توزیع عادلانه امکانات و فرصتها به عنوان یکی از اهداف عدالت سیاسی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
توزیع عادلانه امکانات و فرصتها به عنوان یکی از اهداف عدالت سیاسی به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۳۷
، ۳ اوت ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'سلسله' به 'سلسله'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
جز (جایگزینی متن - 'سلسله' به 'سلسله') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
در [[دوران غیبت]]، تجلی این [[عدالت]] در [[جامعه سیاسی]]، توزیع سامانمند و عادلانه [[قدرت]] و مظاهر آن، میباشد. اگر توزیع قدرت در عرصه [[سیاست]] به [[درستی]] [[اجرا]] گردد، میتوان [[امید]] داشت که عدالت، در عرصه سیاست، برخی اجزای [[جامعه]] را فراگرفته است. در تعریف [[عدالت سیاسی]] اشاره کردیم قدرت در [[سرشت]] و هسته مرکزی سیاست، نقش [[بازی]] میکند. [[هدف]] این گونه عدالت نیز آن است که این قدرت و فرصتهای مرتبط با آن را درون سازوکاری سنجیده در میان همه [[شهروندان]] توزیع کند. | در [[دوران غیبت]]، تجلی این [[عدالت]] در [[جامعه سیاسی]]، توزیع سامانمند و عادلانه [[قدرت]] و مظاهر آن، میباشد. اگر توزیع قدرت در عرصه [[سیاست]] به [[درستی]] [[اجرا]] گردد، میتوان [[امید]] داشت که عدالت، در عرصه سیاست، برخی اجزای [[جامعه]] را فراگرفته است. در تعریف [[عدالت سیاسی]] اشاره کردیم قدرت در [[سرشت]] و هسته مرکزی سیاست، نقش [[بازی]] میکند. [[هدف]] این گونه عدالت نیز آن است که این قدرت و فرصتهای مرتبط با آن را درون سازوکاری سنجیده در میان همه [[شهروندان]] توزیع کند. | ||
ویژگی [[ستم]] آن است که امور را از جای [[شایسته]] خویش بیرون میکند، امکانات و [[فرصتها]] را ناعادلانه در [[اختیار]] تعدادی محدود قرار میدهد؛ اما با توجه به آنکه همه [[انسانها]] در [[قرآن کریم]]، در اصل [[خلقت]] مساوی میباشند؛ لذا اصل اولی آن است که در پیوند با قدرت، همه بهرهها و فرصتها به طور مساوی در اختیار همه شهروندان قرار گیرد. در مؤلفهها و شاخصهای عدالت که به آن خواهیم پرداخت، [[مشارکت]] شهروندان در فرایند قدرت، [[حق]] [[انتخاب]]، [[تعیین سرنوشت]] و دستیابی به جایگاههای [[سیاسی]] برای همه شهروندان به طور مساوی، وجود دارد. هدف عدالت در این عرصه آن است تا [[حق]] پیشینی افراد نسبت به [[قدرت]] ستانده شود و قدرت در دست افراد، [[قوم]] یا | ویژگی [[ستم]] آن است که امور را از جای [[شایسته]] خویش بیرون میکند، امکانات و [[فرصتها]] را ناعادلانه در [[اختیار]] تعدادی محدود قرار میدهد؛ اما با توجه به آنکه همه [[انسانها]] در [[قرآن کریم]]، در اصل [[خلقت]] مساوی میباشند؛ لذا اصل اولی آن است که در پیوند با قدرت، همه بهرهها و فرصتها به طور مساوی در اختیار همه شهروندان قرار گیرد. در مؤلفهها و شاخصهای عدالت که به آن خواهیم پرداخت، [[مشارکت]] شهروندان در فرایند قدرت، [[حق]] [[انتخاب]]، [[تعیین سرنوشت]] و دستیابی به جایگاههای [[سیاسی]] برای همه شهروندان به طور مساوی، وجود دارد. هدف عدالت در این عرصه آن است تا [[حق]] پیشینی افراد نسبت به [[قدرت]] ستانده شود و قدرت در دست افراد، [[قوم]] یا سلسله خاصی [[ثابت]] و متمرکز نماند و عادلانه در میان کسانی که [[شایسته]] قدرتمندی و قدرتورزیاند، توزیع و تعدیل شود، [[رقابت]] منصفانه برای گرفتن قدرت، به رسمیت شناخته شود. | ||
'''ایفای [[حقوق]] [[شهروندان]]''': آنگونه که در تعریف [[عدالت]] آوردیم، [[احقاق حقوق]] شهروندان در هسته مرکزی عدالت وجود دارد و لذا یکی از هدفهای [[عدالت سیاسی]] آن است که شایستگان و حقداران به تناسب، به حقوق خویش برسند. در [[قرآن کریم]] نیز یکی از اساسیترین آیاتی که بر عدالت در عرصه [[سیاسی]]- [[اجتماعی]] دلالت دارد، حکایت از ایفای حقوق و [[داوری]] به حق دارد. [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>. | '''ایفای [[حقوق]] [[شهروندان]]''': آنگونه که در تعریف [[عدالت]] آوردیم، [[احقاق حقوق]] شهروندان در هسته مرکزی عدالت وجود دارد و لذا یکی از هدفهای [[عدالت سیاسی]] آن است که شایستگان و حقداران به تناسب، به حقوق خویش برسند. در [[قرآن کریم]] نیز یکی از اساسیترین آیاتی که بر عدالت در عرصه [[سیاسی]]- [[اجتماعی]] دلالت دارد، حکایت از ایفای حقوق و [[داوری]] به حق دارد. [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>. |