جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
مولای [[فروة بن عمرو بیاضی]]<ref>از بنی بیاضه (از خزرج ر.ک: ابن حزم، ص۳۵۶) ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۵؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.</ref> که بدین سبب او را ابوهند بیاضی نیز خواندهاند <ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۴۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.</ref>. نام وی را [[عبدالله]]<ref>ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۵؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.</ref>، [[یسار]]<ref>ابن جوزی، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۶۳.</ref>، سالم<ref>ابن جوزی، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۵.</ref> و [[سنان]]<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۵.</ref> و نام پدرش را [[هند]]<ref>ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ابن جوزی، ص۲۶۹.</ref> آوردهاند. برخی منابع، از شخصی به نام "[[حارث بن مالک]] مولای ابی هند الحجام" یاد کردهاند<ref>ابن جوزی، ص۱۷۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۵.</ref>، اما [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۶-۶۳۵.</ref> به نقل از [[شعبی]] از [[ابن عباس]]، حارث بن مالک را نام ابوهند دانسته، نه مولای او و میگوید: از مولای ابوهند یاد نشده است. وی در [[بدر]] حضور نیافت، ولی در دیگر [[غزوات]] شرکت کرد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۶۳.</ref>. وی در بازگشت [[رسول خدا]]{{صل}} از [[غزوه بدر]] در "عرق الظُبیه"<ref>محلی بین مکه و مدینه در سه میلی روح نزدیک به مدینه ر.ک: باقوت، ج۴، ص۵۸.</ref> با حیس<ref>خرمای مخلوط با روغن و کشک؛ ر.ک: جوهری، ج۳، ص۹۲۰.</ref> از آن [[حضرت]] استقبال کرد و حضرت او را ستود و فرمود: ابو هند مردی از [[انصار]] است؛ به او [[همسر]] بدهید<ref>ر.ک: ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ طبری، ج۲، ص۱۵۸؛ طبرانی، کبیر، ج۲۲، ص۳۲۱.</ref>. برخی گفتهاند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى}}<ref>«ما شما را از مردی و زنی آفریدیم» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> پس از این و درباره ابوهند نازل شد<ref> قرطبی، ج۱۴، ص۳۴۰؛ سیوطی، ج۶، ص۹۸.</ref>. از این [[روایت]] در باب عدم اعتبار شأنیت نسبی افراد در [[ازدواج]] استفاده شده است<ref>کحلانی، سبل السلام، ج۳، ص۱۳۰.</ref>. | مولای [[فروة بن عمرو بیاضی]]<ref>از بنی بیاضه (از خزرج ر. ک: ابن حزم، ص۳۵۶) ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۵؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.</ref> که بدین سبب او را ابوهند بیاضی نیز خواندهاند <ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۴۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.</ref>. نام وی را [[عبدالله]]<ref>ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۵؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.</ref>، [[یسار]]<ref>ابن جوزی، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۶۳.</ref>، سالم<ref>ابن جوزی، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۵.</ref> و [[سنان]]<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۵.</ref> و نام پدرش را [[هند]]<ref>ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ابن جوزی، ص۲۶۹.</ref> آوردهاند. برخی منابع، از شخصی به نام "[[حارث بن مالک]] مولای ابی هند الحجام" یاد کردهاند<ref>ابن جوزی، ص۱۷۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۵.</ref>، اما [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۶-۶۳۵.</ref> به نقل از [[شعبی]] از [[ابن عباس]]، حارث بن مالک را نام ابوهند دانسته، نه مولای او و میگوید: از مولای ابوهند یاد نشده است. وی در [[بدر]] حضور نیافت، ولی در دیگر [[غزوات]] شرکت کرد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۶۳.</ref>. وی در بازگشت [[رسول خدا]]{{صل}} از [[غزوه بدر]] در "عرق الظُبیه"<ref>محلی بین مکه و مدینه در سه میلی روح نزدیک به مدینه ر. ک: باقوت، ج۴، ص۵۸.</ref> با حیس<ref>خرمای مخلوط با روغن و کشک؛ ر. ک: جوهری، ج۳، ص۹۲۰.</ref> از آن [[حضرت]] استقبال کرد و حضرت او را ستود و فرمود: ابو هند مردی از [[انصار]] است؛ به او [[همسر]] بدهید<ref>ر. ک: ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ طبری، ج۲، ص۱۵۸؛ طبرانی، کبیر، ج۲۲، ص۳۲۱.</ref>. برخی گفتهاند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى}}<ref>«ما شما را از مردی و زنی آفریدیم» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> پس از این و درباره ابوهند نازل شد<ref> قرطبی، ج۱۴، ص۳۴۰؛ سیوطی، ج۶، ص۹۸.</ref>. از این [[روایت]] در باب عدم اعتبار شأنیت نسبی افراد در [[ازدواج]] استفاده شده است<ref>کحلانی، سبل السلام، ج۳، ص۱۳۰.</ref>. | ||
برخی گفتهاند رسول خدا{{صل}} پس از بازگشت از [[حدیبیه]] وی را خرید و [[آزاد]] کرد<ref> شامی، ج۱۱، ص۴۱۰.</ref>. پس از [[جنگ خیبر]]، وی [[رسول خدا]]{{صل}} را حجامت کرد<ref> واقدی، ج۲، ص۶۷۸.</ref>. همچنین در عمرهای که رسول خدا{{صل}} پس از بازگشت از جعرانه<ref> آبی در بین راه مکه و طائف در نزدیکی مکه که رسول خدا{{صل}} هنگام تفسیم غنایم هوازن پس از غزوه حنین در آنجا فرود آمد؛ ر.ک: یاقوت، ج۲، ص۱۴۲.</ref> انجام داد، [[ابوهند]] پس از سعی بین [[صفا و مروه]]، سر آن [[حضرت]] را تراشید<ref>واقدی، ج۳، ص۹۵۹.</ref>. از وی روایتی درباره اثر حجامت از رسول خدا{{صل}} نقل شده است که فرمود: "اگر در چیزی که بدان مداوا میشود خیری باشد، آن چیز حجامت است"<ref>ابوداود، ج۱، ص۴۶۶؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۴۷.</ref>. نیز از وی نقل شده است که گفت: رسول خدا{{صل}} را حجامت کرده، از [[خون]] حجامت خوردم. به آن حضرت گفتم: از خون حجامت شما خوردم. حضرت فرمود: وای بر تو ای سالم! آیا نمیدانی خون [[حرام]] است، دیگر تکرار نکن<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۵؛ ابن حجر، تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.</ref>. این خبر درباره ابوطیبه حجام نیز وارد شده است<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۸۳؛ ابن حجر، تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.</ref>، اما [[ابن حجر]]<ref>تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.</ref> آن را نادرست، و مربوط به ابوهند حجام میداند. درباره وی روایتی [[ستایش]]آمیز از رسول خدا{{صل}} نقل کردهاند که فرمود: "اگر کسی بخواهد با دیدن کسی که [[خداوند]] در [[قلب]] او [[نور ایمان]] قرار داده است شاد شود، به ابوهند نگاه کند"<ref>دارقطنی، ج۳، ص۲۰۸؛ دولابی، ج۱، ص۱۰۶؛ طبرانی، اوسط، ج۶، ص۳۲۹.</ref>. به گفته ابن حجر<ref>الاصابه، ج۷، ص۳۶۴.</ref>، واقدی در کتاب الرده آورده است که [[ابوبکر]]، ابوهند را به سوی [[زیاد بن لبید بیاضی]]، عامل کننده و حضرموت فرستاد تا او را از [[جانشینی]] ابوبکر باخبر سازد. برخی منابع، از ابوهند بیاضی، عبدالله بن هند دیگری یاد کرده و تنها یک [[روایت]] از او درباره تخمیر ظروف آوردهاند<ref>ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ذهبی، تجرید، ج۱، ص۳۳۹.</ref>. تلقی چنان است که او فردی جز ابوهند مورد بحث ماست، اما به نظر میرسد آن در یکی باشند، که شرح حال آنان در دو مدخل آمده است. به علاوه آنکه بیشتر منابع، [[روایت]] وی را از برخی [[صحابه]] دیگر نیز نقل کردهاند<ref>ر.ک: احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۹۴؛ دارمی، ج۲، ص۱۲۲؛ بخاری، ج۶، ص۲۴۶.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوهند بجلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۶۲-۵۶۳.</ref> | برخی گفتهاند رسول خدا{{صل}} پس از بازگشت از [[حدیبیه]] وی را خرید و [[آزاد]] کرد<ref> شامی، ج۱۱، ص۴۱۰.</ref>. پس از [[جنگ خیبر]]، وی [[رسول خدا]]{{صل}} را حجامت کرد<ref> واقدی، ج۲، ص۶۷۸.</ref>. همچنین در عمرهای که رسول خدا{{صل}} پس از بازگشت از جعرانه<ref> آبی در بین راه مکه و طائف در نزدیکی مکه که رسول خدا{{صل}} هنگام تفسیم غنایم هوازن پس از غزوه حنین در آنجا فرود آمد؛ ر. ک: یاقوت، ج۲، ص۱۴۲.</ref> انجام داد، [[ابوهند]] پس از سعی بین [[صفا و مروه]]، سر آن [[حضرت]] را تراشید<ref>واقدی، ج۳، ص۹۵۹.</ref>. از وی روایتی درباره اثر حجامت از رسول خدا{{صل}} نقل شده است که فرمود: "اگر در چیزی که بدان مداوا میشود خیری باشد، آن چیز حجامت است"<ref>ابوداود، ج۱، ص۴۶۶؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۴۷.</ref>. نیز از وی نقل شده است که گفت: رسول خدا{{صل}} را حجامت کرده، از [[خون]] حجامت خوردم. به آن حضرت گفتم: از خون حجامت شما خوردم. حضرت فرمود: وای بر تو ای سالم! آیا نمیدانی خون [[حرام]] است، دیگر تکرار نکن<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۵؛ ابن حجر، تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.</ref>. این خبر درباره ابوطیبه حجام نیز وارد شده است<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۸۳؛ ابن حجر، تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.</ref>، اما [[ابن حجر]]<ref>تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.</ref> آن را نادرست، و مربوط به ابوهند حجام میداند. درباره وی روایتی [[ستایش]]آمیز از رسول خدا{{صل}} نقل کردهاند که فرمود: "اگر کسی بخواهد با دیدن کسی که [[خداوند]] در [[قلب]] او [[نور ایمان]] قرار داده است شاد شود، به ابوهند نگاه کند"<ref>دارقطنی، ج۳، ص۲۰۸؛ دولابی، ج۱، ص۱۰۶؛ طبرانی، اوسط، ج۶، ص۳۲۹.</ref>. به گفته ابن حجر<ref>الاصابه، ج۷، ص۳۶۴.</ref>، واقدی در کتاب الرده آورده است که [[ابوبکر]]، ابوهند را به سوی [[زیاد بن لبید بیاضی]]، عامل کننده و حضرموت فرستاد تا او را از [[جانشینی]] ابوبکر باخبر سازد. برخی منابع، از ابوهند بیاضی، عبدالله بن هند دیگری یاد کرده و تنها یک [[روایت]] از او درباره تخمیر ظروف آوردهاند<ref>ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ذهبی، تجرید، ج۱، ص۳۳۹.</ref>. تلقی چنان است که او فردی جز ابوهند مورد بحث ماست، اما به نظر میرسد آن در یکی باشند، که شرح حال آنان در دو مدخل آمده است. به علاوه آنکه بیشتر منابع، [[روایت]] وی را از برخی [[صحابه]] دیگر نیز نقل کردهاند<ref>ر. ک: احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۹۴؛ دارمی، ج۲، ص۱۲۲؛ بخاری، ج۶، ص۲۴۶.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوهند بجلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۶۲-۵۶۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |