|
|
خط ۴۳: |
خط ۴۳: |
|
| |
|
| از یکسو انگیزههای [[معنوی]] و جذابیتهای اسلام و [[مصلحتاندیشی]] و [[تدابیر]] رسول خدا{{صل}} و از سوی دیگر استفاده از یکی از مؤثرترین راههای [[ارتباط]] [[حکومت اسلامی]] مدینه با خزاعه یعنی نامهنگاریهای فراوان بین حضرت و [[کارگزاران]] خزاعی و نیز وجود [[مشکلات]] و [[فتنهها]] و پیکارهایی که [[عرب جاهلی]] با آن دست و پنجه نرم میکرد، سهم عمدهای را در اسلامپذیری [[خزاعیان]] ایفا کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | | از یکسو انگیزههای [[معنوی]] و جذابیتهای اسلام و [[مصلحتاندیشی]] و [[تدابیر]] رسول خدا{{صل}} و از سوی دیگر استفاده از یکی از مؤثرترین راههای [[ارتباط]] [[حکومت اسلامی]] مدینه با خزاعه یعنی نامهنگاریهای فراوان بین حضرت و [[کارگزاران]] خزاعی و نیز وجود [[مشکلات]] و [[فتنهها]] و پیکارهایی که [[عرب جاهلی]] با آن دست و پنجه نرم میکرد، سهم عمدهای را در اسلامپذیری [[خزاعیان]] ایفا کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. |
|
| |
| === حضور در وقایع اسلامی===
| |
| ==== صلح حدیبیه و همپیمانی با پیامبر{{صل}} ====
| |
| {{همچنین|صلح حدیبیه}}
| |
| در ذیالقعده [[سال ششم هجری]]، پیامبر{{صل}} به قصد انجام [[حج]] [[عمره]] رهسپار [[مکه]] شدند. ایشان در ابتدای [[سفر]] از [[بسر بن سفیان سلولی خزاعی]] خواستند تا جهت انجام [[مناسک حج]] تعدادی [[قربانی]] برایشان [[تدارک]] ببیند<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۲۳۹.</ref>. بسر نیز ایشان را از [[عزم]] [[قریش]] برای ممانعت از ورود [[مسلمین]] به مکه [[آگاه]] کرد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۲۲.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} همراه با [[یاران]] خود به [[حدیبیه]] وارد شدند و مورد استقبال دو تن از سران خزاعه یعنی [[عمرو بن سالم]] و [[بسر بن سفیان]] قرار گرفتند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۹۱-۵۹۲.</ref>. پس از استقرار رسول خدا{{صل}} در حدیبیه، [[بدیل بن ورقاء خزاعی]] و گروهی از [[مردم]] قبیله خزاعه نزد حضرت رفتند<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۰۱.</ref> و پس از [[آگاهی]] از علت آمدن ایشان به مکه، نزد قریش رفتند تا آنان را از قصد رسول خدا{{صل}} با خبر سازند. اما قریش آنها را متهم کرده، سخنان [[زشتی]] به آنها گفتند<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref>.
| |
|
| |
| پس از آنکه [[صلح حدیبیه]] بین [[پیامبر]]{{صل}} و [[مشرکان قریش]] به [[امضا]] رسید، بر اساس یکی از مفاد این [[صلحنامه]]، مقرر شد تا افراد و [[قبایل]] در همپیمانی با محمد{{صل}} یا سرسپاری به [[پیمان]] با [[قریش]] [[آزاد]] باشند. از اینرو [[خزاعیان]] با [[پیامبراکرم]]{{صل}} و [[قبیله]] [[بنیبَکر بن عبدمَناة بن کنانه]] با قریش هم پیمان شدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، صص۲۸۶ـ۲۸۵.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم]] و [[زهرا حسینهاشمی]]، [[نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام (کتاب)|نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام]]، ص۱۱۲-۱۱۵؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
|
| |
| ==== نقشآفرینی در جنگ خیبر ====
| |
| {{همچنین|جنگ خیبر}}
| |
| [[یهودیان]] [[خیبر]] به واسطه [[ارتباط]] [[اقتصادی]] و اشتراک [[دینی]] که با [[یهودیان بنینضیر]] داشتند، آنان را در قلعههای خود [[پناه]] داده بودند و با تحریک قریش جهت [[جنگ]] با رسول [[خدا]]{{صل}} [[جنگ احزاب]] را به راه انداخته بودند، از اینرو پیامبر{{صل}}، علی{{ع}} را در [[سال ششم هجری]]، جهت سرکوبی یهودیان خیبر به آن منطقه فرستاد<ref>منتظرالقائم، اصغر، تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، ص۲۰۳.</ref>. در این جنگ، ۱۷۰ تن از أسلمیان که از شاخههای [[خزاعه]] بودند، حضور داشتند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۸-۷۰۰. نیز ر. ک. محمد بن یوسف شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۵، ص۱۲۱.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم]]، [[زهرا حسین هاشمی]]، [[فرشته بوسعیدی]]، [[قبیله خزاعه و نقش سیاسی اجتماعی آن در آغاز گسترش اسلام (مقاله)|قبیله خزاعه و نقش سیاسی اجتماعی آن در آغاز گسترش اسلام]]؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
| ==== نقشآفرینی در فتح مکه ====
| |
| {{همچنین|فتح مکه}}
| |
| دو سال بعد از [[انعقاد پیمان]] [[حدیبیه]]، مردی از قبیله [[بنوبکر]] به نام «[[انس بن زنیم دئلی]]»، شعری در [[مذمت]] پیامبر{{صل}} سرود. [[نوجوانی]] از [[خزاعه]] آن را شنید و به انس [[حمله]] برد و سر او را [[شکست]]. این حادثه، با توجه به سوابقی که میان خزاعه و [[بنیبکر]] در ایام [[جاهلیت]] وجود داشت، [[آتش]] جنگ را میانشان شعلهور گرداند<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۲۱۵.</ref>. از اینرو بنیبکر به کمک گروهی از قریش، شبانه بر [[خزاعیان]] ساکن در وَتیر، در جنوب [[مکه]] تاختند و به روایتی بیست تن از افراد آنان را کشتند. قبیله خزاعه هم که توان مقابله نداشتند، به مکه فرار کردند و به خانه [[بدیل بن ورقاء]] و [[رافع خزاعی]]، [[بنده]] آزاد شده خودشان، وارد شدند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۸۳-۷۸۶.</ref>. در پی این واقعه که به منزله [[نقض]] [[صلح حدیبیه]] بود، [[عمرو بن سالم]] [[رئیس]] [[خزاعیان]] به همراه چهل نفر برای [[دادخواهی]] و [[طلب یاری]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رفتند و شرح ماوقع کردند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۸۹.</ref> و ضمن یادآوری [[پیمان]] کهن [[خزاعه]] و [[عبدالمطلب]] در [[جاهلیت]]، از حضرت استمداد طلبیدند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۸۰ـ۷۸۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۳۱ـ۳۳، ۳۶ـ۳۷؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۳، ص۴۴ـ۴۵.</ref>.
| |
|
| |
| با اعلام عمومی [[جنگ]] از سوی پیامبر{{صل}}، به تمام [[مسلمانان]] در همه [[قبایل]] [[نامه]] نوشته شد و از آنان خواسته شد تا مردان [[جنگی]] خود را به [[مدینه]] بفرستند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. پیرو دستور رسول خدا{{صل}}، نیروهایی از برخی قبایل، در مدینه حضور یافتند و سپس به به سوی مکه حرکت کردند<ref>مقریزی، الامتاع الأسماع بما للنبی من احوال و الاموال الحفدة و المتاع، ج۸، ص۳۸۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
| |
|
| |
|
| == مناسبات و تعاملات با سران دولتهای اسلام== | | == مناسبات و تعاملات با سران دولتهای اسلام== |