جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==پیشینه [[دادخواهی]]== | ==پیشینه [[دادخواهی]]== | ||
*در [[جوامع]] نخستین بشری که [[حکومت]] و [[قانون]] نبود، مدّعی [[حق]]، خودش هم دادخواه بود و هم دادستان<ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۵.</ref> و با [[پیشرفت]] [[جوامع]]، [[دادخواهی]] شکل دیگری پیدا کرد و دادخواه با کمک [[جامعه]] ریش سفیدان برای احقاق [[حق]] خویش میکوشید و با جایگزین شدن [[قانون]] و [[دولت]] به جای عرف، [[شیوه]] [[دادخواهی]] [[تحول]] یافت و سازوکارهای مناسبتری برای [[دادخواهی]] و دادستانی فراهم شد <ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج۱، ص ۳۵.</ref>. | *در [[جوامع]] نخستین بشری که [[حکومت]] و [[قانون]] نبود، مدّعی [[حق]]، خودش هم دادخواه بود و هم دادستان<ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۵.</ref> و با [[پیشرفت]] [[جوامع]]، [[دادخواهی]] شکل دیگری پیدا کرد و دادخواه با کمک [[جامعه]] ریش سفیدان برای احقاق [[حق]] خویش میکوشید و با جایگزین شدن [[قانون]] و [[دولت]] به جای عرف، [[شیوه]] [[دادخواهی]] [[تحول]] یافت و سازوکارهای مناسبتری برای [[دادخواهی]] و دادستانی فراهم شد <ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج۱، ص ۳۵.</ref>. | ||
*[[ادیان الهی]] که درباره دارا و ندار یکسان میاندیشند و [[عدالتمحوری]] از ارکان اساسی و مشترک همه آنهاست، در [[تکامل]] این شیوهها بسیار مؤثر بوده و به خواسته، دادخواه، دادستان و راهکارهای رسیدن به [[حق]] اهتمام داشتهاند. بر این اساس است که [[مجازات]] [[قصاص]] و دیه از راهکارهای مناسب [[دین یهود]] و دیگر [[ادیان ابراهیمی]] برای [[پاسخگویی]] به خواسته دادخواه در برخی مواردند {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref><ref>ر. ک: کتاب مقدس، عدد: ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۹۱.</ref>. | * [[ادیان الهی]] که درباره دارا و ندار یکسان میاندیشند و [[عدالتمحوری]] از ارکان اساسی و مشترک همه آنهاست، در [[تکامل]] این شیوهها بسیار مؤثر بوده و به خواسته، دادخواه، دادستان و راهکارهای رسیدن به [[حق]] اهتمام داشتهاند. بر این اساس است که [[مجازات]] [[قصاص]] و دیه از راهکارهای مناسب [[دین یهود]] و دیگر [[ادیان ابراهیمی]] برای [[پاسخگویی]] به خواسته دادخواه در برخی مواردند {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref><ref>ر. ک: کتاب مقدس، عدد: ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۹۱.</ref>. | ||
*[[قرآن کریم]] درباره دادخواهیهایی در دورههای [[تاریخی]] گذشته سخن گفته است: [[آیه]] {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref> طرح دعوای [[زلیخا]] ضد [[یوسف]]{{ع}} نزد همسرش است؛ هنگامی که [[یوسف]]{{ع}} به خواسته [[نامشروع]] [[زلیخا]] تن نداد و [[همسر]] [[زلیخا]] [[حضرت]]{{ع}} را در حال فرار و [[زلیخا]] را به دنبال او دید <ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۹۰؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۷۱.</ref>. در این [[دادخواهی]]، گرچه [[یوسف]]{{ع}} ستمدیده و همه شواهد به سود او بود، چون [[زلیخا]] به منبع [[قدرت]] تکیه داشت، به [[دروغ]] [[حضرت]] را متجاوز شناسانده و ضد او [[دادخواهی]] کرد و از [[قدرت]] همسرش برای محکوم کردن [[یوسف]]{{ع}} بهره گرفته و [[همسر]] [[زلیخا]] [[حضرت]] را به زندان محکوم کرد {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بیگمان از خطاکاران بودهای» سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref>. [[یوسف]]{{ع}} نیز در فرصتی مناسب برای احقاق [[حق]] خویش از [[عزیز مصر]] [[دادخواهی]] کرد و از او خواست برای آشکار شدن [[حق]] از [[زنان]] [[مصر]] [[حقیقت]] را جویا شود: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بیگمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۸۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۵۲.</ref> که سرانجام، [[حقانیت]] [[حضرت]] روشن و به [[برائت]] او [[حکم]] و پس از ۷ سال از زندان [[آزاد]] شد<ref>التبیان، ج ۶، ص ۱۸۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>. در زمان [[پیامبری]] [[موسی]]{{ع}} با کشته شدن [[جوان]] بنیاسرائیلی، ستیزه و شکاف میان آنان ایجاد شد و اولیای دم برای [[دادخواهی]] نزد [[حضرت]] رفتند<ref>ر. ک: تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref>. [[موسی]]{{ع}} به [[دستور الهی]] به آنها [[فرمان]] داد گاوی را بکشند و قسمتی از [[بدن]] آن را به [[بدن]] مقتول بزنند تا زنده شود و [[قاتل]] را بشناساند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۲-۷۳.</ref><ref> التبیان، ج ۱، ص ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref>پس از بهانهجوییهای [[یهود]]، [[دستور]] [[موسی]]{{ع}} با تأخیر انجام و از این راه [[قاتل]] مشخص شد<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۹.