جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
ابوسعید، یا: ابوامیمه، [[ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی]] فقیهی عالی [[مقام]]، مفسری بزرگ، [[امام]] در قرائت، ادیبی توانا، محدثی برجسته و از [[دانشمندان]] [[امامیه]] بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۳.</ref> از اینکه به «کوفی» [[لقب]] یافته، گویی از آنجا و از [[موالی]] [[بنی جریر بن بکر بن وائل]] بود<ref>الوافی بالوفیات ۵/۳۰۰.</ref> و لقب «جُریری» و «بکریاش» از همین روست. او از [[اصحاب]] [[امام سجاد]]، [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{ع}} بود و دانشهای متداول را در محضر آن سه بزرگوار فرا گرفت و به مقامی دست یافت که امام باقر{{ع}} به او فرمود تا در [[مسجد]] [[مدینه]] بنشیند و در مسائل [[دینی]] [[فتوا]] دهد؛ چرا که [[دوست]] دارد افرادی چون او در میان [[شیعیان]] دیده شوند | ابوسعید، یا: ابوامیمه، [[ابان بن تغلب بن رباح کوفی جُریری بکری ربعی کندی]] فقیهی عالی [[مقام]]، مفسری بزرگ، [[امام]] در قرائت، ادیبی توانا، محدثی برجسته و از [[دانشمندان]] [[امامیه]] بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۳.</ref> از اینکه به «کوفی» [[لقب]] یافته، گویی از آنجا و از [[موالی]] [[بنی جریر بن بکر بن وائل]] بود<ref>الوافی بالوفیات ۵/۳۰۰.</ref> و لقب «جُریری» و «بکریاش» از همین روست. او از [[اصحاب]] [[امام سجاد]]، [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{ع}} بود و دانشهای متداول را در محضر آن سه بزرگوار فرا گرفت و به مقامی دست یافت که امام باقر {{ع}} به او فرمود تا در [[مسجد]] [[مدینه]] بنشیند و در مسائل [[دینی]] [[فتوا]] دهد؛ چرا که [[دوست]] دارد افرادی چون او در میان [[شیعیان]] دیده شوند | ||
او همچنین مورد [[عنایت ویژه]] امام صادق{{ع}} بود، چنان که طبق روایتی از [[محمد بن ابان]] که خود از [[شاگردان]] امام است، [[روزی]] با پدرش بر آن [[حضرت]] وارد شدند و امام با دیدن ابان [[دستور]] داد تا فرشی برای او گستردند و پس از [[مصافحه]] و معانقه، به گرمی و [[احترام]] از او [[پذیرایی]] کرد و به یارانش فرمود: ابان سی هزار [[روایت]] از من آموخته است آنها را از او بیاموزید و روایت کنید. [[سلیم بن ابی حیه]] و یا ([[مسلم بن ابی حیه]]) میگوید: زمانی که میخواستم از [[خدمت]] امام بروم، از او خواستم تا مطلبی بگوید که توشه راهم باشد. آن حضرت فرمود: نزد ابان برو که او از من [[احادیث]] بسیار دارد و هر چه بگوید از من شنیده است.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۴ به بعد.</ref> | او همچنین مورد [[عنایت ویژه]] امام صادق {{ع}} بود، چنان که طبق روایتی از [[محمد بن ابان]] که خود از [[شاگردان]] امام است، [[روزی]] با پدرش بر آن [[حضرت]] وارد شدند و امام با دیدن ابان [[دستور]] داد تا فرشی برای او گستردند و پس از [[مصافحه]] و معانقه، به گرمی و [[احترام]] از او [[پذیرایی]] کرد و به یارانش فرمود: ابان سی هزار [[روایت]] از من آموخته است آنها را از او بیاموزید و روایت کنید. [[سلیم بن ابی حیه]] و یا ([[مسلم بن ابی حیه]]) میگوید: زمانی که میخواستم از [[خدمت]] امام بروم، از او خواستم تا مطلبی بگوید که توشه راهم باشد. آن حضرت فرمود: نزد ابان برو که او از من [[احادیث]] بسیار دارد و هر چه بگوید از من شنیده است.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۴ به بعد.</ref> | ||
ابان در [[دفاع]] از کیان [[تشیع]] بسیار میکوشید، از این رو برای [[مناظره]] با فردی شامی که برای گفت وگوی [[علمی]] با امام صادق{{ع}} آمده بود، [[برگزیده]] شد.<ref>اختیار معرفة الرجال ۲/۵۵۴.</ref> او [[شیعه]] را چنین [[شناسایی]] میکرد که به هنگام بروز [[اختلاف]] در [[روایات پیامبر]]{{صل}}، به [[سخنان علی]]{{ع}} [[رجوع]] کرده و در اختلاف فرمودههای آن حضرت، نظر امام صادق{{ع}} را محور قرار میداد.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> | ابان در [[دفاع]] از کیان [[تشیع]] بسیار میکوشید، از این رو برای [[مناظره]] با فردی شامی که برای گفت وگوی [[علمی]] با امام صادق {{ع}} آمده بود، [[برگزیده]] شد.<ref>اختیار معرفة الرجال ۲/۵۵۴.</ref> او [[شیعه]] را چنین [[شناسایی]] میکرد که به هنگام بروز [[اختلاف]] در [[روایات پیامبر]] {{صل}}، به [[سخنان علی]] {{ع}} [[رجوع]] کرده و در اختلاف فرمودههای آن حضرت، نظر امام صادق {{ع}} را محور قرار میداد.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> | ||
[[ابان]] علاوه بر سه [[امام]] مذکور از [[انس بن مالک]]، [[سلیمان بن مهران اعمش]]، [[محمد بن منکدر]]، [[سماک بن حرب]]، [[عطیه عوفی]]، [[ابواسحاق سبیعی]]، منهال، [[فضیل بن عمرو]]، [[عکرمه مولی ابن عباس]] و دیگران [[دانش]] آموخت.<ref>تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> همچنین [[علم]] قرائت را از [[عاصم]]، [[طلحة بن مصرف]]، [[ابوعمرو شیبانی]] و [[اعمش]] آموخت و یکی از سه نفری است که قرائت کل [[قرآن]] را نزد اعمش به پایان برد<ref>غایة النهایه ۱/۴.</ref> و خود یکی از بزرگان و [[امامان]] این فن شد. [[نجاشی]] میگوید: ابان در [[علوم قرآن]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[ادب]]، لغت و نحو برترینِ [[زمان]] بود و در [[قرائت قرآن]] شیوهای ویژه و منحصر به فرد داشت که نزد [[قاریان]] معروف و مشهور بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> وی اول کسی است که در این دانش، کتاب نوشته است.<ref>الذریعه ۱۷/۵۳.</ref> [[عظمت]] [[علمی]] وی تا آنجا بود که وقتی به [[مدینه]] میرفت، طالبان علم و دانش گروه گروه به او روی آورده و در [[مسجد النبی]]، کنار ستون [[پیامبر]]{{صل}} برای او جا در نظر میگرفتند.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> | [[ابان]] علاوه بر سه [[امام]] مذکور از [[انس بن مالک]]، [[سلیمان بن مهران اعمش]]، [[محمد بن منکدر]]، [[سماک بن حرب]]، [[عطیه عوفی]]، [[ابواسحاق سبیعی]]، منهال، [[فضیل بن عمرو]]، [[عکرمه مولی ابن عباس]] و دیگران [[دانش]] آموخت.<ref>تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> همچنین [[علم]] قرائت را از [[عاصم]]، [[طلحة بن مصرف]]، [[ابوعمرو شیبانی]] و [[اعمش]] آموخت و یکی از سه نفری است که قرائت کل [[قرآن]] را نزد اعمش به پایان برد<ref>غایة النهایه ۱/۴.</ref> و خود یکی از بزرگان و [[امامان]] این فن شد. [[نجاشی]] میگوید: ابان در [[علوم قرآن]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[ادب]]، لغت و نحو برترینِ [[زمان]] بود و در [[قرائت قرآن]] شیوهای ویژه و منحصر به فرد داشت که نزد [[قاریان]] معروف و مشهور بود.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> وی اول کسی است که در این دانش، کتاب نوشته است.<ref>الذریعه ۱۷/۵۳.</ref> [[عظمت]] [[علمی]] وی تا آنجا بود که وقتی به [[مدینه]] میرفت، طالبان علم و دانش گروه گروه به او روی آورده و در [[مسجد النبی]]، کنار ستون [[پیامبر]] {{صل}} برای او جا در نظر میگرفتند.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> | ||
[[عالمان شیعه]] و غالب [[اهل سنت]]، ابان را [[موثق]] و [[راستگو]] میدانند. بزرگانی همانند [[احمد بن حنبل]]، [[یحیی بن معین]]، [[ابوحاتم]] و [[نسائی]] او را توثیق کردهاند و در مقابل، [[سعدی جوزجانی]] وی را [[منحرف]] و مجاهر توصیف میکند، اما [[ذهبی]] به [[دفاع]] از ابان برخاسته و این نسبتهای [[ناپسند]] را به معانی دیگری توجیه و [[تفسیر]] مینماید تا [[وثاقت]] ایشان خدشه دار نشود.<ref>میزان الاعتدال ۱/۵ تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> | [[عالمان شیعه]] و غالب [[اهل سنت]]، ابان را [[موثق]] و [[راستگو]] میدانند. بزرگانی همانند [[احمد بن حنبل]]، [[یحیی بن معین]]، [[ابوحاتم]] و [[نسائی]] او را توثیق کردهاند و در مقابل، [[سعدی جوزجانی]] وی را [[منحرف]] و مجاهر توصیف میکند، اما [[ذهبی]] به [[دفاع]] از ابان برخاسته و این نسبتهای [[ناپسند]] را به معانی دیگری توجیه و [[تفسیر]] مینماید تا [[وثاقت]] ایشان خدشه دار نشود.<ref>میزان الاعتدال ۱/۵ تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
[[محدثان]] بسیاری از [[شیعه]] و [[سنی]] چون [[محمد بن ابی عمیر]]، [[عبدالرحمان بن ابی نجران]]، [[ابان بن عثمان احمر]]، [[ابان بن عبدالله بجلی]]، [[جمیل بن درّاج]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[سیف بن عمیره]]، [[شعبة بن حجاج]] و [[مخلد بن خداش]] از او [[روایت]] کردهاند.<ref>معجم رجال الحدیث ۱/۱۳۷ تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> برخی شمار آنان را [[حدود]] پنجاه نفر دانستهاند.<ref>تنقیح المقال ۱/۴.</ref> | [[محدثان]] بسیاری از [[شیعه]] و [[سنی]] چون [[محمد بن ابی عمیر]]، [[عبدالرحمان بن ابی نجران]]، [[ابان بن عثمان احمر]]، [[ابان بن عبدالله بجلی]]، [[جمیل بن درّاج]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[سیف بن عمیره]]، [[شعبة بن حجاج]] و [[مخلد بن خداش]] از او [[روایت]] کردهاند.<ref>معجم رجال الحدیث ۱/۱۳۷ تهذیب الکمال ۲/۷.</ref> برخی شمار آنان را [[حدود]] پنجاه نفر دانستهاند.<ref>تنقیح المقال ۱/۴.</ref> | ||
سرانجام، ابان در [[کوفه]]<ref>الطبقات الکبری ۶/۳۶۰.</ref> و به سال ۱۴۱ هـ درگذشت و [[امام صادق]]{{ع}} هر گاه از او یاد میشد، ضمن [[طلب آمرزش]] برای وی میگفت: [[مرگ]] [[ابان]] [[قلب]] مرا به درد آورد.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> | سرانجام، ابان در [[کوفه]]<ref>الطبقات الکبری ۶/۳۶۰.</ref> و به سال ۱۴۱ هـ درگذشت و [[امام صادق]] {{ع}} هر گاه از او یاد میشد، ضمن [[طلب آمرزش]] برای وی میگفت: [[مرگ]] [[ابان]] [[قلب]] مرا به درد آورد.<ref>رجال النجاشی ۱/۷۹.</ref> | ||
ابان افزون بر [[احادیث]] زیادی که [[روایت]] کرده، دارای تألیفاتی حتی ابداعی نیز بود. هیچ یک از آنها باقی نمانده، اما در منابع از آنها یاد شده است از آن جمله است: | ابان افزون بر [[احادیث]] زیادی که [[روایت]] کرده، دارای تألیفاتی حتی ابداعی نیز بود. هیچ یک از آنها باقی نمانده، اما در منابع از آنها یاد شده است از آن جمله است: |