ابراهیم بن خلاد انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
[[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۵۶.</ref> این دو انتساب را متناقض می‌داند؛ چرا که هرگاه به طور مطلق اشهلی گفته شود، منظور [[عبدالأشهل]] است که از [[اوس]] هستند. سپس ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۵۶.</ref> برای توجیه انتساب دوم می‌گوید: شاید منظور، انتساب او به [[عبدالاشهل بن دینار بن نجار]] باشد که [[خزرجی]] بودن او نیز درست خواهد بود. این توجیه ابن اثیر، با توجه به نسب [[ابراهیم]] صحیح نیست.
[[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۵۶.</ref> این دو انتساب را متناقض می‌داند؛ چرا که هرگاه به طور مطلق اشهلی گفته شود، منظور [[عبدالأشهل]] است که از [[اوس]] هستند. سپس ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۵۶.</ref> برای توجیه انتساب دوم می‌گوید: شاید منظور، انتساب او به [[عبدالاشهل بن دینار بن نجار]] باشد که [[خزرجی]] بودن او نیز درست خواهد بود. این توجیه ابن اثیر، با توجه به نسب [[ابراهیم]] صحیح نیست.


[[صحابی]] بودن او افزون بر گفته ابن منده که او را در خردسالی نزد [[پیامبر]] آوردند<ref>ذهبی، ج۱، ص۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۲۲.</ref>، به یک [[روایت]] از [[رسول خدا]]{{صل}} مستند است که مضمون آن، چندان دلالتی بر صحابی بودن او ندارد؛ زیرا بیان می‌کند: "[[جبرئیل]] به پیامبر فرمود: تلبیه‌گو و [[قربانی]] دهنده باش"<ref>{{عربی|"جَاءَ جِبْرِيلُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، كُنْ عَجَّاجاً ثَجَّاجاً "}}؛ طبرانی، ج۱، ص۳۳۳؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۰۹.</ref>.
[[صحابی]] بودن او افزون بر گفته ابن منده که او را در خردسالی نزد [[پیامبر]] آوردند<ref>ذهبی، ج۱، ص۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۳۲۲.</ref>، به یک [[روایت]] از [[رسول خدا]] {{صل}} مستند است که مضمون آن، چندان دلالتی بر صحابی بودن او ندارد؛ زیرا بیان می‌کند: "[[جبرئیل]] به پیامبر فرمود: تلبیه‌گو و [[قربانی]] دهنده باش"<ref>{{عربی|"جَاءَ جِبْرِيلُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، كُنْ عَجَّاجاً ثَجَّاجاً "}}؛ طبرانی، ج۱، ص۳۳۳؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۰۹.</ref>.


[[حدیث‌شناسان]]، این روایت را مرسل می‌دانند. در منابع دیگر، وی این [[حدیث]] را از پدرش نقل کرده است<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۱۸؛ طبرانی، ج۷، ص۱۴۴.</ref>، ولی [[هیثمی]]<ref>هیثمی، ج۳، ص۲۲۴.</ref> احتمال داده که ابراهیم افزون بر شنیدن این مطلب از پدرش، خود نیز آن را از پیامبر شنیده باشد. این در حالی است که [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۲۲.</ref> حتی شنیدن روایت ابراهیم را از پدرش رد کرده است. ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۱۸۴.</ref>، [[شهادت]] [[خلاد بن سوید خزرجی انصاری|خلاد]]، [[پدر]] ابراهیم را در [[غزوه بنی قریظه]]، دلیلی بر صحابی بودن ابراهیم و برادرش [[سائب بن خلاد انصاری|سائب]] دانسته می‌داند.
[[حدیث‌شناسان]]، این روایت را مرسل می‌دانند. در منابع دیگر، وی این [[حدیث]] را از پدرش نقل کرده است<ref>ابن ابی عاصم، ج۴، ص۱۸؛ طبرانی، ج۷، ص۱۴۴.</ref>، ولی [[هیثمی]]<ref>هیثمی، ج۳، ص۲۲۴.</ref> احتمال داده که ابراهیم افزون بر شنیدن این مطلب از پدرش، خود نیز آن را از پیامبر شنیده باشد. این در حالی است که [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۲۲.</ref> حتی شنیدن روایت ابراهیم را از پدرش رد کرده است. ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۱۸۴.</ref>، [[شهادت]] [[خلاد بن سوید خزرجی انصاری|خلاد]]، [[پدر]] ابراهیم را در [[غزوه بنی قریظه]]، دلیلی بر صحابی بودن ابراهیم و برادرش [[سائب بن خلاد انصاری|سائب]] دانسته می‌داند.


[[دمیاطی]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۲۲.</ref> برای رد [[صحابی]] بودن [[ابراهیم]]، به [[نسب]] او استناد کرده که [[ابن منده]] آن را چنین بیان داشته است: [[ابراهیم بن خلاد بن سائب بن خلاد بن سوید خزرجی]]، [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۲، ص۱۶۳.</ref> نیز نسب او را این گونه صحیح دانسته است. آنگاه دمیاطی افزوده است که با توجه به گفته [[ابن سعد]] که خلاد بن سائب از طبقه دوم [[تابعان]] است، چگونه [[تولد]] ابراهیم در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} ممکن است؟!
[[دمیاطی]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۲۲.</ref> برای رد [[صحابی]] بودن [[ابراهیم]]، به [[نسب]] او استناد کرده که [[ابن منده]] آن را چنین بیان داشته است: [[ابراهیم بن خلاد بن سائب بن خلاد بن سوید خزرجی]]، [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۲، ص۱۶۳.</ref> نیز نسب او را این گونه صحیح دانسته است. آنگاه دمیاطی افزوده است که با توجه به گفته [[ابن سعد]] که خلاد بن سائب از طبقه دوم [[تابعان]] است، چگونه [[تولد]] ابراهیم در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} ممکن است؟!


[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۲۲.</ref> [[سخن]] دمیاطی را رد کرده و احتمال داده است ابراهیم مورد بحث، [[برادر]] [[سائب بن خلاد]] باشد. این سخن آخرِ [[ابن حجر]] جای [[تعجب]] دارد؛ زیرا شکی نیست که سائب<ref>ر. ک: سائب بن خلاد بن سوید.</ref> و ابراهیم، [[فرزندان]] خلاد بن سوید هستند. هر چند ابن سعد<ref>ابن سعد، ج۵، ص۲۷۰.</ref> برای خلاد بن سوید [[فرزندی]] به نام ابراهیم برشمرده، احتمال خلط شدن این فرد با فرد مورد بحث زیاد است و دمیاطی باید این مطلب را [[ثابت]] کند که تنها یک نفر به نام ابراهیم بن خلاد بن سائب وجود دارد و خلاد بن سوید، فرزندی به نام ابراهیم نداشته است؛ البته چنین فرضیه‌ای [[باطل]] است<ref>ر. ک: خلاد بن سوید.</ref><ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن خلاد بن سوید خزرجی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۷-۹۸.</ref>
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۲۲.</ref> [[سخن]] دمیاطی را رد کرده و احتمال داده است ابراهیم مورد بحث، [[برادر]] [[سائب بن خلاد]] باشد. این سخن آخرِ [[ابن حجر]] جای [[تعجب]] دارد؛ زیرا شکی نیست که سائب<ref>ر. ک: سائب بن خلاد بن سوید.</ref> و ابراهیم، [[فرزندان]] خلاد بن سوید هستند. هر چند ابن سعد<ref>ابن سعد، ج۵، ص۲۷۰.</ref> برای خلاد بن سوید [[فرزندی]] به نام ابراهیم برشمرده، احتمال خلط شدن این فرد با فرد مورد بحث زیاد است و دمیاطی باید این مطلب را [[ثابت]] کند که تنها یک نفر به نام ابراهیم بن خلاد بن سائب وجود دارد و خلاد بن سوید، فرزندی به نام ابراهیم نداشته است؛ البته چنین فرضیه‌ای [[باطل]] است<ref>ر. ک: خلاد بن سوید.</ref><ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن خلاد بن سوید خزرجی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۷-۹۸.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش