جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابونواس در تراجم و رجال]] - [[ابونواس در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابونواس در تراجم و رجال]] - [[ابونواس در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
هنگامیکه [[مأمون]]، [[امام رضا]]{{ع}} را [[ولیعهد]] خویش معرفی نمود، شعرای معروفی به نزد مأمون میآمدند و شعری در [[مدح]] [[حضرت امام رضا]]{{ع}} میسرودند و [[صله]] و هدایایی را دریافت میکردند. ابونواس که در زمره ماهرترین و چیرهدستترین شعرای دوران [[خلفای عباسی]] بود، حاضر به آمدن به نزد مأمون و [[سرودن شعر]] نشد. روزی مأمون [[ابو نواس]] را احضار کرد و از او پرسید: ای ابو نواس، تو خود [[منزلت]] پسر عمویم، [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} را نسبت به من میدانی و آن مقامی که اکنون او داراست را [[واقفی]]؛ پس چرا او را بدین [[مقام]] مدح نگفتی، با این که [[شاعری]] [[برگزیده]] هستی و بر دیگر [[شاعران]] [[سیادت]] داری؟! ابو نواس گفت: | هنگامیکه [[مأمون]]، [[امام رضا]]{{ع}} را [[ولیعهد]] خویش معرفی نمود، شعرای معروفی به نزد مأمون میآمدند و شعری در [[مدح]] [[حضرت امام رضا]]{{ع}} میسرودند و [[صله]] و هدایایی را دریافت میکردند. ابونواس که در زمره ماهرترین و چیرهدستترین شعرای دوران [[خلفای عباسی]] بود، حاضر به آمدن به نزد مأمون و [[سرودن شعر]] نشد. روزی مأمون [[ابو نواس]] را احضار کرد و از او پرسید: ای ابو نواس، تو خود [[منزلت]] پسر عمویم، [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} را نسبت به من میدانی و آن مقامی که اکنون او داراست را [[واقفی]]؛ پس چرا او را بدین [[مقام]] مدح نگفتی، با این که [[شاعری]] [[برگزیده]] هستی و بر دیگر [[شاعران]] [[سیادت]] داری؟! ابو نواس گفت: | ||
{{عربی| قِيلَ لِي أَنْتَ أَوْحَدُ النَّاسِ طُرّاً / فِي فَنُونٍ مِنَ الْكَلَامِ النَّبِيهِ *** لَكَ مِنْ جَوْهَرِ الْكَلَامِ بَدِيعٌ / يُثْمِرُ الدُّرَّ فِي يَدَيْ مُجْتَنِيهِ *** فَعَلَى مَا تَرَكْتَ مَدْحَ ابْنِ مُوسَى / وَ الْخِصَالَ الَّتِي تَجَمَّعْنَ فِيهِ *** قُلْتُ لَا أَهْتَدِي لِمَدْحِ إِمَامٍ / كَانَ جَبْرَئِيلُ خَادِماً لِأَبِيهِ}} | {{عربی| قِيلَ لِي أَنْتَ أَوْحَدُ النَّاسِ طُرّاً / فِي فَنُونٍ مِنَ الْكَلَامِ النَّبِيهِ *** لَكَ مِنْ جَوْهَرِ الْكَلَامِ بَدِيعٌ / يُثْمِرُ الدُّرَّ فِي يَدَيْ مُجْتَنِيهِ *** فَعَلَى مَا تَرَكْتَ مَدْحَ ابْنِ مُوسَى / وَ الْخِصَالَ الَّتِي تَجَمَّعْنَ فِيهِ *** قُلْتُ لَا أَهْتَدِي لِمَدْحِ إِمَامٍ / كَانَ جَبْرَئِيلُ خَادِماً لِأَبِيهِ}} |