ابوجهم بن حذیفه عدوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ']]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
خط ۸: خط ۸:
او از بزرگان و متنفذان [[قریش]] بود<ref>ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۹.</ref> و خود و فرزندانش به [[سختی]] و [[پایداری]] توصیف شده‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۹.</ref>. ابوجهم از شیوخ و [[معمّران]] [[قریش]] و یکی از چهار نفری است که [[علم]] [[نسب]] از آنان فراگرفته می‌شد و مورد [[رجوع]] عرب‌های [[دوره جاهلی]] در کمکش‌ها و فخرجویی‌ها بود<ref>ابن حبیب، ص۳۸۶؛ و ر.ک: ابن حزم، جمهره، ص۵.</ref>. از وی نقل شده که در [[جاهلیت]] شرابخواری را به دلیل [[فساد]] و آسیب زدن به [[عقل]] ترک کرده است<ref>ابن ابی عاصم، ج۲، ص۷۵؛ ابن عساکر، ج۳۸، ص۱۸۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۶۱.</ref>. او دو بار در [[تجدید]] [[بنای کعبه]] حضور داشت. یک بار در جاهلیت که قریش [[خانه خدا]] را بنا کرد و بار دیگر هنگامی که [[ابن زبیر]] [[خانه]] را تجدید بنا نمود<ref>بلاذری، ج۱۰، ص۴۸۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۹.</ref> میان این دو بازسازی، هشتاد سال فاصله بود.
او از بزرگان و متنفذان [[قریش]] بود<ref>ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۹.</ref> و خود و فرزندانش به [[سختی]] و [[پایداری]] توصیف شده‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۹.</ref>. ابوجهم از شیوخ و [[معمّران]] [[قریش]] و یکی از چهار نفری است که [[علم]] [[نسب]] از آنان فراگرفته می‌شد و مورد [[رجوع]] عرب‌های [[دوره جاهلی]] در کمکش‌ها و فخرجویی‌ها بود<ref>ابن حبیب، ص۳۸۶؛ و ر.ک: ابن حزم، جمهره، ص۵.</ref>. از وی نقل شده که در [[جاهلیت]] شرابخواری را به دلیل [[فساد]] و آسیب زدن به [[عقل]] ترک کرده است<ref>ابن ابی عاصم، ج۲، ص۷۵؛ ابن عساکر، ج۳۸، ص۱۸۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۶۱.</ref>. او دو بار در [[تجدید]] [[بنای کعبه]] حضور داشت. یک بار در جاهلیت که قریش [[خانه خدا]] را بنا کرد و بار دیگر هنگامی که [[ابن زبیر]] [[خانه]] را تجدید بنا نمود<ref>بلاذری، ج۱۰، ص۴۸۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۹.</ref> میان این دو بازسازی، هشتاد سال فاصله بود.


ابوجهم در عصر [[رسول خدا]]{{صل}} به همراه و همسو با [[مخالفان]] آن [[حضرت]] بود و دیر [[اسلام]] پذیرفت. هنگامی که [[پیامبر]] در [[مکه]] بود، ابوجهم و [[عمر بن خطاب]] به قصد [[ترور]] آن حضرت شبانه راهی [[منزل]] وی شدند، ولی با شنیدن سوره‌هایی از [[قرآن]] که رسول خدا{{صل}} قرائت می‌کرد، از [[تصمیم]] خود منصرف شدند و بازگشتند<ref>قاضی عیاض، ج۱، ص۳۴۹؛ و نیز ر.ک: ابن حبیب، ص۲۹۵؛ بلاذری، ج۱۰، ص۴۸۴.</ref>. او در [[جنگ احد]] همراه [[مشرکان]] بود و چون از [[کوه]] بالا رفت، رسول خدا{{صل}} به [[زید بن خطاب]][[دستور]] داد مانع از آمدن وی شود<ref>بلاذری، ج۱، ص۶۴ و ج۱۰، ص۴۶۵.</ref>. پس از [[صلح حدیبیه]]، چون عمر بن خطاب دو [[همسر]] [[مشرک]] خود را [[طلاق]] داد، وی که در آن هنگام مشرک بود، با یکی از آنان به نام [[ام کلثوم]] دختر جرول [[ازدواج]] کرد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۴۱؛ واقدی، ج۲، ص۶۳۳؛ ابن سعد، ج۸، ص۹؛ ابن کثیر، ج۴، ص۳۷۶.</ref>.
ابوجهم در عصر [[رسول خدا]]{{صل}} به همراه و همسو با [[مخالفان]] آن [[حضرت]] بود و دیر [[اسلام]] پذیرفت. هنگامی که [[پیامبر]] در [[مکه]] بود، ابوجهم و [[عمر بن خطاب]] به قصد [[ترور]] آن حضرت شبانه راهی [[منزل]] وی شدند، ولی با شنیدن سوره‌هایی از [[قرآن]] که رسول خدا{{صل}} قرائت می‌کرد، از [[تصمیم]] خود منصرف شدند و بازگشتند<ref>قاضی عیاض، ج۱، ص۳۴۹؛ و نیز ر.ک: ابن حبیب، ص۲۹۵؛ بلاذری، ج۱۰، ص۴۸۴.</ref>. او در [[جنگ احد]] همراه [[مشرکان]] بود و چون از [[کوه]] بالا رفت، رسول خدا{{صل}} به [[زید بن خطاب]] [[دستور]] داد مانع از آمدن وی شود<ref>بلاذری، ج۱، ص۶۴ و ج۱۰، ص۴۶۵.</ref>. پس از [[صلح حدیبیه]]، چون عمر بن خطاب دو [[همسر]] [[مشرک]] خود را [[طلاق]] داد، وی که در آن هنگام مشرک بود، با یکی از آنان به نام [[ام کلثوم]] دختر جرول [[ازدواج]] کرد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۴۱؛ واقدی، ج۲، ص۶۳۳؛ ابن سعد، ج۸، ص۹؛ ابن کثیر، ج۴، ص۳۷۶.</ref>.


ابوجهم در [[فتح مکه]] اسلام آورد<ref>ابن سعد، ج۶، ص۸.</ref> و در شمار "[[مسلمة]] الفتح» قرار گرفت<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۶۱.</ref>. وی در [[نبرد حنین]] حضور یافت و [[مسئولیت]] [[حفظ]] [[غنایم]] را به عهده گرفت<ref>ابن عساکر، ج۳۸، ص۱۷۵.</ref>. ابوجهم از جمله قرشیانی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} غنایمی از این [[نبرد]] را به آنان داد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۳۸.</ref>. برخی [[روایات]] حاکی از آن است که وی وقتی از سوی [[پیامبر]] بر غنایم [[جنگ حنین]] گماشته شد، با [[خالد بن برصاء]] که [[مال]] ناچیزی از غنایم را برداشت، درگیر شد و به او آسیب زد. پیامبر برای آسیب دیده، پانزده شتر دیه معین کرد<ref>طبرانی، معجم کبیر، ج۲۴، ص۳۱۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۹۴.</ref> و در برابر تقاضای [[قصاص]]، حاضر به قصاص عامل خود نشد<ref>ابن عساکر، ج۳۸، ص۱۷۵.</ref>. در گزارش دیگری، وی از سوی رسول خدا{{صل}} برای جمع آوری [[زکات]] [[مأمور]] شد<ref>ابن حجر، تلخیص الحبیر، ج۵، ص۵۲۱.</ref> و چون با یکی از مؤدیان زکات از [[قبیله]] [[بنی لیث]] درگیر شد، بر سر وی جراحتی وارد کرد. [[قوم]] وی [[شکایت]] نزد رسول خدا{{صل}} برده و خواهان قصاص شدند، ولی آن [[حضرت]] با پیشنهاد مبلغی و افزایش آن برای دو بار، آنان را به [[صلح]] و گرفتن دیه [[راضی]] کرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۴۶۳؛ احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۳۲؛ ابن ماجه، ج۲، ص۸۸۱؛ نائی، ج۸، ص۳۵.</ref>. هر دو [[روایت]] یاد شده، به یک حادثه مربوط است که گاه به هم آمیخته و گاه به صورت جدا نقل شده است. [[رفتار پیامبر]] در این حادثه، به عنوان نمونه و منبعی برای صلح در موارد مشابه، مورد توجه [[فقها]] قرار گرفته است<ref>ابن حزم، محلی، ج۸، ص۱۶۸ و ص۱۰-۴۱۱.</ref>. او و [[معاویه]] از [[فاطمه دختر قیس]] که از همسرش جدا شده بود، همزمان [[خواستگاری]] کردند. [[فاطمه]] چون با رسول خدا{{صل}} [[مشورت]] کرد، آن حضرت، معاویه را [[فقیر]] بی‌مال (کسی که در هزینه مال سخت‌گیر است) و ابوجهم را کسی که عصایش از دوشش نمی‌افتد (کنایه از [[سخت‌گیری]] بر [[زنان]] و به‌کارگیری [[عصا]] برای [[تأدیب]] و [[ترساندن]] آنان) معرفی، و در نهایت او را به [[ازدواج]] با [[زید بن حارثه]] [[تشویق]] کرد <ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۱۳؛ احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۱۳؛ ابن راهویه، ج۲ف ص۲۳۰؛ طبرانی، معجم کبیر، ج۲۴، ص۳۶۸.</ref>.  
ابوجهم در [[فتح مکه]] اسلام آورد<ref>ابن سعد، ج۶، ص۸.</ref> و در شمار "[[مسلمة]] الفتح» قرار گرفت<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۶۱.</ref>. وی در [[نبرد حنین]] حضور یافت و [[مسئولیت]] [[حفظ]] [[غنایم]] را به عهده گرفت<ref>ابن عساکر، ج۳۸، ص۱۷۵.</ref>. ابوجهم از جمله قرشیانی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} غنایمی از این [[نبرد]] را به آنان داد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۳۸.</ref>. برخی [[روایات]] حاکی از آن است که وی وقتی از سوی [[پیامبر]] بر غنایم [[جنگ حنین]] گماشته شد، با [[خالد بن برصاء]] که [[مال]] ناچیزی از غنایم را برداشت، درگیر شد و به او آسیب زد. پیامبر برای آسیب دیده، پانزده شتر دیه معین کرد<ref>طبرانی، معجم کبیر، ج۲۴، ص۳۱۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۹۴.</ref> و در برابر تقاضای [[قصاص]]، حاضر به قصاص عامل خود نشد<ref>ابن عساکر، ج۳۸، ص۱۷۵.</ref>. در گزارش دیگری، وی از سوی رسول خدا{{صل}} برای جمع آوری [[زکات]] [[مأمور]] شد<ref>ابن حجر، تلخیص الحبیر، ج۵، ص۵۲۱.</ref> و چون با یکی از مؤدیان زکات از [[قبیله]] [[بنی لیث]] درگیر شد، بر سر وی جراحتی وارد کرد. [[قوم]] وی [[شکایت]] نزد رسول خدا{{صل}} برده و خواهان قصاص شدند، ولی آن [[حضرت]] با پیشنهاد مبلغی و افزایش آن برای دو بار، آنان را به [[صلح]] و گرفتن دیه [[راضی]] کرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۹، ص۴۶۳؛ احمد بن حنبل، ج۶، ص۲۳۲؛ ابن ماجه، ج۲، ص۸۸۱؛ نائی، ج۸، ص۳۵.</ref>. هر دو [[روایت]] یاد شده، به یک حادثه مربوط است که گاه به هم آمیخته و گاه به صورت جدا نقل شده است. [[رفتار پیامبر]] در این حادثه، به عنوان نمونه و منبعی برای صلح در موارد مشابه، مورد توجه [[فقها]] قرار گرفته است<ref>ابن حزم، محلی، ج۸، ص۱۶۸ و ص۱۰-۴۱۱.</ref>. او و [[معاویه]] از [[فاطمه دختر قیس]] که از همسرش جدا شده بود، همزمان [[خواستگاری]] کردند. [[فاطمه]] چون با رسول خدا{{صل}} [[مشورت]] کرد، آن حضرت، معاویه را [[فقیر]] بی‌مال (کسی که در هزینه مال سخت‌گیر است) و ابوجهم را کسی که عصایش از دوشش نمی‌افتد (کنایه از [[سخت‌گیری]] بر [[زنان]] و به‌کارگیری [[عصا]] برای [[تأدیب]] و [[ترساندن]] آنان) معرفی، و در نهایت او را به [[ازدواج]] با [[زید بن حارثه]] [[تشویق]] کرد <ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۱۳؛ احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۱۳؛ ابن راهویه، ج۲ف ص۲۳۰؛ طبرانی، معجم کبیر، ج۲۴، ص۳۶۸.</ref>.  
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش