ریشه‌های ظلم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط =  [[ریشه‌های ظلم در قرآن]] - [[ریشه‌های ظلم در حدیث]] - [[ریشه‌های ظلم در نهج البلاغه]] - [[ریشه‌های ظلم در معارف دعا و زیارات]] - [[ریشه‌های ظلم در کلام اسلامی]] - [[ریشه‌های ظلم در اخلاق اسلامی]]| پرسش مرتبط  = ریشه‌های ظلم (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط =  [[ریشه‌های ظلم در قرآن]] - [[ریشه‌های ظلم در حدیث]] - [[ریشه‌های ظلم در نهج البلاغه]] - [[ریشه‌های ظلم در معارف دعا و زیارات]] - [[ریشه‌های ظلم در کلام اسلامی]] - [[ریشه‌های ظلم در اخلاق اسلامی]]| پرسش مرتبط  = ریشه‌های ظلم (پرسش)}}


خط ۶: خط ۵:
==ریشه‌های [[عقلانی]] ظلم==
==ریشه‌های [[عقلانی]] ظلم==
هرگونه [[افراط]] و [[تفریط]] در کار بست [[قوه عاقله]] می‌تواند عامل و منشأی برای ظلم باشد. ما در این گفتار به دو منشأ [[عقلانی]] ظلم می‌پردازیم.
هرگونه [[افراط]] و [[تفریط]] در کار بست [[قوه عاقله]] می‌تواند عامل و منشأی برای ظلم باشد. ما در این گفتار به دو منشأ [[عقلانی]] ظلم می‌پردازیم.
#[[جهل]]: یکی از عوامل [[عقلانی]] ظلم، [[جهل و نادانی]] است. [[جهل]] به معنی نا [[آگاهی]]، بیشتر محصول کوتاهی، [[قصور]] و [[سستی]][[انسان]] است. [[انسان]] با [[فطرت]] الاهی خود خوب و بد را تشخیص می‌دهد، ولی برای دستیابی به [[زندگی پاکیزه]] [[انسانی]] باید به [[شریعت]] روی آورد و به [[احکام شریعت]] عمل کند، پس باید از آموزه‌ها و دیدگاه‌های [[شریعت اسلام]] باخبر باشد و برای کسب این [[آگاهی]] تلاش لازم است. در غیر این صورت [[فطرت]] الاهی [[انسان]] نیز در زیر لایه‌هایی از [[امیال]]، [[تنبلی]] و کسالت، [[غفلت]] و امثال آن [[توانایی]] تشخیص را از دست می‌دهد و [[انسان]] تبدیل به [[کوری]] می‌شود که حتی از [[کوری]] خود نیز با خبر نیست. [[کوری]] که مفهوم چشم را نشناسد، حتی از [[کوری]] خود [[رنج]] نمی‌برد، پس هرگز در صدد کسب موقعیت بهتری نیست. چنین [[انسانی]] ممکن است به هر کاری دست بزند و حتی نداند خود آورده است.
# [[جهل]]: یکی از عوامل [[عقلانی]] ظلم، [[جهل و نادانی]] است. [[جهل]] به معنی نا [[آگاهی]]، بیشتر محصول کوتاهی، [[قصور]] و [[سستی]][[انسان]] است. [[انسان]] با [[فطرت]] الاهی خود خوب و بد را تشخیص می‌دهد، ولی برای دستیابی به [[زندگی پاکیزه]] [[انسانی]] باید به [[شریعت]] روی آورد و به [[احکام شریعت]] عمل کند، پس باید از آموزه‌ها و دیدگاه‌های [[شریعت اسلام]] باخبر باشد و برای کسب این [[آگاهی]] تلاش لازم است. در غیر این صورت [[فطرت]] الاهی [[انسان]] نیز در زیر لایه‌هایی از [[امیال]]، [[تنبلی]] و کسالت، [[غفلت]] و امثال آن [[توانایی]] تشخیص را از دست می‌دهد و [[انسان]] تبدیل به [[کوری]] می‌شود که حتی از [[کوری]] خود نیز با خبر نیست. [[کوری]] که مفهوم چشم را نشناسد، حتی از [[کوری]] خود [[رنج]] نمی‌برد، پس هرگز در صدد کسب موقعیت بهتری نیست. چنین [[انسانی]] ممکن است به هر کاری دست بزند و حتی نداند خود آورده است.
#[[غفلت]]: دیگر از عوامل ظلم، [[غفلت]] است؛ [[غفلت]] و بی‌توجهی به اینکه [[انسان]] آفریدگاری دارد که برای او تکلیفی مقرر کرده و بر کارهایش ناظر است؛ [[غفلت]] از اینکه [[انسان]] قیامتی دارد که جز با تلاش و کوشش نمی‌تواند در آنجا [[خوشبخت]] و [[سعادتمند]] باشد؛ [[غفلت]] از اینکه [[زندگی دنیا]] سخت ناپایدار است و [[انسان]] چون مسافری به سرعت از آن عبور می‌کند؛ [[غفلت]] از اینکه [[انسان]] [[دشمنی]] سرسخت به نام [[شیطان]] دارد که بسیار موذی و خطرناک است و از هر فرصتی برای پورش به [[جان]] او بهره می‌گیرد و هر لحظه ممکن است تمام سرمایه‌های [[معنوی]] [[انسان]] را به یغما برد؛ و [[غفلت]] از هر چیزی که به نوعی با [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]] رابطه دارد. [[غفلت]] در هر بابی می‌تواند نوعی [[ظلم و ستم]] را به بار آورد و [[انسان]] را وارد زمره [[ستمکاران]] کند. از منظر [[قرآن کریم]]، [[غفلت]] نه تنها سرچشمه ظلم، بلکه منشأ بسیاری از گرفتاری‌های [[معنوی]] [[انسان]] و در نهایت باعث [[شقاوت]] و بدعاقبتی می‌شود. می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>. مهم‌ترین کارکرد [[غفلت]] این است که [[انسان]] تأثیر کارهای خود را ارزیابی نمی‌کند و گذشتن [[فرصت‌ها]] را متوجه نمی‌شود. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ}}<ref>«و آن وعده راستین نزدیک شود و ناگاه دیدگان کافران خیره گردد (و بگویند:) وای بر ما که از این (امر) در ناآگاهی به سر می‌بردیم بلکه ستمکاره بودیم» سوره انبیاء، آیه ۹۷.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص118-123.</ref>.
# [[غفلت]]: دیگر از عوامل ظلم، [[غفلت]] است؛ [[غفلت]] و بی‌توجهی به اینکه [[انسان]] آفریدگاری دارد که برای او تکلیفی مقرر کرده و بر کارهایش ناظر است؛ [[غفلت]] از اینکه [[انسان]] قیامتی دارد که جز با تلاش و کوشش نمی‌تواند در آنجا [[خوشبخت]] و [[سعادتمند]] باشد؛ [[غفلت]] از اینکه [[زندگی دنیا]] سخت ناپایدار است و [[انسان]] چون مسافری به سرعت از آن عبور می‌کند؛ [[غفلت]] از اینکه [[انسان]] [[دشمنی]] سرسخت به نام [[شیطان]] دارد که بسیار موذی و خطرناک است و از هر فرصتی برای پورش به [[جان]] او بهره می‌گیرد و هر لحظه ممکن است تمام سرمایه‌های [[معنوی]] [[انسان]] را به یغما برد؛ و [[غفلت]] از هر چیزی که به نوعی با [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]] رابطه دارد. [[غفلت]] در هر بابی می‌تواند نوعی [[ظلم و ستم]] را به بار آورد و [[انسان]] را وارد زمره [[ستمکاران]] کند. از منظر [[قرآن کریم]]، [[غفلت]] نه تنها سرچشمه ظلم، بلکه منشأ بسیاری از گرفتاری‌های [[معنوی]] [[انسان]] و در نهایت باعث [[شقاوت]] و بدعاقبتی می‌شود. می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>. مهم‌ترین کارکرد [[غفلت]] این است که [[انسان]] تأثیر کارهای خود را ارزیابی نمی‌کند و گذشتن [[فرصت‌ها]] را متوجه نمی‌شود. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ}}<ref>«و آن وعده راستین نزدیک شود و ناگاه دیدگان کافران خیره گردد (و بگویند:) وای بر ما که از این (امر) در ناآگاهی به سر می‌بردیم بلکه ستمکاره بودیم» سوره انبیاء، آیه ۹۷.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص118-123.</ref>.
==ریشه‌های ظلم در حوزه [[غضب]]==
==ریشه‌های ظلم در حوزه [[غضب]]==
[[قوه غضبیه]] نیز در حالت [[افراط]] و [[تفریط]] موجب انواعی از ظلم می‌شود. ما به دو نمونه از زمینه‌سازی‌های [[قوه غضبیه]] برای ظلم می‌پردازیم.
[[قوه غضبیه]] نیز در حالت [[افراط]] و [[تفریط]] موجب انواعی از ظلم می‌شود. ما به دو نمونه از زمینه‌سازی‌های [[قوه غضبیه]] برای ظلم می‌پردازیم.
#[[خشم]]: [[افراط]] در [[اعمال]] [[غضب]] که در [[فارسی]] از آن به [[خشم]] تعبیر می‌شود، در صورتی که مهار نشود موجب [[ستم]] به دیگران می‌شود. [[انسان]] [[خشمگین]] به هیچ اصلی پایبند نیست. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لَا أَدَبَ مَعَ غَضَبٍ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۵۳۱.</ref>؛ با [[غضب]] هیچ ادبی باقی نمی‌ماند. به همین [[دلیل]] [[انسان]] در حال [[خشم]] می‌تواند حتی مرتکب [[قتل نفس]] بشود. [[تجاوز به حقوق دیگران]] با دست و زبان یکی از پیامدهای رایج [[خشم]] است. به همین [[دلیل]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در توصیف [[شیعیان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} دارد که عبارت دیگری از [[مؤمن حقیقی]] است، می‌فرماید: {{متن حدیث|الَّذِينَ إِذَا غَضِبُوا لَمْ يَظْلِمُوا}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۳۷؛ صدوق، خصال، ص۳۹۷.</ref>؛ آنان که چون [[غضب]] کنند [[ستم]] نمی‌کنند.
# [[خشم]]: [[افراط]] در [[اعمال]] [[غضب]] که در [[فارسی]] از آن به [[خشم]] تعبیر می‌شود، در صورتی که مهار نشود موجب [[ستم]] به دیگران می‌شود. [[انسان]] [[خشمگین]] به هیچ اصلی پایبند نیست. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لَا أَدَبَ مَعَ غَضَبٍ}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۵۳۱.</ref>؛ با [[غضب]] هیچ ادبی باقی نمی‌ماند. به همین [[دلیل]] [[انسان]] در حال [[خشم]] می‌تواند حتی مرتکب [[قتل نفس]] بشود. [[تجاوز به حقوق دیگران]] با دست و زبان یکی از پیامدهای رایج [[خشم]] است. به همین [[دلیل]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در توصیف [[شیعیان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} دارد که عبارت دیگری از [[مؤمن حقیقی]] است، می‌فرماید: {{متن حدیث|الَّذِينَ إِذَا غَضِبُوا لَمْ يَظْلِمُوا}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۳۷؛ صدوق، خصال، ص۳۹۷.</ref>؛ آنان که چون [[غضب]] کنند [[ستم]] نمی‌کنند.
#[[عداوت]] و [[کینه‌جویی]]: یکی از مناشی مهم [[ظلم به دیگران]] [[عداوت]] و [[کینه‌جویی]] است. [[عداوت]] بر دو قسم است: قسم اول را حقد و [[کینه]] می‌نامند و آن عبارت است از پنهان کردن [[عداوت]] در [[دل]]. [[کینه]] ثمرة [[غضب]] است وقتی که [[انسان]] بر کسی [[غضب]] کند و نتواند [[غضب]] خود را [[اعمال]] کند و از او [[انتقام]] بگیرد، ناچار [[غضب]] خویش را فرو می‌برد و [[کینه]] به وجود می‌آید و قسم دوم را [[عداوت]] می‌نامند. [[عداوت]] ثمره قسم اول است وقتی که [[کینه]] قوت می‌یابد و [[خزانه]] [[دل]] از مخفی کردن آن [[ناتوان]] می‌شود. [[انسان]] نمی‌تواند آن را پنهان کند در این صورت است که شخص [[دشمنی]] خود را اظهار می‌دارد و با [[اعمال]] خود آن را بروز می‌دهد. [[عداوت]] و [[کینه‌توزی]] علاوه بر اینکه خود از [[صفات]] [[مهلکه]] و [[اخلاق]] رذیله‌اند، منشأ صفات [[پلیدی]] چون [[دروغ]]، [[بهتان]]، [[غیبت]]، [[شماتت]]، [[آزار]] و [[اذیت]] دیگران، [[استهزا]] و حتی [[قتل نفس]] نیز می‌شوند و این صفت خود به [[تنهایی]] برای [[انسان]] رنج‌آور می‌باشد و [[انسان]] را از [[مهربانی]] و [[فروتنی]] و [[هم‌نشینی]] با غیر و حتی از انجام [[وظایف]] و مسئولیت‌هایی که بر عهده دارد، منع می‌کند و [[انسان]] را از رسیدن به درجات عالیه [[معنوی]] و [[قرب الهی]] باز می‌دارد؛ از این رو، [[اخبار]] و [[احادیث]] بسیاری در خصوص مذمّت [[عداوت]] و [[دشمنی]] وارد شده است. [[حضرت پیامبر]] اکرم{{صل}} می‌فرماید: هروقت [[جبرئیل]] نزد من می‌آمد، می‌گفت: ای [[محمد]] از [[عداوت]] و [[دشمنی]] با [[مردم]] بپرهیز<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۱.</ref>. و می‌فرماید: [[جبرئیل]] درباره هیچ چیز به اندازه [[پرهیز]] از دشتنی به من سفارش نکرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۲.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص118-123.</ref>.
# [[عداوت]] و [[کینه‌جویی]]: یکی از مناشی مهم [[ظلم به دیگران]] [[عداوت]] و [[کینه‌جویی]] است. [[عداوت]] بر دو قسم است: قسم اول را حقد و [[کینه]] می‌نامند و آن عبارت است از پنهان کردن [[عداوت]] در [[دل]]. [[کینه]] ثمرة [[غضب]] است وقتی که [[انسان]] بر کسی [[غضب]] کند و نتواند [[غضب]] خود را [[اعمال]] کند و از او [[انتقام]] بگیرد، ناچار [[غضب]] خویش را فرو می‌برد و [[کینه]] به وجود می‌آید و قسم دوم را [[عداوت]] می‌نامند. [[عداوت]] ثمره قسم اول است وقتی که [[کینه]] قوت می‌یابد و [[خزانه]] [[دل]] از مخفی کردن آن [[ناتوان]] می‌شود. [[انسان]] نمی‌تواند آن را پنهان کند در این صورت است که شخص [[دشمنی]] خود را اظهار می‌دارد و با [[اعمال]] خود آن را بروز می‌دهد. [[عداوت]] و [[کینه‌توزی]] علاوه بر اینکه خود از [[صفات]] [[مهلکه]] و [[اخلاق]] رذیله‌اند، منشأ صفات [[پلیدی]] چون [[دروغ]]، [[بهتان]]، [[غیبت]]، [[شماتت]]، [[آزار]] و [[اذیت]] دیگران، [[استهزا]] و حتی [[قتل نفس]] نیز می‌شوند و این صفت خود به [[تنهایی]] برای [[انسان]] رنج‌آور می‌باشد و [[انسان]] را از [[مهربانی]] و [[فروتنی]] و [[هم‌نشینی]] با غیر و حتی از انجام [[وظایف]] و مسئولیت‌هایی که بر عهده دارد، منع می‌کند و [[انسان]] را از رسیدن به درجات عالیه [[معنوی]] و [[قرب الهی]] باز می‌دارد؛ از این رو، [[اخبار]] و [[احادیث]] بسیاری در خصوص مذمّت [[عداوت]] و [[دشمنی]] وارد شده است. [[حضرت پیامبر]] اکرم{{صل}} می‌فرماید: هروقت [[جبرئیل]] نزد من می‌آمد، می‌گفت: ای [[محمد]] از [[عداوت]] و [[دشمنی]] با [[مردم]] بپرهیز<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۱.</ref>. و می‌فرماید: [[جبرئیل]] درباره هیچ چیز به اندازه [[پرهیز]] از دشتنی به من سفارش نکرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۲.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص118-123.</ref>.
==ریشه‌های شهوانی ظلم==
==ریشه‌های شهوانی ظلم==
هنگامی که [[امیال نفسانی]] مهار خود را از دست نیروی عاقله رها کرده و [[سرکشی]] و [[طغیان]] آغاز می‌کنند، [[انسان]] به رغم [[آگاهی]] و توجه به [[ارزش]] منفی صفات و رفتارهای [[ناپسند]] به آنها تن می‌دهد و خود را به هر رذیله‌ای می‌آلاید؛ چراکه نفس در چنین شرایطی در [[سلطه]] کامل [[شهوت]] قرار می‌گیرد، بنابراین، برای [[مبارزه]] ریشه‌ای با ظلم در این حوزه باید عوامل و راه‌های [[طغیان]] [[شهوت]] را بشناسیم و هرگونه [[راه]] [[سرکشی]] را بر آن ببندیم. ...<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص118-123.</ref>.
هنگامی که [[امیال نفسانی]] مهار خود را از دست نیروی عاقله رها کرده و [[سرکشی]] و [[طغیان]] آغاز می‌کنند، [[انسان]] به رغم [[آگاهی]] و توجه به [[ارزش]] منفی صفات و رفتارهای [[ناپسند]] به آنها تن می‌دهد و خود را به هر رذیله‌ای می‌آلاید؛ چراکه نفس در چنین شرایطی در [[سلطه]] کامل [[شهوت]] قرار می‌گیرد، بنابراین، برای [[مبارزه]] ریشه‌ای با ظلم در این حوزه باید عوامل و راه‌های [[طغیان]] [[شهوت]] را بشناسیم و هرگونه [[راه]] [[سرکشی]] را بر آن ببندیم. ...<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج14، ص118-123.</ref>.
خط ۱۸: خط ۱۷:


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[مظالم]]
* [[مظالم]]
* [[مظالم عباد]]
* [[مظالم عباد]]
خط ۳۴: خط ۳۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:ریشه‌های ظلم]]
[[رده:ریشه‌های ظلم]]
{{عدالت}}
{{عدالت}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش