جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
یکی از مصداقهای [[فساد]] در [[زمین]] که در بیش از [[چهل]] [[آیه]] بدان اشاره شده “صد از [[راه]] خدا” است. “صد” در لغت به معنای منع کردن، برگردانیدن و بازداشتن است. اصل در این ماده رویگردانی شدید است و با این لحاظ در مورد مفاهیم [[عدول]]، میل، [[اعراض]] و منع و نیز [[قرب]] و اقبال به کار میرود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۶، ص۲۰۲.</ref> {{متن قرآن|صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«باز داشتن (مردم) از راه خداوند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> یعنی باز داشتن [[مردم]] و برگردانیدن آنان از پیمودن راه [[حق]] و [[صراط مستقیم]]؛ همچنین صد به اعراض از راه خدا یعنی [[اسلام]]<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۳۷.</ref> و اعراض از [[ایمان]] یا جلوگیری مردم از [[ایمان آوردن]]، [[تفسیر]] شده است<ref>سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۴۷۰.</ref>. بر این اساس، “صد از راه خدا” به عنوان یک مفهوم عام، هر نوع [[اقدام]] و فعالیت ایجابی یا سلبی را که مستقیم و غیرمستقیم در فرایند تحقق امور [[نیک]] و [[پسندیده]] [[مرضی]] [[خداوند]] و تحقق [[ارزشها]] و آرمانهای متعالی اخلال کند، شامل میگردد. برخی [[مفسران]]، از باب ذکر مصداق بارز، صد از راه خدا را به بازداشتن از ایمانورزی تفسیر کردهاند<ref>ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۸۹.</ref>؛ از اینرو هرگاه فردی تحت تأثیر اقدامهای اغواگرایانه و [[انحرافی]] دیگران از ورود به [[دین]] و جرگه [[مؤمنان]] باز داشته شود، مسلماً از پذیرش و [[التزام عملی]] به آن دسته از ارزشهای متعالی که به تبع [[ایمان]]، زمینه انجام آن مهیا میگردد، باز خواهد ماند. در مواردی نیز فرد تحت تأثیر اغوائات محیط، به رغم ایمان صوری از انجام [[اعمال]] [[نیکی]] که به اقتضای ایمان بدان [[مأمور]] شده یا به انجام آن تعلق خاطر دارد؛ باز میماند؛ همچنین این ایجاد مانع ممکن است نسبت به اصل ایمان و تمام اقتضائات [[اعتقادی]]، احساسی و [[رفتاری]] آن صورت پذیرد یا تنها برخی از مظاهر آن را شامل شود. گستره واژه “صد” ظاهراً هم ممانعت ابتدایی و هم ممانعت استمراری در مسیر دینورزی و [[اعتقاد]] و عمل مؤمنانه را در بر میگیرد. با این توضیح، تلقی واژه {{متن قرآن|صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}} به عنوان یک مفهوم عام ناظر به ارزشهای منفی و مخل تمایلهای [[شرعی]] و [[فطری]]، موجه خواهد بود. عبارات [[قرآنی]] دیگر همچون {{متن قرآن|صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}}، “استنکاف از [[عبادت]] خداوند”<ref>{{متن قرآن|لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا}} «مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمیزند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.</ref> و “خاموش کردن [[نور]] خدا”<ref>{{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}} «بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کاملکننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.</ref> نیز به مثابه عناوین عام ناظر به ارزشهای منفی تلقی میشوند. گفتنی است منشأ “صد” گاه عوامل بیرونی و گاه زمینههای اعتقادی و [[روانی]] درونی فرد است که او را مستعد پذیرش اغوائات [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] و القاهای محیط میگرداند. در منابع [[اخلاقی]]، غالباً [[دنیا]]، شیطان و [[هواهای نفسانی]] به عنوان عوامل اصلی [[انحراف]] [[انسان]] شمرده شدهاند<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۷۵-۲۰۹.</ref>. اقدامهای اغواگرایانه برخی از رسانههای مدرن در ایجاد [[انحراف اعتقادی]] و [[اخلاقی]] تودهها، مصداق بارز {{متن قرآن|صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}} است.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۵۹.</ref> | یکی از مصداقهای [[فساد]] در [[زمین]] که در بیش از [[چهل]] [[آیه]] بدان اشاره شده “صد از [[راه]] خدا” است. “صد” در لغت به معنای منع کردن، برگردانیدن و بازداشتن است. اصل در این ماده رویگردانی شدید است و با این لحاظ در مورد مفاهیم [[عدول]]، میل، [[اعراض]] و منع و نیز [[قرب]] و اقبال به کار میرود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۶، ص۲۰۲.</ref> {{متن قرآن|صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«باز داشتن (مردم) از راه خداوند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> یعنی باز داشتن [[مردم]] و برگردانیدن آنان از پیمودن راه [[حق]] و [[صراط مستقیم]]؛ همچنین صد به اعراض از راه خدا یعنی [[اسلام]]<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۳۷.</ref> و اعراض از [[ایمان]] یا جلوگیری مردم از [[ایمان آوردن]]، [[تفسیر]] شده است<ref>سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۴۷۰.</ref>. بر این اساس، “صد از راه خدا” به عنوان یک مفهوم عام، هر نوع [[اقدام]] و فعالیت ایجابی یا سلبی را که مستقیم و غیرمستقیم در فرایند تحقق امور [[نیک]] و [[پسندیده]] [[مرضی]] [[خداوند]] و تحقق [[ارزشها]] و آرمانهای متعالی اخلال کند، شامل میگردد. برخی [[مفسران]]، از باب ذکر مصداق بارز، صد از راه خدا را به بازداشتن از ایمانورزی تفسیر کردهاند<ref>ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۸۹.</ref>؛ از اینرو هرگاه فردی تحت تأثیر اقدامهای اغواگرایانه و [[انحرافی]] دیگران از ورود به [[دین]] و جرگه [[مؤمنان]] باز داشته شود، مسلماً از پذیرش و [[التزام عملی]] به آن دسته از ارزشهای متعالی که به تبع [[ایمان]]، زمینه انجام آن مهیا میگردد، باز خواهد ماند. در مواردی نیز فرد تحت تأثیر اغوائات محیط، به رغم ایمان صوری از انجام [[اعمال]] [[نیکی]] که به اقتضای ایمان بدان [[مأمور]] شده یا به انجام آن تعلق خاطر دارد؛ باز میماند؛ همچنین این ایجاد مانع ممکن است نسبت به اصل ایمان و تمام اقتضائات [[اعتقادی]]، احساسی و [[رفتاری]] آن صورت پذیرد یا تنها برخی از مظاهر آن را شامل شود. گستره واژه “صد” ظاهراً هم ممانعت ابتدایی و هم ممانعت استمراری در مسیر دینورزی و [[اعتقاد]] و عمل مؤمنانه را در بر میگیرد. با این توضیح، تلقی واژه {{متن قرآن|صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}} به عنوان یک مفهوم عام ناظر به ارزشهای منفی و مخل تمایلهای [[شرعی]] و [[فطری]]، موجه خواهد بود. عبارات [[قرآنی]] دیگر همچون {{متن قرآن|صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}}، “استنکاف از [[عبادت]] خداوند”<ref>{{متن قرآن|لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا}} «مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمیزند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.</ref> و “خاموش کردن [[نور]] خدا”<ref>{{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}} «بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کاملکننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.</ref> نیز به مثابه عناوین عام ناظر به ارزشهای منفی تلقی میشوند. گفتنی است منشأ “صد” گاه عوامل بیرونی و گاه زمینههای اعتقادی و [[روانی]] درونی فرد است که او را مستعد پذیرش اغوائات [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] و القاهای محیط میگرداند. در منابع [[اخلاقی]]، غالباً [[دنیا]]، شیطان و [[هواهای نفسانی]] به عنوان عوامل اصلی [[انحراف]] [[انسان]] شمرده شدهاند<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۷۵-۲۰۹.</ref>. اقدامهای اغواگرایانه برخی از رسانههای مدرن در ایجاد [[انحراف اعتقادی]] و [[اخلاقی]] تودهها، مصداق بارز {{متن قرآن|صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}} است.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۵۹.</ref> |