جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شاس بن قیس در قرآن]] - [[شاس بن قیس در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شاس بن قیس در قرآن]] - [[شاس بن قیس در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
خط ۶: | خط ۵: | ||
از [[زندگی]] او اطلاع دیگری در دست نیست؛ اما برخی [[مفسران]] در [[تفسیر]] برخی [[آیات قرآن کریم]] از وی نام بردهاند: | از [[زندگی]] او اطلاع دیگری در دست نیست؛ اما برخی [[مفسران]] در [[تفسیر]] برخی [[آیات قرآن کریم]] از وی نام بردهاند: | ||
#[[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بیگمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند» سوره بقره، آیه ۶.</ref> از کافرانی سخن گفته که بر کفر خود [[اصرار]] میورزند و [[انذار]] یا عدم انذار از [[عذاب الهی]] بر آنها اثری ندارد و موجب [[ایمان]] آوردنشان نمیشود. از مفسران، [[ابن جماعه]] طبق قولی، [[نزول]] این آیه را در باره کسانی مانند شأس بن قیس از سران یهود دانسته است<ref> غرر التبیان، ص۱۹۶.</ref>. البته مفسران در [[شأن نزول]] این آیه، مصادیق گوناگونی مانند [[کافران]] [[قریش]] در [[مکه]]، سران یهود پیرامون مدینه<ref>غرر التبیان، ص۱۹۶.</ref>و [[منافقان]] [[اوس]] و [[خزرج]] را ذکر کردهاند <ref>جامع البیان، ج۱، ص۱۵۹.</ref> | # [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بیگمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمیآورند» سوره بقره، آیه ۶.</ref> از کافرانی سخن گفته که بر کفر خود [[اصرار]] میورزند و [[انذار]] یا عدم انذار از [[عذاب الهی]] بر آنها اثری ندارد و موجب [[ایمان]] آوردنشان نمیشود. از مفسران، [[ابن جماعه]] طبق قولی، [[نزول]] این آیه را در باره کسانی مانند شأس بن قیس از سران یهود دانسته است<ref> غرر التبیان، ص۱۹۶.</ref>. البته مفسران در [[شأن نزول]] این آیه، مصادیق گوناگونی مانند [[کافران]] [[قریش]] در [[مکه]]، سران یهود پیرامون مدینه<ref>غرر التبیان، ص۱۹۶.</ref>و [[منافقان]] [[اوس]] و [[خزرج]] را ذکر کردهاند <ref>جامع البیان، ج۱، ص۱۵۹.</ref> | ||
#بنا به [[نقلی]] از [[زید بن اسلم]]، شأس بن قیس بر گروهی از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} از اوس و خزرج عبور کرد که صمیمانه با یکدیگر [[گفتوگو]] میکردند. وی که از تبدیل [[دشمنی]] آنان در جاهلیت به [[صمیمیت]] پس از [[اسلام]] بسیار [[خشمگین]] بود، [[جوانی]] از یهود را برانگیخت و او نیز با [[یادآوری]] خاطرههای تلخ این دو [[قبیله]]، مانند [[نبرد]] بُعاث، به [[فتنهانگیزی]] پرداخت. هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} از ماجرا مطلع شد، نزد ایشان رفت و خطاب به این گروه از [[صحابه]] با این [[پرسش]] که "آیا در زمانی که هنوز من میان شما هستم و به [[اسلام]] [[هدایت]] شدهاید به [[جاهلیت]] بازمیگردید" آنان را از [[کردار]] خود پشیمان کرد و بدین ترتیب نقشه اختلافافکنانه [[شأس بن قیس]] به [[شکست]] انجامید<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۶ - ۳۹۷؛ الکشاف، ج۱، ص ۳۹۳.</ref>. به [[نقل]] [[عکرمه]]، در پی این [[اقدام]] تفرقهافکنانه، آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.</ref> در باره شأس بن قیس و یارانش نازل شد. برخی نیز [[نزول آیه]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز میدارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ میخواهید و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست» سوره آل عمران، آیه ۹۹.</ref> را در باره شأس<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۷؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۷ - ۱۷۸؛ عیون الاثر، ج۱، ص۲۴۷.</ref> و [[آیه]] بعدی را درباره [[اوس بن قیظی]] و [[جبار بن صخر]] [[خزرجی]] دانستهاند که متأثر از فردی [[یهودی]] با دامن زدن به [[اختلافات]] در صدد [[جنگ]] برآمدند<ref>جامع البیان، ج۴، ص۳۲ - ۳۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۶ - ۷۱۸؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۷.</ref> [[خداوند]] با مخاطب قرار دادن [[اهل کتاب]] و [[پرسش]] از آنان، از چرایی [[کفر]] آنان به [[آیات خدا]]، ناظر بودن [[خدا]] بر [[اعمال]] آنان و بازداشتن آنان از [[منحرف]] ساختن [[اهل]] [[ایمان]] با وجود [[اذعان]] به [[زشتی]] کار خود، [[سخن]] میگوید و به اهل ایمان هشدار میدهد در صورت [[اطاعت]] از اهل کتاب، آنان شما را به کفر بازمیگردانند. برخی نیز نزول آیه ۱۰۰ را در باره [[انصار]] و [[یهودیان]].<ref> السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۷؛ جامع البیان، ج۴، ص۳۲ - ۳۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۶ - ۷۱۸.</ref> و مراد از {{متن قرآن|فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ }} را شأس بن قیس و یارانش دانستهاند<ref>اسباب النزول، ص۱۲۰؛ زاد المسیر، ج۱، ص۳۱۰؛ غرر التبیان، ص۲۲۷.</ref> | #بنا به [[نقلی]] از [[زید بن اسلم]]، شأس بن قیس بر گروهی از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} از اوس و خزرج عبور کرد که صمیمانه با یکدیگر [[گفتوگو]] میکردند. وی که از تبدیل [[دشمنی]] آنان در جاهلیت به [[صمیمیت]] پس از [[اسلام]] بسیار [[خشمگین]] بود، [[جوانی]] از یهود را برانگیخت و او نیز با [[یادآوری]] خاطرههای تلخ این دو [[قبیله]]، مانند [[نبرد]] بُعاث، به [[فتنهانگیزی]] پرداخت. هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} از ماجرا مطلع شد، نزد ایشان رفت و خطاب به این گروه از [[صحابه]] با این [[پرسش]] که "آیا در زمانی که هنوز من میان شما هستم و به [[اسلام]] [[هدایت]] شدهاید به [[جاهلیت]] بازمیگردید" آنان را از [[کردار]] خود پشیمان کرد و بدین ترتیب نقشه اختلافافکنانه [[شأس بن قیس]] به [[شکست]] انجامید<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۶ - ۳۹۷؛ الکشاف، ج۱، ص ۳۹۳.</ref>. به [[نقل]] [[عکرمه]]، در پی این [[اقدام]] تفرقهافکنانه، آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.</ref> در باره شأس بن قیس و یارانش نازل شد. برخی نیز [[نزول آیه]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز میدارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ میخواهید و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست» سوره آل عمران، آیه ۹۹.</ref> را در باره شأس<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۷؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۷ - ۱۷۸؛ عیون الاثر، ج۱، ص۲۴۷.</ref> و [[آیه]] بعدی را درباره [[اوس بن قیظی]] و [[جبار بن صخر]] [[خزرجی]] دانستهاند که متأثر از فردی [[یهودی]] با دامن زدن به [[اختلافات]] در صدد [[جنگ]] برآمدند<ref>جامع البیان، ج۴، ص۳۲ - ۳۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۶ - ۷۱۸؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۷.</ref> [[خداوند]] با مخاطب قرار دادن [[اهل کتاب]] و [[پرسش]] از آنان، از چرایی [[کفر]] آنان به [[آیات خدا]]، ناظر بودن [[خدا]] بر [[اعمال]] آنان و بازداشتن آنان از [[منحرف]] ساختن [[اهل]] [[ایمان]] با وجود [[اذعان]] به [[زشتی]] کار خود، [[سخن]] میگوید و به اهل ایمان هشدار میدهد در صورت [[اطاعت]] از اهل کتاب، آنان شما را به کفر بازمیگردانند. برخی نیز نزول آیه ۱۰۰ را در باره [[انصار]] و [[یهودیان]].<ref> السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۷؛ جامع البیان، ج۴، ص۳۲ - ۳۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۶ - ۷۱۸.</ref> و مراد از {{متن قرآن|فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ }} را شأس بن قیس و یارانش دانستهاند<ref>اسباب النزول، ص۱۲۰؛ زاد المسیر، ج۱، ص۳۱۰؛ غرر التبیان، ص۲۲۷.</ref> | ||
#برخی [[مفسران]]، مقصود از {{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ}} در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref> را تنی چند از جمله شأس بن قیس دانستهاند<ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۷۴.</ref>. خداوند در این آیه، به برخی اقدامات یهودیان، از جمله فرستادن جاسوس برای شنیدن [[سخنان پیامبر]]{{صل}} جهت کسب دستاویزی برای [[تکذیب]]، [[پذیرش]] بخشی از سخنان پیامبر{{صل}} که مطابق دلخواه آنان است و نپذیرفتن دیگر [[دستورات]] و درخواست [[داوری]] از [[پیامبر]]{{صل}}با اهداف خاص اشاره میکند. برخی [[مفسران]]، شأس بن [[قیس]] را جاسوس [[یهودیان خیبر]] شناساندهاند <ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۷۴.</ref> | #برخی [[مفسران]]، مقصود از {{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ}} در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref> را تنی چند از جمله شأس بن قیس دانستهاند<ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۷۴.</ref>. خداوند در این آیه، به برخی اقدامات یهودیان، از جمله فرستادن جاسوس برای شنیدن [[سخنان پیامبر]]{{صل}} جهت کسب دستاویزی برای [[تکذیب]]، [[پذیرش]] بخشی از سخنان پیامبر{{صل}} که مطابق دلخواه آنان است و نپذیرفتن دیگر [[دستورات]] و درخواست [[داوری]] از [[پیامبر]]{{صل}}با اهداف خاص اشاره میکند. برخی [[مفسران]]، شأس بن [[قیس]] را جاسوس [[یهودیان خیبر]] شناساندهاند <ref>تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۷۴.</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۱: | ||
#خداوند در آیه {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، برخلاف یهود که به وی نسبت [[بخل]] داده و گفتهاند: "[[دست خدا]] بسته است"، [[دست]] خود را گشوده شناسانده که هر گونه بخواهد میبخشد. در [[نقلی]] از ابن عباس، این آیه در پاسخ شأس بن قیس فرود آمد که خداوند را [[بخیل]] [[وصف]] کرد<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۱۳۳.</ref> | #خداوند در آیه {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، برخلاف یهود که به وی نسبت [[بخل]] داده و گفتهاند: "[[دست خدا]] بسته است"، [[دست]] خود را گشوده شناسانده که هر گونه بخواهد میبخشد. در [[نقلی]] از ابن عباس، این آیه در پاسخ شأس بن قیس فرود آمد که خداوند را [[بخیل]] [[وصف]] کرد<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۱۳۳.</ref> | ||
#به [[نقل]] از [[ابن عباس]]، شماری از [[یهودیان]] از جمله شأس در پاسخ [[دعوت پیامبر]] اکرم{{صل}} به [[اسلام]]، مواردی همچون [[بیاعتقادی]] [[پیامبر]]{{صل}} به [[پسر خدا]] بودن عُزَیْر را از [[موانع ایمان]] خود برشمردند<ref>تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۳۰؛ التبیان، ج۵، ص۲۰۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۶.</ref>. در پی آن [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی میکند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده میشوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> نازل شد و چنین باوری را [[انحراف از حق]] و همانند [[باور]] [[کافران]] پیشین دانست و آنان را به جهت داشتن چنین باورهایی [[نکوهش]] کرد<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۴۲؛ تفسیر ابن أبی حاتم، ج۶، ص۱۷۸۱؛ تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۳۰.</ref> | #به [[نقل]] از [[ابن عباس]]، شماری از [[یهودیان]] از جمله شأس در پاسخ [[دعوت پیامبر]] اکرم{{صل}} به [[اسلام]]، مواردی همچون [[بیاعتقادی]] [[پیامبر]]{{صل}} به [[پسر خدا]] بودن عُزَیْر را از [[موانع ایمان]] خود برشمردند<ref>تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۳۰؛ التبیان، ج۵، ص۲۰۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۶.</ref>. در پی آن [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی میکند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده میشوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> نازل شد و چنین باوری را [[انحراف از حق]] و همانند [[باور]] [[کافران]] پیشین دانست و آنان را به جهت داشتن چنین باورهایی [[نکوهش]] کرد<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۴۲؛ تفسیر ابن أبی حاتم، ج۶، ص۱۷۸۱؛ تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۳۰.</ref> | ||
#[[خداوند]] در [[آیات]] {{متن قرآن| وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُواْ مُؤْمِنِينَ أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ }}<ref>«و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند برای شما به خداوند سوگند میخورند تا خرسندتان گردانند در حالی که اگر مؤمنند سزاوارتر است خداوند و پیامبرش را خرسند گردانند آیا ندانستهاند که هر کس با خداوند و پیامبرش دشمنی ورزد بیگمان آتش دوزخ او راست در حالی که در آن جاودان خواهد بود؛ خواری سترگ این است» سوره توبه، آیه ۶۱-۶۳.</ref> به کسانی اشاره میکند که با سخنان ناروای خود پیامبر{{صل}} را میآزردند و سخنانی ضد پیامبر{{صل}}میگفتند؛ اما هنگامی که به آنها گوشزد میشد ممکن است آن [[حضرت]] از این سخنان [[آگاه]] شود، میگفتند ما نزد وی [[سوگند]] یاد میکنیم که چنین نگفتهایم، زیرا وی خوشباور است. برخی، شأس بن [[قیس]] را از این افراد دانستهاند <ref>مجمع البیان، ج۵، ص۶۸.</ref> | # [[خداوند]] در [[آیات]] {{متن قرآن| وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُواْ مُؤْمِنِينَ أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ }}<ref>«و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند برای شما به خداوند سوگند میخورند تا خرسندتان گردانند در حالی که اگر مؤمنند سزاوارتر است خداوند و پیامبرش را خرسند گردانند آیا ندانستهاند که هر کس با خداوند و پیامبرش دشمنی ورزد بیگمان آتش دوزخ او راست در حالی که در آن جاودان خواهد بود؛ خواری سترگ این است» سوره توبه، آیه ۶۱-۶۳.</ref> به کسانی اشاره میکند که با سخنان ناروای خود پیامبر{{صل}} را میآزردند و سخنانی ضد پیامبر{{صل}}میگفتند؛ اما هنگامی که به آنها گوشزد میشد ممکن است آن [[حضرت]] از این سخنان [[آگاه]] شود، میگفتند ما نزد وی [[سوگند]] یاد میکنیم که چنین نگفتهایم، زیرا وی خوشباور است. برخی، شأس بن [[قیس]] را از این افراد دانستهاند <ref>مجمع البیان، ج۵، ص۶۸.</ref> | ||
#به گفته برخی [[مفسران]] متأخر، پس از [[شکست]] [[مشرکان]] در [[جنگ احزاب]]، [[یهود]] [[بنیقریظه]]، که برخلاف پیمانشان با پیامبر{{صل}}، مشرکان را [[همراهی]] کرده بودند، شأس بن قیس را برای [[مصالحه]] نزد پیامبر{{صل}}فرستادند تا مجازاتی همچون [[اخراج]] [[بنینضیر]] از سرزمینشان برای آنان در نظر گیرد؛ اما آن حضرت درخواست آنان را رد کرد و سرانجام قرار شد در این باره به [[داوری]] [[سعد بن معاذ]] [[اوسی]] [[رضایت]] دهند <ref> التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۲۳۰ - ۲۳۱.</ref> آیات {{متن قرآن| وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا }}<ref>«و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دلهاشان هراس افکند، (چنانکه) دستهای را میکشتید و دستهای (دیگر) را اسیر میگرفتید و زمین و خانهها و داراییهایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۶-۲۷.</ref> از فرجام این [[طایفه]] از [[یهود]] ([[اخراج]] از قلعههایشان، ایجاد [[رعب]]، [[اسارت]] و تعلق گرفتن [[زمینها]] و [[خانهها]] و اموالشان به [[مسلمانان]]) [[سخن]] میگویند.<ref>[[منیره شریعتجو|شریعتجو، منیره]]، [[شاس بن قیس (مقاله)|مقاله «شاس بن قیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>. | #به گفته برخی [[مفسران]] متأخر، پس از [[شکست]] [[مشرکان]] در [[جنگ احزاب]]، [[یهود]] [[بنیقریظه]]، که برخلاف پیمانشان با پیامبر{{صل}}، مشرکان را [[همراهی]] کرده بودند، شأس بن قیس را برای [[مصالحه]] نزد پیامبر{{صل}}فرستادند تا مجازاتی همچون [[اخراج]] [[بنینضیر]] از سرزمینشان برای آنان در نظر گیرد؛ اما آن حضرت درخواست آنان را رد کرد و سرانجام قرار شد در این باره به [[داوری]] [[سعد بن معاذ]] [[اوسی]] [[رضایت]] دهند <ref> التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۲۳۰ - ۲۳۱.</ref> آیات {{متن قرآن| وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا }}<ref>«و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دلهاشان هراس افکند، (چنانکه) دستهای را میکشتید و دستهای (دیگر) را اسیر میگرفتید و زمین و خانهها و داراییهایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۶-۲۷.</ref> از فرجام این [[طایفه]] از [[یهود]] ([[اخراج]] از قلعههایشان، ایجاد [[رعب]]، [[اسارت]] و تعلق گرفتن [[زمینها]] و [[خانهها]] و اموالشان به [[مسلمانان]]) [[سخن]] میگویند.<ref>[[منیره شریعتجو|شریعتجو، منیره]]، [[شاس بن قیس (مقاله)|مقاله «شاس بن قیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۳: | ||
[[رده:شاس بن قیس]] | [[رده:شاس بن قیس]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |