جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
(←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابودرداء انصاری در قرآن]] - [[ابودرداء انصاری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابودرداء انصاری در قرآن]] - [[ابودرداء انصاری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[عُوَیمر بن زید بن قیس بن عایشه]]، معروف به [[ابودرداء]] [[خزرجی]] [[انصاری]] واپسین فرد از [[خانواده]] خویش <ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۴.</ref> یا واپسین شخص از [[انصار]] <ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۵.</ref>است که در [[جنگ بدر]] به [[اسلام]] گروید.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref> بنا به [[نقلی]]، روزی [[عبداللّه بنرواحه]] که با او در [[جاهلیّت]] [[عقد برادری]] داشت،<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۴.</ref> (به همراه [[محمد بن مسلمه|محمد بن مَسلَمه]])<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۶.</ref> در غیاب وی با تیشهای، بتش را [[درهم]] [[شکست]] و ابودرداء را از [[ناتوانی]] آن [[آگاه]] کرد. وی به قصد [[پذیرش اسلام]]، نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد. [[حضرت]] دربارهاش فرمود: [[خداوند]] مرا به اسلام ابودرداء [[وعده]] داد و بدین طریق اسلام آورد.<ref> سیراعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۴۰.</ref> | [[عُوَیمر بن زید بن قیس بن عایشه]]، معروف به [[ابودرداء]] [[خزرجی]] [[انصاری]] واپسین فرد از [[خانواده]] خویش <ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۴.</ref> یا واپسین شخص از [[انصار]] <ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۵.</ref>است که در [[جنگ بدر]] به [[اسلام]] گروید.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref> بنا به [[نقلی]]، روزی [[عبداللّه بنرواحه]] که با او در [[جاهلیّت]] [[عقد برادری]] داشت،<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۴.</ref> (به همراه [[محمد بن مسلمه|محمد بن مَسلَمه]])<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۶.</ref> در غیاب وی با تیشهای، بتش را [[درهم]] [[شکست]] و ابودرداء را از [[ناتوانی]] آن [[آگاه]] کرد. وی به قصد [[پذیرش اسلام]]، نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد. [[حضرت]] دربارهاش فرمود: [[خداوند]] مرا به اسلام ابودرداء [[وعده]] داد و بدین طریق اسلام آورد.<ref> سیراعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۴۰.</ref> | ||
او در جاهلیّت، به [[تجارت]] اشتغال داشت و به گفته خود، پس از اسلام، از تجارت و [[عبادت]]، عبادت را برگزید.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵؛ تذکرة الحفاظ، ج ۱، ص ۲۵.</ref> [[زهدورزی]] افراطی او و ترک همه لذّتهای [[مادّی]] که به [[شکایت]] همسرش به [[سلمان فارسی]] و واداری وی به رعایت [[اعتدال]] در امور [[زندگی]] انجامید،<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۱۵.</ref> تجلّی چنین دگرگونی است تا آنجا که میگوید: [[دنیا]] سرای [[تاریکی]] است و جز [[پرهیزگاران]] از آن [[رهایی]] نمییابند.<ref> الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> شاید همین روش و نگاه افراطی، [[سخن]] سرزنشگونه پیامبر{{صل}} درباره وی را در پی داشت که فرمود: {{متن حدیث|إنّ فيك جاهليّة}} و او پرسید: {{عربی|"جاهلیةُ کفرٍ أو إسلام"}} و پیامبر فرمود: جاهلیة [[کفر]].<ref>حاشیه شیخزاده، ج ۶، ص ۶۳۴.</ref> ابودرداء جز در [[بدر]]، در دیگر جنگهای [[زمان]] پیامبر{{صل}} حضور داشته <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۹۹.</ref> و با پایمردی خویش در [[جنگ اُحد]]، نشان {{عربی|"نِعمَ الفارِسُ عُوَیمِر"}} را از پیامبر گرفته است؛<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۵۳.</ref> گرچه بعضی حضور وی را نخستین بار در [[جنگ خندق]] دانستهاند.<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۰۷.</ref> در جریان [[مؤاخات]] ([[پیمان برادری]])، پیامبر او را با سلمان فارسی [[برادر]] کرد؛<ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۰۶؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۰۷.</ref> گرچه [[برادری]] [[سلمان]] با فرد دیگری <ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۰۶.</ref> و برادری [[ابودرداء]] با [[عوف بن مالک]] نیز [[نقل]] شده است.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref> | او در جاهلیّت، به [[تجارت]] اشتغال داشت و به گفته خود، پس از اسلام، از تجارت و [[عبادت]]، عبادت را برگزید.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵؛ تذکرة الحفاظ، ج ۱، ص ۲۵.</ref> [[زهدورزی]] افراطی او و ترک همه لذّتهای [[مادّی]] که به [[شکایت]] همسرش به [[سلمان فارسی]] و واداری وی به رعایت [[اعتدال]] در امور [[زندگی]] انجامید،<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۱۵.</ref> تجلّی چنین دگرگونی است تا آنجا که میگوید: [[دنیا]] سرای [[تاریکی]] است و جز [[پرهیزگاران]] از آن [[رهایی]] نمییابند.<ref> الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> شاید همین روش و نگاه افراطی، [[سخن]] سرزنشگونه پیامبر{{صل}} درباره وی را در پی داشت که فرمود: {{متن حدیث|إنّ فيك جاهليّة}} و او پرسید: {{عربی|"جاهلیةُ کفرٍ أو إسلام"}} و پیامبر فرمود: جاهلیة [[کفر]].<ref>حاشیه شیخزاده، ج ۶، ص ۶۳۴.</ref> ابودرداء جز در [[بدر]]، در دیگر جنگهای [[زمان]] پیامبر{{صل}} حضور داشته <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۹۹.</ref> و با پایمردی خویش در [[جنگ اُحد]]، نشان {{عربی|"نِعمَ الفارِسُ عُوَیمِر"}} را از پیامبر گرفته است؛<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۵۳.</ref> گرچه بعضی حضور وی را نخستین بار در [[جنگ خندق]] دانستهاند.<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۰۷.</ref> در جریان [[مؤاخات]] ([[پیمان برادری]])، پیامبر او را با سلمان فارسی [[برادر]] کرد؛<ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۰۶؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۰۷.</ref> گرچه [[برادری]] [[سلمان]] با فرد دیگری <ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۰۶.</ref> و برادری [[ابودرداء]] با [[عوف بن مالک]] نیز [[نقل]] شده است.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref> | ||
ابودرداء، پس از [[پیامبر]]{{صل}} در [[نبرد]] [[یرموک]] و در محاصره [[دمشق]] حضور داشت.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۹۳.</ref> از [[حیات اجتماعی]] او در دوران [[ابوبکر]]، اطلاع چندانی در دست نیست؛ ولی در دوره [[عمر]]، یکی از سه نفری است که بنا به تقاضای [[یزید بن ابیسفیان]] ([[امیر]] [[شام]]) به [[فرمان]] عمر، برای [[آموزش قرآن]] و [[معارف دینی]] به شام رفت؛<ref> رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج ۲، ص ۱۹.</ref> سپس (به [[نقلی]]) به [[مقام]] [[قضاوت]] آنجا گمارده شد تا در غیاب [[خلیفه]]، ادای [[وظیفه]] کند <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> و هنگامی که این مقام را بدو تهنیت گفتند، گفت: آیا برای [[منصب]] [[قضا]] به من تهنیت میگویید...، در حالی که اگر [[مردم]] میدانستند قضاوت چه مسؤولیّت بزرگی است هرآینه با بیرغبتی آن را به یکدیگر وا میگذاشتند.<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵.</ref> گویا از سوی [[عثمان]] نیز به قضاوت آنجا [[نصب]] شد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۱.</ref> از ابودرداء جملهای نقل شده که اگر [[درستی]] آن [[تأیید]] شود، از علاقه میان او و [[امویان]] حکایت دارد: {{عربی|"لا مَدینةَ بعدَ عُثمان و لا رَجاءَ بعدَ معاویه"}}.<ref> تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۵.</ref> شاید همین [[گرایش]]، وی را به سوی شام کشانده تا در آنجا سکنا گزیند.<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۹۹.</ref> واگذاری مقام قضاوت دمشق بدو از سوی معاویه (بنابه قولی)<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> و ماندگاریاش تا پایان عمر در آنسرزمین، در این جهت قابل توجّه است. | ابودرداء، پس از [[پیامبر]]{{صل}} در [[نبرد]] [[یرموک]] و در محاصره [[دمشق]] حضور داشت.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۹۳.</ref> از [[حیات اجتماعی]] او در دوران [[ابوبکر]]، اطلاع چندانی در دست نیست؛ ولی در دوره [[عمر]]، یکی از سه نفری است که بنا به تقاضای [[یزید بن ابیسفیان]] ([[امیر]] [[شام]]) به [[فرمان]] عمر، برای [[آموزش قرآن]] و [[معارف دینی]] به شام رفت؛<ref> رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج ۲، ص ۱۹.</ref> سپس (به [[نقلی]]) به [[مقام]] [[قضاوت]] آنجا گمارده شد تا در غیاب [[خلیفه]]، ادای [[وظیفه]] کند <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> و هنگامی که این مقام را بدو تهنیت گفتند، گفت: آیا برای [[منصب]] [[قضا]] به من تهنیت میگویید... ، در حالی که اگر [[مردم]] میدانستند قضاوت چه مسؤولیّت بزرگی است هرآینه با بیرغبتی آن را به یکدیگر وا میگذاشتند.<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵.</ref> گویا از سوی [[عثمان]] نیز به قضاوت آنجا [[نصب]] شد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۱.</ref> از ابودرداء جملهای نقل شده که اگر [[درستی]] آن [[تأیید]] شود، از علاقه میان او و [[امویان]] حکایت دارد: {{عربی|"لا مَدینةَ بعدَ عُثمان و لا رَجاءَ بعدَ معاویه"}}.<ref> تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۵.</ref> شاید همین [[گرایش]]، وی را به سوی شام کشانده تا در آنجا سکنا گزیند.<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۹۹.</ref> واگذاری مقام قضاوت دمشق بدو از سوی معاویه (بنابه قولی)<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> و ماندگاریاش تا پایان عمر در آنسرزمین، در این جهت قابل توجّه است. | ||
ابودرداء از روایتگران پیامبر است<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵.</ref> و از [[زید بن ثابت]] و [[عایشه]]، [[همسر رسول خدا]] نیز [[حدیث]] نقل کرده است<ref>تهذیب الکمال، ج ۲۲، ص ۴۷۰.</ref> و افراد بسیاری چون [[انس بن مالک]]، [[فضالة بن عبید]]، [[ابوامامه]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالله بن عبّاس]] و... از او [[روایت]] کردهاند <ref> تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۹۳.</ref>. در جایگاه [[علمی]] وی، خبرِ [[لیث بن سعد]] از سعد که میگوید: من [[ابودرداء]] را دیدم که داخل [[مسجد]] میشد، در حالی که همراهیان بسیاری چون [[پیروان]] [[سلطان]] با او بوده، از وی، [[دانش]] کسب میکردند،<ref>تذکرهالحفاظ، ج ۱، ص ۲۵.</ref> شنیدنی است. ابودرداء تا پایان [[عمر]] در [[شام]] زیست و در اواخر [[خلافت عثمان]]، به سال ۳۱ <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> یا ۳۲ [[هجری]] در [[دمشق]] درگذشت.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۶.</ref> بنا به [[نقلی]] وی در دوران [[خلافت علی]]{{ع}} پس از [[صفّین]] [[وفات]] یافته است<ref> الفتوح، ج ۳، ص ۶۱ ـ ۶۳.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابودَرداء انصاری (مقاله)|مقاله «ابودَرداء انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ابودرداء از روایتگران پیامبر است<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵.</ref> و از [[زید بن ثابت]] و [[عایشه]]، [[همسر رسول خدا]] نیز [[حدیث]] نقل کرده است<ref>تهذیب الکمال، ج ۲۲، ص ۴۷۰.</ref> و افراد بسیاری چون [[انس بن مالک]]، [[فضالة بن عبید]]، [[ابوامامه]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالله بن عبّاس]] و... از او [[روایت]] کردهاند <ref> تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۹۳.</ref>. در جایگاه [[علمی]] وی، خبرِ [[لیث بن سعد]] از سعد که میگوید: من [[ابودرداء]] را دیدم که داخل [[مسجد]] میشد، در حالی که همراهیان بسیاری چون [[پیروان]] [[سلطان]] با او بوده، از وی، [[دانش]] کسب میکردند،<ref>تذکرهالحفاظ، ج ۱، ص ۲۵.</ref> شنیدنی است. ابودرداء تا پایان [[عمر]] در [[شام]] زیست و در اواخر [[خلافت عثمان]]، به سال ۳۱ <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> یا ۳۲ [[هجری]] در [[دمشق]] درگذشت.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۶.</ref> بنا به [[نقلی]] وی در دوران [[خلافت علی]]{{ع}} پس از [[صفّین]] [[وفات]] یافته است<ref> الفتوح، ج ۳، ص ۶۱ ـ ۶۳.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابودَرداء انصاری (مقاله)|مقاله «ابودَرداء انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ||
==ابودرداء انصاری در [[شأن نزول]]== | == ابودرداء انصاری در [[شأن نزول]] == | ||
== منابع == | == منابع == |