جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
#«احد» [[نفی]] عموم میکند؛ درحالی که واحد، فقط یک تَن را نفی مینماید؛ مثلاً وقتی گفته میشود: {{عربی|"لایقاومه أحد"}}، مقصود این است که هیچکس توان [[مقاومت]] در برابر او را ندارد؛ امّا زمانی که {{عربی|"لایقاومه واحد"}} بهکار رود، منظور این است که یک تن توان مقاومت در برابر او را ندارد؛ امّا دو تن یا بیشتر میتوانند مقاومت کنند. <ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»؛ التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸؛مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰.</ref> | #«احد» [[نفی]] عموم میکند؛ درحالی که واحد، فقط یک تَن را نفی مینماید؛ مثلاً وقتی گفته میشود: {{عربی|"لایقاومه أحد"}}، مقصود این است که هیچکس توان [[مقاومت]] در برابر او را ندارد؛ امّا زمانی که {{عربی|"لایقاومه واحد"}} بهکار رود، منظور این است که یک تن توان مقاومت در برابر او را ندارد؛ امّا دو تن یا بیشتر میتوانند مقاومت کنند. <ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»؛ التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸؛مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰.</ref> | ||
#«احد» اعم از «واحد» است؛ بدین معنا که هرگاه «احد» متحقق شود، «واحد» نیز در ضمن آن وجود خواهد داشت. <ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> | #«احد» اعم از «واحد» است؛ بدین معنا که هرگاه «احد» متحقق شود، «واحد» نیز در ضمن آن وجود خواهد داشت. <ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> | ||
#لفظ «واحد» برای هر چیزی [[وصف]] قرار میگیرد؛ مانند [[رجل]] واحد، و ثوبٌ واحد؛ به خلاف «احد» که وقتی در جمله اثباتی قرار میگیرد، فقط وصف «[[اللّه]]» واقع میشود و در جمله نفی، برای غیر [[حقتعالی]] نیز صفت قرار میگیرد؛ مانند {{عربی|"ما رأیت احداً"}}؛<ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»؛ تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۹، «وحد»؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۱۲۲ـ۱۲۳.</ref> بنابراین «[[احد]]» و واحد مانند [[رحمان]] و [[رحیم]] است که رحمان [[وصف]] ویژه [[خداوند]] است ولی رحیم، وصف غیر خداوند نیز واقع میشود. <ref>تسنیم، ج۱، ص۳۱۷.</ref> برخی، «احد» همراه با الف و لام (الأحد) را وصف مخصوص [[خدا]] میدانند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> ولی [[فخر رازی]] این احتمال را مطرح کرده که چون احد فقط برای خداوند وصف آورده میشود، الف و لام معرفه از آن حذف، و ویژه [[حقتعالی]] شد. <ref>شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹؛ مفاهیمالقرآن، ج۶، ص۲۹۱؛ مفردات، ص۶۷، «أحد».</ref> عدهای این دو را مترادف دانسته و به یک معنا گرفتهاند؛ حتی برخی اصل «احد» را «واحد» دانسته و گفتهاند: چون بعد از [[قلب]] واو به همزه، [[اجتماع]] دو همزه در زبان [[عرب]] سنگین است، یکی از دو همزه به جهت [[تخفیف]] حذف شد. <ref> روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> این [[رأی]] درست نیست؛ زیرا در این صورت جمع هر دو باید «[[آحاد]]» میبود؛ حال آنکه «آحاد» فقط جمع واحد است؛ مانند اشهاد و [[شاهد]]، و «احد» جمع ندارد؛ همانطور که ازهری گفته: از [[احمد بن یحیی]] درباره «آحاد» پرسیده شد که آیا جمع «احد» است؟ در پاسخ گفت: [[معاذ]] [[اللّه]] که «احد» جمع داشته باشد. <ref>تاج العروس، ج۹، ص۲۶۴؛ شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹.</ref> بعضی گفتهاند: وجه ترادف این دو واژه این است که «احد» در شمارش اعداد میتواند به جای واحد قرار گیرد؛<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> امّا برخی چنین جایگزینی را جایز و روا نداشته و شمارش «احد» و «اثنان» را درست نمیدانند<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref><ref>[[رضا رمضانی|رمضانی]]، [[علی نصیری|نصیری]]، [[احد (مقاله)|مقاله «احد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | # لفظ «واحد» برای هر چیزی [[وصف]] قرار میگیرد؛ مانند [[رجل]] واحد، و ثوبٌ واحد؛ به خلاف «احد» که وقتی در جمله اثباتی قرار میگیرد، فقط وصف «[[اللّه]]» واقع میشود و در جمله نفی، برای غیر [[حقتعالی]] نیز صفت قرار میگیرد؛ مانند {{عربی|"ما رأیت احداً"}}؛<ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»؛ تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۹، «وحد»؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۱۲۲ـ۱۲۳.</ref> بنابراین «[[احد]]» و واحد مانند [[رحمان]] و [[رحیم]] است که رحمان [[وصف]] ویژه [[خداوند]] است ولی رحیم، وصف غیر خداوند نیز واقع میشود. <ref>تسنیم، ج۱، ص۳۱۷.</ref> برخی، «احد» همراه با الف و لام (الأحد) را وصف مخصوص [[خدا]] میدانند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> ولی [[فخر رازی]] این احتمال را مطرح کرده که چون احد فقط برای خداوند وصف آورده میشود، الف و لام معرفه از آن حذف، و ویژه [[حقتعالی]] شد. <ref>شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹؛ مفاهیمالقرآن، ج۶، ص۲۹۱؛ مفردات، ص۶۷، «أحد».</ref> عدهای این دو را مترادف دانسته و به یک معنا گرفتهاند؛ حتی برخی اصل «احد» را «واحد» دانسته و گفتهاند: چون بعد از [[قلب]] واو به همزه، [[اجتماع]] دو همزه در زبان [[عرب]] سنگین است، یکی از دو همزه به جهت [[تخفیف]] حذف شد. <ref> روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> این [[رأی]] درست نیست؛ زیرا در این صورت جمع هر دو باید «[[آحاد]]» میبود؛ حال آنکه «آحاد» فقط جمع واحد است؛ مانند اشهاد و [[شاهد]]، و «احد» جمع ندارد؛ همانطور که ازهری گفته: از [[احمد بن یحیی]] درباره «آحاد» پرسیده شد که آیا جمع «احد» است؟ در پاسخ گفت: [[معاذ]] [[اللّه]] که «احد» جمع داشته باشد. <ref>تاج العروس، ج۹، ص۲۶۴؛ شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹.</ref> بعضی گفتهاند: وجه ترادف این دو واژه این است که «احد» در شمارش اعداد میتواند به جای واحد قرار گیرد؛<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> امّا برخی چنین جایگزینی را جایز و روا نداشته و شمارش «احد» و «اثنان» را درست نمیدانند<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref><ref>[[رضا رمضانی|رمضانی]]، [[علی نصیری|نصیری]]، [[احد (مقاله)|مقاله «احد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |