جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته == ==' به '==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[جامعه اسلامی]] [[نیازمند]] رشد و توسعه و [[سازندگی]] و ایجاد معیشت سالم و آسان برای [[مردمان]] است. اینها همه، [[نیازمند]] وجود منابع [[مالی]] در [[اختیار]] [[دولت]] است. در [[مکتب]] [[دین]]، برخی از نیازهای [[جامعه]] از [[خمس]] و [[زکات]] [[اموال]] [[ثروتمندان]] تأمین میشود. از اینرو [[امام]] در [[نامه]] ۵۳، بخشی از [[وظایف]] اصلی [[دولت]] را ساماندهی امر [[خراج]] و امور [[امام]] در [[نامه]] ۵۳، بخشی از [[وظایف]] اصلی [[دولت]] را ساماندهی امر [[خراج]] و [[امور اقتصادی]] ذکر میکند. بنابراین بر [[دولت]] است که نسبت به دریافت این موارد [[برنامهریزی]] داشته باشد. [[دولت]] عدالتمحور [[علوی]] مأمورانی را برای جمعآوری [[زکات]] تعیین و دستورنامهای برای آنها صادر کرد و پیدا و پنهان مسائل را با آنها در میان گذاشت. از جمله این دستورنامهها [[نامه]] ۲۶ [[نهج البلاغه]] است که به [[کارگزاران زکات]] دستورالعملهایی را ارائه میدهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 773.</ref>. | * [[جامعه اسلامی]] [[نیازمند]] رشد و توسعه و [[سازندگی]] و ایجاد معیشت سالم و آسان برای [[مردمان]] است. اینها همه، [[نیازمند]] وجود منابع [[مالی]] در [[اختیار]] [[دولت]] است. در [[مکتب]] [[دین]]، برخی از نیازهای [[جامعه]] از [[خمس]] و [[زکات]] [[اموال]] [[ثروتمندان]] تأمین میشود. از اینرو [[امام]] در [[نامه]] ۵۳، بخشی از [[وظایف]] اصلی [[دولت]] را ساماندهی امر [[خراج]] و امور [[امام]] در [[نامه]] ۵۳، بخشی از [[وظایف]] اصلی [[دولت]] را ساماندهی امر [[خراج]] و [[امور اقتصادی]] ذکر میکند. بنابراین بر [[دولت]] است که نسبت به دریافت این موارد [[برنامهریزی]] داشته باشد. [[دولت]] عدالتمحور [[علوی]] مأمورانی را برای جمعآوری [[زکات]] تعیین و دستورنامهای برای آنها صادر کرد و پیدا و پنهان مسائل را با آنها در میان گذاشت. از جمله این دستورنامهها [[نامه]] ۲۶ [[نهج البلاغه]] است که به [[کارگزاران زکات]] دستورالعملهایی را ارائه میدهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 773.</ref>. | ||
*بخشی از دستورهای این عهدنامه مربوط به ادای [[حقوق الهی]] است که بر دو موضوع تأکید دارد: نخست، در امور پنهانی و کارهای غیر [[آشکار]] از [[مخالفت]] [[فرمان الهی]] بپرهیزد که این است تقوای حقیقی و سودمند. دوم، در فرمانبرداری از دستورهای [[خداوند]]، ظاهر و [[باطن]] خود را یکی کند. در حال دریا نداشته باشد و در [[آشکار]] و پنهان [[فرمانبردار]] امر خداوندی باشد. از دیگر سو در ارتباط با [[مردمان]] نیز وظایفی به گردن دارد.[[مردم]] [[برادران دینی]] و یاریگر [[حکومت]] تلقی شدهاند و هرگز نباید مورد [[اتهام]]، بهتان و برتریجوییهایی حاصل از [[پست]] [[کارگزار]] قرار گیرند، بلکه باید با [[مهربانی]] و [[وقار]] با آنها برخورد و شخصیت آنها حفظ شود. [[امام]] به [[کارگزار زکات]] سفارش میکند که [[حق]] [[مردمان]] [[مسکین]] و [[تهیدست]] در دست توست، پس تو نیز باید بر کارت اهتمام داشتهباشی و [[حق]] آنان را به کمال بپردازی، که اگر چنین نکنی، [[ذلت]] و [[خواری]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر خود ارزانی داشتهای. این [[نامه]] اواخر سال ۳۷ ق یا اوایل سال ۳۸ ق صادر شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 773.</ref>. | *بخشی از دستورهای این عهدنامه مربوط به ادای [[حقوق الهی]] است که بر دو موضوع تأکید دارد: نخست، در امور پنهانی و کارهای غیر [[آشکار]] از [[مخالفت]] [[فرمان الهی]] بپرهیزد که این است تقوای حقیقی و سودمند. دوم، در فرمانبرداری از دستورهای [[خداوند]]، ظاهر و [[باطن]] خود را یکی کند. در حال دریا نداشته باشد و در [[آشکار]] و پنهان [[فرمانبردار]] امر خداوندی باشد. از دیگر سو در ارتباط با [[مردمان]] نیز وظایفی به گردن دارد.[[مردم]] [[برادران دینی]] و یاریگر [[حکومت]] تلقی شدهاند و هرگز نباید مورد [[اتهام]]، بهتان و برتریجوییهایی حاصل از [[پست]] [[کارگزار]] قرار گیرند، بلکه باید با [[مهربانی]] و [[وقار]] با آنها برخورد و شخصیت آنها حفظ شود. [[امام]] به [[کارگزار زکات]] سفارش میکند که [[حق]] [[مردمان]] [[مسکین]] و [[تهیدست]] در دست توست، پس تو نیز باید بر کارت اهتمام داشتهباشی و [[حق]] آنان را به کمال بپردازی، که اگر چنین نکنی، [[ذلت]] و [[خواری]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر خود ارزانی داشتهای. این [[نامه]] اواخر سال ۳۷ ق یا اوایل سال ۳۸ ق صادر شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 773.</ref>. | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
*او را به [[تقوا]] و [[ترس از خدا]] در امور پنهانی و [[اعمال]] مخفی [[فرمان]] میدهد در آنجا که هیچکس جز [[خدا]] [[شاهد]] و [[گواه]] واحدی غیر از او [[وکیل]] نیست، و نیز به او [[فرمان]] داده عملی از اطاعتهای [[خدا]] را [[آشکار]] انجام ندهد که در پنهانی خلاف آن را انجام میدهد (و باید بداند) آن کس که پنهانی و آشکارش و [[کردار]] و گفتارش با هم [[مخالفت]] نداشته باشد، [[امانت الهی]] را ادا کرده و [[عبادت]] را خالصانه انجام داده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 774.</ref>. | *او را به [[تقوا]] و [[ترس از خدا]] در امور پنهانی و [[اعمال]] مخفی [[فرمان]] میدهد در آنجا که هیچکس جز [[خدا]] [[شاهد]] و [[گواه]] واحدی غیر از او [[وکیل]] نیست، و نیز به او [[فرمان]] داده عملی از اطاعتهای [[خدا]] را [[آشکار]] انجام ندهد که در پنهانی خلاف آن را انجام میدهد (و باید بداند) آن کس که پنهانی و آشکارش و [[کردار]] و گفتارش با هم [[مخالفت]] نداشته باشد، [[امانت الهی]] را ادا کرده و [[عبادت]] را خالصانه انجام داده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 774.</ref>. | ||
*و به او [[فرمان]] داده که با [[مردم]] با چهره [[عبوس]] روبهرو نشود، آنها را بهتان نزند و به آنها به حساب برتریجویی بهخاطر این که [[رئیس]] است بیاعتنایی نکند، چه، آنها [[برادران دینی]] هستند و کمککاران در استخراج [[حقوق]]. (بدان) برای تو در این [[زکات]] نصیب مشخص و [[حق]] معینی است و شریکانی از [[مستمندان]] و [[ضعیفان]] بینوا داری. همانگونه که ما [[حق]] تو را میدهیم تا هم باید نسبت به [[حقوق]] آنها [[وفادار]] باشی. اگر چنین نکنی از مردمی خواهی بود که در [[رستاخیز]] بیش از همه [[دشمن]] و شکایتکننده داری... [[بدا]] به حال آنکه (در پیشگاه [[خداوند]]) [[فقرا]] و مساکین و سائلان و آنها که از حقشان [[محروم]] ماندهاند و بدهکاران و ورشکستگان و در راهماندگان، خصم و شاکی او باشند. کسی که [[امانت]] را [[خوار]] شمارد و دست به [[خیانت]] آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد، درهای [[ذلت]] و [[رسوایی]] را در [[دنیا]] بهروی خود گشوده و در [[قیامت]] خوارتر و رسواتر خواهد بود. بزرگترین [[خیانت]]، [[خیانت]] به [[ملت]] است و رسواترین تقلب، تقلب به [[پیشوایان]] [[مسلمین]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 774.</ref>. | *و به او [[فرمان]] داده که با [[مردم]] با چهره [[عبوس]] روبهرو نشود، آنها را بهتان نزند و به آنها به حساب برتریجویی بهخاطر این که [[رئیس]] است بیاعتنایی نکند، چه، آنها [[برادران دینی]] هستند و کمککاران در استخراج [[حقوق]]. (بدان) برای تو در این [[زکات]] نصیب مشخص و [[حق]] معینی است و شریکانی از [[مستمندان]] و [[ضعیفان]] بینوا داری. همانگونه که ما [[حق]] تو را میدهیم تا هم باید نسبت به [[حقوق]] آنها [[وفادار]] باشی. اگر چنین نکنی از مردمی خواهی بود که در [[رستاخیز]] بیش از همه [[دشمن]] و شکایتکننده داری... [[بدا]] به حال آنکه (در پیشگاه [[خداوند]]) [[فقرا]] و مساکین و سائلان و آنها که از حقشان [[محروم]] ماندهاند و بدهکاران و ورشکستگان و در راهماندگان، خصم و شاکی او باشند. کسی که [[امانت]] را [[خوار]] شمارد و دست به [[خیانت]] آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد، درهای [[ذلت]] و [[رسوایی]] را در [[دنیا]] بهروی خود گشوده و در [[قیامت]] خوارتر و رسواتر خواهد بود. بزرگترین [[خیانت]]، [[خیانت]] به [[ملت]] است و رسواترین تقلب، تقلب به [[پیشوایان]] [[مسلمین]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 774.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۹: | خط ۱۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:نامههای نهج البلاغه]] | [[رده:نامههای نهج البلاغه]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |