياء}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | ||
*[[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "[[مُلک]] [[خدای تعالی]] و [[ملکوت]] او یعنی [[سلطنت]] و [[عظمت]] او و گفته میشود [[ملکوت]] [[عراق]] از آنِ فلان کس است یعنی [[عزت]] و [[سلطنت]] و [[مُلک]] آن، از آنِ اوست"<ref>{{عربی|مُلْك الله تعالى و مَلَكوته: سلطانه و عظمته. و لفلان مَلَكوتُ العراق أي: عزه و سلطانه و مُلْكه}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.</ref>. | * [[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "[[مُلک]] [[خدای تعالی]] و [[ملکوت]] او یعنی [[سلطنت]] و [[عظمت]] او و گفته میشود [[ملکوت]] [[عراق]] از آنِ فلان کس است یعنی [[عزت]] و [[سلطنت]] و [[مُلک]] آن، از آنِ اوست"<ref>{{عربی|مُلْك الله تعالى و مَلَكوته: سلطانه و عظمته. و لفلان مَلَكوتُ العراق أي: عزه و سلطانه و مُلْكه}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.</ref>. | ||
*و نیز میگوید: "مملکت به معنای [[سلطنت]] [[پادشاه]] است بر [[رعیت]] خویش"<ref>{{عربی|والمملكة سلطان المَلِك في رعيته}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.</ref>. | *و نیز میگوید: "مملکت به معنای [[سلطنت]] [[پادشاه]] است بر [[رعیت]] خویش"<ref>{{عربی|والمملكة سلطان المَلِك في رعيته}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.</ref>. | ||
*[[فیومی]] در المصباح المنیر میگوید: "گفته میشود: مَلَک عَلَى النَّاسِ أَمْرَهُمْ آنگاه که [[سلطنت]] را بر عهده بگیرد پس او را [[پادشاه]] یا [[مَلِک]] مینامند و گاهی مفرد آن را به [[تخفیف]] مَلْک میگویند و جمع آن [[ملوک]] است. مثل فَلس و فُلوس، و مصدر آن [[مُلک]] است به ضمّ میم"<ref>{{عربی|مَلَك عَلَى النَّاسِ أَمْرَهُمْ إِذَا تَوَلَّى السَّلْطَنَة فَهُوَ مَلِك بِكسْرِ الْلّامِ وَ تُخَفَّفُ بِالسُّكونِ، وَ الْجَمْعُ: مُلُوك مِثْلُ فَلْسٍ و فُلُوسٍ، وَ الاسْمُ الْمُلْك بِضَمِّ الْمِيمِ}}؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۵۷۹.</ref>. | * [[فیومی]] در المصباح المنیر میگوید: "گفته میشود: مَلَک عَلَى النَّاسِ أَمْرَهُمْ آنگاه که [[سلطنت]] را بر عهده بگیرد پس او را [[پادشاه]] یا [[مَلِک]] مینامند و گاهی مفرد آن را به [[تخفیف]] مَلْک میگویند و جمع آن [[ملوک]] است. مثل فَلس و فُلوس، و مصدر آن [[مُلک]] است به ضمّ میم"<ref>{{عربی|مَلَك عَلَى النَّاسِ أَمْرَهُمْ إِذَا تَوَلَّى السَّلْطَنَة فَهُوَ مَلِك بِكسْرِ الْلّامِ وَ تُخَفَّفُ بِالسُّكونِ، وَ الْجَمْعُ: مُلُوك مِثْلُ فَلْسٍ و فُلُوسٍ، وَ الاسْمُ الْمُلْك بِضَمِّ الْمِيمِ}}؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۵۷۹.</ref>. | ||
*بنابراین، واژۀ "[[مُلک]]" در زبان [[عرب]]، به معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت سیاسی]] بر [[مردم]] است. در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] ترکیبها و صیغههای متعددی از این واژه در دلالت بر [[حصر حاکمیت]] و [[سلطنت]] بر [[مردم]] در [[خدای متعال]] آمده که در ذیل به ترتیب به آنها اشاره میکنیم. | *بنابراین، واژۀ "[[مُلک]]" در زبان [[عرب]]، به معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت سیاسی]] بر [[مردم]] است. در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] ترکیبها و صیغههای متعددی از این واژه در دلالت بر [[حصر حاکمیت]] و [[سلطنت]] بر [[مردم]] در [[خدای متعال]] آمده که در ذیل به ترتیب به آنها اشاره میکنیم. | ||
=====[[مُلک]]===== | =====[[مُلک]]===== | ||
*'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}}<ref>«بگو: بارالها! اى مالک مُلک و سلطنت! به هر کس بخواهى، سلطنت مىبخشى؛ و از هر کس بخواهى، سلطنت را میستانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>. | *'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}}<ref>«بگو: بارالها! اى مالک مُلک و سلطنت! به هر کس بخواهى، سلطنت مىبخشى؛ و از هر کس بخواهى، سلطنت را میستانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>. | ||
*در این [[آیه]] همانگونه که ملاحظه میشود، [[خدای متعال]] به عنوان صاحب اصلی [[مُلک]] و [[پادشاهی]] معرفی شده و بر این نکته تأکید شده است که این [[جایگاه]] جز به وسیلۀ [[خدای متعال]] در [[اختیار]] کسی قرار نمیگیرد که نتیجۀ آن نه تنها [[حصر]] [[حق]] اصلی [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] در [[خدای متعال]] است، بلکه افزون بر این، [[حصر]] طریق [[مشروعیت]] [[حاکمیت]] هر [[حاکم]] و [[سلطان]] دیگری در [[نصب الهی]] است که از آن با عبارت {{متن قرآن|تُؤْتِي الْمُلْكَ}} یاد شده است. | *در این [[آیه]] همانگونه که ملاحظه میشود، [[خدای متعال]] به عنوان صاحب اصلی [[مُلک]] و [[پادشاهی]] معرفی شده و بر این نکته تأکید شده است که این [[جایگاه]] جز به وسیلۀ [[خدای متعال]] در [[اختیار]] کسی قرار نمیگیرد که نتیجۀ آن نه تنها [[حصر]] [[حق]] اصلی [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] در [[خدای متعال]] است، بلکه افزون بر این، [[حصر]] طریق [[مشروعیت]] [[حاکمیت]] هر [[حاکم]] و [[سلطان]] دیگری در [[نصب الهی]] است که از آن با عبارت {{متن قرآن|تُؤْتِي الْمُلْكَ}} یاد شده است. | ||
*[[حصر]] "اتیان الْمُلک" در [[خدای متعال]]، صراحتاً بر این معنا دلالت دارد که هیچ موجودی [[حقّ حاکمیت]] و [[سلطنت]] ندارد، مگر آنکه [[خدای متعال]] [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] را به او عطا کند. | * [[حصر]] "اتیان الْمُلک" در [[خدای متعال]]، صراحتاً بر این معنا دلالت دارد که هیچ موجودی [[حقّ حاکمیت]] و [[سلطنت]] ندارد، مگر آنکه [[خدای متعال]] [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] را به او عطا کند. | ||
*بنابراین، آیۀ فوق بر دو مطلب اصلی به صراحت دلالت دارد: | *بنابراین، آیۀ فوق بر دو مطلب اصلی به صراحت دلالت دارد: | ||
*مطلب اول: [[حصر]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] در [[ذات اقدس حق تعالی]] که عبارت {{متن قرآن|مَالِكَ الْمُلْكِ}} بر این [[حصر]] دلالت دارد؛ | *مطلب اول: [[حصر]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] در [[ذات اقدس حق تعالی]] که عبارت {{متن قرآن|مَالِكَ الْمُلْكِ}} بر این [[حصر]] دلالت دارد؛ | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۹: | ||
*آنچه بر این مطلب دلالت دارد، پاسخی است که [[خدای متعال]] به [[اعتراض]] [[بنیاسرائیل]] داده است. آنها در [[اعتراض]] به [[نصب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] بر [[بنیاسرائیل]] گفتند: "[[طالوت]] را [[حق]] [[پادشاهی]] بر ما نیست - یعنی [[سلطنت]] و [[رهبری]] او بر ما [[مشروعیت]] ندارد - زیرا مردی [[فقیر]] و بیبضاعت است و از طبقۀ اشراف [[بنیاسرائیل]] نیست و [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] کسی را میسزد که از طبقۀ مالکان و [[ثروتمندان]] باشد"؛ | *آنچه بر این مطلب دلالت دارد، پاسخی است که [[خدای متعال]] به [[اعتراض]] [[بنیاسرائیل]] داده است. آنها در [[اعتراض]] به [[نصب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] بر [[بنیاسرائیل]] گفتند: "[[طالوت]] را [[حق]] [[پادشاهی]] بر ما نیست - یعنی [[سلطنت]] و [[رهبری]] او بر ما [[مشروعیت]] ندارد - زیرا مردی [[فقیر]] و بیبضاعت است و از طبقۀ اشراف [[بنیاسرائیل]] نیست و [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] کسی را میسزد که از طبقۀ مالکان و [[ثروتمندان]] باشد"؛ | ||
*در پاسخ این [[اعتراض]] [[خداوند]] به دو مطلب اشاره فرمود: | *در پاسخ این [[اعتراض]] [[خداوند]] به دو مطلب اشاره فرمود: | ||
#[[شایستگی]] [[رهبری]] به [[ثروت]] و [[مال]] نیست، بلکه آنکه [[قدرت جسمانی]] بهتر و [[دانایی]] بیشتر دارد، برای [[رهبری]] و [[پادشاهی]] سزوارتر است؛ | # [[شایستگی]] [[رهبری]] به [[ثروت]] و [[مال]] نیست، بلکه آنکه [[قدرت جسمانی]] بهتر و [[دانایی]] بیشتر دارد، برای [[رهبری]] و [[پادشاهی]] سزوارتر است؛ | ||
#[[سلطنت]] و [[مُلک]] از آنِ خداست. بنابراین، [[مشروعیت]] و سزاواری [[سلطنت]] و [[ملک]]، تنها از آنِ کسی است که [[خداوند]] او را برای [[سلطنت]] و [[ملک]] برگزیند: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند مُلک و فرمانروایی خود را به هرکس بخواهد میدهد» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. | # [[سلطنت]] و [[مُلک]] از آنِ خداست. بنابراین، [[مشروعیت]] و سزاواری [[سلطنت]] و [[ملک]]، تنها از آنِ کسی است که [[خداوند]] او را برای [[سلطنت]] و [[ملک]] برگزیند: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند مُلک و فرمانروایی خود را به هرکس بخواهد میدهد» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. | ||
*بنابراین، [[حقانیت]] و [[مشروعیت]] [[سلطنت]]، مخصوص [[خدا]] و کسی است که از سوی [[خدا]] برای این [[منصب]] [[برگزیده]] شود. | *بنابراین، [[حقانیت]] و [[مشروعیت]] [[سلطنت]]، مخصوص [[خدا]] و کسی است که از سوی [[خدا]] برای این [[منصب]] [[برگزیده]] شود. | ||
*آنچه بر اختصاص [[حق]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] به [[خدای متعال]] دلالت صریح دارد، اضافۀ "[[ملک]]" است به [[ضمیر]] عائد به ذات باریتعالی که مفید اختصاص است و معنای دیگری جز اختصاص از آن محتمل نیست. | *آنچه بر اختصاص [[حق]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] به [[خدای متعال]] دلالت صریح دارد، اضافۀ "[[ملک]]" است به [[ضمیر]] عائد به ذات باریتعالی که مفید اختصاص است و معنای دیگری جز اختصاص از آن محتمل نیست. | ||
خط ۳۰۱: | خط ۳۰۱: | ||
:*{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانى و میزان (قوۀ عدل و معیار سنجش حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. | :*{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانى و میزان (قوۀ عدل و معیار سنجش حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. | ||
:*{{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ}}<ref>«ما تورات را که در آن، هدایت و نور بود نازل کردیم تا پیامبران (بنىاسرائیل)، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، و همچنین اوصیای ربّانی آنها و دانایان به تورات به وسیلۀ آن حکم و فرمانروایی کنند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. | :*{{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ}}<ref>«ما تورات را که در آن، هدایت و نور بود نازل کردیم تا پیامبران (بنىاسرائیل)، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، و همچنین اوصیای ربّانی آنها و دانایان به تورات به وسیلۀ آن حکم و فرمانروایی کنند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. | ||
*[[آیات]] دیگری با همین مضمون آمده که در [[آینده]] به تفصیل به آنها اشاره خواهد شد. این [[آیات]] و [[آیات]] مشابه دیگر، به روشنی بر این مطلب تأکید دارند که همۀ [[رسل]] [[الهی]] از سوی [[خدا]] برای [[حاکمیت]] عادلانه در بین [[مردم]] و [[برپایی حکومت]] [[قسط]] و [[فضیلت]] در [[جامعۀ بشر]] فرستاده شدهاند. | * [[آیات]] دیگری با همین مضمون آمده که در [[آینده]] به تفصیل به آنها اشاره خواهد شد. این [[آیات]] و [[آیات]] مشابه دیگر، به روشنی بر این مطلب تأکید دارند که همۀ [[رسل]] [[الهی]] از سوی [[خدا]] برای [[حاکمیت]] عادلانه در بین [[مردم]] و [[برپایی حکومت]] [[قسط]] و [[فضیلت]] در [[جامعۀ بشر]] فرستاده شدهاند. | ||
*بنابراین، جملۀ {{متن قرآن|إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ}} قبل از جملۀ {{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} قرینۀ روشنی است بر اینکه مقصود از "[[مُلک]]" در این [[آیه]]، [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] بر [[جامعۀ بشر]] است. بنابراین، آیۀ مذکور بر اختصاص [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] در [[جامعۀ بشر]] - نظیر سایر بخشهای هستی - به [[ذات اقدس حق تعالی]] دلالت دارد. | *بنابراین، جملۀ {{متن قرآن|إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ}} قبل از جملۀ {{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} قرینۀ روشنی است بر اینکه مقصود از "[[مُلک]]" در این [[آیه]]، [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] بر [[جامعۀ بشر]] است. بنابراین، آیۀ مذکور بر اختصاص [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] در [[جامعۀ بشر]] - نظیر سایر بخشهای هستی - به [[ذات اقدس حق تعالی]] دلالت دارد. | ||
*'''آیۀ پنجم:''' {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ}}<ref>«خجسته و پُر عطاست کسى که حاکمیت و مالکیت (جهان هستى) به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست * آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارتر، و او پایدار و آمرزنده است» سوره ملک، آیه ۱-۲.</ref>. | *'''آیۀ پنجم:''' {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ}}<ref>«خجسته و پُر عطاست کسى که حاکمیت و مالکیت (جهان هستى) به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست * آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارتر، و او پایدار و آمرزنده است» سوره ملک، آیه ۱-۲.</ref>. | ||
خط ۳۱۲: | خط ۳۱۲: | ||
:*{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«پروردگار تو هرچه بخواهد مىآفریند، و هر چه بخواهد برمىگزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند!» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>. | :*{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«پروردگار تو هرچه بخواهد مىآفریند، و هر چه بخواهد برمىگزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند!» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>. | ||
*در این [[آیه]]، [[خلق]] و [[گزینش]] که به معنای [[انتخاب]] بهترینهاست - و وظیفۀ [[حاکمیت]] نیز همین است - مخصوص [[خداوند]] دانسته شده و [[اعتقاد]] به وجود منبعی یا [[مرجع]] دیگری برای [[گزینش]] - و در نتیجه [[حاکمیت]] - را تلویحاً [[اعتقاد]] به شریک داشتن [[خدا]] به شمار آورده و [[خدا]] را از آن منزه شمرده است. | *در این [[آیه]]، [[خلق]] و [[گزینش]] که به معنای [[انتخاب]] بهترینهاست - و وظیفۀ [[حاکمیت]] نیز همین است - مخصوص [[خداوند]] دانسته شده و [[اعتقاد]] به وجود منبعی یا [[مرجع]] دیگری برای [[گزینش]] - و در نتیجه [[حاکمیت]] - را تلویحاً [[اعتقاد]] به شریک داشتن [[خدا]] به شمار آورده و [[خدا]] را از آن منزه شمرده است. | ||
*[[آیات]] فراوان دیگری که با واژۀ "[[مُلک]]" بر اختصاص [[ملک]] و [[حکومت]] به [[خدای متعال]] دلالت دارد موجود است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم: | * [[آیات]] فراوان دیگری که با واژۀ "[[مُلک]]" بر اختصاص [[ملک]] و [[حکومت]] به [[خدای متعال]] دلالت دارد موجود است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم: | ||
:*{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر هر چیزى تواناست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۹.</ref>. | :*{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر هر چیزى تواناست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۹.</ref>. | ||
:*{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، مىآفریند؛ و خدا، بر هر چیزى تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷.</ref>. | :*{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، مىآفریند؛ و خدا، بر هر چیزى تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷.</ref>. | ||
خط ۳۲۲: | خط ۳۲۲: | ||
:*{{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«پادشاهی و حاکمیّت آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ زنده مىکند و مىمیراند؛ و او بر هر چیز تواناست» سوره حدید، آیه ۲.</ref>. | :*{{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«پادشاهی و حاکمیّت آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ زنده مىکند و مىمیراند؛ و او بر هر چیز تواناست» سوره حدید، آیه ۲.</ref>. | ||
*همانگونه که در این [[آیات]] ملاحظه میشود، [[مُلک]] [[آسمانها]] و [[زمین]] مخصوص [[خدا]] و منحصر در ذات اقدس او دانسته شده و با مفاهیمی نظیر: [[قدرت]] بیپایان و نامحدود حق تعالی، آفرینندگی او، [[حق]] [[کیفر]] و [[بخشش]] او، [[ولایت]] و [[نصرت]] او مقارن شده است. | *همانگونه که در این [[آیات]] ملاحظه میشود، [[مُلک]] [[آسمانها]] و [[زمین]] مخصوص [[خدا]] و منحصر در ذات اقدس او دانسته شده و با مفاهیمی نظیر: [[قدرت]] بیپایان و نامحدود حق تعالی، آفرینندگی او، [[حق]] [[کیفر]] و [[بخشش]] او، [[ولایت]] و [[نصرت]] او مقارن شده است. | ||
*[[سیاست]]، متقوم به [[قدرت]] است. در این [[آیات]] نیز [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] مطلق [[خداوند]] با مفهوم [[قدرت]] بیپایان او مقترن شده که اشارهای به این نکته است که [[دلیل]] انحصار [[حقّ حاکمیت]] در [[ذات اقدس]] او انحصار [[قدرت]] لایزال و [[حقیقی]] در دست اوست. | * [[سیاست]]، متقوم به [[قدرت]] است. در این [[آیات]] نیز [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] مطلق [[خداوند]] با مفهوم [[قدرت]] بیپایان او مقترن شده که اشارهای به این نکته است که [[دلیل]] انحصار [[حقّ حاکمیت]] در [[ذات اقدس]] او انحصار [[قدرت]] لایزال و [[حقیقی]] در دست اوست. | ||
*همچنین در [[آیات]] فوق و در [[آیات]] دیگر، [[حقّ حاکمیت]] [[خداوند]] با مفهوم آفرینندگی [[حق]]، مقارن شده است که اشاره به مطلبی است که در گذشته توضیح دادیم که آفرینندگی حق تعالی از نظر [[عقل]] موجب انحصار [[حقّ حاکمیت]] در [[ذات اقدس]] اوست. | *همچنین در [[آیات]] فوق و در [[آیات]] دیگر، [[حقّ حاکمیت]] [[خداوند]] با مفهوم آفرینندگی [[حق]]، مقارن شده است که اشاره به مطلبی است که در گذشته توضیح دادیم که آفرینندگی حق تعالی از نظر [[عقل]] موجب انحصار [[حقّ حاکمیت]] در [[ذات اقدس]] اوست. | ||
*اقتران انحصار [[مُلک]] در [[خدای متعال]] در [[آیات]] فوق به مسئلۀ [[کیفر]] و [[بخشش]] نیز اشارهای دیگر به [[دلیل]] [[عقلانی]] [[انحصار حاکمیت]] در ذات حق تعالی است؛ زیرا چنانکه گفتیم، [[حق]] [[کیفر]]، مخصوص آفریننده و مولای [[حقیقی]] است و کسی دیگر را [[حق]] [[کیفر]] و [[مجازات]] نیست. | *اقتران انحصار [[مُلک]] در [[خدای متعال]] در [[آیات]] فوق به مسئلۀ [[کیفر]] و [[بخشش]] نیز اشارهای دیگر به [[دلیل]] [[عقلانی]] [[انحصار حاکمیت]] در ذات حق تعالی است؛ زیرا چنانکه گفتیم، [[حق]] [[کیفر]]، مخصوص آفریننده و مولای [[حقیقی]] است و کسی دیگر را [[حق]] [[کیفر]] و [[مجازات]] نیست. | ||
خط ۳۳۹: | خط ۳۳۹: | ||
*در [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]] برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در [[ذات خدای متعال]] از واژۀ "مَلَکوت" استفاده شده است. | *در [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]] برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در [[ذات خدای متعال]] از واژۀ "مَلَکوت" استفاده شده است. | ||
*"مَلَکوت" در زبان [[عرب]] به معنای [[مبالغه]] در "[[مُلک]]" است و [[مُلک]] و [[سلطنت]] بزرگ و [[عظیم]] را [[ملکوت]] میگویند. | *"مَلَکوت" در زبان [[عرب]] به معنای [[مبالغه]] در "[[مُلک]]" است و [[مُلک]] و [[سلطنت]] بزرگ و [[عظیم]] را [[ملکوت]] میگویند. | ||
*[[فیروزآبادی]] در کتاب قاموس چنین میگوید: "[[ملکوت]] بر وزن رهبوت به معنای [[عزت]] و [[سلطنت]] است"<ref>{{عربی|والملكوت كرَهبوت...: العزّ والسلطان}}؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل واژۀ «ملک».</ref>. | * [[فیروزآبادی]] در کتاب قاموس چنین میگوید: "[[ملکوت]] بر وزن رهبوت به معنای [[عزت]] و [[سلطنت]] است"<ref>{{عربی|والملكوت كرَهبوت...: العزّ والسلطان}}؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل واژۀ «ملک».</ref>. | ||
*[[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "و [[ملکوت]] از ریشۀ [[مُلک]] است مانند رهبوت که از ریشۀ [[رهبت]] است، به معنای [[پادشاهی]] و [[عزت]] است"<ref>{{عربی|و المَلَكوت من المُلْك كالرَّهَبُوتِ من الرَّهْبَة... و هو المُلْك و العِزُّ}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۱.</ref>. | * [[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "و [[ملکوت]] از ریشۀ [[مُلک]] است مانند رهبوت که از ریشۀ [[رهبت]] است، به معنای [[پادشاهی]] و [[عزت]] است"<ref>{{عربی|و المَلَكوت من المُلْك كالرَّهَبُوتِ من الرَّهْبَة... و هو المُلْك و العِزُّ}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۱.</ref>. | ||