</ref>. در [[قرآن]] از ادامه قصه چیزی نیست؛ اما از آنجا که تنها [[حکم]] معیّن در [[دین یهود]] درباره [[قاتل]] [[قصاص]] است<ref>ر. ک: کتاب مقدس، اعداد ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱.</ref>، وی را [[قصاص]] کردند. [[آیات]] {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و میگوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.</ref><ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref> نیز گویای [[دادخواهی]] شاکیانیاند که به شیوهای نامعمول بر [[داود]]{{ع}} درآمده و مایه [[ترس]] وی شدند. و پس از رفع [[نگرانی]] [[حضرت]] و درخواست [[حکم]] عادلانه، شاکی ادعا کرد [[برادر]] او در حالی که ۹۹ میش دارد میخواهد تنها میش وی را نیز بستاند و در این زمینه بر او در [[کلام]] و [[محاجه]] [[غلبه]] کرده است <ref>جامعالبیان، ج ۲۳، ص ۸۹ ـ ۹۲، ۱۷۶؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و میگوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۳.</ref><ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. [[داود]]{{ع}} پیش از شنیدن سخن طرف دعوا [[داوری]] کرد که [[پشیمانی]] و [[استغفار]] وی را در پی داشت.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}}<ref>«و داود و سلیمان را (یاد کن) هنگامی که درباره کشتزاری داوری میکردند که گوسفندان آن گروه، شبانه در آن چرا کرده بودند و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.</ref> نیز از [[داوری]] [[داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در [[دادخواهی]] شخصی یاد میکند که تاکستان وی با ورود شبانه گوسفندانی به باغ او خساراتی دیده و صاحب باغ به [[دادخواهی]] نزد [[داود]]{{ع}} میرود<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۷۳ ـ ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۳۰۷.</ref> به فرموده [[امام باقر]]{{ع}} [[داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در این زمینه با هم [[مناظره]] داشتند و [[خدا]] [[حکم واقعی]] را به [[سلیمان]]{{ع}} فهماند<ref>نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۴۳.</ref>. | * [[قرآن کریم]] درباره دادخواهیهایی در دورههای [[تاریخی]] گذشته سخن گفته است: [[آیه]] {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref> طرح دعوای [[زلیخا]] ضد [[یوسف]]{{ع}} نزد همسرش است؛ هنگامی که [[یوسف]]{{ع}} به خواسته [[نامشروع]] [[زلیخا]] تن نداد و [[همسر]] [[زلیخا]] [[حضرت]]{{ع}} را در حال فرار و [[زلیخا]] را به دنبال او دید <ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۹۰؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۷۱.</ref>. در این [[دادخواهی]]، گرچه [[یوسف]]{{ع}} ستمدیده و همه شواهد به سود او بود، چون [[زلیخا]] به منبع [[قدرت]] تکیه داشت، به [[دروغ]] [[حضرت]] را متجاوز شناسانده و ضد او [[دادخواهی]] کرد و از [[قدرت]] همسرش برای محکوم کردن [[یوسف]]{{ع}} بهره گرفته و [[همسر]] [[زلیخا]] [[حضرت]] را به زندان محکوم کرد {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بیگمان از خطاکاران بودهای» سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref>. [[یوسف]]{{ع}} نیز در فرصتی مناسب برای احقاق [[حق]] خویش از [[عزیز مصر]] [[دادخواهی]] کرد و از او خواست برای آشکار شدن [[حق]] از [[زنان]] [[مصر]] [[حقیقت]] را جویا شود: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بیگمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۸۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۵۲.</ref> که سرانجام، [[حقانیت]] [[حضرت]] روشن و به [[برائت]] او [[حکم]] و پس از ۷ سال از زندان [[آزاد]] شد<ref>التبیان، ج ۶، ص ۱۸۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>. در زمان [[پیامبری]] [[موسی]]{{ع}} با کشته شدن [[جوان]] بنیاسرائیلی، ستیزه و شکاف میان آنان ایجاد شد و اولیای دم برای [[دادخواهی]] نزد [[حضرت]] رفتند<ref>ر. ک: تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref>. [[موسی]]{{ع}} به [[دستور الهی]] به آنها [[فرمان]] داد گاوی را بکشند و قسمتی از [[بدن]] آن را به [[بدن]] مقتول بزنند تا زنده شود و [[قاتل]] را بشناساند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۲-۷۳.</ref><ref> التبیان، ج ۱، ص ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref>پس از بهانهجوییهای [[یهود]]، [[دستور]] [[موسی]]{{ع}} با تأخیر انجام و از این راه [[قاتل]] مشخص شد<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۹.</ref>. در [[قرآن]] از ادامه قصه چیزی نیست؛ اما از آنجا که تنها [[حکم]] معیّن در [[دین یهود]] درباره [[قاتل]] [[قصاص]] است<ref>ر. ک: کتاب مقدس، اعداد ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱.</ref>، وی را [[قصاص]] کردند. [[آیات]] {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و میگوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.</ref><ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref> نیز گویای [[دادخواهی]] شاکیانیاند که به شیوهای نامعمول بر [[داود]]{{ع}} درآمده و مایه [[ترس]] وی شدند. و پس از رفع [[نگرانی]] [[حضرت]] و درخواست [[حکم]] عادلانه، شاکی ادعا کرد [[برادر]] او در حالی که ۹۹ میش دارد میخواهد تنها میش وی را نیز بستاند و در این زمینه بر او در [[کلام]] و [[محاجه]] [[غلبه]] کرده است <ref>جامعالبیان، ج ۲۳، ص ۸۹ ـ ۹۲، ۱۷۶؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و میگوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۳.</ref><ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. [[داود]]{{ع}} پیش از شنیدن سخن طرف دعوا [[داوری]] کرد که [[پشیمانی]] و [[استغفار]] وی را در پی داشت.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}}<ref>«و داود و سلیمان را (یاد کن) هنگامی که درباره کشتزاری داوری میکردند که گوسفندان آن گروه، شبانه در آن چرا کرده بودند و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.</ref> نیز از [[داوری]] [[داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در [[دادخواهی]] شخصی یاد میکند که تاکستان وی با ورود شبانه گوسفندانی به باغ او خساراتی دیده و صاحب باغ به [[دادخواهی]] نزد [[داود]]{{ع}} میرود<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۷۳ ـ ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۳۰۷.</ref> به فرموده [[امام باقر]]{{ع}} [[داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در این زمینه با هم [[مناظره]] داشتند و [[خدا]] [[حکم واقعی]] را به [[سلیمان]]{{ع}} فهماند<ref>نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۴۳.</ref>. | ||
*[[مفسران]] در [[تعیین]] [[حکم]] [[سلیمان]]{{ع}} در این مورد [[اختلاف]] دارند: به [[باور]] برخی، [[داود]]{{ع}} به ملکیت گوسفندان برای باغدار [[حکم]] کرد؛ اما [[سلیمان]]{{ع}} به گرفتن شیر و پشم گوسفندان در همان سال<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۶۶؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۸.</ref> و بعضی روغن گوسفندان در آن سال و کار صاحبان گوسفند برای [[آبادانی]] دوباره باغ تا بازگشت آن به پیش از خرابی را به آن افزودهاند<ref>تفسیر الثوری، ص ۲۰۳.</ref>. به هر روی، [[حکم]] [[سلیمان]]{{ع}} با [[حکم واقعی]] تطابق داشت. به سخن برخی در این زمینه، {{متن قرآن|فَفَهَّمْنَاهَا}}<ref> | * [[مفسران]] در [[تعیین]] [[حکم]] [[سلیمان]]{{ع}} در این مورد [[اختلاف]] دارند: به [[باور]] برخی، [[داود]]{{ع}} به ملکیت گوسفندان برای باغدار [[حکم]] کرد؛ اما [[سلیمان]]{{ع}} به گرفتن شیر و پشم گوسفندان در همان سال<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۶۶؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۸.</ref> و بعضی روغن گوسفندان در آن سال و کار صاحبان گوسفند برای [[آبادانی]] دوباره باغ تا بازگشت آن به پیش از خرابی را به آن افزودهاند<ref>تفسیر الثوری، ص ۲۰۳.</ref>. به هر روی، [[حکم]] [[سلیمان]]{{ع}} با [[حکم واقعی]] تطابق داشت. به سخن برخی در این زمینه، {{متن قرآن|فَفَهَّمْنَاهَا}}<ref>«فهماندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.</ref>. فهماندن [[حکم]] را نمیرساند، وگرنه باید مذکر میآمد، پس [[حقیقت]] این قضیه مراد است که [[سلیمان]]{{ع}} آن را با کمک [[خدا]] دریافت<ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۳۸؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۲۵۳.</ref>. برخی نیز عبارت {{متن قرآن|وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}}<ref>«و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.</ref> را [[دلیل]] بر یکی بودن و [[مصون از خطا]] بودن [[حکم داود]] و [[سلیمان]] دانسته؛ لکن تفاوت دو [[حکم]] را در کیفیت [[اجرا]] دانستهاند، چرا که [[حکم]] [[سلیمان]] سبکتر و سازگارتر بوده است<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۲.</ref>. [[آیات]] {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا }}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمییافتند گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۳-۹۴.</ref> درباره [[دادخواهی]] قومی از [[ذوالقرنین]] برای ستمزدایی یأجوج و مأجوجاند که از [[ذوالقرنین]] [[دادخواهی]] کرده و از او خواستند که سدّی میان این دو کوه پدید آورد، تا [[مانع]] [[ستم]] آنان شود و هزینههای آن را بر عهده گرفتند<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۰.</ref>. | ||
*[[ذوالقرنین]] نیز با آهن و مس سدّی محکم ساخت که [[قوم]] [[یأجوج و مأجوج]]، نه میتوانستند از آن بالا بروند و نه در آن سوراخی ایجاد کنند. {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> نیز [[دادخواهی]] کردن پیش [[پیامبر]]{{صل}} و از صمیم [[قلب]] [[تسلیم شدن]] در مقابل [[داوری]] ایشان را از شروط [[ایمان]] برمیشمرد. | * [[ذوالقرنین]] نیز با آهن و مس سدّی محکم ساخت که [[قوم]] [[یأجوج و مأجوج]]، نه میتوانستند از آن بالا بروند و نه در آن سوراخی ایجاد کنند. {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> نیز [[دادخواهی]] کردن پیش [[پیامبر]]{{صل}} و از صمیم [[قلب]] [[تسلیم شدن]] در مقابل [[داوری]] ایشان را از شروط [[ایمان]] برمیشمرد. | ||
*[[مفسران]] [[شأن نزول]] [[آیه]] را درباره [[زبیر بن عوام]] یا یکی از [[انصار]] دانستهاند که در زمینه آبیاری نخلستانها [[اختلاف]] کردند و برای [[حل اختلاف]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفته و [[حضرت]] [[حکم]] کردند که نخست [[زبیر]] زراعت خود را آبیاری کند سپس [[انصاری]]؛ [[مرد]] [[انصاری]] از این [[حکم]] ناراحت شد و [[رسول خدا]]{{صل}} را به جانبداری از [[زبیر]] متهم کرد که پسر عمهاش بود. [[پیامبر]]{{صل}} از این سخن ناخشنود و رنگ مبارکشان دگرگون و در این هنگام، [[آیه]] یاد شده نازل شد<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۶.</ref>. همین [[شأن نزول]]، ذیل [[آیات]] {{متن قرآن| وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ }}<ref> و میگویند به خداوند و به پیامبر ایمان آوردهایم و فرمان میبریم سپس گروهی از ایشان پس از آن، پشت میکنند و مؤمن نیستند.و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده میشوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو میگردانند.و اگر حقّ با آنان باشد با پذیرندگی به سوی او میآیند.آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند.جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند.و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند؛ سوره نور، آیه: ۴۷-۵۲.</ref> نیز آمده است؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۶.</ref> با این تفاوت که ذیل [[آیات]] یاد شده [[نزاع]] میان [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[عثمان]] یا [[مغیرة بن وائل]] در مورد زمینی گزارش شده است که از [[علی]]{{ع}} خریداری کرده بود که [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمود میان ما [[پیامبر]]{{صل}} [[داوری]] کنند؛ ولی [[حکم بن ابیالعاص]] که از [[منافقان]] بود به خریدار گفت که مبادا زیر بار [[داوری]] [[پیامبر]]{{صل}} بروی، زیرا به سود پسر عمویش [[علی]]{{ع}} [[داوری]] خواهد کرد. | * [[مفسران]] [[شأن نزول]] [[آیه]] را درباره [[زبیر بن عوام]] یا یکی از [[انصار]] دانستهاند که در زمینه آبیاری نخلستانها [[اختلاف]] کردند و برای [[حل اختلاف]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفته و [[حضرت]] [[حکم]] کردند که نخست [[زبیر]] زراعت خود را آبیاری کند سپس [[انصاری]]؛ [[مرد]] [[انصاری]] از این [[حکم]] ناراحت شد و [[رسول خدا]]{{صل}} را به جانبداری از [[زبیر]] متهم کرد که پسر عمهاش بود. [[پیامبر]]{{صل}} از این سخن ناخشنود و رنگ مبارکشان دگرگون و در این هنگام، [[آیه]] یاد شده نازل شد<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۶.</ref>. همین [[شأن نزول]]، ذیل [[آیات]] {{متن قرآن| وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ }}<ref> و میگویند به خداوند و به پیامبر ایمان آوردهایم و فرمان میبریم سپس گروهی از ایشان پس از آن، پشت میکنند و مؤمن نیستند.و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده میشوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو میگردانند.و اگر حقّ با آنان باشد با پذیرندگی به سوی او میآیند.آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند.جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند.و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند؛ سوره نور، آیه: ۴۷-۵۲.</ref> نیز آمده است؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۶.</ref> با این تفاوت که ذیل [[آیات]] یاد شده [[نزاع]] میان [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[عثمان]] یا [[مغیرة بن وائل]] در مورد زمینی گزارش شده است که از [[علی]]{{ع}} خریداری کرده بود که [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمود میان ما [[پیامبر]]{{صل}} [[داوری]] کنند؛ ولی [[حکم بن ابیالعاص]] که از [[منافقان]] بود به خریدار گفت که مبادا زیر بار [[داوری]] [[پیامبر]]{{صل}} بروی، زیرا به سود پسر عمویش [[علی]]{{ع}} [[داوری]] خواهد کرد. | ||
*[[آیه]] {{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمیتوانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} را برای [[داوری]] در مقابل [[دادخواهی]] [[اهل کتاب]] ([[یهود]]) مختار میخواند و در صورت قبول [[داوری]] میان آنها بر رعایت [[عدالت]] تأکید میورزد. و [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«چگونه تو را به داوری میگیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی میگردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۳.</ref> با شگفتی از [[پیامبر]]{{صل}} میپرسد که آنها با وجود [[حکم]] [[تورات]] چگونه برای [[دادخواهی]] پیش تو میآیند؛ آنان از [[حکم خدا]] رویگردانند و هرگز [[ایمان]] نمیآورند. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> از [[لزوم]] [[دادخواهی]] [[سخن]] گفته. و [[دادخواهی]] پیش [[حضرت]] را از [[نشانههای ایمان]] به [[خدا]] و [[روز قیامت]] و امری [[پسندیده]] و دارای فرجامی [[نیکو]] میشمرد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>. | * [[آیه]] {{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمیتوانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} را برای [[داوری]] در مقابل [[دادخواهی]] [[اهل کتاب]] ([[یهود]]) مختار میخواند و در صورت قبول [[داوری]] میان آنها بر رعایت [[عدالت]] تأکید میورزد. و [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«چگونه تو را به داوری میگیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی میگردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۳.</ref> با شگفتی از [[پیامبر]]{{صل}} میپرسد که آنها با وجود [[حکم]] [[تورات]] چگونه برای [[دادخواهی]] پیش تو میآیند؛ آنان از [[حکم خدا]] رویگردانند و هرگز [[ایمان]] نمیآورند. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> از [[لزوم]] [[دادخواهی]] [[سخن]] گفته. و [[دادخواهی]] پیش [[حضرت]] را از [[نشانههای ایمان]] به [[خدا]] و [[روز قیامت]] و امری [[پسندیده]] و دارای فرجامی [[نیکو]] میشمرد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>. | ||
==[[حق]] [[دادخواهی]]== | ==[[حق]] [[دادخواهی]]== | ||
*[[قرآن کریم]] [[دادخواهی]] را [[حق]] افراد ستمدیده دانسته و در حالی که [[بدگویی]] و [[غیبت]] [[برادران]] [[مسلمان]] از یکدیگر را روا نمیخواند، به [[مظلوم]] اجازه میدهد که با [[بدگویی]] از [[ظالم]] و رسوا کردن وی برای احقاق [[حق]] خویش گام بردارد: {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref><ref>جامعالبیان، ج ۶، ص ۲ ـ ۵؛ التبیان، ج ۳، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۲؛ تیسیرالکریم الرحمن، ص ۲۲۷.</ref>. [[فقها]] در این زمینه سخن گفتهاند که آیا ستمدیده باید تنها نزد [[حاکم]] از [[ستمکار]] [[بدگویی]] بکند؛ یا به کلی [[حرمت]] [[غیبت]] [[مسلمان]] از او برداشته شده است: برخی ظاهر [[آیه]] و اخباری را که در [[تفسیر آیه]] آمدهاند، عام دانسته و [[بدگویی]] [[ظالم]] را نزد [[حاکم]] یا هر کسی را که [[امید]] [[یاری]] از او میرود، جایز خواندهاند<ref>الحدائق، ج ۱۸، ص ۱۶۱.</ref> و بعضی محدوده فراگیری [[آیه]] را گسترش داده و گفتهاند حتی نزد کسی نیز که [[امید]] [[یاری]] از او نمیرود، [[بدگویی]] از [[ظالم]] جایز است<ref> منهاج الفقاهه، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. | * [[قرآن کریم]] [[دادخواهی]] را [[حق]] افراد ستمدیده دانسته و در حالی که [[بدگویی]] و [[غیبت]] [[برادران]] [[مسلمان]] از یکدیگر را روا نمیخواند، به [[مظلوم]] اجازه میدهد که با [[بدگویی]] از [[ظالم]] و رسوا کردن وی برای احقاق [[حق]] خویش گام بردارد: {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref><ref>جامعالبیان، ج ۶، ص ۲ ـ ۵؛ التبیان، ج ۳، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۲؛ تیسیرالکریم الرحمن، ص ۲۲۷.</ref>. [[فقها]] در این زمینه سخن گفتهاند که آیا ستمدیده باید تنها نزد [[حاکم]] از [[ستمکار]] [[بدگویی]] بکند؛ یا به کلی [[حرمت]] [[غیبت]] [[مسلمان]] از او برداشته شده است: برخی ظاهر [[آیه]] و اخباری را که در [[تفسیر آیه]] آمدهاند، عام دانسته و [[بدگویی]] [[ظالم]] را نزد [[حاکم]] یا هر کسی را که [[امید]] [[یاری]] از او میرود، جایز خواندهاند<ref>الحدائق، ج ۱۸، ص ۱۶۱.</ref> و بعضی محدوده فراگیری [[آیه]] را گسترش داده و گفتهاند حتی نزد کسی نیز که [[امید]] [[یاری]] از او نمیرود، [[بدگویی]] از [[ظالم]] جایز است<ref> منهاج الفقاهه، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. | ||
*به هر روی، [[ستمدیدگان]] برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش و [[رفع ظلم]] [[حق]] دارند ضمن [[شکایت]] از [[ستمگر]]، آشکارا از او بد گفته و از توانمندان بر [[رفع ظلم]] [[دادخواهی]] کنند<ref>المکاسب، ج ۱، ص ۳۴۷ - ۳۴۸؛ مفتاح الکرامه، ج ۱۲، ص ۲۱۸؛ سبل السلام، ج ۴، ص ۱۹۳.</ref>. افزون بر این، [[آیات]] {{متن قرآن|وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۰-۴۱.</ref> نیز بیانگر جواز [[دادخواهی]] از [[ظالم]] هستند<ref>احکام القرآن، ج ۵، ص ۲۶۳؛ عمدة القاری، ج ۱۲، ص ۲۹۱؛ البحر المدید، ج ۱، ص ۵۸۲.</ref>. برپایه روایتی، [[پیامبر]]{{صل}} درباره بدهکاری که میتواند [[دین]] خود را ادا کند ولی نمیپردازد، فرمود که ریختن [[آبرو]] و عقوبتش [[مباح]] است<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۲۲۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۰۰.</ref>. | *به هر روی، [[ستمدیدگان]] برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش و [[رفع ظلم]] [[حق]] دارند ضمن [[شکایت]] از [[ستمگر]]، آشکارا از او بد گفته و از توانمندان بر [[رفع ظلم]] [[دادخواهی]] کنند<ref>المکاسب، ج ۱، ص ۳۴۷ - ۳۴۸؛ مفتاح الکرامه، ج ۱۲، ص ۲۱۸؛ سبل السلام، ج ۴، ص ۱۹۳.</ref>. افزون بر این، [[آیات]] {{متن قرآن|وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۰-۴۱.</ref> نیز بیانگر جواز [[دادخواهی]] از [[ظالم]] هستند<ref>احکام القرآن، ج ۵، ص ۲۶۳؛ عمدة القاری، ج ۱۲، ص ۲۹۱؛ البحر المدید، ج ۱، ص ۵۸۲.</ref>. برپایه روایتی، [[پیامبر]]{{صل}} درباره بدهکاری که میتواند [[دین]] خود را ادا کند ولی نمیپردازد، فرمود که ریختن [[آبرو]] و عقوبتش [[مباح]] است<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۲۲۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۰۰.</ref>. | ||
*به [[اعتقاد]] برخی، در [[دادخواهی]] و بیان [[عیوب]] [[ستمکار]] باید به بازگویی همان قسمت [[ظلم]] وی بسنده کرد<ref>جامع البیان، ج ۶، ص ۳، ۵؛ القواعد و الفوائد، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>. به توصیه [[قرآن]]، [[دادخواهی]] نباید از مسیر [[حق]] و [[عدالت]] بیرون رفته و به [[کینهتوزی]] و [[تجاوز]] از حد [[الهی]] انجامد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>؛ حتی [[قرآن]] [[مظلوم]] را به [[صبر]]، [[عفو]] و [[رفتار نیکو]] توصیه کرده و این کار را نشان [[همت]] والای او میداند: {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ}}<ref>«و هر آنکه شکیب ورزد و درگذرد بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره شوری، آیه ۴۳.</ref> گفتنی است برخی از [[دانشمندان اسلامی]] در این زمینه سخن گفتهاند که دادخواه در دادخواهیهای گوناگون چگونه و پیش چه کسی باید [[دادخواهی]] کند <ref>ر. ک: شرائع الاسلام، ج ۴، ص ۸۷۱ ـ ۸۷۲؛ الدروس، ج ۲، ص ۸۱.</ref><ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>. | *به [[اعتقاد]] برخی، در [[دادخواهی]] و بیان [[عیوب]] [[ستمکار]] باید به بازگویی همان قسمت [[ظلم]] وی بسنده کرد<ref>جامع البیان، ج ۶، ص ۳، ۵؛ القواعد و الفوائد، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>. به توصیه [[قرآن]]، [[دادخواهی]] نباید از مسیر [[حق]] و [[عدالت]] بیرون رفته و به [[کینهتوزی]] و [[تجاوز]] از حد [[الهی]] انجامد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>؛ حتی [[قرآن]] [[مظلوم]] را به [[صبر]]، [[عفو]] و [[رفتار نیکو]] توصیه کرده و این کار را نشان [[همت]] والای او میداند: {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ}}<ref>«و هر آنکه شکیب ورزد و درگذرد بیگمان این از کارهایی است که آهنگ آن میکنند» سوره شوری، آیه ۴۳.</ref> گفتنی است برخی از [[دانشمندان اسلامی]] در این زمینه سخن گفتهاند که دادخواه در دادخواهیهای گوناگون چگونه و پیش چه کسی باید [[دادخواهی]] کند <ref>ر. ک: شرائع الاسلام، ج ۴، ص ۸۷۱ ـ ۸۷۲؛ الدروس، ج ۲، ص ۸۱.</ref><ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>. | ||
==[[دادخواهی]] از [[طاغوت]]== | ==[[دادخواهی]] از [[طاغوت]]== | ||
*[[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> [[داوری]] خواستن [[مؤمنان]] به [[قرآن]] و [[کتابهای آسمانی]] از [[طاغوت]] را [[نکوهش]] میکند. به فرموده [[حضرت علی]]{{ع}} هر حاکمی جز به سخن ما [[حکم]] کند، [[طاغوت]] است<ref>تفسیر شاهی، ج ۲، ص ۷۳۱.</ref> و برپایه روایتی دیگر، [[طاغوت]] کسی است که به غیر [[حق]] [[حکم]] کند و [[مردم]] برای [[داوری]] به او [[رجوع]] کنند<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۳۸.</ref>. | * [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> [[داوری]] خواستن [[مؤمنان]] به [[قرآن]] و [[کتابهای آسمانی]] از [[طاغوت]] را [[نکوهش]] میکند. به فرموده [[حضرت علی]]{{ع}} هر حاکمی جز به سخن ما [[حکم]] کند، [[طاغوت]] است<ref>تفسیر شاهی، ج ۲، ص ۷۳۱.</ref> و برپایه روایتی دیگر، [[طاغوت]] کسی است که به غیر [[حق]] [[حکم]] کند و [[مردم]] برای [[داوری]] به او [[رجوع]] کنند<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۳۸.</ref>. | ||
*براساس [[شأن]] نزولی برای [[آیه]] پیشگفته، مردی از [[یهودیان]] [[مدینه]] با یکی از [[مسلمانان]] [[منافق]] درباره اختلافی که با هم داشتند، [[تصمیم]] گرفتند شخصی را به [[داوری]] برگزینند، [[مرد]] [[یهودی]] از سر اطمینانش به [[پیامبر]]{{صل}} به [[داوری]] [[حضرت]] تن داد؛ اما [[مسلمان]] [[منافق]] کعب الاشراف از بزرگان [[یهود]] را [[اختیار]] و با [[داوری]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[مخالفت]] کرد و [[آیه]] یاد شده فرود آمد و این کار را [[نکوهش]] کرد<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵؛ کنز العرفان، ج ۲، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref>. | *براساس [[شأن]] نزولی برای [[آیه]] پیشگفته، مردی از [[یهودیان]] [[مدینه]] با یکی از [[مسلمانان]] [[منافق]] درباره اختلافی که با هم داشتند، [[تصمیم]] گرفتند شخصی را به [[داوری]] برگزینند، [[مرد]] [[یهودی]] از سر اطمینانش به [[پیامبر]]{{صل}} به [[داوری]] [[حضرت]] تن داد؛ اما [[مسلمان]] [[منافق]] کعب الاشراف از بزرگان [[یهود]] را [[اختیار]] و با [[داوری]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[مخالفت]] کرد و [[آیه]] یاد شده فرود آمد و این کار را [[نکوهش]] کرد<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵؛ کنز العرفان، ج ۲، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref>. | ||
*[[داوری]] خواستن از [[طاغوت]] پیامدهای منفی فراوان دارد؛ از جمله افتادن در دام [[شیطان]] و [[گمراهی]]:{{متن قرآن|وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> و [[نشانه نفاق]] و عدم پایبندی به [[ایمان به قرآن]] و دیگر [[کتابهای آسمانی]] است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز میگردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>. [[منافقان]] از رفتن نزد [[پیامبر]]{{صل}} برای [[دادخواهی]] رویگردان بودند<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۲؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref>. رهنمود [[آیه]] [[حرمت]] [[دادخواهی]] پیش [[طاغوت]] است.<ref>التبیان، ج ۲، ص ۱۳۸؛ کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸ ـ ۳۹.</ref> براساس آیاتی همچون {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا}}<ref>«و هیچ شهری نیست مگر که ما پیش از رستخیز آن را از میان میبریم یا سخت عذاب میکنیم، این در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره اسراء، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و آن (قرآن) را راستین فرو فرستادهایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیمدهنده نفرستادهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا}}<ref>«در آن روز، آنان که کفر ورزیدهاند و از پیامبر سرپیچی کردهاند دوست دارند کاش با خاک یکسان میشدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمیتوانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ}}<ref>«آیا به آنان ننگریستهاید که از کتاب (آسمانی) بهرهای (اندک) دارند، خریدار گمراهیاند و میخواهند شما نیز گمراه باشید؟» سوره نساء، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا}}<ref>«و خداوند به دشمنانتان (از شما) داناتر است و (شما را) یاور بس» سوره نساء، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند. و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۸-۴۹.</ref> و {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> و [[روایات]] باب [[قضا]]<ref>کنزالعمال، ج ۶، ص ۹۱ ـ ۹۶؛ وسائل الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۸۱؛ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۶۱ ـ ۲۷۷.</ref>[[دادخواهی]] ستمدیده جایز و [[مباح]] است؛ ولی باید نزد [[حاکم]] شرعیای انجام گیرد که واجد همه شرایط قضاست و خواسته خود را قطعی و روشن بیان کند و بر [[حاکم]] [[شرعی]] نیز [[واجب]] است بر اساس [[موازین]] [[قضا]] رسیدگی و در پایان با رعایت [[حق]] و [[عدالت]] [[حکم]] را انشاء کند<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۸۲؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۰ ـ ۱۳.</ref>. | * [[داوری]] خواستن از [[طاغوت]] پیامدهای منفی فراوان دارد؛ از جمله افتادن در دام [[شیطان]] و [[گمراهی]]:{{متن قرآن|وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> و [[نشانه نفاق]] و عدم پایبندی به [[ایمان به قرآن]] و دیگر [[کتابهای آسمانی]] است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریستهای که گمان میبرند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز میگردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>. [[منافقان]] از رفتن نزد [[پیامبر]]{{صل}} برای [[دادخواهی]] رویگردان بودند<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۲؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref>. رهنمود [[آیه]] [[حرمت]] [[دادخواهی]] پیش [[طاغوت]] است.<ref>التبیان، ج ۲، ص ۱۳۸؛ کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸ ـ ۳۹.</ref> براساس آیاتی همچون {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا}}<ref>«و هیچ شهری نیست مگر که ما پیش از رستخیز آن را از میان میبریم یا سخت عذاب میکنیم، این در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره اسراء، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و آن (قرآن) را راستین فرو فرستادهایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیمدهنده نفرستادهایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا}}<ref>«در آن روز، آنان که کفر ورزیدهاند و از پیامبر سرپیچی کردهاند دوست دارند کاش با خاک یکسان میشدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمیتوانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ}}<ref>«آیا به آنان ننگریستهاید که از کتاب (آسمانی) بهرهای (اندک) دارند، خریدار گمراهیاند و میخواهند شما نیز گمراه باشید؟» سوره نساء، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا}}<ref>«و خداوند به دشمنانتان (از شما) داناتر است و (شما را) یاور بس» سوره نساء، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند. و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواستههای آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمیخواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۸-۴۹.</ref> و {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> و [[روایات]] باب [[قضا]]<ref>کنزالعمال، ج ۶، ص ۹۱ ـ ۹۶؛ وسائل الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۸۱؛ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۶۱ ـ ۲۷۷.</ref>[[دادخواهی]] ستمدیده جایز و [[مباح]] است؛ ولی باید نزد [[حاکم]] شرعیای انجام گیرد که واجد همه شرایط قضاست و خواسته خود را قطعی و روشن بیان کند و بر [[حاکم]] [[شرعی]] نیز [[واجب]] است بر اساس [[موازین]] [[قضا]] رسیدگی و در پایان با رعایت [[حق]] و [[عدالت]] [[حکم]] را انشاء کند<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۸۲؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۰ ـ ۱۳.</ref>. | ||
*بسیاری از [[فقها]] [[رجوع]] به [[حاکم جور]] را ـ یعنی حاکمی که واجد شرایط [[قضا]] نیست ـ در حال [[اختیار]] جایز ندانسته و به کلی، گرفتن [[حق]] از راه اینگونه محاکم غیر [[شرعی]] را جز از روی ناچاری ناروا دانستهاند <ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳ ـ ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۹؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۱.</ref>. [[دلیل]] جواز آن ـ در فرض ناچاری ـ حرجی نبودن [[دین]] دانسته شده است<ref>کشف اللثام، ج ۱۰، ص ۸.</ref>. برخی با [[تمسک]] به [[روایات]]، [[رجوع]] به [[حاکم جائر]] را در صورتی که به [[حقانیت]] خودش [[یقین]] دارد و میداند که او به نفعش [[حکم]] میکند با امکان مراجعه به [[حاکم]] [[عادل]]، نیز جایز دانستهاند<ref>کتاب القضاء، گلپایگانی، ج۱، ص ۶۷.</ref> و بعضی نیز با تفصیل در نوع دعوا گفتهاند اگر مورد دعوا عین [[مال]] باشد، (نه دَین) [[رجوع]] به [[حاکم جور]] اشکال ندارد<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۲.</ref>. | *بسیاری از [[فقها]] [[رجوع]] به [[حاکم جور]] را ـ یعنی حاکمی که واجد شرایط [[قضا]] نیست ـ در حال [[اختیار]] جایز ندانسته و به کلی، گرفتن [[حق]] از راه اینگونه محاکم غیر [[شرعی]] را جز از روی ناچاری ناروا دانستهاند <ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳ ـ ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۹؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۱.</ref>. [[دلیل]] جواز آن ـ در فرض ناچاری ـ حرجی نبودن [[دین]] دانسته شده است<ref>کشف اللثام، ج ۱۰، ص ۸.</ref>. برخی با [[تمسک]] به [[روایات]]، [[رجوع]] به [[حاکم جائر]] را در صورتی که به [[حقانیت]] خودش [[یقین]] دارد و میداند که او به نفعش [[حکم]] میکند با امکان مراجعه به [[حاکم]] [[عادل]]، نیز جایز دانستهاند<ref>کتاب القضاء، گلپایگانی، ج۱، ص ۶۷.</ref> و بعضی نیز با تفصیل در نوع دعوا گفتهاند اگر مورد دعوا عین [[مال]] باشد، (نه دَین) [[رجوع]] به [[حاکم جور]] اشکال ندارد<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۲.</ref>. | ||
*در [[مقام]] [[دادخواهی]] و برای رسیدن به [[حق]]، [[رشوه]] دادن [[حرام]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref><ref>جامعالبیان، ج ۲، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ مواهب الجلیل، ج ۸،ص ۱۱۵.</ref>. [[فقهاء]] دادن و گرفتن [[رشوه]] را [[حرام]] و برگرداندن آن را [[واجب]] دانستهاند <ref>المبسوط، ج ۵، ص ۲۲۱؛ قواعدالاحکام، ج ۳، ص ۴۲۹؛ جواهرالکلام، ج ۴۰، ص ۱۳۱.</ref><ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>. | *در [[مقام]] [[دادخواهی]] و برای رسیدن به [[حق]]، [[رشوه]] دادن [[حرام]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref><ref>جامعالبیان، ج ۲، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ مواهب الجلیل، ج ۸،ص ۱۱۵.</ref>. [[فقهاء]] دادن و گرفتن [[رشوه]] را [[حرام]] و برگرداندن آن را [[واجب]] دانستهاند <ref>المبسوط، ج ۵، ص ۲۲۱؛ قواعدالاحکام، ج ۳، ص ۴۲۹؛ جواهرالکلام، ج ۴۰، ص ۱۳۱.</ref><ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
[[رده:دادخواهی در قرآن]] | [[رده:دادخواهی در قرآن]] | ||