*[[راغب اصفهانی]] در المفردات میگوید: "و [[ملکوت]] مختص به [[پادشاهی]] [[خداوند تعالی]] است، و مصدر مَلَک است که تاء بر آن داخل شده است مانند رحموت و رهبوت"<ref>{{عربی|والملكوت مختص بملك الله تعالی وهو مصدر مَلَك أُدخلت فيه التاء نحو رحموت ورهبوت}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | * [[راغب اصفهانی]] در المفردات میگوید: "و [[ملکوت]] مختص به [[پادشاهی]] [[خداوند تعالی]] است، و مصدر مَلَک است که تاء بر آن داخل شده است مانند رحموت و رهبوت"<ref>{{عربی|والملكوت مختص بملك الله تعالی وهو مصدر مَلَك أُدخلت فيه التاء نحو رحموت ورهبوت}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | ||
*[[طریحی]] در مجمع البحرین میگوید: "و [[ملکوت]] مانند [[برهوت]]: به معنای [[عزت]] و [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] است، و گفته میشود: [[جبروت]] [[برتر]] از [[ملکوت]] است، همانگونه که [[ملکوت]] [[برتر]] از [[مُلک]] است و واو و تاء در آن زائد است، و گفته میشود [[ملکوت]] [[عراق]] از آنِ اوست، یعنی [[سلطنت]] بر آن.<ref>{{عربی|والملكوت كبرهوت: العزّة والسلطان والمملكه، ويقال: الجبروت فوق الملكوت، كما أن الملكوت فوق المُلك، والواو والتاء فيه زائدتان، وله ملكوت العراق أي: ملكها}}؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۲۹۰.</ref>. | * [[طریحی]] در مجمع البحرین میگوید: "و [[ملکوت]] مانند [[برهوت]]: به معنای [[عزت]] و [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] است، و گفته میشود: [[جبروت]] [[برتر]] از [[ملکوت]] است، همانگونه که [[ملکوت]] [[برتر]] از [[مُلک]] است و واو و تاء در آن زائد است، و گفته میشود [[ملکوت]] [[عراق]] از آنِ اوست، یعنی [[سلطنت]] بر آن.<ref>{{عربی|والملكوت كبرهوت: العزّة والسلطان والمملكه، ويقال: الجبروت فوق الملكوت، كما أن الملكوت فوق المُلك، والواو والتاء فيه زائدتان، وله ملكوت العراق أي: ملكها}}؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۲۹۰.</ref>. | ||
*بنابر آنچه در کلمات لغویان در بالا آمد، ملاحظه میشود [[ملکوت]] به همان معنای [[مُلک]] و [[سلطنت]] است، لکن بنابر قاعدۀ {{عربی|زيادة اللفظ دليل علی زيادة المعنی}}، یا: {{عربی|كثرة المباني تدل علی كثرة المعاني}} افزودن واو و تاء بر لفظ "[[مُلک]]" برای دلالت بر [[مبالغه]] در معنای [[سلطنت]] و [[ملک]] است و لذا واژۀ "[[ملکوت]]" مخصوص [[سلطنت]] و [[مُلک]] [[الهی]] است که از نظر کیف و کم، [[برتر]] و عظیمتر و فراتر از سلطنتهای ادعایی بشری است. | *بنابر آنچه در کلمات لغویان در بالا آمد، ملاحظه میشود [[ملکوت]] به همان معنای [[مُلک]] و [[سلطنت]] است، لکن بنابر قاعدۀ {{عربی|زيادة اللفظ دليل علی زيادة المعنی}}، یا: {{عربی|كثرة المباني تدل علی كثرة المعاني}} افزودن واو و تاء بر لفظ "[[مُلک]]" برای دلالت بر [[مبالغه]] در معنای [[سلطنت]] و [[ملک]] است و لذا واژۀ "[[ملکوت]]" مخصوص [[سلطنت]] و [[مُلک]] [[الهی]] است که از نظر کیف و کم، [[برتر]] و عظیمتر و فراتر از سلطنتهای ادعایی بشری است. | ||
*در [[قرآن کریم]]، [[آیات]] متعدّدی با به کارگیری واژۀ "[[ملکوت]]" بر [[حصر حاکمیت]] در [[ذات اقدس حق تعالی]] دلالت دارند، از جمله: | *در [[قرآن کریم]]، [[آیات]] متعدّدی با به کارگیری واژۀ "[[ملکوت]]" بر [[حصر حاکمیت]] در [[ذات اقدس حق تعالی]] دلالت دارند، از جمله: |